امام علی النقی(ع) ملقب به «هادی» دهمین امام شیعیان است. ايشان و فرزندشان امام حسن(ع) به عسکریين شهرت یافتند؛ چراكه آنان به دستور خلفای عباسی از سال 233 تا آخر عمرشان در سامرّاء تحت نظر بودند.
از آنجا که سه امام دارای كنيه «ابو الحسن» بودند، ابو الحسن اول به امام کاظم(ع)، ابو الحسن ثانی به امام رضا(ع) و ابو الحسن ثالث به حضرت هادی(ع) اختصاص داده شد.
دشمنی زمامداران عباسی نسبت به امام هادی(ع)، اقامت اجباری در سامرا و نداشتن بيماری خاصی، احتمال مسمومیت و شهادت ایشان را تقویت می کند.
حضرت علی بن محمد(علیهما السّلام) ملقب به «هادی»، دهمین امام شیعیان است که تولد آن حضرت بنا به روایت مرحوم «کلینی»، شیخ «مفید» و شیخ «طوسی» و نیز «ابن اثیر»، در نیمه ذی حجه سال 212 هجری(1) بوده است. در برخی از منابع، 27 ذی حجه(2) و در منابعی دیگر در ماه رجب (سال 214) -دوازدهم یا پنجم(3) یا سیزدهم(4)- یاد شده است.(5) مادر آن حضرت را «سمانه»(6) یا «سوسن»(7) نامیده اند.
رحلت آن حضرت در سال 254 بوده، هر چند در ماه و روز آن اختلاف فراوان وجود دارد. برخی از منابع آن را سوم رجب دانسته اند(8)؛ در حالی که منابع دیگر، رحلت را در 25 یا 26 جمادی الثانی یاد کرده اند.(9)
آن حضرت و فرزند گرامیش امام حسن(علیهما السّلام) به عسکریین شهرت یافتند(10)؛ زیرا خلفای بنی عباس آنها را از سال 233 به سامرّاء (عسکر) برده و تا آخر عمر پربرکتشان در آنجا، آنها را تحت نظر قرار دادند. امام هادی(علیه السّلام) به لقب های دیگری مانند: نقی، عالم، فقیه، امین و طیّب شهرت داشت و کنیه مبارکش ابو الحسن است. از آنجا که کنیه امام موسی کاظم و امام رضا(علیهما السّلام)، نیز ابو الحسن بود، لذا برای اجتناب از اشتباه، ابو الحسن اول به امام کاظم(علیه السّلام)، ابو الحسن ثانی به امام رضا(علیه السّلام) و ابو الحسن ثالث به حضرت هادی(علیه السّلام) اختصاص یافته است. نقش انگشتر امام هادی(علیه السّلام) بنا به روایت «ابن صبّاغ مالکی»، «اللّه ربّی و هو عصمتی من خلقه» بوده است.(11)
آن حضرت چنانکه مفید و دیگران روایت کرده اند، در ماه رجب سال 254 پس از بیست سال و نه ماه اقامت در سامرا رحلت کرد.(12) در آن زمان «معتز»، سیزدهمین خلیفه عباسی، بر اریکه قدرت بود. به نقل «ابن شهر آشوب»، آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا نرفته و در این باره روایتی از ابن بابویه -دایر بر این که معتمد عباسی او را مسموم کرده- آورده است.(13) روشن است که «معتمد» در سال 255؛ یعنی حدود یک سال پس از رحلت آن حضرت، به خلافت رسید و آن خبر نمی تواند با «معتمد» ارتباطی داشته باشد. به هر حال، اصل شهادت و مسمومیت آن امام همام، در تاریخ ثبت شده است، گرچه بسیاری از مورخان یا اشاره ای به آن نکرده و یا آن را قولی در مقابل اقوال دیگر تلقی کرده اند. چنانکه «مسعودی» و «سبط بن جوزی» از مسمومیت و شهادت آن حضرت به عنوان یک روایت یاد نموده اند.(14)
طبیعی است با توجه به عناد و دشمنی که از طرف زورمداران آن عصر، نسبت به خاندان علوی، به ویژه بزرگان آنها و امامان شیعه، اعمال می شد و با در نظر داشتن این که امام هادی(علیه السّلام) پس از دوران طولانی اقامت اجباری در سامرّاء، هنگام وفاتش حدود چهل و چهار سال از زندگی خود را پشت سر گذاشته بود و ناراحتی جسمی خاصی نیز برای آن حضرت در تاریخ گزارش نشده است، احتمال صحّت روایت مسمومیت و شهادت ایشان را تقویت می کند.(15).
