چاپ کردن این صفحه

عبدعلی بن جمعه حویزی

عبدعلی بن جمعه حویزی، محدّث و مفسر امامی قرن یازدهم می‌باشد.

معرفی

 

علامه حویزی در زمان حکومت مشعشعیان دیده به جهان گشود و با توجه به این که حکومت مشعشعیان بر حویزه حدود پانصد سال بوده است، در زمان ایشان نیز دیده از جهان فرو بست.
نوری [۱] نام وی را علی ثبت کرده که ظاهرآ نادرست است. دوران تولد شیخ عبدالعلی به طور احتمالی، مصادف با حکومت «سید علی خان» فرزند «سید خلف» می باشد؛ زیرا «سید علی خان» در حدد ۱۰۵۸ ق. از دنیای رحلت نموده است، [۲] و در این سال ها علامه حویزی در قید حیات بوده است. و شاید وی حکومت پدر ایشان، یعنی «سید خلف» را نیز درک کرده باشد. زیرا شاگرد عبدالعلی حویزی، سید نعمت الله جزایری در «انوار النعمانیه» تصریح دارد به این که اوایل حکومت سید علی خان بوده است. [۳]
از تاریخ ولادتش اطلاع دقیقی در دست نیست. وی، به گفته خودش، در حویزه خوزستان به دنیا آمده [۴] و از تبار عروسی است. [۵] تاریخ‌نگاران درباره عروسی اطلاعی به دست نداده‌اند. حویزی در شیراز سکونت داشته است. [۶][۷] وی شاگرد علینقی فراهانی شیرازی، که سالها منصب قضای فارس را به عهده داشت، [۸] بود و از وی اجازه روایت داشت. [۹]

حویزی در سخن بزرگان

 

عبد علی بن جمعه عروسی

حویزی، یکی از اعلام و اعیان شیعه در قرن یازدهم هجری، در شهری که بازار علم وشعر بسیاری را به خود مشغول کرده بود، یعنی «حویزه» دیده به جهان بگشود، و سال های بعد از زندگی خود را در شیراز سپری نمود.
ایشان معاصر بزرگانی چون شیخ حر عاملی (م۱۱۰۴ ق)، مرحوم علامه مجلسی [۱۰] (م۱۱۱۱ق) و همشهری و همنام خود، عبد علی بن ناصر حویزی (م ۱۰۵۳ق) صاحب قطر الغمام فی الادب، حاشیه تفسیر بیضاوی، کتاب فی الحکمه، کتاب فی الموسیقی و ... می باشد. [۱۱]

صاحب «ریحانه الأدب»

عبد علی حویزی از اکابر علمای امامیه، عالم، فاضل، فقیه، محدث، ثقه، ادیب، شاعر، متقی، جامع علوم و فنون متداوله ... بوده است. [۱۲]

شیخ عباس محدث قمی

صاحب تفسیر نور الثقلین، عالم جلیل، فاضل نبیل، فقیه محدث، مفسر ورع، شیخ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی ... [۱۳][۱۴]

شیخ حر عاملی

صاحب وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی نیز که از معاصرین وی بوده است، در «أمل الآمل» می گوید:
او عالم فاضل، فقیه محدث، ثقه، ورع، شاعر ادیب، جامع علوم و فنون و معاصر ما بوده است.

صاحب «ریاض العلماء»

شیخ جلیل عبد علی بن جمعه ... فاضل، عالم و محدث معروف است. [۱۵]

انتساب حویزی به اخباری

 

اصحاب تراحم ،عبد علی حویزی را از گروه اخباری ها می دانند. و معتقدند که ایشان پایبندی زیادی به احادیث و روایات وارد شده از معصومین ـ علیهم السلام ـ داشته است؛ به گونه ای که برخی قائلند که ایشان معتقد بود با رجوع به قرآن بدون استفاده از احادیث، حتی قادر به درک معنای آیات احکام قرآن نیز نمی باشیم. [۱۶]
گروهی نیز در عین حال که به اخباری بودن عبد علی حویزی معتقدند، در صحت این انتساب تردید ایجاد می نمایند. [۱۷]
آن چه شایان توجه است، این که وجود احادیث مجعول و ضعیف در تفسیر عبد علی حویزی، نمی تواند مدرکی معتبر و مطمئن برای اخباری بودن او باشد؛ زیرا ـ چنان که خواهد آمد ـ ایشان در مقدمه بدین نکته اعتراف دارد که:
«هدف من از جمع روایات، مربوط به آیات مخصوص است و قصدم بیان عقیده ام نیست.»

