تعلیم و تربیت و تربیت اخلاقی فرایندی ظریف و پیچیده است و هدف آن هر چه باشد، مستلزم ایجاد شرایط و ویژگی هایی است که در دانش آموز به عنوان یک انسان صورت می گیرد، در نتیجه موضوع تعلیم و تربیت همان انسان است. لازمه تربیت، شناخت روح و روان و استعدادهای انسان است، تعلیم و تربیت به صورتی که در خور مقام و موقع انسان باشد، مستلزم شناخت انسان است. شناخت روش ها و اهداف تعلیم و تربیت نیز مستلزم شناخت آراء دانشمندان بزرگ است. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تعلیم و تربیت و اخلاق از دیدگاه ابن سینا می باشد. روش دستیابی به این هدف از طریق گردآوری اطلاعات و از طریق مطالعات اسنادی انجام گرفته است. منابع تحقیق شامل کتاب ها، مجلات، مقالات و پژوهش ها و تحقیقات مرتبط با موضوع می باشد. اهداف مهم ابن سینا در تعلیم و تربیت دستیابی به ایمان، اخلاق نیکو، عادات پسندیده، سلامت، علم، پیشه و هنر می باشد. در این پژوهش تلاش شده است تا با تحقیق در اندیشه های این دانشمند بزرگ به جایگاه تعلیم و تربیت و اخلاق از نظر وی پرداخته شود..
مقدمه
تعلیم و تربیت، عبارت است از بوجود آوردن شرایطی که در آن متعلم استعدادها و توانایی های شایسته خود را کشف و شکوفا سازد و در جهت رشد و رسیدن به هدفهای مطلوب طبق برنامه ای منظم و سنجیده از آن استفاده می کند.تعلیم یعنی ایجاد دگرگونی و تحول در متعلم از حالت جهل به حالتی که موجب رشد عقلی و فکری او می شود. در مورد تعریف تعلیم و تربیت گذشته از تعریف یاد شده، نظریه های گوناگونی و تعاریف گوناگون ارائه شده است. از طریق آموزش و پرورش صحیح می توان زندگی بهتری برای افراد جامعه بوجود آورد و برعکس آن در صورت نبود آموزش و پرورش صحیح برای افراد جامعه و تحت روش ها و اصول نادرست، وسیله سقوط و نابودی آن جامعه فراهم می شود.
ابن سینا تحت تاثیر فلسفه ارسطو بوده و از این نظر بسیار شبیه فارابی است. مبحث منطق و نفس در آثار او در واقع همان مبحث منطق و نفس ارسطو است. اما ابن سینا هرچه به پایان عمر نزدیک میشد، بیشتر از ارسطو فاصله می گرفت و به عرفان نزدیک میشد. داستان های تمثیلی او که پایان عمر تحریر کرده بود، شاهد این مدعاست. ابن سینا تعلیم و تربیت را بوجود آوردن عادت های صحیح در یادگیرنده برای رساندن او به کمال می داند. همچنین چیستی تعلیم و تربیت را برنامه ریزی در جهت سلامت خانواده، رشد کودک و تدبیر امور مهم اجتماعی برای رسیدن انسان به سعادت معرفی می کند. ابن سینا تربیت را ایجاد عادت می داند و از آنجا که تربیت لازمه رسیدن به کمال است، پس ضروری است.
اخلاق از دیدگاه ابن سینا اکتسابی است وانسان می تواند خلقی را که نداشته کسب کند ونیز می تواند با ارادة خویش خلق خویش را تغییر دهد وضد آن رادر نفس خویش پدیدآورد. ابن سینا، منشأ پیدایش خلق رادرنفس، عادت می داند وعادت یعنی تکرار زیاد یک فعل درمدتی طولانی تعریف می کند. بنابراین به طور کلی ابن سینا معتقد است که اخلاق، خیر و فضیلتی است که در همه امور باید مد نظر باشد و تربیت اخلاقی فرد در جامعه، را تضمین کننده کمال و سعادت او در دنیا و آخرت می داند..بر این اساس نگارنده در این پژوهش با مراجعه به پژوهش ها و مقالات درباره ابن سینا به مطالعه و بررسی آن دسته از نظرات مکتوب این فیلسوف بزرگ درباره تعلیم و تربیت و اخلاق و مفاهیم مرتبط با آن پرداخته است. در این جستار به مفاهیم تعلیم و تربیت و مراحل و روشهای آن و اخلاق و مفهوم آن از نظر ابن سینا پرداخته شده است.
پیشینه پژوهش
یونس احمدپوری و سید میثم احمدپوری در مقاله ای به عنوان ((مراحل تعلیم و تربیت در اسلام از نظر ابن سینا)) به بررسی اندیشه ابن سینا درباره تربیت پرداخته اند. در نتایج این پژوهش اشاره شده است: ابن سینا یکی از دانشمندان وفیلسوفان بزرگ عالم اسلام می باشد که در زمینه تعلیم وتربیت نظریات بسیار جالبی داده، همچنین آثار زیادی از این دانشمند بزرگ از جمله قانون، شفا، و...موجود می باشد وابن سینا درباره معلم اعتقاد داشت که یک معلم باید صبور وبر فن تدریس احاطه کامل داشته باشد وبرای متون آموزشی به قرآن وموسیقی اشاره شده است، نکته ای که دردیدگاه تربیتی ابن سینا اهمیت دارد، آن است که اوتعلیم وتربیت را زیر چتر دین وباتأکید براندیشه ورزی وتعقل درامور ترسیم میکند پس بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که اودارای یک رویکردعقلانی بادرنظر گرفتن غایتی الهی درتعلیم وتربیت است.
سید احمد هاشمی و حافظ شریفات در مقاله ای به عنوان ((بررسی تعلیم وتربیت اخلاقی از دیدگاه ابن سینا و طباطبایی)) به بررسی تعلیم و تربیت اخلاقی از دیدگاه ابن سینا و طباطبایی پرداخته اند. آنها در یافته های این پژوهش اشاره می کنند که : هدف تربیت اخلاقی ابن سینا کسب اعتدال و میانه روی و کسب فضایل اخلاقی است. از طرفی وی معتقد است که اخلاق خیر و فضیلتی است که در همه امور باید مد نظر باشد و تربیت اخلاقی فرد در جامعه را تضمین کننده کمال و سعادت او در دنیا و آخرت می داند. تعلیم و تربیت در فلسفه آموزش و پرورش اسلامی مورد نظر و دفاع ابن سینا، به طور جدایی ناپذیری با خیر اخلاقی مرتبط است و بدون تعهد اخلاقی به آموزش و پرورش و علم، به عنوان ابزاری غیر مسؤولانه و خطرناک نگریسته می شود.
حسین آدمیت و زهره اسماعیلی و سعید غزالی در مقاله ای به عنوان ((نگاهی نو بر فلسفه اخلاق، اصول و روشهای تربیت از دیدگاه ابن سینا و شواهد گفتاری آن در اسلام و قرآن.)) به بررسی فلسفه اخلاق، اصول و روشهای تربیت از دیدگاه ابن سینا می پردازد و در نتیجه این پژوهش بیان می دارند: یافته های پژوهش حاضر نشان از این دارد که ابن سینا به عنوان یکی از مهمترین اندیشمندان مسلمان در پرتو تعالیم انسان ساز اسلام به موضوع اخلاق و تربیت و اصول و روشهای آن، پرداخته است و همانطور که در این پژوهش نشان داده شد شباهت و شواهد گفتاری بسیار نزدیکی بین اندیشه های او و اسلام هست به طوری ازدیدگاه هر دو تربیت عبارت است «از برنامه ریزی و فعالیت محاسبه شده در جهت رشد کودک، سلامت خانواده، و تدبیر شئون اجتماعی، برای وصول انسان به کمال دنیوی و سعادت جاویدان الهی است» پس با توجه به آیات قرآن و تفکرات ابن سینا و. مقایسه ای که بین آنها انجام گرفت، می توان استنباط کرد که نظام تعلیم و تربیت اسلامی، نظام جامعی است که به پرورش همه استعدادهای انسان به طور هماهنگ تأکید دارد.
