فَمَنْ أَشْعَرَ التَّقْوَى قَلْبَهُ بَرَّزَ مَهَلُهُ، وَفَازَ عَمَلُهُ. فَاهْتَبِلُوا هَبَلَهَا، وَاعْمَلُوا لِلْجَنَّةِ عَمَلَهَا : فَإِنَّ الدُّنْیَا لَمْ تُخْلَقْ لَکُمْ دَارَ مُقَام، بَلْ خُلِقَتْ لَکُمْ مَجَازاً لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا الأَعْمَالَ إلَى دَارِ الْقَرَارِ. فَکُونُوا مِنْهَا عَلَى أَوْفَاز. وَقَرِّبُوا الظُّهُورَ لِلزِّیَالِ.
هر کس تقوا را در کانون قلب خويش قرار دهد کارهاى نيک او ظاهر مى شود، وعملش به پيروزى مى رسد، پس براى تحصيل تقوا فرصت را غنيمت شمريد، و براى بهشت (جاويدان) عمل شايسته آن را انجام دهيد، (بدانيد) دنيا به عنوان اقامتگاه هميشگى شما خلق نشده، بلکه به عنوان گذرگاه شما آفريده شده است تا از آن زاد و توشه اعمال صالح براى سراى جاودانى برگيريد، اکنون که چنين است به سرعت آماده کوچ کردن از آن باشيد و مرکبها را براى ترک دنيا آماده کنيد.
شرح و تفسیر
گذرگاهى به نام دنیا
امام (علیه السلام) بعد از مقدمات حساب شده اى که در آغاز و بخش میانه این خطبه در مورد علم و آگاهى خداوند نسبت به همه چیز مخصوصاً نسبت به اعمال و نیّات بندگان، و همچنین نزدیک بودن مرگ و عبرت انگیز بودن سرگذشت پیشینیان، بیان فرمود، چنین نتیجه گیرى مى فرماید : «بنابراین هر کس تقوا را در کانون قلب خویش قرار دهد کارهاى نیک او ظاهر مى شود، وعملش به پیروزى مى رسد» (فَمَنْ أَشْعَرَ التَّقْوَى قَلْبَهُ بَرَّزَ(1) مَهَلُهُ(2)، وَفَازَ عَمَلُهُ).
روشن است اگر تقواى الهى در اعماق دل انسان ریشه بدواند، شاخ و برگ و میوه هایش از دست و زبان و چشم و گوش او ظاهر مى شود، چرا که تقوا همان حالت خدا ترسى درون است که انگیزه اى است نیرومند براى اعمال نیک و عامل بازدارنده اى است در برابر گناه.
سپس مى افزاید : «پس براى تحصیل تقوا فرصت را غنیمت شمرید و براى بهشت (جاویدان) عمل شایسته آن را انجام دهید» (فَاهْتَبِلُوا هَبَلَهَا(3)، وَاعْمَلُوا لِلْجَنَّةِ عَمَلَهَا).
اشاره به این که : بهشت و سعادت را رایگان به کسى نمى دهند، و با گمان و پندار و ادعاهاى تو خالى حاصل به دست نمى آید، کلید بهشت همان اعمال صالح است و اعمال صالح از تقوا بر مى خیزد.
و در ادامه، اشاره به وضع دنیا و آخرت و موقعیت هر کدام از این دو گروه مى فرماید : «(بدانید) دنیا به عنوان اقامتگاه همیشگى شما خلق نشده، بلکه به عنوان گذرگاه شما آفریده شده است تا از آن زاد و توشه اعمال صالح براى سراى جاودانى برگیرید» (فَإِنَّ الدُّنْیَا لَمْ تُخْلَقْ لَکُمْ دَارَ مُقَام، بَلْ خُلِقَتْ لَکُمْ مَجَازاً لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا الأَعْمَالَ إلَى دَارِ الْقَرَارِ).
جهان بینى اسلامى که بارها در قرآن و در نهج البلاغه آمده است دنیا را یک گذرگاه، یک پل، یک میدان تمرین، و سرانجام یک بازار تجارت و مقدمه اى براى آخرت که جایگاه اصلى انسان است معرفى مى کند، و اگر با این دیدگاه به دنیا بنگریم همه چیز در نظر ما رنگ دیگرى به خود مى گیرد و ما را از آلودگى به گناه و ظلم و ستم باز مى دارد و به سوى نیکیها دعوت مى کند.