اساتید و شاگردان

 

آن چه که در تاریخ از اساتید ایشان نقل شده است، این است که «ایشان مجاز از طرف ملا علی نقی، ظاهرا مراد، شیخ علی نقی بن شیخ ابی العلاء کمرئی باشد که دارای تألیفات متعدد می باشد؛ از جمله رساله ای در حرمت شرب توتون، که معروف است، و رساله ای در حرمت نماز جمعه در زمان غیبت امام زمان ـ عجل الله تعالی و فرجه الشریف ـ و... [۱۸] [۱۹] از استاد خویش شیخ بهایی می باشد.» [۲۰]
البته صاحب «طبقات اعلام الشیعه» وقتی مشایخ سید نعمت الله جزائری را بیان می کند، می گوید:
و منها عن الشیخ الجلیل عمده المفسرین عبد علی بن جمعه الحویزی عن شیخه الجلیل قاضی القضاه المولی علی نقی الشیرازی عن الشیخ الاجل بهاء الدین محمد العاملی. [۲۱]
سید نعمت اللّه جزایری [۲۲] و شیخ حسین دهدشتی از جمله شاگردان وی بودند. [۲۳][۲۴]

محدث بودن ایشان

 

بر طبق شواهد به دست آمده حویزی یکی از محدّثان دوره خویش بوده به گونه‌ای که در میان گروه محدّثان، چون او کم دیده شده است. [۲۵] از جمله آن‌که وی به برخی سخنان که به صورت «قیل» در منابع شیعه ذکر شده، عمل می‌کرده و معتقد بوده که این سخنان از آن صاحب ‌الزمان است که حضرت برای صیانت، آنها را در میان فقیهان، آن هم به گونه‌ای مبهم، گسترانده است. [۲۶][۲۷][۲۸]

وفات

 

درباره تاریخ درگذشت حویزی، اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر منابع سال وفات وی را ۱۱۱۲ دانسته‌اند اما برخی بر این باورند که این تاریخ با تاریخ درگذشت شاگرد او، نعمت‌اللّه جزایری، اشتباه شده و تنها می‌توان گفت که حویزی در ۱۰۷۳ زنده بوده، زیرا در این تاریخ بر تفسیر او تقریظی نوشته شده است. [۲۹][۳۰] تاریخ مرگ او ۱۰۵۳ نیز ذکر شده که نادرست است. [۳۱]

آثار حویزی

 

نزدیکترین منبع به روزگار وی، کتاب امل الآمل نگاشته حرّ عاملی (متوفی ۱۱۰۴) است که معاصر وی بوده است، از دو اثر وی به نام‌های نور الثقلین فی تفسیرالقرآن در چهار مجلد و شرح لامیةالعجم سروده حسین بن علی طغرایی (متوفی ۵۱۵) یاد کرده است. وی در ادامه با ستایش از تفسیر حویزی به این نکته اشاره کرده که از آن نسخه‌ای برای خویش نگاشته است. حرّ عاملی [۳۲] نیز اثری دیگر به نام شرح شواهدالمغنی را از جمله تألیفات حویزی برشمرده است. برخی این کتاب را اثر ادیب و دانشمند معاصر و هم نام وی، عبدعلی فرزند ناصر حویزی، دانسته‌اند، ولی برخی دیگر گفته حرّ عاملی را که معاصر وی بوده قابل اعتمادتر می‌دانند. [۳۳][۳۴][۳۵][۳۶]

نورالثقلین

تفسیر نورالثقلین مشهورترین اثر حویزی است. برخی این تفسیر را نورالثقَلَین خوانده‌اند که در این صورت به معنای نور جنّ و انس خواهد بود اما به نظر می‌رسد که تلفظ صحیح آن نورالثقْلین باشد که مراد از آن قرآن و عترت است.