پی نوشت:
(1). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلاميه، تهران، 1407 ق، چاپ چهارم، ج 1، ص 497؛ الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، مفيد، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسه آل البيت(عليهم السلام)، كنگره شيخ مفيد، قم، 1413 ق، چاپ اول، ص 327؛ تهذيب الأحكام، طوسى، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407 ق، چاپ چهارم، ج 6، ص 92؛ الكامل في التاريخ، ابن الأثير، عز الدين أبو الحسن على بن ابى الكرم، دار صادر، بيروت، 1385 ق / 1965 م، ج 7، ص 189.
(2). مسار الشيعة، مفيد، محمد بن محمد، كنگره شيخ مفيد، قم، 1413 ق، چاپ اوّل، ص 23.
(3). مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، طوسى، محمد بن الحسن، مؤسسه فقه الشيعة، بيروت، 1411 ق، چاپ اول، ص 741.
(4). كشف الغمة في معرفة الأئمة، اربلى، على بن عيسى، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، بنى هاشمى، تبريز، 1381 ق، چاپ اول، ج 2، ص 374.
(5). اثبات الوصية، مسعودى، انصاريان، على بن حسين، منشورات رضی، قم، بی تا، ص 221؛ کشف الغمه، همان، ج 2، ص 374.
(6). الکافی، همان، ج 1، ص 497؛ الارشاد، همان، ص 307؛ اثبات الوصیه، همان، ص 220.
(7). فرق الشيعه، نوبختى، حسن بن موسى ، محقق: آل بحر العلوم، محمد صادق، بی نا، 1355 ق، ص 102.
(8). مسار الشیعة، همان، ص 34؛ مصباح المتهجد، همان، ص 753؛ فرق الشیعة، همان، ص 10.
(9). کشف الغمه، همان، ج 2، ص 384؛ الکافی، همان، ج 1، ص 497؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودي، أبو الحسن على بن الحسين بن على، دار الاندلس، بیروت، 1385 ق، ج 1، ص 84.
(10). یافعی در مرآت الجنان، یافعی، اعلمی، بیروت، بی تا، ج 1، ص 160، با اشاره به مطلب فوق دلیل شهرت «سامرّاء» به عسکر را آن دانسته که معتصم خودش با لشکرش بدانجا انتقال یافت. (تذكرة الخواص، سبط ابن جوزى، يوسف بن قزاغلى، نینوی، تهران، بی تا، ص 359؛ معاني الأخبار، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، جامعة مدرسين، قم، 1363 شمسی، ص 65).
(11). فصول المهمة في معرفة الأئمة(عليهم السلام)، ابن صباغ مالكى، منشورات الاعلمی، تهران، بی تا، ص 277.
(12). تاريخ بغداد، خطيب بغدادى، احمد بن على، محقق / مصحح: مصطفى عبد القادر عطا، دار الكتب العلميه، بيروت، 1417 ق، چاپ اول، ج 12، ص 56.
(13). مناقب آل أبي طالب(عليهم السلام)، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، علامه، قم، 1379 ق، چاپ اول، ج 2، ص 442؛ مسند الامام الهادی، عطاردی، عزیز الله، کنگره امام رضا(علیه السلام)، مشهد، بی تا، ص 56.
(14). مروج الذهب، همان، ج 4، ص 86؛ تذکرة الخواص، همان، ص 362؛ الفصول المهمّه، همان، ص 283.
(15). حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(علیهمالسلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، 1381 ش، چاپ ششم، ص 499
.............