• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

شرح خطبه 193 نهج البلاغه - جلسه چهارم

شرح نهج البلاغه - استاد مفسر دکتر محمدعلی انصاری
بیشتر...

شرح احوال انسان پس از مرگ تا قیامت

آینده مبهم انسان، یکی از دغدغه های بشر است. با این که

بیشتر...

خاندان سید رضی

خاندان سید رضی یکی از خاندان های بزرگ علمی و دینی و پارسای

بیشتر...

تفاوت و اختلاف انسان ها

شرح آیات 118 تا 119 سوره مبارکه هود

118وَ لَوْ شاءَ

بیشتر...

شیطان چه کسانی را نمی تواند جهنمی کند ؟ مرحوم آیت

دریافت فایل

حجم: 4 MB

زمان: 22 دقیقه

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
53878
77265
137895288
امروز سه شنبه, 08 فروردين 1402
اوقات شرعی

دام هاى ابلیس

شرح آیات 61 لغایت 65 سوره مبارکه الاسراء

61وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لاِ دَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً

62قالَ أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ لاَ َحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلاّ قَلِیلاً

63قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ جَزاءً مَوْفُوراً

64وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الاْ َمْوالِ وَ الاْ َوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاّ غُرُوراً

65إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ وَ کَفى بِرَبِّکَ وَکِیلاً

ترجمه:

61 ـ (به یاد آورید،) زمانى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده کنید»! آنها همگى سجده کردند، جز ابلیس که گفت: «آیا براى کسى سجده کنم که او را از خاک آفریده اى»؟!

62 ـ (سپس) گفت: «به من بگو، این کسى را که بر من برترى داده اى (به چه دلیل بوده است؟) اگر مرا تا روز قیامت زنده بگذارى، همه فرزندانش را، جز عده کمى، گمراه و ریشه کن خواهم ساخت»!

63 ـ فرمود: «برو! هر کس از آنان از تو تبعیت کند، جهنم کیفر شماست، کیفرى است فراوان!

64 ـ هر کدام از آنها را مى توانى با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیاده ات را بر آنها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوى! و آنها را با وعده ها سرگرم کن! ـ ولى شیطان، جز فریب و دروغ، وعده اى به آنها نمى دهد ـ

65 ـ (بدان) تو هرگز سلطه اى بر بندگان من، نخواهى یافت (و آنها به دام تو گرفتار نمى شوند)! همین قدر کافى است که پروردگارت حافظ آنها باشد».

تفسیر:

دام هاى ابلیس

این آیات، به مسأله سرپیچى «ابلیس» از فرمان خدا به سجده براى آدم و سرنوشت شوم او به دنبال این ماجرا، اشاره مى کند.

مطرح کردن این ماجرا به دنبال بحث هاى گذشته پیرامون مشرکان لجوج، در واقع اشاره به این است که: نمونه کامل استکبار، کفر و عصیان، شیطان بود، ببینید سرنوشتش به کجا رسید، شما پیروان او نیز همان سرنوشت را خواهید داشت.

به علاوه اگر این کوردلان این همه در مسیر مخالف حق، پافشارى مى کنند جاى تعجب نیست; چرا که شیطان طبق این آیات، از چندین طریق به اغوا و گمراهى آنها برخاسته، و در واقع گفتار او که مى گفت: «من اکثر فرزندان آدم را جز مخلصان و مؤمنان راستین منحرف خواهم ساخت» به تحقق پیوسته است.

نخست مى گوید: «به یاد آور هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: براى آدم سجده کنید و همگى جز ابلیس سجده کردند» (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لاِ دَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ).

همان گونه که در گذشته نیز، ذیل آیات مربوط به آفرینش آدم گفته ایم: این سجده یک نوع خضوع و تواضع به خاطر عظمت خلقت آدم و امتیاز او بر سایر موجودات، و یا سجده اى به عنوان پرستش در برابر خداوند به خاطر آفرینش چنین مخلوق شگرفى بود.

و نیز گفتیم: گر چه «ابلیس» در اینجا به عنوان استثناء از فرشتگان آمده، اما او به شهادت قرآن، هرگز جزء فرشتگان نبوده، بلکه، بر اثر بندگى خدا در صف آنها قرار داشت او از جنّ بود و خلقت مادّى داشت.

به هر حال، ابلیس که باد کبر و غرور در سر داشت و خودخواهى و خودبینى بر عقل و هوشش پرده افکنده بود، به گمان این که: خاک و گل، که منبع همه برکات و سرچشمه حیات است کم اهمیت تر از آتش است به عنوان اعتراض به پیشگاه خدا «چنین گفت: آیا من براى موجودى سجده کنم که او را از گل آفریده اى» (قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً).

* * *

ولى هنگامى که دید، بر اثر این استکبار و سرکشى در برابر فرمان خدا از درگاه مقدسش براى همیشه طرد شد:

«عرض کرد: هر گاه به من تا روز قیامت مهلت دهى، این موجودى را که بر من مقدم و گرامى داشتى، تمام فرزندانش را گمراه خواهم ساخت و آنها را از بیخ و بن بر مى کنم، و به گمراهى مى کشانم، به جز عده کمى»! (قالَ أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ لاَ َحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلاّ قَلِیلاً).(1)

«أَحْتَنِکَنَّ» از ماده «احتناک» به معنى از «ریشه کندن» چیزى است، لذا، هنگامى که ملخ زراعت را به کلّى بخورد، عرب مى گوید: «إِحْتَنَکَ الْجرادُ الزَّرْعَ».

