شیخ صدوق _ علیه الرحمة _ در سال ۳۸۱ هجری قمری از دنیا رفته و آن بزرگوار با دعای حضرت ولی عصر _ سلام الله علیه _ متولد شده و در حدود ۳۰۰ جلد کتاب نوشته است و قبر آن بزرگوار در شهر ری، در نزدیکی شاه عبدالعظیم می باشد.
در کتاب «روضات» آمده که در سال ۱۲۳۸ (۸۵۷ سال پس از رحلتش)، زمان حکومت فتحعلی شاه، مقبره ی شیخ صدوق مرحوم شکاف برداشت.
وقتی آن جا را اصلاح و تعمیر می کردند، قبر آن بزرگوار باز شد. دیدند بدن او که تنومند هم بوده، در حالی… صحیح و سالم است (که) حتی در ناخن هایش اثر خضاب (= حنا) مشاهده می شود (و) آن چنان باقی مانده (که) گویا چند ساعت پیش، او را دفن کرده اند!
این خبر در تهران منتشر یافت. خود فتحعلی شاه با جمعی از علما و ارکان دولت، به جهت دیدن و تحقیق قصه، به سر قبر آن بزرگوار آمدند و دیدند بلی؛ درست است آنچه که شنیده بودند.
فتحعلی شاه دستور داد که قبر را بپوشانند و مقبره و ضریح باشکوهی بالای آن بسازند.
این است نتیجه ی علم و معنویت که خداوند بر نیکان عطا می کند.
نسخه ی خطی کتاب «گنجینه ی لؤلؤ و مرجان» نگاشته ی حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی (قدس سره)