شیوه نگارش

حویزی در این تفسیر به شیوه‌ای روایی به گردآوری احادیث روایت شده از اهل بیت در ذیل سوره‌های قرآن پرداخته است [۳۷] و به جز موارد نادری که در آن موارد نیز تنها متذکر تفصیل یا نقل مطالب در جایی دیگر شده، [۳۸][۳۹] درباره محتوای روایات نقل شده اظهار نظری نکرده است. [۴۰]

هدف از نگارش

وی در مقدمه کتاب [۴۱] نوشته که هدفش از نگارش این تفسیر، فراهم آوردن مجموعه‌ای مدون از روایات اهل بیت در تفسیر قرآن بوده است. او سپس می‌افزاید که اگر در این زمینه روایتی نقل کرده که ظاهر آن مخالف اجماع امامیه (الطائفة المحقّة) است، مقصود از آن، بیان اعتقاد یا عمل نیست بلکه هدف عمده آن است تا ناظری آگاه بر چگونگی و منبع آن نقل مطّلع شود و در مقام رفع ناسازگاری آن روایت با اجماع برآید. [۴۲] حویزی در این تفسیر به شرح و تبیین تمام آیات قرآن نپرداخته است. [۴۳][۴۴]

منابع روایی این تفسیر

منابع روایی این تفسیر، از حیث اعتبار، در یک سطح نیستند. معرفت [۴۵] و ایازی [۴۶] به اختصار از شیوه حویزی بحث کرده‌اند. حویزی از برخی منابع اهل سنّت چون شواهدالتنزیل حسکانی [۴۷] و تفسیر الکشف و البیان ابواسحاق ثعالبی نیز استفاده کرده است. [۴۸] از میان تفاسیر روایی شیعی، تفسیر علی بن ابراهیم قمی [۴۹][۵۰] و تفسیر عیاشی [۵۱][۵۲] از منابع اصلی حویزی در تألیف نورالثقلین بوده و تمام این دو تفسیر به تفاریق در ضمن تفسیر حویزی درج شده است. همچنین حویزی توجه خاصی به آثار شیخ صدوق داشته و بارها از آثاری چون کتاب من لایحضره الفقیه ، [۵۳][۵۴] عیون اخبارالرضا ، الخصال ، [۵۵] [۵۶][۵۷] التوحید ، [۵۸][۵۹] معانی الاخبار [۶۰] و دیگر آثار ابن بابویه احادیثی نقل کرده است. همچنین حویزی از تفسیر مجمع البیان به عنوان یکی از منابع خود بهره فراوان برده است. [۶۱][۶۲]

چاپ و انتشار

سیدهاشم رسولی محلاتی متن تفسیر حویزی را براساس سه نسخه خطی با مقدمه‌ای کوتاه از مرحوم سید محمدحسین طباطبایی منتشر کرده است (قم ۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵). چاپ دیگری از این تفسیر به کوشش علی عاشور (بیروت ۱۴۲۲) نیز در دست می‌باشد.

اقتباس کنزالحقائق از نورالثقلین

خوانساری [۶۳] اشاره کرده که میرزا محمد بن محمدرضا مشهدی قمی (متوفی ۱۱۲۵)، تفسیری به نام کنزالحقائق و بحرالدقائق تألیف کرده که در تألیف آن بهره فراوانی از تفسیر نورالثقلین برده به گونه‌ای که آن را می‌توان مقتبس از تفسیر نورالثقلین دانست، هر چند حاوی اضافات فراوان دیگری است.

مقایسه نورالثقلین و البرهان

به گمان خوانساری [۶۴] شیوه حویزی در تدوین نورالثقلین، همانند سید هاشم بحرانی در تألیف البرهان فی تفسیر القرآن بوده است. خوانساری [۶۵] معتقد به جامعیت بیش‌تر تفسیر حویزی از حیث گردآوری اخبار است. با این حال به نظر می‌رسد که دقت حویزی در تدوین و انتخاب احادیث بیش‌تر از بحرانی بوده است. [۶۶][۶۷]