ولى پیروان مکتبهاى مادى که دنیا و مواهب آن را هدف نهایى خود مى پندارند و از سراى آخرت به کلى غافلند، آلودگى به گناهان و کشمکشهاى پایان ناپذیر براى جلب اموال و دست آوردن مقامات ظاهرى در انتظار آنهاست، هرگز آتش جنگ در میانشان فروکش نمى کند و درگیریها در میان آنان پایان نمى پذیرد.
و در آخرین جمله این خطبه در یک نتیجه گیرى کوتاه و زیبا و پر معنا مى فرماید : «اکنون که چنین است، به سرعت آماده کوچ کردن از آن باشید و مرکبها را براى ترک دنیا آماده کنید» (فَکُونُوا مِنْهَا عَلَى أَوْفَاز(4). وَقَرِّبُوا الظُّهُورَ لِلزِّیَالِ(5)).
اشاره به این که : وقت بسیار تنگ است و موانع فراوان، و زمان کوچ کردن کاملاً نامعلوم است، نه تنها پیران که جوانان نیز باید همیشه به حالت آماده باش، باشند. چه بسیار پدران پیر و رنجور و ناتوان ماندند و جوانان سالم و نیرومند رفتند.
* * *
نکته
نتیجه خطبه
امام (علیه السلام) در این خطبه به نکته هاى مهمّى اشاره مى کند که به طور خلاصه چنین است :
1 ـ در آغاز خطبه همه را توجه به حضور خداوند در همه جا و آگاهى او از اسرار درون وجود انسان جلب مى کند، تا همگان مراقب اعمال خویش باشند.
2 ـ گواهى حقیقى بر وحدانیّت حق و نبوت پیامبر را آن آگاهى مى شمرد که درون و برون با هم هماهنگ باشد و از هرگونه نفاق و دورویى جدا گردد.
3 ـ توجه همگان را به نزدیک بودن مرگ و کوچ از دنیا که سبب بیدارى و آگاهى است جلب مى کند.
4 ـ مخاطبان خودرا به مطالعه تاریخ گذشتگان در کتابها و در آثارى که از آنها در شهرها و بیابانها باقى مانده، دعوت مى نماید، تا بدانند هر که باشند و به هر جا برسند سرانجام چنین سرنوشتى را دارند.
5 ـ به دنبال این اندرزها همه را به تقوا فرا مى خواند، همان تقوایى که در درون قلب انسان جاى گیرد و آثارش در تمام اعمال او ظاهر شود.
6 ـ این نکته را به همه مخاطبان یادآور مى شود که بهشت را بى حساب و کتاب به کسى نمى دهند، به بها مى دهند، به بهانه، نمى دهند.
7 ـ سرانجام این نکته مهم را یادآور مى شود که دنیا گذرگاهى است نه جایگاه اقامت، بازار تجارتى است که باید همه از آن زاد و توشه برگیرند و در هر زمان آماده رحیل و حرکت باشند.
* * *
1. «برّز» از مادّه «بروز» به معنى ظهور و آشکار شدن و به معنى پيشى گرفتن است. توضيح اين که اين واژه، گاه به صورت ثلاثى مجرّد (برز بر وزن ضرب) به معنى آشکار شدن و گاه به صورت باب تفعيل (برّز بر وزن صرّف) به معنى پيشى گرفتن آمده است و
در متن بالا به صورت دوّم بکار رفته است هر چند در بعضىِ از نسخ به صورت ثلاثى مجرّد است. 2. «مَهل» معنى اسم مصدرى دارد و به معنى «وفق» ومداراست اين واژه در معنى فرصت براى انجام عمل صالح نيز بکار مى رود. 3. «هَبَل» گاه معنى هلاکت و از دست دادن چيزى است و گاه به معنى غنيمت آمده، و اهتبال گاه به معنى خدعه کردن و گاه به معنى غنيمت گرفتن و به چنگ آوردن چيزى است و در خطبه بالا به معنى دوّم است. 4. «اوفاز» جمع «وفز» (بر وزن نبض) به معنى سرعت کردن وعجله نمودن و آماده سفرگشتن است.