شیخ الرئیس ابوعلی حسین بن عبدالله سینا - ابن سینا
پدر ابن سینا عبدالله از اهل بلخ بود و از عاملان دودمان سامانی. وی در دوره حکومت نوح بن منصور سامانی (٣٦٦-٣٨٧)از بلخ به بخارا آمد و عمل قریه یی به نام «خورمیثن» بدو سپرده شد و او در آنجا ساکن شد، و از قریه «أفشنه» زنی به نام «ستاره» گرفت. اگر به نظر «لاپلاس» ستارگان از خورشید جدا شدند، این بار خورشید از ستاره جدا گشت، یعنی ابن سینا در ماه صفر سال ٣٧٠ هجری از مادر بزاد. برخی از مترجمان گفته اند که پدر ابوعلی از داعیان اسمعیلی بوده، و از این رو از کودکی پسر را پیش دانشمندان آن گروه می برد و ابن سینا از این طریق پیش از سن بلوغ برخی از دانش ها را فرا گرفت. (حلبی،١٣٨١، ٢٦١) وی ابتدا در بلخ پرورش یافت و در ده سالگی قرآن و بسیاری از علوم ادب را آموخت و پس از آن به مطالعه علم الهی و طبیعی و طب پرداخت و در ١٨ سالگی از تحصیل علوم فارغ شد. با مداوای نوح بن منصور به دربار سامانیان راه یافت و پس از آن به گرگان و ری و همدان رفت و مدت نه سال در همدان اقامت گزید. با معالجه قولنج شمس الدین دیلمی به دربار او راه یافت و پس از چندی به مقام وزارت رسید.(وکیلیان، ١٣٨١، ١٠٩)
مروری بر برخی از آثار ابن سینا
ابن سینا در همه علوم زمان خود به ویژه در قسمت معقولات کتاب یا رساله تالیف کرده و بیش از صد جلد کتاب دارد که از مهم ترین آن ها کتاب «الشفاء» در فلسفه و «قانون» در طب است. (حلبی، ١٣٨١، ٢٧٢-٢٧١) «النجاه»، این کتاب که آن را خلاصه الشفاء هم گفته اند، اهمیت فوق العاده دارد، چه همان طور که از نامش می آید به عنوان برگزیده یی از همان مطالب است که شیخ آن ها را به تفصیل در کتاب الشفاء بیان کرده است. (حلبی، ١٣٨١، ٢٧٣-٢٧٢)«الاشارات و التنبیهات فی المنطق والحکمه». بیشتر محققان را عقیده براین است که آخرین تصنیف شیخ که به دست ما رسیده کتاب الاشارات و التنبیهات است. و چون به منزله خلاصه یی است از افکار شیخ، میان طالبان علم سخت مشهور شده است. (حلبی، ١٣٨١، ٢٧٣) الحکمه المشرقیه یا حکمه المشرقین، یکی از کتاب های بسیار معتبر شیخ رئیس است. (حلبی، ١٣٨١، ٢٧٥) دیگر از کتاب های فلسفی شیخ «کتاب الانصاف» است در بیست جلد، در آن تمام کتابهای ارسطو را شرح کرده است و در آن، میان «مشرقیین» و «مغربیین» محاکمه کرده است، این کتاب در حمله سلطان مسعود از بین رفت گویا جز پاره یی از اجزاء آن چیزی بدست نیست. دیگر: کتاب المجموع است که حکمه العروضیه هم نامیده شده، این کتاب را شیخ در ٢١ سالگی تالیف کرده که به جز قسم ریاضی تمام اقسام حکمت را دارد و آنرا به نام «ابوالحسن عروضی»کرده است. دیگر: کتاب المبدأ و المعاد است در نفس. این کتاب را شیخ در جرجان نوشت و در اول این کتاب دیده شده که شیخ آنرا بنام «شیخ ابو احمد ابراهیم الفارسی» نوشته است. دیگر: کتاب الحاصل والمحصول که آنرا در شهر خودش در اوائل عمر خویش برای شیخ فقیه ابوبکر برقی نوشت و اکنون جز نام آن، چیزی بذست نیست. بهترین و کاملترین کتاب فارسی فلسفی که شیخ به فارسی نوشته دانشنامه علایی است، این کتاب راشیخ، به نام علاء الدوله ابوجعفر محمد بن دشمنزیار کاکویه نوشته و خود در مقدمه سبب و علت نگارش آن را می گوید. (حلبی، ١٣٨١، ٢٧٩-٢٧٨) آثار معروف او عبارت اند از : شفا، قانون، نجات، اشارات، حکمت المشرقیه و دانشنامه علایی. دانشنامه علایی یا حکمت علایی را شیخ به خواهش علاء الدوله کاکویه و به قصد تحقیق در طبیعیات، منطق، موسیقی، هیئت و مابعدالطبیعه به رشته تحریر در آورد. اهمیت این کتاب در آن است که دوره کاملی است از حکمت مشاء که برای اولین بار به فارسی نگارش یافت. ابن سینا در سال ٤٢٨ هجری در همدان در گذشت (وکیلیان، ١٣٨١، ١٠٩)
اخلاق از دیدگاه ابن سینا
واژه اخلاق در لغت جمع خلق و خلق است. لغت دانان برای خلق معانی متفاوتی را ذکر کرده اند از جمله؛ سجایا و خلقت و کیفیت درونی انسان، طبیعت و مروت، دین و عادت. (شیروانی و همکاران، ١٣٩٤، ٦٠)عالمان اخلاق اسلامی با رویکردهای – مختلف اعم از فلسفی، عرفانی و تلفیقی – تعاریفی مشابه را برای اخلاق ذکر کرده اند. ابن سینا در تعریف خلق می نویسد : ((خلق ملکه ای در نفس است که نفس با آن به سهولت افعال را انجام می دهد، بدون این که پیش از عمل نیازی به تفکر و تأمل داشته باشد.)) (شیروانی و همکاران، ١٣٩٤، ٦٠) بنابراین، اخلاق عبارت است از ملکات نفسانی، اعم از ملکات و صفات پسندیده و ناپسند که اصطلاحا فضایل و رذایل نامیده می شوند. با توجه به مفهوم اخلاق، علمی که اخلاق در آن علم مورد بحث قرار می گیرد ((علم اخلاق)) نام دارد. علم اخلاق، از یک سو، متکفل شناسایی و بیان افعال خوب و بد و صفات و ملکات فاضله و رذیله است و از سوی دیگر متکفل شناسایی راه های آراستن نفس به فضایل و تهذیب نفس از رذایل است. (شیروانی و همکاران، ١٣٩٤، ٦١-٦٠) ابن سینا، علاوه بر شناخت فضایل و رذایل، بحث از نفس و قوای عملی آن را نیز داخل در بحث اخلاق دانسته است. به اعتبار این که علم اخلاق با شناخت قوای نفس در صدد بیان کمال هر یک از قوا است و این که مشخص شود کدام فعل متناسب با کدام یک از قوای نفسانی است، بدین وسیله، فضایلی که برای رسیدن نفس به کمالاتش لازم است و نیز رذایلی که مانع از رسیدن به کمالات لایق نفسانی اند شناسایی می گردند. (شیروانی و همکاران، ١٣٩٤، ٦٠)
فلسفه اخلاق از دیدگاه ابن سینا حکم از تغییر پذیری آن دارد به این صورت که اخلاق چه جمیل وچه قبیح، همگی اکتسابی هستند وانسان می تواند خلقی را که تا به حال دارا نبوده کسب کند ونیز می تواند با ارادة خویش خلق خویش را تغییر دهد وضد آن رادر نفس خویش پدیدآورد. خلق ملکه ای است که به وسیله آن، افعالی به سهولت وبدون تردید ازنفس صادر می گردد. ابن سینا، همچون متفکران پیشین، منشأپیدایش خلق رادرنفس، عادت می داند وعادت راتکرار زیاد فعل، درمدتی طولانی ودرشرایطی همسان تعریف می کند. پس به طور کلی ابن سینا معتقد است که اخلاق، خیر و فضیلتی است که در همه امور باید مد نظر باشد و تربیت اخلاقی فرد در جامعه، را تضمین کننده کمال و سعادت او را در دنیا و آخرت می داند. سعادت بالاترین چیزی است که انسان به دنبال کسب آن است و هدایت به راه سعادت نیز بالاترین هدایتهاست، چرا که شرافت هدایتها به غایاتی است که به آن رهنمون می گردند. ابن سینا مهمترین و اصلی ترین هدف تعلیم و تربیت را رسیدن فرد و جامعه به سعادت و کمال می دانند. و کسب اعتدال و میانه روی، مهمترین اهداف تربیت اخلاقی از دیدگاه اوست. (آدمیت و همکاران، ١٣٩٣، ٣-٢)
هدف غایی تربیت اخلاقی: حیات معقول (عقلانی/عقلائی)؛ دسترسی به هدف تربیت اخلاقی در دیدگاه ابن سینا بر اساس مبنایی در نظریه اخلاقی او امکان پذیر خواهد بود. این مبنا عبارت است از در آمیختگی جنبه های عقلانی و عقلایی در ارزش های اخلاقی. در توضیح این مبنا باید گفت که به نظر ابن سینا وقتی آدمی در اجتماع قرار گیرد، عقلانیتی دو بعدی خواهد داشت. بخشی از آن عقل نابی است که تحفه آفرینش به اوست و در پار ه ای ادراک های خود با دیگران شریک است که به عقلانیت محض خوانده می شو د. بخشی از آن هم برآمده از هم نشینی با عقل های دیگران و بودن او در اجتماع می باشد که به عنوان عقلایی بودن یا عقل سلیم از آن یاد می شو د. توجه به عقلایی بودن انسان در عین عقلانی بودن، باز هم توجه به عقل ناب اوست، زیرا او قادر است برای رفع نیازهای خود، عقلانیت خود را به کار گیرد و اموری که مربوط به اعمال و رفتارهای اوست و در جهان هستی صورت عینی ندارد را اعتبار یا قرارداد کند و دنیای عمل را به ساحت نظری پیوند بزند. بر اساس این مبنا، هدف غایی تربیت اخلاقی را می توان حیات معقول (عقلا نی/عقلایی) دانست. سعادت نهایی و آخرین منزل انسان در سیر تکاملی خود از نظر ابن سینا حیات معقول است. (بیرونی کاشانی و همکاران، ١٣٩١، ٦٩) هدف میانی تربیت اخلاقی: پالایش تصورها و تصدیقهای عقلایی در اخلاق؛ با مبنا قرار دادن هستی عقلانی/عقلایی بشر و استنتاج هدف غایی حیات معقول که شامل دو بعد عقل ناب و عقل سلیم می شود، منزلگاهی میانی لازم است تا دو سوی قرارگاه (مبنا) و افق دید (هدف غایی) سلوک اخلاقی را به هم متصل کند. از این رو، هدف میانی فوق به منزله این خط پیوند مطرح می شود.. (بیرونی کاشانی و همکاران، ١٣٩١، ٧٠) با توجه به اینکه، ابن سینا به صراحت بیان نمی کند که هویت مستقلی برای اجتماع قائل است، به ضرورت اجتماعی زندگی کردن انسان ها به خاطر رفع نیازهاشان اذعان دارد. از این رو، تأکید دارد که هر فرد لازم است در اجتماع نقشی ویژه به عهده داشته باشد و باری را از دوش همنوع های خود بردارد.
زیرا، اساس زندگی اجتماعی را همکاری انسان ها در اموری می داند که برآوردن آن ها از فرد به تنهایی بر نمی آید.
بدین ترتیب، عقل ورزی در امور اجتماعی - انسانی امر مهمی است که باید مورد توجه او لیای تربیت قرار گیرد. از یک سو، با توجه به وجود قراردادها و نهادهای اجتماعی که هر کدام به منزله امری واقعی که الزام به عمل از آن ها ناشی می شود، لزوم شرکت داشتن در امور اجتماعی و داشتن نقشی ویژه آشکار می شود. علاوه بر این، بخشی از عقلانیتی است که تحقق آن برای رسیدن به حیات عقلانی ضروری است. از سوی دیگر، فرایند تدریجی اجتماعی شدن، تصو رها و تصدیق هایی را به همراه می آورد که اساس مفاهیم اخلاقی بزرگ سالی را تشکیل می دهد. تصورها(مفهوم ها) از طریق تعریف ها یا چیزی که کارکرد آن را توضیح می دهد، همانند توضیح یا شرح دادن به دست می آیند. تصدیق، حکم یا داوری تشکیل شده از دست کم دو مفهوم است و رابطه ای که این دو را به هم متصل می کند. تصدیقها از طریق استدلال قیاسی یا از طریق چیزی که کارکرد یک استدلال را کامل می کند به دست می آیند. استدلال هم در نظر ابن سینا می تواند درست یا غلط باشد.او تأکید دارد که ذهن در بیشتر موارد بدون کمک نمی تواند درستی و غلطی استدلال ها را به طور فطری تشخیص دهد. اگر چنین بود درباره درست و غلط عدم توافق هایی وجود نداشت و ایده های متناقض بین آدمیان نمی بود. این همان دلیلی است که ضرورت مطالعه منطق را نشان می دهد.. (بیرونی کاشانی و همکاران، ١٣٩١، ٧١-٧٠) علاوه بر این، آدمیان از کودکی در معرض تصورها و تصدیقهایی هستند که پایه های شخصیت آنان را شکل می دهد. این تصورها و تصدیقها، خاستگاه های متفاوتی از جمله آداب و رسوم، اعتقادهای دینی و دیدگاه های پسندیده (آراء محموده) افرادی که مورد احترام مردم هستند و حتی گاه خرافات و اعتقادهایی که اساس درستی ندارند، می باشد. به بیان دیگر، انسان ها اجتما عی شدن را از کود کی می آموزند، بدون اینکه خود به بازشناسی اعتقادهایی که به دست می آورند آگاه باشند. (بیرونی کاشانی و همکاران، ١٣٩١، ٧١)
مبانی تعلیم و تربیت ابن سینا
مبنای دینی – فلسفی: به طور مسلم می توان ابن سینا را یک فیلسوف مسلمان قلمداد کرد و از نظر استادی در زمینه هایی که مهارت داشته است و از طرفی، از نظر آرای تربیتی وی، می توان او را یک مربی مسلمان به حساب آورد. (زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ٩١) ابن سینا تلاش کرده است که بین فلسفه و دین همسویی ایجاد کند و همین صبغه دینی- فلسفی او بر تمام عناصر نظام تربیتی وی تسلط دارد و آن ها را هدایت می کند. (زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ٩٢-٩١) مبنای اجتماعی: ابن سینا ابتدای امر تعلیم و تربیت را انتخاب همسر می داند و انتخاب همسر نیز آغاز پیدایش نخستین و بنیادی ترین نهاد اجتماعی است، پس بدین ترتیب می توان گفت که در آرای وی، نه تنها به جایگاه فردی بلکه به نقش اجتماعی افراد در جامعه نیز پرداخته شده است. برای مثال، وی بر آموزش جمعی و حرفه آموزی و انتخاب شغل در جامعه تاکید دارد.
(زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ٩٢) مبنای روانشناختی: ابن سینا در آرای تربیتی خود همواره به تفاوت های فردی افراد در زمینه های استعداد، علاقه، قوای عقلانی و... توجه داشته است و بنابراین همین تنوع و گوناگونی در زمینه های یاد شده می تواند زمینه های یادگیری و آموزشی متفاوتی نیز ایجاد کند که خود بیانگر مبنای روان شناختی برای تعلیم و تربیت است. (زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ٩٢)
ابن سینا کوشش کرد تا تلفیقی بین اصول فلسفه یونانی و احکام اسلامی ایجاد کند منابع تأثیر گذار در ابن سینا به جز فارابی که تأثیر و تقدم وی انکار ناپذیر است در چهار مورد ذکر شده است: اول: تحقیقات و تبلیغات فلسفی در جهان اسلام بر اساس سنت، ارسطو که به مشائیان تعبیر میشد در کنار تحقیقات دیگر از فلسفه یونان باستان و تفاسیری که بر آنها میشد؛ دوم: فلاسفه و اندیشوران معاصر ابن سینا مانند مسکویه (متوفای ٤٣٩ ق) و عامری (متوفای ٣٨٠ ق). سوم: تعالیم اسماعیلیه همچون تفسیر و تاویل از شیعی گری. چهارم: ابوریحان بیرونی که چند سال بعد از ابن سینا در سال ٤٤٠ ق دار فانی را وداع گفت. (ضمیری کمال و همکاران، ١٣٩٤، ٤) در تفکر ابن سینا طبیعیات ارسطویی مبتنی بر امتیاز بین صورت و ماده و تقسیم بندی عالم به دو قلمرو فلک و تحت القمر و عناصر اربعه و امتیاز بین حرکت دوری افلاک و حرکت انتقالی عالم کون و فساد و برخی از اصول الهیات ارسطویی مانند سلسله مراتب وجود و مسئله علم و ایجاد حرکت دو عالم فلکی و به وسیله محرک اول با عقاید نو افلاطونی به ویژه عقیده صدور سلسله طولیه عقول و چگونگی افاضه هر عقل از عقل بالاتر ترکیب یافته و از نظر گاه مباحث وجود به خصوص امتیاز بین وجود و ماهیت و واجب الوجود و ممکنات تعبیر گردیده است. در عین حال به تعالیم اسلامی که عالم را قائم به حقیقتی غیر از خود عالم می داند و معاد را امری حتمی می شمارد و توحید را اساس همه حقایق می داند، توجه کامل مبذل داشته است. (ضمیری کمال و همکاران، ١٣٩٤، ٥-٤)
اهداف و اصول تعلیم و تربیت ابن سینا
با توجه به دیدگاه ابن سینا در رابطه با نفس، برای تعلیم و تربیت می توان دو دسته هدف تعریف کرد: اهداف نهایی و اهدافی که وسیله ای برای رسیدن به اهداف نهایی هستند؛ یعنی همان اهداف واسطه ای. از آنجا که هدف های پایین تر پیشنیاز هدف های بالاتر هستند و تحقق آدمیت انسان در هر مرتبه در گرو تحقق نسبی آن در مراتب قبل است، به فعلیت رساندن همه قابلیت ها و توانایی های موجود در هر مرتبه در بالاترین سطح آن و در جهت مثبت، الزامی است. (شهریاری نیسانی، ١٣٩٦، 73)
اهداف نهایی: ١-دستیابی به سعادت حقیقی: بنا بر نظر ابن سینا آن چیزی که تحصیل آن بر انسان لازم و واجب است و نباید از تلاش و کوشش در آن راه کوتاهی کند بر دو قسم است: یکی خود سعادت و دیگری راهی که او را به سعادت حقیقی می رساند. سعادت حقیقی از منظر ابن سینا همان سعادت اخروی است و منظور از سعادت اخروی، رسیدن به مقام قرب وسدرةالمنتهی تحت عرش رحمانی است که در این وقت جمیع حقایق برای آدمی منکشف می شود؛ موجودات عالم علوی را مشاهده می کند؛ همه وسائط و حواجب میان آدمی و معشوق لذاته و حق بذاته برطرف می شود و به ریاست عالم و سلطنت حقه دست می یابد. (شهریاری نیسانی، ١٣٩٦، ٧٣) ٢-تشبه نفس به جواهر عقلی (رسیدن به مرتبه عقل مستفاد و اتصال با عقل فعال): از دیدگاه ابن سینا کمال نفس انسان این است که از امور حسی، خوردن و آشامیدن و سایر افعال بدنی که از روح نباتی و حیوانی منبعث است فراتر رود و به مجردات دست پیدا کند و به جواهر عقلی مشابهت یابد. چنین هدفی هنگامی محقق می شود که عقل نظری از مرتبه عقل هیولانی، بالملکه و بالفعل گذر کرده باشد و به مرتبه عقل مستفاد که ابن سینا به دلیل به فضیلت رسیدن آدمی در علم و اخلاق در این مرتبه، آن را غایت کمال انسان و مرتبه تشبه قوه انسانیه به مبادی نخستین وجود می داند دست یابد. (شهریاری نیسانی، ١٣٩٦، ٧٣)
اهداف واسطه ای: ١- اهداف تعلیم و تربیت در مرحله نفس نباتی (حفظ حیات جسمانی و توجه به بقای نوع - اثرپذیری جنین از حالات و رفتار مثبت مادر) (شهریاری نیسانی، ١٣٩٦، ٧٥) ٢-اهداف تعلیم و تربیت در مرحله نفس حیوانی (پرورش حواس و جهت دهی صحیح به آنها- تأمین سلامت جسم و روان) (شهریاری نیسانی، ١٣٩٦، ٧٨-٧٦) ٣-اهداف تعلیم و تربیت در مرحله نفس انسانی (شهریاری نیسانی، ١٣٩٦، ٧٩)
هدف ابن سینا منحصرا رشدعقلانی و اندوختن دانش نیست، همچنین توجه خود را تنها وقف جنبه های اخلاقی نمی کند بلکه هدف او تشکیل شخصیت کامل از حیث جسمی، عقلی و منش است او کار تعلیم و تربیت را محدود به ساختن یک شهروند کامل نمی کند بلکه بیشتر عقیده دارد که تعلیم و تربیت باید شهروند را برای شغلی که از طریق آن بتواند در ساختار اجتماعی شرکت کند آماده نماید.پس می توانیم بگوییم که اهداف آموزش و پرورش از منظر ابن سینا در زیر چتر هدف نهایی سعادت واقعی یعنی قرب الهی شامل رشد کلی فرد در زمینه های مختلف عاطفی اخلاقی،ایمانی، عبادی، جسمی، عقلی، علمی، هنری و اجتماعی (کسب و اشتغال، ازدواج و تشکیل خانواده) می باشد. در مورد اهداف تربیت باید گفت که ابن سینا تعلیم و تربیت را راهی برای رسیدن به سعادت و در نهایت به خداوند و شناخت حقیقت می داند و در راستای این اعتقاد ارزش تجربه در علم را نیز مهم بیان می کند و تربیت را فعالیتی مقدس می داند که انسان به شدت به آن محتاج است. (غفاری، ١٣٩٥، ٢) به نظر ابن سینا اساسا هدف فلسفه استکمال نفس است. البته استکمال هر دو قوه نفس و هدف استکمال نفس رسیدن به سعادت. نفس به نظر حکما و از جمله ابن سینا دارای دو قوه است. یکی قوه عالمه یا قوه نظری و دیگری قوه عامله یا قوه عملی. یعنی دانستن و به کار بستن هر دو به اشتراک اسم عقل نامیده می شوند: عقل نظری و عقل عملی، و هر یک از این ها دارای کمال مخصوص است. البته تصور نشود که نفس تجربه پذیر است. هرگز چنین نیست و کثرت را در ساخت بالای نفس راه نیست. نفس جوهری است واحد «ان النفس ذات وحده و لها قوی کثیره»(خلیلی و همکاران، ١٣٩٠، ١٤٦) از دیدگاه ابن سینا، سعادت بالاترین چیزی است که انسان به دنبال کسب آن است و هدایت به راه سعادت نیز بالاترین هدایت است و از سویی سعادت واقعی، قرب الهی است. پس بدین ترتیب، می توان قرب الهی را هدف نهایی در تعلیم و تربیت از دیدگاه ابن سینا تلقی کرد، زیرا بالاترین هدایت ها به سوی قرب الهی که سعادت واقعی است منجر می شود. از سویی دیگر، با توجه به ابعادی دیگر که در متون ابن سینا به چشم می خورد، می توان در زیر چتر هدف نهایی قرب الهی، به اهدافی دیگر نیز اشاره کرد که در این جا به تحلیل آن ها می پر دازیم : الف) اهداف جسمانی: ابن سینا برای پرورش بعد جسمانی انسان، همچون بعد روحی اهمیت خاصی قایل شده است. این هدف را نیز می توان اهداف فرعی برخاسته از دیدگاه ابن سینا نسبت به بهداشت دانست. از دیدگاه او، سلامتی سرشت، حالتی است که در آن اعمال بدن به درستی صورت می گیرد.(زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ٩٥-٩٦) ب) هدف عقلانی: از دیدگاه ابن سینا، اصلی ترین راه برای درک تعالیم دینی، توجیه عقل گرایانه و یا در خور عقل بشر است. عیسی صدیق می گوید: «بوعلی سینا انواع مختلف تعلیم و تربیت را توصیف می کند اما مهم ترین آن ها تربیت عقلی است که عبارت است از پرورش ذهن». از دیدگاه ابن سینا، جهان به طور عقلانی طراحی شده است و عقل ها می تواند این طرح عقلی را درک کنند. عقل از نظر ابن سینا مانند جزیی همین جهان است که به طور عقلانی طراحی شده است. (زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ٩٩ -١٠٠) از دیدگاه ابن سینا تربیت عقلی مهمترین تربیت بوده و عبارت از پرورش ذهن است. او عادت به اندیشه ورزی را مهمترین هدف در کسب معرفت تلقی می کند. او از تعلیم و تربیتی دفاع می کند که عقل را پرورش دهد، آن گونه که عقل بتواند نظم جهان و عقل کلی که آن را طراحی کرده است درک کند. پس چنین تعلیم و تربیتی نمی تواند به هدف سود مادی باشد، بلکه جهت منفعت روحی ولذت عقلی صورت می گیرد. نکته مهم این است که نظام تربیتی ابن سینا را نیروی عقل رهبری می کند و هدف از تعلیم و تربیت گردآوری اطلاعات نیست، بلکه هدف همان اندیشه ورزی است که براساس دانش عمل میکند. (آقا حسینی و صفدریان، ١٣٩٢، ٨٦) ج)هدف اخلاقی: به نظر می رسد که مبتنی بر دیدگاه ابن سینا نسبت به اخلاق، می توان هدف اخلاقی را در عرصه تعلیم و تربیت ترسیم کرد. نکته ای که در دیدگاه او قابل تاکید است، اکتسابی بودن اخلاق پسندیده و یا ناپسند است. یعنی امر یادگیری در به وجود آمدن هرگونه اخلاق در نفس انسان دخیل است و این جاست که اهمیت نهاد تعلیم و تربیت در بحث تربیت اخلاقی جایگاه ویژه ای پیدا می کند.(زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ١٠٠) د) هدف هنری : با توجه به متون ابن سینا در باب هنر می توان به موسیقی و ادبیات عرفانی اشاره کرد که مورد توجه او بوده است. در مورد موسیقی، ابن سینا ابتدا به نقش اعداد در موسیقی و سپس به ویژگی های صوت در بین محسوسات اشاره می کند. او موسیقی را شاخه ای از دانش ریاضی معرفی می کند و شامل دو بخش می داند: یکی تالیف که موضوعش نغمه ها و ترکیب پذیری آن هاست و دیگری کشش زمانی یا وزن موسیقایی است. چنین بخش هایی می تواند موجب لذت یا بر اثر افراط موجب کراهت شود. (زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ١٠٣-١٠٢) موارد زیرمورد توجه او بوده اند : ایجاد زمینه های شناخت هنری (جنبۀ نظری موسیقی)، کاربرد هنر (موسیقی عملی) و لذت آن در شاگردان؛ - ایجاد نظم و هماهنگی روانی در شاگردان، به وسیلۀ موسیقی و شعر؛- پرورش قوة تخیل شاگردان از طریق موسیقی و شعر به عنوان یکی از منابع کسب معرفت؛ - پرورش خودشناسی و عرفان در قالب مضمونهای زیبای ادبیات و شعر عرفانی. (آقا حسینی و صفدریان، ١٣٩٢، ٨٧) ه) اهداف اجتماعی: بر اساس تبیین مدینه فاضله از دیدگاه ابن سینا، می توان اهداف زیر را استنباط نمود: پرورش مسئولیت شاگردان نسبت به بیت المال – تربیت شاگردان برای داشتن فعالیتی مفید در جامعه – ایجاد نگرش در شاگردان نسبت به پیامدهای بد بی کاری، بطالت، دلالی و رباخواری- ایجاد نگرش در شاگردان نسبت به ضرورت و اهمیت نهاد خانواده – ایجاد روابط صحیح اجتماعی در نهاد خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی.(زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ١٠٥-١٠٤)
به طور کلی، هدف تعلیم و تربیت از نظر ابن سینا شامل ایمان، اخلاق نیکو، تندرستی، سواد، هنر و آماده شدن برای پیشه است. (عالم گرد خطبه سرا و همکاران، ١٣٩٦، ١١) ابن سینا اولین هدف تربیت اخلاقی را اصلاح نفس می داند و بر اهمیت آن تأکید دارد. نخستین سیاستی که سزاوار است انسان آن را آغاز کند، سیاست نفس خود اوست؛ یعنی اول باید در اصلاح نفس خود بکوشد؛ سیاست و تدبیرش را در آن کار و کوشش به کار ببرد و خویشتن را صالح و نیکو کند. چه نفس آدمی نزدیکترین و محترمترین چیزها نسبت به او و در میان آنها به عنایت و توجه سزاوارتر و شایسته تر است. ابن سینا مهمترین و اصلی ترین هدف تعلیم و تربیت را رسیدن فرد و جامعه به سعادت و کمال می داند. از نظر او، سعادت بالاترین چیزی است که انسان به دنبال کسب آن است و هدایت به راه سعادت نیز بالاترین هدایتها است. از سویی دیگر سعادت واقعی، قرب الهی است. بنابراین می توان قرب الهی را هدف نهایی تربیت اخلاقی (سعادت نهایی) از نظر ابن سینا تلقی کرد. به عقیده شیخ الرئیس، سعادت حقیقی ذاتا مطلوب است و به دلیل خودش گزینش می شود و مسلم است آنچه مطلوب بالذات است و کارهای دیگر هم به سبب آن مطلوب واقع میشود، برتر از امری است که به دلیل چیزهای دیگر طلب می شود. سعادت بزرگ در نزدیکی به حق اول است که مطلوبهای دیگر در برابرآن ناچیز است و حکمای الهی میل و رغبتشان برای نیل به این سعادت، بیش از رسیدن به سعادت جسم است. وی راه کسب سعادت را «دستیابی به کمال در دو قوه علمی و عملی می داند» و توصیه می کند که همه برای تحصیل سعادت حقیقی بکوشند. یکی از راههای پیشنهادی ابن سینا برای تحصیل سعادت این است که انسان به تکمیل قوه نظری نفس (عقل نظری) و قوه عملی آن (عقل عملی) بپردازد. (عالم گرد خطبه سرا و همکاران، ١٣٩٦، ١١) ابن سینا نسبت به مسائل تربیتی و اخلاقی در حوزه های فردی و اجتماعی اهمیت فراوانی قائل شده است. در کتاب اشارات و نیز السیاسه وی به تربیت خود انسانی اهتمام ورزیده و شیوه هایی نیز عرضه کرده است. همچنین در بحث از تنظیم امر مالی خانواده به نکات اخلاقی و معیارهای عقلانی پرداخته است. (ضمیری کمال و همکاران، ١٣٩٤، ٨)
ابن سینا، نابغه بزرگ شرق و اسلام بر پایه بینش های ویژه انسان شناختی و روانشناختی خویش، اصول و روشهای تعلیم و تربیتی خاصی را ارائه داده است که در اینجا به برخی از اصول تعلیم و تربیت از دیدگاه وی اشاره می کنیم. : ١.خود شناسی: خود شناسی و آگاهی بر حالات و قوای نفس و همه زوایای خویشتن از اصل های بنیادینی است که ابن سینا به آن عنایت کامل مبذول داشته است، در خصوص این اصل می گوید: ((ان اول ما به الانسان من اصناف السیاسه، سیاسه نفسه اذکانت اقرب الا شیاء الیه و اکرمها علیه...)) ((نخستین چیزی که باید به تدبیر آن پرداخت، تدبیر و تربیت خویشتن است؛ زیرا نزدیک ترین و والا ترین چیز به انسان خویشتن اوست.)) بدینگونه می بینیم که ابن سینا در تربیت، خود شناسی و توجه به خود را پایه و اصل میداند. ٢. رعایت تفاوت های فردی: بوعلی رعایت تفاوت های فردی و طبیعت و ذوق و سلیقه افراد در برنامه ریزی آموزشی اصل مهمی می داند که نباید از آن غفلت کرد. وی پس از بیان واقعیت تفاوت های فردی در زمینه های گوناگون، چنین می گوید: ((و لذلک ینبغی لمدبر الصبی اذا رام له اختیار الصناعه ان یزن اولا طبع الصبی و یسبر قریحته و یختبر ذکائد، فیختار الصناعات بحسب ذلک)) بدین لحاظ (یعنی تفاوت های ذوقی و هوشی افراد) شایسته است که مربی کودک، هنگام گزینش حرفه یا دانشی خاص بیعت کودک را آزموده، ذوق و سلیقه وی را سنجیده و میزان هوش او را بیازماید، و بر این پایه دانش مناسب را برای کودک برگزیند.٣. تنظیم برنامه بر اساس مراحل: از ویژگی های تفکر ابن سینا بیان مراحل رشد کودک و جوان است که قبلا مطرح کردیم. وی تا کید می کند که در برنامه ریزی آموزشی، مراحل گوناگون را باید مراعات نمود. ٤. آموزش گروهی : بوعلی معتقد است که آموزش فردی، آمیخته با مشکلات و نارسایی هاست و آموزش باید گروهی و اجتماعی باشد.((شایسته است در مدرسه همراه با کودک دانش آموز، کودکان آموزنده دیگری از فرزندان بزرگان با آداب نیک و عادات پسندیده وجود داشته باشند؛ زیرا کودک از کودک فرا می گیرد و اگر کودک فقط با معلم خود به سر برد، سبب ملالت هر دو خواهد شد. اما اگر چند کودک تحت تربیت یک معلم قرار گیرند و معلم به هر یک رسیدگی کند، خستگی و ملالت هر یک از کودکان کم تر شده و شادابی شان افزون می گردد و کودک نیز به فراگیری مشتاق تر می شود.))
