امام علی(علیه السلام) در خطبه 198 «نهج البلاغه» درباره یکی از مهمترین اوصاف حضرت حقّ، یعنی علم بی پایان خداوند، می فرماید: ([خداوند] صدای نعره حیوانات وحشی را در بیابان ها و گناهان بندگان را در خلوتگاه ها و رفت و آمد ماهیان را در دریاهای ژرف، و تلاطم امواج آب را بر اثر وزش تندبادها می داند [و از تمام این جزئیات آگاه و با خبر است])؛ «یعْلَمُ عَجِیجَ[1] الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ[2]، وَ مَعَاصِی الْعِبَادِ فِی الْخَلَوَاتِ، وَ اخْتِلَافَ النِّینَانِ[3] فِی الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ[4]، وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّیاحِ الْعَاصِفَاتِ[5]». امام(علیه السلام) در این قسمت از خطبه روی چهار پدیده از پدیده های بسیار متنوّع جهان که چندان مورد توجّه نیست، انگشت گذارده و به علم خداوند در ارتباط با آنان می پردازد.
نخست اینکه در سرتاسر بیابان های دنیا، حیوانات وحشی فراوانی وجود دارند که نعره ها و صداهای آنها به گوش ما شهرنشینان نمی رسد؛ اما خداوند از آن با خبر است و می داند کدام حیوان در کدام مکان و کدام زمان نعره ای کشید و کمّیت و کیفیت آن چگونه بوده است؟
دیگر اینکه گناهان زیادی در خلوتگاه و دور از چشم توده های مردم انجام می گیرد که همه ما از آن بی خبریم؛ ولی خدا می داند که کدام انسان در چه زمان و در چه مکان، چه گناهی را مرتکب شده و نیز می داند در اعماق دریاها و به دور از چشم انسان ها کدام یک از ماهیان در چه زمان و مکانی رفت و آمد دارند. همچنین می داند امواجی که در صفحه اقیانوس ها، هر شب و روز به حرکت در می آیند و ما انسان ها جزء بسیار کوچکی از آن را می بینیم در چه زمان و مکانی حرکت کرده و چه زمانی آرام می گیرد.
اگر بر همه اینها این نکته را بیفزاییم که علم خداوند درباره این امور، منحصر به امروز و دیروز نیست؛ بلکه در طول میلیون ها سال که این حوادث شب و روز واقع شده (به استثنای گناه انسان ها که زمان محدودتری دارد) خدا می داند که کدام یک از این پدیده ها در کجا و به چه صورت تحقق یافته است. حال اگر بر اینها بیفزاییم که تنها کره زمین نیست که مرکز حوادث گوناگون است، بلکه میلیاردها ستاره تنها در کهکشان ماست که مرکز حوادث گوناگون دائمی است به اضافه کهکشان های دیگر که سر به میلیاردها می گذارد.
آری! مجموعه اینها در علم خدا جمع است و اینجاست که باور می کنیم آنچه را قرآن مجید در آیه 27 سوره «لقمان» فرموده است: «وَ لَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرُ یمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ کلِمَاتُ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکیمٌ»؛ (و اگر همه درختان روی زمین قلم شوند و دریا برای آن مرکب گردد و هفت دریا به آن افزوده شود [اینها همه تمام می شود؛ ولی] کلمات خدا پایان نمی پذیرد، خداوند توانا و حکیم است) عین واقعیت است و نه تنها این آیه اغراق نیست؛ بلکه نسبت به دایره گسترده خداوند چیز مهمی محسوب نمی شود.[6]
پی نوشت ها:
[1] «عجیج» از ریشه «عجّ» بر وزن «حجّ» به معنای فریاد کشیدن و نعره زدن است و معمولا درباره حیوانات به کار می رود.
[2] «فلوات» جمع «فلات» به معنای زمین گسترده بی آب و علف است و گاه به مطلق دشت ها و بیابان ها گفته می شود.
[3] «نینان» جمع «نون» به معنای ماهی بزرگ است و گاه به «نهنگ» اطلاق می شود.
[4] «غامرات» از ریشه «غمر» بر وزن «عمد» به معنای از بین بردن اثر چیزی است. سپس به آب های زیادی که تمام چهره زمین یا موجودات درون آن را می پوشاند، اطلاق شده است و دریای «غامر» همان دریای عمیق است.
[5] «عاصفات» جمع «عاصفه» از ریشه «عصف» بر وزن «حذف» به معنای کاه است و «عاصف» به تندبادی گفته می شود که برگ های خشکیده و کاه مانند را به هر طرف پراکنده می کند و یا اشیاء را همچون کاه از هم متلاشی می سازد.
[6] گردآوری از کتاب: پیام امام امیر المؤمنین(علیه السلام)، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعی از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1386 شمسی، چاپ: اول، ج 7، ص 671.
............................