تكبر و ناامیدى هر دو بد است
بعضى افراد هنگامى كه به نعمت و آسایش مىرسند چنان دچار خود بزرگ بینى و تكبر مى شوند كه همه كس، حتى خدا را فراموش مىكنند. این افراد وقتى هم به مشكل و گرفتارى مى رسند، چنان ناامید مى شوند كه گویى هیچ چاره اى برایشان وجود ندارد. این گونه رفتارها ناشى از ضعف ایمان است. خداوند متعال مىفرماید:
و هنگامى كه به انسان نعمت مى دهیم روى مى گرداند و متكبرانه دور مىشود و هنگامى كه بدى به او مى رسد، ناامید مى شود. بگو: هر كس براساس خلق و خوى خود عمل مىكند و پروردگارتان به كسانى كه راهشان درست تر است، آگاهتر است.
آیات 83 و 84
روح
مردم در مورد روح از پیامبر(ص) سوال مىكردند. خداوند دانا فرمود:
و در مورد روح از تو مىپرسند. بگو: روح از امر پروردگارم است و از دانش، جز اندكى، به شما داده نشده است.
آیهی 85
بخشش او بسیار است
آفریدگار یكتا به بندگانش نعمت هاى فراوانى بخشیده است. اگر سپاسگزار باشند، نعمت هایش را افزون مىكند و اگر ناسپاسى و كفران كنند، نعمت هایش را از آنان مىگیرد. یكى از بزرگترین نعمت هاى الهى نزول قرآن است كه خداوند فرموده است: «اگر بخواهد، آن را پس مىگیرد.» درست است كه روى سخن با پیامبر اكرم(ص) است، اما قرآن كتابى است كه براى هدایت تمام انسانها نازل شده و نباید مورد ناسپاسى قرار گیرد؛ خداوند بخشنده چنین هشدار مىدهد:
و اگر بخواهیم، به یقین آنچه را به تو وحى كرده ایم، مىبریم. سپس براى آن، در برابر ما، براى خود وكیلى نمى یابى. مگر رحمتى از سوى پروردگارت؛ به راستى بخشش او بر تو بسیار است.
آیات 86 و 87
نمىتوانند مانند آن بیاورند
مشركان، قرآن را معجزه نمى دانستند و آن را شعر و افسانه ی پیشینیان مى پنداشتند. خداوند مهربان براى این كه عجز و ناتوانى آنان را در مقابل آیات قرآن ثابت كند، فرمود:
بگو: اگر تمام انسانها و جن جمع شوند كه مانند این قرآن را بیاورند، مانند آن را نمى آورند؛ هر چند یكدیگر را یارى كنند.
آیهی 88
ناسپاسى كردند
خداوند مهربان، براى این كه مردم به راه راست هدایت شوند و حق برایشان روشن شود، مثالهاى گوناگونى در قرآن بیان فرمود، اما بیشتر مردم ایمان نیاوردند و ناسپاسى كردند. در قرآن چنین مىخوانیم:
و به یقین ما در این قرآن براى مردم هرگونه مثالى آوردیم، اما بیشتر مردم جز ناسپاسى را نخواستند.
آیهی 89
معجزه بیاور
گروهى از مشركان قریش، كنار خانهی كعبه جمع شدند و تصمیم گرفتند با حضرت محمد(ص) صحبت كنند و از او بخواهند معجزات دلخواه آنان را بیاورد و اگر نمى تواند از كار خود دست بردارد. پس شخصى را نزد پیامبر(ص) فرستادند و پیامبربه امید این كه هدایت شوند به جمع آنان پیوست. گفتند: «تو ما را بسیار آزار دادى، به خدایانمان دشنام دادى، آیین پدرانمان را گمراهى خواندى، ما را نادان مىدانى و در میان ما نفاق ایجاد كردى. از این كارها چه منظورى دارى؟ اگر پول مىخواهى، به تو آنقدر پول مىدهیم كه بى نیاز شوى؛ اگر مقام مىخواهى، به تو مقام مىدهیم؛ و اگر بیمارى، بگو تا بهترین طبیبان را برایت بیاوریم.»
پیامبر(ص) فرمود: «من از شما هیچ چیز نمىخواهم. فقط مأموریت دارم تا شما را به پرستش خداى یگانه دعوت كنم.» گفتند: «اگر پیامبرى، باید معجزاتى را كه ما مىخواهیم انجام دهى.» آنگاه، هر یك از آنان معجزه اى درخواست كرد:
- مكه شهر كوچكى است. كوهها را عقب بران تا شهرمان بزرگتر شود و از پروردگارت بخواه تا چشمه هاى آب در مكه روان سازد.
- باغى از خرما و انگور براى خودت ظاهر كن كه در آن نهرها جارى باشند.
- اگر مىتوانى عذاب بر ما نازل كن و آسمان را تكه تكه بر سر ما فرو ریز.
- خدا و فرشتگان را بیاور تا آنها را ببینیم و ایمان بیاوریم.
- اگر راست مىگویى خانه اى از طلا ظاهر كن.
- اگر پیامبرى، در آسمان بالا برو و نامه اى بیاور تا بخوانیم و مطمئن شویم كه تو پیامبر خدا هستى.
ابوجهل گفت: «او جز دشنام دادن به نیاكان ما و بتها كار دیگرى نمىتواند انجام دهد. من تصمیم گرفته ام سنگى بردارم و هنگامى كه در سجده است بر سرش بكوبم!»
پیامبر(ص) با اندوه فراوان از نزد آنان بازگشت، و خداوند مهربان به او چنین وحى نازل فرمود:
و گفتند: هرگز به تو ایمان نمى آوریم تا آن كه برایمان از زمین، چشمه اى بیرون آورى، یا باغى از خرما و انگور داشته باشى كه در میان آن، آشكارا نهرها جارى كنى. یا همانطور كه ادعا كردى، آسمان را تكه تكه بر سرمان فرود آورى، یا خدا و فرشتگان را مقابل ما بیاورى، یا خانه اى از طلا داشته باشى، یا در آسمان بالا روى. و هرگز بالا رفتنت را باور نمىكنیم تا این كه كتابى برایمان پایین بیاورى كه آن را بخوانیم. بگو: منزه است پروردگارم. آیا من، جز انسانى فرستاده شده هستم؟
آیات 90 الى 93
تبیان