٥. انتخاب معلم و رفیق: ابن سینا درباره گزینش معلم خوب و واجد شرایط، و نیز دوست صمیمی و آگاه می گوید: ((و ینبغی ان یکون للصبی مودب عاقل ذو دین بصیر بریاضه الاخلاق، حاذق یتخریج الصبیان...)) ((شایسته است که مربی کودک، عاقل، متدین و آگاه به تربیت اخلاقی بوده، در پرورش کودکان مهارت داشته باشد.)) (قادری، ١٣٩٨، ٥٤-٥٣)
اهداف تربیت : وی اهداف تربیت را به دو دسته غایی و میانی تقسیم میکند، هدف غایی رسیدن و نزدیکی به خداوند و اهداف میانی اعتدال در سه قوه شهودی، غضبی و تدبیری است. اصول تربیت: اصولی که ابن سینا مطرح میکند در جامعه امروزی بسیار ضروری است و عبارت اند از: ١. کشف استعداد و علایق متربی: لازم است مربی قبل از آموزش با طبیعت و توانایی های شاگرد آشنا شود تا میزان هوش او را دریابد و به ذوق و سلیقه او پی ببرد. ٢. رعایت تفاوتهای فردی: لازمه یادگیری مطلوب و جلوگیری از اتلاف وقت رعایت حقوق فردی است. ٣. آموزش گروهی: ابن سینا معتقد به آموزش گروهی است. گروهی که متشکل از افراد نیک ادب و با اخلاق باشد. (حیدر پور و اکبر پور زنگلانی، ١٣٩٩، ٦٩)
ابن سینا خود در باره تعلیم و تربیت تعریفی ارایه نکرده است ولی با توجه به آراء این پزشک و مربی برجسته، ماهیت تعلیم و تربیت از نظر وی عبارت است از: «برنامه ریزی و فعالیت جامعه و فرد، در جهت سلامت خانواده، رشد کودک و تدبیر شئون اجتماعی یرای وصول انسان برای سعادت در دنیا و پس از مرگ». ابن سینا انسان را موضوع تعلیم و تربیت می داند و همانند اغلب فیلسوفان وحکیمان اسلامی تعلیم وتربیت رابراساس شکل گیری عادتها می داند. البته هیچگاه منظور آنها ازعادت، عادات خودساخته که به صورت ناخودآگاه وطبیعی شکل می پذیرد، نیست بلکه مراد، تشکیل عادت براساس معیار های عقلانی وبه طور کاملا آگاهانه است؛ زیرا طرح حکمت عملی وبه ویژه اخلاق در آثار آنها، بدین معنی است که نباید انسان را رها گذاشت تابراساس اتفاق، عادتها راکسب کند بلکه عادت پذیری باید تعقل وطبق مقررات ویژه ای باشد.(آدمیت و همکاران، ١٣٩٣، ٥)
مراحل تعلیم و تربیت از نظر ابن سینا
ابن سینا سه مرحله عمده برای تعلیم بیان کرده است: ١- مرحله پیش دبستانی ٢- مرحله یادگیری در مدرسه ٣- مرحله حرفه آموزی (ضمیری کمال و همکاران، ١٣٩٤، ٨)در نظر ابن سینا تعلیم و تربیت از لحظه تولد آغاز میشود و حتی قبل از آن از لحظه ای که انسان همسری انتخاب میکند که منشاء اخلاقی و فکری او بر کودکی که قرار است به دنیا بیاید عمیقا تأثیر خواهد گذاشت. او همچنین بر نقش همسر و مادر در بارآوردن کودکان و سهمی که در تعلیم و تربیت اولیه آنها دارد، تأکید میکند. (خلیلی و همکاران، ١٣٩٠، ١٤٨)
١- مرحله تعلیم و تربیت در خانه - مرحله پیش دبستانی:
مرحله پیش دبستانی (تعلیم و تربیت در خانه): ابن سینا در این مرحله سخن از تربیت را از دوران جنینی آغاز می کند و از آنجا که ابن سینا در دانش و عمل طب سرامد بود، بنابراین موضوعات تربیتی را جدای از تربیت جسمانی کودک نمیداند. او در کتاب قانون یادآور شده است که زنان باردار از تنشهای عصبی و جسمی بشدت بپرهیزند؛ زیرا اثر نامطلوب بر جنین دارد.
او در بخش تربیت کودک چهار فصل می گشاید که به ترتیب از نگهداری نوزاد هنگام تولد، آداب شیر دادن و تغذیه نوزاد و انتخاب دایه، بیماریهای کودکان و سرانجام از پرورش خردسالان صحبت می کند و آنگاه درباره تربیت جسمانی کودکان، که به سن بلوغ میرسند، بحث می کند. اولین وظیفه والدین نوزاد، انتخاب نام نیکوست تا در بزرگسالی احساس حقارت نکند.
ابن سینا برای پرورش صحیح خردسالان چهار توصیه دارد: ١ اعتدال در رفتار و اخلاق ٢ برنامه صحیح غذایی و خواب و استحمام معتدل ٣ در سن ٦ سالگی به مدرسه رود و در تعلیم اجبار نباشد. ٤ نوشیدنیهای سالم بنوشد.(عالم گرد خطبه سرا و همکاران، ١٣٩٦، ١٤) باید به کودک از زمان شیر دادن نظم و انضباط را آموخت، و در واقع نخستین گامها برای آموختن آداب نزاکت و اخلاق، و نیز ساختن شخصیت او (تأدیب)، در این مرحله، که نخستین مرحله از زندگی انسان است، برداشته می شود. از سوی دیگر، آموختن علوم باید از زمانی آغاز شود که بدن کودک رفته رفته شکل کامل خود را پیدا می کند: یعنی هنگامی که بند بند بدنش محکم می شود و گوشها و زبان به طور صحیح عمل می کنند. علاوه بر این، ابن سینا تأکید میکند که هر یک از بچه ها را باید مورد توجه ویژه قرار داد و به فراخور طبع خاصش بار آورد. به هیچ وجه نباید نوعی برابری کمی را بر همه تحمیل کرد؛ زیرا این کار تفاوتهای کیفی ای را که در جوهریه ذات انسان ریشه دار است و باید با منتهای دقت و توجه پرورده و حفظ شود، از میان می برد. او در واقع، تا بدانجا پیش می رود که موکدا می گوید ملاحظه صرف انسانها بر مبنای برابری کمی به تباهی و نابودی آنها منجر می شود. (خلیلی و همکاران، ١٣٩٠، ١٤٩-١٤٨) ابن سینا مرحله اول رشد کودک را از آغاز تولد تا حدود شش سالگی می داند که در این مرحله به دو دوره شیرخوارگی (تا دوسالگی) و پس از شیرخوارگی (پس از دو سالگی)پرداخته است وی درباره وظایف پدر ومادر در این مرحله سخنانی دارد. نامگذاری : از حقوق پدر ومادر بر فرزندان آن است که نام نیکی بر وی نهند، نامی که از نظر دینی و اجتماعی پسندیده باشد. شیرخوارگی: ابن سینا در این مرحله به روشهای تربیت جسمی کودک و مراقبتهای لازم در دوران شیرخوارگی و طفولیت اشاره می کند که از جمله توصیه های پزشکی وی آن است که کودک باید از شیر مادر ارتزاق کند. تأدیب : در این مرحله هنگامی که کودک از شیرگرفته شد باید تأدیب و تربیت اخلاقی او آغاز شود پیش از آنکه اخلاق نکوهیده و عادات ناپسند بر او هجوم آورد. در این مرحله ابن سینا علاقه مند به آموزش ویژه ای نیست اما علاقمند به ایجاد یک دوران کودکی شاد با توجه به سلامت فیزیکی، فکری و اخلاقی است. (غفاری، ١٣٩٥، ٩-٨) ابن سینا برای پرورش صحیح خردسالان چهار توصیه دارد: ١. اعتدال در رفتار و اخلاق؛ باید کودک را از اختلالات عصبی و روحی حفظ کرد و آنچه می خواهد در اختیارش گذاشت و او را از چیزهای نفرتزا دور کرد. در این حالت از کودک کج خلقی و بد رفتاری سر نمیزند؛ ٢. برنامۀ صحیح و غذایی و خواب و استحمام معتدل؛ ٣. در سن شش سالگی به مدرسه رود و در تعلیم اجبار نباشد؛ ٤. نوشیدنی های سالم بنوشد.(آقا حسینی و صفدریان، ١٣٩٢، ٨٨)
٢- مرحله یادگیری در مدرسه -تعلیم و تربیت در مکتب- مرحله دوم از٦ تا ١٤ سالگی:
ابن سینا سن تعلیم مدرسه ای را منوط به محکم شدن مفاصل کودک و تسلط به عضلات و قوای جسمانی خود دانسته است که معمولا پس از ٥ سالگی اتفاق می افتد. وی در کتاب قانون سن مناسب آغاز تعلیم در مدرسه را ٦ سال ذکر کرده است. (ضمیری کمال و همکاران، ١٣٩٤، ٩) در این اثنا، کودک به سنی می رسد که گذشته از والدین و خوانده که تاکنون تنها آموزگاران او بوده اند، باید برای او به سراغ معلم شایسته ای از بیرون رفت. «.در شش سالگی کودک می تواند توسط یک معلم برخوردار از طبعی آرام و رئوف، که کودک را قدم به قدم و به صورت منظم با گشاده رویی و بدون فشار و اجبار آموزش خواهد داد، تعلیم ببیند. نباید او را مجبور کرد که لاینقطع و به طور پیوسته در مکتبخانه بماند. فراغت و استراحت ذهن به رشد بدن کمک می کند. در این سن استحمام و استراحت نباید چندان مکرر و پی در پی باشد و فعالیتهای قبل از غذا باید بیشتر شود». ابن سینا توصیه می کند که این برنامه را باید تا سیزده سالگی ادامه داد و تأکید دارد که فعالیت های سبک مورد تشویق قرار گیرد، هرچند باید از فعالیتهای مشقت زا و سخت در حد فاصل بین کودکی و نوجوانی پرهیز کرد. در این فاصله، نباید صرف و نحو را به کودک آموخت و به دنبال آن، از سن چهارده سالگی به بعد ریاضیات و سپس فلسفه را به وی آموزش داد. ابن سینا به روشنی مرحله اول تعلیم و تربیت را که در خانه صورت می گیرد از مرحله دوم که در مکتب زیر نظر یک معلم صورت میگیرد تفکیک می کند. در این مرحله، مکتب و خانه در کمک به حصول اهداف تعلیم و تربیت اولیه کودک، که عبارت است از تقویت ایمان، ساختن یک شخصیت مطلوب، تندرستی، آموختن سواد و مقدمات تفکر صحیح و فراگرفتن یک حرفه، شروع به تکمیل یکدیگر می کنند. (خلیلی و همکاران، ١٣٩٠، ١٥٠-١٤٩) مرحله دوم از٦ تا ١٤ سالگی: در این مرحله ابن سینا اعتقاد به تعلیم و تربیت از نوع جدی تری را مطرح، و تأکید می کند کودک بتدریج از بازی ورزش به سوی مطالعه منظم حرکت کند. این مرحله عمومی برای تمام بچه هاست؛ چون هنوز اولویتها ظاهر نشده است. بعدها استعدادهایی ظاهر می شود و بر طبق آنها هر فردی میتواند آموزش مخصوص ببیند.(عالم گرد خطبه سرا و همکاران، ١٣٩٦، 1)
٣- مرحله حرفه آموزی - مرحله سوم از سن ١٤ سالگی به بالا:
مرحله سوم از سن ١٤ سالگی به بالا: این امر با ادامه تحصیل در یکی از زمینه های علمی با یادگیری حرفه ای برای امرار معاش شروع میشود. ابن سینا توجه به امیال جوان را در این سطح زمانی، که برای آینده اش، تحصیلاتش و حرفه انتخابش نقشه میکشد، مورد تأکید قرار می دهد و به نقش مهم استعدادها و تواناییها و تمایلات فرد در این مرحله تأکید دارد. زمانی که کودک در مدرسه آموزشهای ابتدایی دید و به سن بلوغ رسید، می تواند صنعت و حرفه ای بیاموزد و پس از آن زندگی مستقل خود را آغاز کند. شایسته است که نوجوان مطابقذوق و طبع خود هنر و حرفه را فرا بگیرد. رعایت عامل محیط و وراثت و نیز رعایت تفاوتهای فردی در انتخاب شغل و حرفه مورد توجه ابن سینا بوده است. (عالم گرد خطبه سرا و همکاران، ١٣٩٦، ١٥-١٤) زمانی که کودک در مدرسه آموزش های ابتدایی دید و به سن بلوغ رسید اکنون می تواند صنعت و حرفه ای بیاموزد و پس از آن زندگی مستقل خود را آغاز کند و شایسته است که نوجوان مطابق ذوق و طبع خود هنر و حرفه ای را بیاموزد.و عامل محیط و وراثت رعایت شود. (رعایت تفاوتهای فردی در انتخاب شغل وحرفه موجب توجه ابن سینا بوده است). افراد کند ذهن و استثنائی نباید در جامعه رها شوند و بیکار بمانند بلکه باید تحت تعلیم قرار بگیرند.(خلیلی و همکاران، ١٣٩٠، 150-151)
ابن سینا در آموزش وپرورش عقاید خاصی دارد که می توان آن ها را چنین خلاصه کرد: همین که کودک آماده ی یادگیری شد باید قرآن وحروف الفبا را به او آموخت. سپس آموزش شعر را آغاز کرد و او اشعاری را باید حفظ کند که در تعریف علم وتقبیح جهل سروده شده اند کودک را به نیکی بر والدین، اعمال نیک ومهمان نوازی بر می انگیزد.به نظر ابن سینا کودک علاوه بر یادگیری علوم مختلف باید حرفه ها وفنون گوناگون را هم یاد بگیرد تا بتواند معاش خود را تأمین کند. ابن سینا به تربیت اخلاقی بیشتر توجه دارد وتربیت دینی را برای موفقیت در تربیت اخلاقی لازم می داند ومنظورش از تربیت اخلاقی بار آوردن مردان وزنانی است که عفیف و دارای اراده ی قوی باشند فضیلت را دوست بدارند ودر کارها واعمالشان رضایت خدا را در نظر بگیرند. ابن سینا تربیت اجتماعی کودک را هم توصیه می کند ومی گوید امکان وفرصت گرد هم آمدن کودکان را بیشتر و وسیع تر کنید تا ایشان بتوانند عملا زندگی اجتماعی را بیاموزند تا می توانید با کودکان بیشتر حرف بزنید که این موجب رشد ذهنی ایشان می شود.. ابوعلی سینا از جمله فیلسوفان ومسلمانی است که به حکمت عملی پرداخته ودرباره ی تدبیر منزل که به سازمان خانواده اشاره دارد پرداخته است. (احمد پوری و احمد پوری، ١٣٩٦، ٢)
برنامه و محتوای درسی ابن سینا
برنامه مکتب در ظرف هشت سال عبارت خواهد بود از آموختن قرآن - تعلیمات دینی -تدریس زبان - تعلیم اشعاری که متضمن آداب شریف و مکارم اخلاق باشد - ورزش - هنر و پیشه و آنچه برای آموختن صنعت لازم است. برای رعایت اعتدال نباید تا چهارده سالگی تمام اوقات طفل صرف تحصیل شود بلکه باید قسمتی از وقت را صرف ورزش کند و گاهی نیز طفل را آزاد گذارند تا بکاری که خود بدان شائق است اشتغال ورزد. ابن سینا در اینجا انواع و اقسام ورزش را تعریف کرده و شرح داده است که تقریبا تمام آنها همان است که امروز معمول و مرسوم است مانند راه پیمائی - جست و خیز -توپ بازی - طناب بازی - دو-کشتی - اسب سواری - شمشیربازی و نیزه بازی و غیره. پس از اینکه فرزند هنر و پیشه ای آموخت و عملا توانست از آن بهره مند شود و کسب معاش کند پدر باید او را متأهل کند و خانه اش را جدا سازد.(صدیق، ١٣٣٣، 18-19).
در این باره ابن سینا تنها به اشاراتی بسنده کرده است. وقتی کودک سخن گفتن را خوب آموخت وآماده یادگیری شد ابتدا باید قرآن واصول دین وقواعد زبان را به او آموخت واز ادب وشعر آنچه که مضامین خوب اخلاقی دارد به او تعلیم داد وسپس حرفه وهنری بیاموزد.ابن سینا از آموزش موسیقی و ورزش جوانان سخن گفته است وبر ورزش تأکید بسیار دارد وآن را موجب سلامت بدن وبی نیازی از استعمال دارو دانسته است. بیشتر ورزش هایی که او یاد کرده است، امروزه رایج هستند مانند: کشتی، مشت زنی، توپ بازی، دومیدانی، سوارکاری، شمشیربازی، قایقرانی، وزنه برداری و...(احمد پوری و احمد پوری، ١٣٩٦، ٢)
برنامه درسی که توسط بوعلی سینا ارائه شده، شامل قرآن، شعر، دینداری، مجاهدت فی سبیل الله و علم اخلاق است. وقتی کودک سخن گفتن را خوب آموخت و آماده یادگیری شد، ابتدا باید قرآن و اصول دین و قواعد زبان را به او آموخت و از ادب و شعر، آنچه مضمونهای خوب اخلاقی دارد به او تعلیم داد و سپس حرفه و هنری بیاموزد. ابن سینا از آموزش موسیقی و ورزش جوانان نیز سخن گفته است و بر ورزش تأکید بسیار دارد و آن را موجب سلامت بدن و بی نیازی از مصرف دارو دانسته است. جدا از ورزشهای جسمانی و موسیقی، موردی برای رشد کودک و پیشرفت فیزیکی و بدنی و حرکتی در نظر گرفته است به طوری که او باید عادات ذهنی و اخلاقی را کسب کند و دیگر موارد را برای تصفیه احساسات خود و ارتقای عواطف به کار گیرد. او نقش ورزش را در آموزش و جای مهم و ضروری آن را در زندگی کودک به ما نشان، و توضیح می دهد که هر یک از اینها دارای جای مناسب و ضرورت مناسب خود در زندگی کودک و نوجوان است. بنابراین ورزش و موسیقی مهمترین اجزای روش در مرحله کودکان زیر شش سال است. در مرحله ابتدایی اجزای مطالعه در این مرحله قرآن و حفظ آن است. وقتی مفصل بچه سخت، زبانش گویا و گوشش برای شنیدن آماده و خود برای فراگیری مهیا شد، باید به او قرآن یاد داد. یادگیری خواندن و نوشتن، کسب و یادگیری چهار چوب دین و مطالعه بعضی از متون شعر عربی نیز در این مرحله صورت می گیرد. در این مرحله باید حروف الفبا را برایش تصویرکرد و نشانه های دین را به او آموزش داد. در فرایند فراگیری باید از عبارات کوتاه آغاز کرد و سپس مطالب بلندتری به او آموخت؛ زیرا عبارات کوتاه به آسانی فرا گرفته، و حفظ آن برای کودک ممکن می شود. عبارات کوتاه زود یاد گرفته میشود و تحمل آن به آسانی میسر است. آموزش در مرحله حرفه آموزی، آموزش طبق شغل آینده شاگرد مشخص می شود که بسته به تمایل و سلیقه او انتخاب شده است. ابوعلی سینا می گوید:«وقتی فراگیری قرآن و حفظ مبانی زبان را در آن زمان به پایان رساند، شخص باید به دنبال این باشد که چه حرفه ای برای او مناسب است و او به آن علاقه دارد و باید در آن مسیر هدایت شود»(عالم گرد خطبه سرا و همکاران، ١٣٩٦، ١٣-١٢) وجود تعلیم و تربیت مکتبی ضروری است؛ زیرا نه تنها انتقال علم را میسر می کند، بلکه علاوه بر آن فضا و محیطی اجتماعی فراهم می کند که در آن متعلمین می توانند از یکدیگر چیز یاد بگیرند و با یکدیگر زندگی کنند. ابن سینا بر اهمیت رقابت سالم، و نیز تشویق متعلمین به دستیابی به اهداف آموزشی، پیش از سایرین تأکید دارد. علاوه بر این، حضور متعلمین دیگر بحث و گفتگو را میسر میکند، که خود باعث ارتقاء و بالا رفتن سطح فهم انسان می شود، و نیز زمینه دوستی را فراهم می کند، که آن هم به پیراسته شدن شخصیت انسان و تقویت برخی فضائل کمک می کند.. برنامه هشت ساله مکتب با آموختن قرآن، احکام و زبان [یا صرف و نحو ] آغاز می شود. طبیعتا به دنبال این برنامه آموزشی اخلاق خواهد بود و پس از آن، با در نظر گرفتن استعدادها و علائق متعلمین و نیز با نظر به آن چه برای امرار معاش لازم است، نوعی فن یا حرفه آموخته خواهد شد. ورزش نیز باید آموزش داده شود و متعلمین باید ساعاتی از روز را صرف شرکت در نوعی ورزش کنند. در این مرحله بهتر است متعلمین سراغ نوعی وسیله امرار معاش بروند و در عین حال، آن عده که مایه ذهنی و توانایی عقلی در خوری دارند بهتر است تحصیلات خود را در زمینه های نظیر طب یا دیگر شاخه های علوم ادامه دهند. (خلیلی و همکاران، ١٣٩٠، ١٥١) پس از اینکه کودک سخن گفتن را آموخت و آماده یادگیری شد. ابتدا قرآن و اصول دین و قواعد زبان را به او آموخته و از ادب و شعور و مضامین اخلاقی به او تعلیم داده شود. ابن سینا میگفت: «وقتی مفاصل بچه قوی شدند و زبانش مستعد شد و آماده آموزش گشت و شنوایی اش دقیق گردید، باید با آموزش قرآن شروع کرد و حروف الفبا را به او آموزش داد.». سپس حرفه و هنری بیاموزد باید دید که چه شغلی برای آینده اش مناسب است. لذا نوجوان را باید در آن مسیر هدایت کرد.
اگر معلم یا ولی او تحصیل ادبیات را برای او مناسب دید، باید پس از زبان به مطالعه رساله های منظوم، سخنرانی، بحث و مراوده و موضوع های مشابه بپردازد. علم حساب را بیاموزد و یک دوره عملی مدیریت امور انسانی را آغاز نماید. خوش نویسی باید مورد دقت قرار گیرد. اگر قصد انتخاب رشته دیگری را داشته باشد، باید او را در همان رشته راهنمایی کرد. او بر آموزش موسیقی و ورزش جوانان تأکید دارد و آنها را موجب سلامت بدن و بی نیازی از استعمال دارو داشته است.