سایر آثار

۱. دیوان شعر؛
۲. شرح لامیه العجم طغرایی؛ [۶۸] برخی تصور کرده اند که این کتاب، شرح «نورالثقلین» است، [۶۹] و ظاهراً این اشتباه از آن جا ناشی شده است که وقتی نویسنده «اعیان الشیعه»، آثار علامه حویزی را می شمارد، بعد از تفسیر «نورالثقلین»، می گوید:«و له شرح لامیه العجم ...»
و چنین تصور شده است که ضمیر در «له» به تفسیر عود می کند و حال آن که ضمیر به عالم حویزی، که در حال ترجمه است، بر می گردد.
صاحب ریاض العلماء اگر چه در ترجمه علامه حویزی، نام این کتاب را به عنوان یکی از کتب مترجم نام می برد ولی در ادامه می فرماید:
«لم یبعد عندی ان یکون شرح لامیه العجم ایضاً للثانی» [۷۰] (عبد علی بن ناصر بن رحمه البحرانی الساکن بالبصره) ؛ «نزد من بعید نیست که این کتاب از جمله کتب عبد علی بن ناصر باشد؛ نه عبد علی بن جمعه».
۳. فی ان من تلقب به (ای: امیر المومنین) ؛ سید نعمت الله جزایری در کتاب «المقامات» این کتاب را به استاد خود نسبت داده است. و می گوید:
منظور و هدف این کتاب، این است که هر کس از خلفاء بنی امیه و بنی عباس خود را ملقب به لقب «امیر المومنین» کرده اند، دچار مرض خاصی شده اند.
سید نعمت الله جزائری در ادامه می گوید:
چنان چه عیاشی در تفسیرش در ذیل آیه «ان یدعون من دونه إلا اناثاً» [۷۱] می آورد که: هر کس بعد از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ ادعای خلافت به ناحق نمود، و حق وصی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و وارث علم او را غصب نمود، دچار این بیماری می گردد.
و در ادامه می گوید: اکثر استدلالات این کتاب و شواهدش، از کتب تواریخ و سیر می باشد که تمام غاصبین دچار این بیماری شده اند.
صاحب روضات الجنات نیز می فرماید:
تا حالا برای این کتاب مولف و مصنفی غیر از آن چه ما ذکر نموده ایم، به دست نیامده است. [۷۲]

فهرست منابع

 

(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: الروضة النضرة فی علماء الماة الحادیة عشرة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۳) عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، چاپ احمدحسینی، قم ۱۴۰۱.
(۴) امین.
(۵) محمدعلی ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجهم، تهران ۱۴۱۴.
(۶) محمد بن حسن حرّ عاملی، املالآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
(۷) احمد حسینی اشکوری، تراجم الرجال، قم ۱۴۱۴.
(۸) عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵).
(۹) عبدعلی بن جمعه حویزی، نورالثقلین، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲.
(۱۰) خوانساری.
(۱۱) حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۱۲) محمدهادی معرفت، التفسیر و المفسّرون فی ثوبه القشیب، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
(۱۳) حسین بن محمدتقی نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.