ورزشهایی مانند کشتی، مشت زنی، توپ بازی، دو و میدانی، سوارکاری، شمشیر بازی، قایق رانی و وزنه برداری را یاد کرده است.. در دیدگاه او اخلاقیات جایگاه ویژه ای داشت. بر این اساس عادت دادن به اعمال نیک در دوره کودکی و نوجوانی، بسیار مهم بود. او در اخلاقیات و فضایل بر اعتدال تأکید کرده و لازمه حصول سعادت را فضایل اخلاقی دانسته است. (خلیلی و همکاران، ١٣٩٠، ١٥٦-١٥٥)
از دیدگاه ابن سینا، باید به کودک قرآن، اصول و واجبات دینی و زبان عربی را هنگامی که توانایی حرف زدن و درک گفتار را پیدا نمود و آماده پذیرش تلقین شد آموخته شود. در ضمن اشعاری که حاوی مطالب اخلاقی باشد، باید در برنامه درسی کودک گنجانیده شود و از آسان شروع شود. (زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ١٠٧) پس از اتمام چنین مقدماتی، یعنی درس قرآن و آموختن و فهم زبان عربی، برنامه تربیتی کودک متوجه شغل و حرفه آینده او خواهد بود.
انتخاب او در مورد هنر یا پیشینه آینده اش باید مطابق ذوق و استعداد و طبیعتش باشد و در این انتخاب , هرگز نباید هوا و هوس را دخالت داد. برای مثال، اگر طفل متمایل به خدمات دولتی باشد، لازم است روش مکاتبات رسمی را یاد بگیرد و از محاوره و سخنوری و حساب بهره کامل داشته باشد. این نظر و برداشت ابن سینا, مبتنی بر تجربیات شخصی و وزارت او است. از دیدگاه او، جوانان با اشتغال به هنر و پیشه لازم است زندگی مستقل خود را آغاز و با کسب، به امرار معاش بپردازند. لذت فرد، سختی کار را گوارا می سازد و شخص را به کار عادت می دهد و در این صورت او به جای قناعت، برای منافع بیشتر سعی و تلاش خواهد نمود. او ابراز می کند که فرزندان خانواده های متمکن نیز حرفه و صنعتی یاد بگیرند تا متکی به ثروت خانوادگی که زوال پذیر است نباشند. (زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ١٠٧). از سویی، ابن سینا به فراگیران دانش توصیه می کند که در پی "علم طبیعی " و "علم ریاضی محض و علم حساب " و" علم منطق " که در شناخت حق برای خود حق و خیر برای پذیرش وعمل به آن، یاری می رساند، برآیند. او آموزش علم لغت را نیز لازم می داند,چرا که ضرورت اقتضا می کند واژگان را به کار بریم ,زیرا محال است که اندیشه، معانی را دریابد بی آن که آن ها در قالب الفاظ درآورد. پس اندیشه و تفکر به یاری واژگان صورت می گیرد. از سویی ابن سینا لازم می داند که فلسفه را پیش از علوم دیگر باید آموخت , زیرا فلسفه انسان را با حقایق امور و پدیده ها، آشنا می کند. پدیده ها، شامل اموری اند که وجودشان منوط به اختیار و فعل ماست، یا شامل مقولاتی اند که وجودشان منوط به اختیار و فعل ما نیست. معرفت به گروه اول را فلسفه نظری و معرفت به گروه دوم را فلسفه عملی گویند. غایت فلسفه نظری، تکامل نفس تنها از راه یادگیری و غایت فلسفه عملی تکمیل و تکامل نفس نه تنها از راه آموزش، بلکه از راه آموزش آن چه بر آن عمل می گردد و نیز عمل کردن به آن است.. به نظر می رسد که ابن سینا، علم طبیعی، علم ریاضی محض و علم حساب و علم منطق و فلسفه و علم لغت را به عنوان محتوای تعلیم و تربیت عام تجویز نمی کند, بلکه این علوم پس از محتوایی که به عنوان محتوای عام برای همه در نظر گرفته شد، براساس ذوق و استعداد و تفاوتهای فردی ارایه می شود. در واقع می توان گفت که وی اصل رعایت تفاوتهای فردی را در انتخاب محتوا مطرح نموده است. (زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ١٠٨).
روش های تعلیم و تربیت ابن سینا
ابن سینا به انواع روشهای آموزشی توجه داشت و آنها را به کار می برد. او در درس از روشهای املا، بحث و مذاکره، توضیح مطالعه و تحقیق استفاده می کرد و تنبیه بدنی را در حکم آخرین راهکار تربیتی، مفید می دانست. از صدمات احتمالی تنبیه آگاه بود و آن را فقط در موقعیتهای ضروری مجاز می شمرد. به طور خلاصه به اصول زیر اذعان داشت: ١..اعتقاد به اصل پیشگیری و دور کردن از رذیلتهای اخلاقی ٢.آموزش آداب دینی و شرعی و اشعاری که حاوی نکات پندآموز است ٣.رعایت تربیت از آسان به دشوار در آموزش مطالب و مفاهیم ٤.آموزش گروهی به جای انفرادی ٥.همزمانی تربیت اخلاقی و آموزش علمی ٦..تدریس متناسب با شرایط و استعداد و علاقه شاگردان. (هاشمی و شریفات، ١٣٩٨، ٦)
معلم باید اولا طفل را از عادات زشت و کارهای نکوهیده دور و با همدرسان خوب محشور سازد. ثانیا در پرورش او گاهی تشویق کند و زمانی تهدید و چنانچه نتیجه نگرفت به تنبیه بدنی توسل جوید. ثالثا اوقات ورزش را طوری ترتیب دهد که هم معده خالی نباشد و هم غذا هضم شده باشد رابعا بر حسب اقتضا یکی از انواع تعلیم را که عبارت باشد از تعلیم -ذهنی - صناعی - تلقینی -تأدیبی – تقلیدی - تنبیهی در تدریس خود بکار برد. خامسا بهنگام تعلیم و رفتار با شاگرد روش معتدل اتخاذ کند یعنی نه چنان خود را بگیرد که شاگرد جرأت سؤال کردن و توضیح خواستن و رفع مشکلات را نداشته باشد و نه آنقدر ملایمت نشان دهد که طفل جسور شود و ببیانات و دستورهای او توجه نکند. سادسا طفل را بشناسد و طبع و قریحه او را بسنجد و هوش او را بیازماید تا بتواند بموقع خود هنر و پیشه ای که متناسب با استعداد و ذکاوت او است برای وی انتخاب کند. سابعا ذوق و شوق طفل را در انتخاب هنر و پیشه رعایت کند. ثامنا هنر و پیشه ای که بکودک آموختند او را باستفاده از آن وادار سازند تا عملا بکسب معاش عادت کند. (صدیق، ١٣٣٣، ١٩)
ابن سینا شش نوع تعلیم را به شرح زیر بیان می دارد:
١.تعلیم ذهنی، که در آن آموزگار یک موضوع کلی را برای شاگرد بیان می سازد و از آن موضوع کلی امر مجهول را معلوم می کند، مانند شرح دادن علت شکستن حوض در زمستان ٢. تعلیم صناعی، یعنی آموختن طرز به کارگیری و استفاده از ابزار و آلاتی که برای هر صنعتی ضروری است، مانند مته، رنده، و اره در درودگری. ٣. تعلیم تلقینی، که برای یاد گرفت از راه تلقین به کار گرفته می شود، مانند تمرکز دادن حواس و تکرار اشعار برای حفظ کردن آنها. ٤. تعلیم تأدیبی، آموختن عادات پسندیده و نیک از راه پند و اندرز. ٥. تعلیم تقلیدی، که در آن شاگرد سخنان آموزگار را بی درنگ و بدون دلیل می پذیرد. ناگفته نماند که معلم رفتارش باید به نحوی باشد که مورد اعتماد قرار گیرد تا این نوع تعلیم امکان پذیر شود. ٦. تعلیم تنبیهی، آگاه ساختن شاگرد از رموز و علل و آثار و حوادثی که روزانه مشاهده می کند، مانند علت سقوط اجسام یا چشمک زدن ستاره ها یا نزول باران. (وکیلیان، ١٣٨١، ١٨٧)
روشهای تربیت اخلاقی از منظر ابن سینا:١.. زیبا گویی و عفت کلام ٢.روش اعتدال (پرهیز از افراط و تفریط) ٣.روش دوست یابی خردمندانه ٤.شناخت کامل نفس و خصوصیات آن ٥.روش محبت ٦.آموزش روشهای پیشگیرانه مانند دقت در انتخابهای مهم زندگی ٧.تشویق، ترغیب و تنبیه ٨.نصیحت ٩.رقابت در کارهای نیک ١٠..روش تدبیر در امور مختلف (که ابن سینا بیشتر به تدبیر منزل اشاره داشته است) ١١.آموزش انفاق برای حل مشکلات مالی و اقتصادی افراد جامعه ١٢.آموزش حرفه و صنعت برای کسب درآمد از راه حلال ١٣.آموزش روش ازدواج صحیح و مناسب برای داشتن زندگی سالم ١٤..روش عرفانی و عارفانه: یکی از روش های تربیتی خاص است که ابن سینا آن را در آثار عرفانی خود بیان کرده است. (هاشمی و شریفات، ١٣٩٨، ٤)
اما در مورد روش آموزشی، ابن سینا بر اعتدال و میانه روی در رفتار با متعلمین تأکید دارد. بهتر است معلم نه خیلی سختگیر باشد و نه خیلی تسامح به خرج دهد. شیوه تعلیمی معلم، خواه از طریق آموزش ذهنی باشد، یا از طریق نشان دادن الگو و سرمشق، یا از راه تکرار، یا تحلیل منطقی بهتر است به گونه ای باشد که با طبع متعلم سازگاری داشته باشد. هم چنین، در انتخاب زمینه فنی خاصی که متعلم باید در آن تخصص پیدا کند، باید استعدادها و علائق او را به طور کامل لحاظ کرد.(خلیلی و همکاران، ١٣٩٠، ١٥٢)
در روش تعلیم و تربیت، ابن سینا عقیده دارد که معلم باید کودک را گاهی تشویق و گاهی تهدید کند و چنانچه این عمل نتیجه نداد, از تنبیه استفاده کند. وی اعتقاد دارد که معلم به هنگام تدریس باید رویه ای معتدل داشته باشد، یعنی نه خود را آن چنان نشان دهد که کودک جرأت سوال کردن نداشته باشد و نه چندان با ملایمت و آرامی رفتار کند که کودک جسور و دلیر شود و به مطالب او توجهی نشان ندهد.. ابن سینا در کتاب تدبیر منزل، به روش پند و نصیحت نیز اشاره داشته است. پند و نصیحت باید با خرد مندی صورت گیرد و همراه با نرمی و ملایمت انجام شود. سخن گفتن به هنگام پند و اندرز باید به آرامی صورت گیرد و در خلوت ترین مکان چنین روشی انجام شود. در متنبه ساختن مربی نیز باید تلاش شود که به عیوبش با تلویح اشاره شود, نه آن که به صراحت و روشنی صورت گیرد.(زیبا کلام مفرد و حیدری، ١٣٨٧، ١٠٩) ابن سینا به اصل پیشگیری و دور کردن کودک از رذیلتهای اخلاقی معتقد است. با آموزش آداب دینی و شرعی و نیز اشعاری که حاوی نکات پندآموز است می توان اخلاق و رفتار کودک را تضمین کرد. از دیگر شیوه های تعلیمی که ابن سینا به آن اشاره کرده است عبارتند از: رعایت ترتیب از آسان به دشوار در آموزش مطالب و مفاهیم، آموزش گروهی به جای آموزش انفرادی، همزمانی تربیت اخلاقی و آموزش علمی، استفاده معلم از شیوه های تعلیم ذهنی، صناعی، تلقینی، تادیبی، تقلیدی و تنبیهی در تدریس متناسب با شرایط و استعداد و علاقه شاگردان. (ضمیری کمال و همکاران، ١٣٩٤، ١٠)
از جمله روشهای تربیتی که ابن سینا به آنها تاکید دارد عبارت است از: ١.)تشویق و تنبیه: آنچه ابن سینا در خصوص تشویق و تنبیه به آن تاکید دارد آشنایی با اصول تشویق و تنبیه است. در خصوص تنبیه تاکید دارد نباید والدین پس از اینکه کودک دچار خطا شد بلافصله به تنبیه بدنی او اقدام کند بلکه تنبیه باید پس از هشدار دادن، بی توجهی، توبیخ و تهدید، در صورتی که فایده نداشتند صورت گیرد ٢) استفاده از داستان. ٣) استفاده از شعر: شعری که آموزنده باشد. ٤) عمل به ضد: وی برای مبارزه با خوی و صفات ناپسند پیشنهاد میکند از روش عمل به ضد آنها استفاده شود.(حیدر پور و اکبر پور زنگلانی، ١٣٩٩، 70)
ابن سینا به تربیت نظری و اخلاقی معلم و چگونگی انتخاب او توجه خاصی داشت. او بر این باور بود که معلم تنها اطلاعات و مطالب را انتقال نمی دهد، بلکه الگویی برای دانش آموزان می شود. دانش آموزان عادات، عقاید و ارزشهای زیادی را از معلم می آموزند: «معلم باید با استعداد و متدین باشد، در آموزش بچه ها مهارت داشته باشد، با وقار و آرام باشد، از حماقت و سادگی بسیار دور باشد و رفتار سبک نداشته باشد، خیلی جدی و بی نشاط نباشد، بلکه مهربان، فهیم، با فضیلت، تمیزو شایسته باشد»(آقا حسینی و صفدریان، ١٣٩٢، ٩١)
نتیجه گیری
با توجه به منابع و مستنداتی که در این مقاله به آنها اشاره شد، می توان نتیجه گیری کرد که: اخلاق از دیدگاه ابن سینا تغییر پذیر است. به این صورت که اخلاق اکتسابی است و انسان می تواند خلقی را که تا به حال دارا نبوده کسب کند و نیز می تواند با ارادة خویش خلق خویش را تغییر دهد و ضد آن را در نفس خویش پدید آورد. هدف غایی تربیت از نظر ابن سینا سعادت است. از دیدگاه ابن سینا سعادت بالاترین چیزی است که انسان به دنبال کسب آن است و هدایت به راه سعادت نیز بالاترین هدایت است و از سویی سعادت واقعی، قرب الهی است.
به طور کلی، هدف تعلیم و تربیت از نظر ابن سینا شامل ایمان، اخلاق نیکو، تندرستی، سواد، هنر و آماده شدن برای پیشه است. ابن سینا اولین هدف تربیت اخلاقی را اصلاح نفس می داند. نخستین وظیفه ای که انسان در برابر نفس خود دارد این است که باید در اصلاح نفس خود بکوشد. با توجه به آراء تربیتی ابن سینا، برای تعلیم و تربیت می توان دو دسته هدف تعریف کرد: اهداف نهایی و اهداف واسطه ای. از آنجا که هدف های پایینتر پیش نیاز هدف های بالاتر هستند، به فعلیت رساندن همه قابلیت ها و توانایی های موجود در هر مرتبه مورد نیاز است.
از نظر مراحل تعلیم و تربیت، ابن سینا سه مرحله عمده برای تعلیم بیان کرده است: ١- مرحله پیش دبستانی (تعلیم و تربیت در خانه) ٢- مرحله یادگیری در مدرسه یا مکتب (مرحله دوم از٦ تا ١٤ سالگی) ٣- مرحله حرفه آموزی (مرحله سوم از سن ١٤ سالگی به بالا).
برنامه درسی که توسط ابن سینا ارائه شده، شامل قرآن، شعر، دینداری، مجاهدت فی سبیل الله و علم اخلاق است. همچنین او اشاره دارد که پس از اینکه کودک سخن گفتن را آموخت و آماده یادگیری شد. ابتدا قرآن و اصول دین و قواعد زبان را به او آموخته و مضامین اخلاقی به او تعلیم داده شود و در سنین بالاتر حرفه و هنری بیاموزد و باید دید که چه شغلی برای آینده اش مناسب است.
در روش تعلیم و تربیت ابن سینا شش نوع تعلیم را به شرح ذیل بیان می دارد: تعلیم ذهنی- تعلیم صناعی- تعلیم تلقینی - تعلیم تأدیبی - تعلیم تقلیدی - تعلیم تنبیهی. از آنجا که معلم نقش مهمی در آموزش و تربیت دارد، ویژگی هایی را برای معلم بیان نموده است. از جمله این که مربی باید دارای صفات نیک باشد. باید صبور و بردبار باشد و همچنین دارای باطنی پاک باشد. مربی باید درمجالست و ارتباط با دیگران نیز اخلاق نیکو داشته باشد. مربی باید هم به تربیت نفوس آگاهی داشته باشد و هم در تعلیم دانش ها و حرفه ها به کودک مسلط باشد.
منابع
آدمیت، حسین؛ اسماعیلی،زهره و غزالی،سعید(١٣٩٣). نگاهی نو بر فلسفه اخلاق، اصول و روشهای تربیت از دیدگاه ابن سینا و شواهد گفتاری آن در اسلام و قرآن. کنفرانس بین المللی علوم رفتاری و مطالعات اجتماعی، ١٨ اسفند ١٣٩٣، ص ٩-١.
آقا حسینی،تقی؛صفدریان، صدیقه (١٣٩٢).مقایسه تعلیم و تربیت کودکان از دیدگاه ابن سینا و ژان ژاک روسو. پژوهش های اجتماعی اسلامی، سال نوزدهم، شماره چهارم (پیاپی ٩٩)، زمستان ١٣٩٢، ص ١٠٣-٨١.
احمد پوری، یونس؛ احمد پوری، سید میثم (١٣٩٦). مراحل تعلیم و تربیت در اسلام از نظر ابن سینا. دومین کنفرانس بین المللی روانشناسی، علوم تربیتی و رفتاری، مقاله کنفرانسی، تهران، ١٩ تیر ١٣٩٦.
بیرونی کاشانی،راضیه؛ باقری، خسرو و زیبا کلام، فاطمه (١٣٩١). تبیین عناصر فلسفه اخلاقی – اجتماعی ابن سینا و دلالت های آن در تربیت اخلاقی. پژوهش نامه مبانی تعلیم و تربیت، دانشگاه فردوسی مشهد، سال ٢، شماره ٢، پاییز و زمستان ١٣٩١، ص ٧٤-٥٧.
حلبی،علی اصغر(١٣٨١).تاریخ فلاسفه ایرانی از آغاز اسلام تا امروز. تهران، انتشارات زوار.
حیدر پور، رضا؛ اکبر پور زنگلانی، محمدباقر(١٣٩٩). مقایسه آراء اندیشمندان (ابن سینا، فارابی و دکارت) در مورد تعلیم و تربیت. سال چهارم، شماره نوزدهم، زمستان ١٣٩٩، ص ٨٣-٦٥.
خلیلی،سلیمه؛ افشار،لیلا و عباسی، محمود (١٣٩٠). بررسی تعلیم و تربیت اخلاقی از دیدگاه ابن سینا (یک مقاله مروری).
زیبا کلام مفرد، فاطمه؛ حیدری، سمیرا (١٣٨٧). بررسی دیدگاه ابن سینا در باب تعلیم و تربیت (مبانی، اصول، اهداف، محتوا، روش). مجله روانشناسی و علوم تربیتی، سال سی و هشتم، شماره ٣، پاییز ١٣٨٧، ص ١١٣-٨٩.
شهریاری نیسانی،شهناز(١٣٩٦). اهداف تعلیم و تربیت و بایسته های آن با تاکید بر دیدگاه ابن سینا درباره نفس. نسیم خرد، دوفصلنامه علمی تخصصی فلسفه اسلامی، سال سوم، شماره اول، پیاپی ٤، بهار – تابستان ١٣٩٦، ص ٩٠-٦٣.
شیروانی،علی؛کرد فیروزجایی،یارعلی و روزبه، محمد رسول (١٣٩٤).بررسی غایت اخلاق از دیدگاه ابن سینا. فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت، سال هفتم، شماره مسلسل ٢٤، تابستان ١٣٩٤، ص ٥٩-٨٢.
صدیق، عیسی(١٣٣٣).نظریات ابن سینا در باب تعلیم و تربیت و مقایسه اجمالی با نظریات افلاطون و ارسطو. دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، سال دوم، شماره ١، ١٣٣٣، ص ٢٣-١٦.
ضمیری کمال، حمید؛بهزاد فر، مرجان؛ ضمیری کمال، ناصر؛ایزدی، فاطمه (١٣٩٤). مبادی و غایات فلسفه ابن سینا در تعلیم و تربیت اسلامی. دومین کنفرانس ملی توسعه پایدار در علوم تربیتی و روانشناسی مطالعات اجتماعی و فرهنگی، مقاله کنفرانسی، تهران، ١٩ تیر ١٣٩٦.
عالم گرد خطبه سرا، گلناز؛ جباری، کامران و محمد یاری، قاسم (١٣٩٦). تعلیم و تربیت اخلاقی از دیدگاه ابن سینا و هربارت. پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، سال ٢٥، دوره جدید، شماره ٣٧، زمستان ١٣٩٦، ص ٢٨-٥.
غفاری، اسلام (١٣٩٥).بررسی آراء تربیتی ابن سینا در خصوص اهداف تعلیم و تربیت. سومین کنفرانس بین المللی پژوهش های نوین در مدیریت، اقتصاد و علوم انسانی، مقاله کنفرانسی، باتومی گرجستان، ١٦ خرداد ١٣٩٥.
قادری، محمد(١٣٩٨).مفهوم و مصداق تعلیم و تربیت در اندیشه ی ابن سینا. مطالعات هنر و فرهنگ، دوره ٤، شماره ٤، زمستان ١٣٩٨، ص ٥٦-٤٤.
وکیلیان، منوچهر(١٣٨١). تاریخ آموزش و پرورش در اسلام و ایران. تهران، دانشگاه پیام نور، ١٣٨١.
هاشمی،سید احمد؛ شریفات، حافظ (١٣٩٨). بررسی تعلیم و تربیت اخلاقی از دیدگاه ابن سینا و طباطبایی. سومین کنفرانس ملی نوآوری و تحقیق در علوم انسانی، مدیریت و معارف اسلامی، مقاله کنفرانسی، ١٣٩٨، ص ١٩-١.
....................