پانویس


۱.حسین بن محمدتقی نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۵۹، قم ۱۴۱۵۱۴۲۰.
۲.الانوار النعمانیه، سید نعمت الله جزائری، تبریز، ۱۳۸۲ ق، ج۳، ص ۱۷۰.
۳.انوار النعمانیه، ج۳، ص ۳۳۸.
۴.خوانساری، ج۴، ص۲۱۸.
۵.امین، ج۸، ص۲۹.
۶.محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، ج۱، ص۱۵۴، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
۷.عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاض الفضلاء، ج۳، ص۱۴۷، چاپ احمدحسینی، قم ۱۴۰۱.
۸.حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، ج۲، ص۱۱۴۷، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۶۷ش.
۹.حسین بن محمدتقی نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۵۹، قم ۱۴۱۵۱۴۲۰.
۱۰.ریحانه الأدب، محمد علی مدرسی، تهران، ۱۳۶۹، ج۴، ص ۱۲۴.
۱۱.روضات الجنات، میرزا محمد باقر موسوی خوانساری، قم، ۱۳۹۱ق، ج۴، ص ۲۱۵.
۱۲.ریحانه الأدب، ج۴، ص ۱۲۴.
۱۳.هدیه الاحباب، شیخ عباس قمی، تهران، ص ۱۷۱.
۱۴.طبقات مفسران شیعه، عقیقی بخشایشی، قم، ۱۳۷۳ ش، ج۳، ص ۱۶۰.
۱۵.ریاض العلماء، ج۳، ص ۱۴۷.
۱۶.ریاض العلماء، ج۳، ص ۱۴۸.
۱۷.روضات الجنات، ج۴، ص ۲۱۸.
۱۸.ریاض العلماء، ج۴، ص ۲۷۱
۱۹.روضات الجنات، ج۴، ص ۳۸۲
۲۰.الذریعه التصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، بیروت.
۲۱.طبقات اعلام الشیعه، آغا بزرگ تهرانی، ج۵، ص ۳۳۱.
۲۲.خوانساری، ج۴، ص۲۱۴.
۲۳.امین، ج۱۰، ص۲۲۷.
۲۴.احمد حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ج۱، ص۱۶۴، قم ۱۴۱۴.
۲۵.خوانساری، ج۴، ص۲۱۵.
۲۶.خوانساری، ج۴، ص۲۱۵.
۲۷.برای شاهد دیگر بر تصلب او در اخباریگری رجوع کنید به، خوانساری، ج۴، ص۲۱۵.
۲۸.محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۱، ص۱۳۴، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۲۹.محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: الروضة النضرة فی علماء الماة الحادیة عشرة، ج۱، ص۳۲۰، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۳۰.محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: الروضة النضرة فی علماء الماة الحادیة عشرة، ج۱، ص۳۳۲، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۳۱.عبدعلی بن جمعه حویزی، نورالثقلین، مقدمه علی عاشور، ج ۱، ص ۱۲، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲.
۳۲.محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، ج۱، ص۱۵۴، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
۳۳.عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، ج۳، ص۱۴۸، چاپ احمدحسینی، قم ۱۴۰۱.
۳۴.محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۴، ص۴۳، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۵.محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۴، ص۷۴، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۶.محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۲۷۲، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۷.محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، ج۱، ص۱۵۴، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
۳۸.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۳۷۱۳۸، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۳۹.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۵، ص۶۴۲، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵).
۴۰.خوانساری، ج۴، ص۲۱۴.
۴۱.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۲۳، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۴۲.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۲، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۴۳.محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۴، ص۳۶۵، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۴.محمدهادی معرفت، التفسیر و المفسّرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۳۲۷ـ۳۲۹، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
۴۵.محمدهادی معرفت، التفسیر و المفسّرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۳۲۹ـ۳۳۰، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
۴۶.محمدعلی ایازی، المفسرون،حیاتهم و منهجهم، ج۱، ص۷۳۳ـ ۷۳۵، تهران ۱۴۱۴.
۴۷.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۹۴، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۴۸.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۵۷، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۴۹.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۲۳۷، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۵۰.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۲۷۰۲۷۵، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۵۱.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۲۷۵، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۵۲.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۳۳، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۵۳.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۳۷، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۵۴.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۵۶، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۵۵.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۵۷، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۵۶.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۵۷، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۵۷.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۴۰۴۴۰۵، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۵۸.بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۴۰۵، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۵۹.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۶۴۹، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۶۰.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۲۶۴۲۸۲، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۶۱.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۲۸۳، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۶۲.عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۲۹۳۲۹۴، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
۶۳.خوانساری، ج۴، ص۲۱۴.
۶۴.خوانساری، ج۴، ص۲۱۴.
۶۵.خوانساری، ج۴، ص۲۱۴.
۶۶.محمدعلی ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجهم، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۰۲، تهران ۱۴۱۴.
۶۷.محمدعلی ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجهم، ج۱، ص۷۳۳ـ۷۳۵، تهران ۱۴۱۴.
۶۸.فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص ۲۳۷.
۶۹.روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۰/۱۲/۱۳۷۳، ص ۱۴.
۷۰.ریاض العلماء، ج۳، ص ۱۴۸.
۷۱.نساء/سوره۴، آیه ۱۱۷.
۷۲.روضات الجنات، ج۴، ص ۲۱۵.

..........................

سایت اندیشه قم

ویکی فقه