بنابراین گفتار مزبور، اشاره به این است که: من کل بنى آدم را جز عده کمى از جاده اطاعت تو برمى کنم.

این احتمال نیز وجود دارد که: «أَحْتَنِکَنَّ» از ماده «حَنَک» به معنى «زیر گلو» بوده باشد، هنگامى که طناب و افسار به گردن حیوان مى افکنند عرب تعبیر به «حَنَّتْکُ الدّابَّهَ» مى کند در واقع شیطان مى خواهد بگوید: من به گردن همه آنها ریسمان وسوسه مى افکنم و به جاده خطا مى کشانم.

* * *

در این هنگام براى این که: میدان آزمایشى براى همگان تحقق یابد، و وسیله اى براى پرورش مؤمنان راستین فراهم شود ـ ; چرا که انسان همواره در کوره حوادث پخته مى شود، و در برابر دشمن نیرومند، قوى و قهرمان مى گردد ـ به شیطان امکان بقاء و فعالیت داده شده: «فرمود: برو، (و بدان) کسانى از آنها که از تو پیروى کنند جهنم کیفرشان خواهد بود، کیفرى است کافى و وافر»! (قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ جَزاءً مَوْفُوراً).

به این وسیله اعلام آزمایش کرد و سرانجام پیروزى و شکست در این آزمایش بزرگ الهى را بیان فرموده.

* * *

پس از آن طرق نفوذ شیطان و اسباب و وسائلى را که در وسوسه هاى خود به آن متوسل مى شود به شکل جالب و گویائى چنین شرح مى دهد:

«هر کدام از آنها را مى توانى با صداى خودت تحریک و وسوسه کن» (وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ).

«و لشگر سواره و پیاده ات را به سوى آنها گسیل دار»! (وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ).

«و در اموال و فرزندان آنها شرکت جوى»! (وَ شارِکْهُمْ فِی الاْ َمْوالِ وَ الاَْوْلادِ).

«و با وعده هاى دروغینت آنها را بفریب»! (وَعِدْهُمْ).

سپس، هشدار مى دهد که: «شیطان جز فریب، نیرنگ و غرور، وعده اى نمى دهد» (وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاّ غُرُوراً).

* * *

ولى بدان که «سلطه اى بر بندگان من نخواهى داشت» (إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ).

«همین قدر کافى است که پروردگارت ولىّ و حافظ این بندگان است» (وَ کَفى بِرَبِّکَ وَکِیلاً).

* * *

نکته ها:

1 ـ معنى چند لغت

«اسْتَفْزِزْ» از ماده «استفزاز» به معنى تحریک و برانگیختن است، تحریکى سریع و ساده، ولى، در اصل، به معنى قطع و بریدن چیزى است، لذا هر گاه پارچه یا لباسى پاره شود، عرب مى گوید: «تفزز الثَّوْب».

استعمال این لغت در معنى تحریک و برانگیختن به خاطر بریدن کسى از حق و کشاندن او به سوى باطل است.

«أَجْلِب» از ماده «اجلاب» در اصل از «جلبه» به معنى فریاد شدید است، و «اجلاب» به معنى راندن و حرکت دادن با نهیب و فریاد مى باشد، و این که: در بعضى از روایات، از «جلب» نهى شده، یا به معنى آن است که مأمور جمع آورى زکات به هنگامى که براى گرفتن حق شرعى به چراگاه ها مى آید. نباید فریاد بزند و چهارپایان را در چراگاهشان وحشت زده کند.

و یا اشاره به مسابقه اسب سوارى است که هیچ یک از شرکت کنندگان در مسابقه، نباید به مرکب دیگرى فریاد زند تا خودش پیشروى کند.(2)

«خَیْل» به دو معنى آمده است: به معنى «اسب ها» و به معنى «اسب سواران» اما در اینجا به معنى دوم است و اشاره به لشکر سواره مى کند.

و «رَجِل» به عکس آن به معنى لشکر پیاده است، البته شیطان لشکر سواره و پیاده اى به آن معنى که در ارتش است ندارد، ولى، مى دانیم دستیاران فراوانى از جنس خود و از جنس آدمیان دارد که براى اغواى مردم به او کمک مى دهند، بعضى سریع تر و نیرومندتر همچون لشکر سواره اند، و بعضى آرام تر و ضعیف تر همچون لشکر پیاده!

* * *

2 ـ وسائل متنوع وسوسه گرى شیطان

گر چه در آیات فوق، مخاطب شیطان است و خداوند به عنوان یک فرمان تهدیدآمیز به او مى گوید: هر چه از دستت ساخته است بکن، و با وسائل گوناگون به اغواى بنى آدم برخیز، ولى، در واقع هشدارى است به همه انسان ها که طرق نفوذ شیطان را دریابند و از تنوع وسائل وسوسه هاى او آگاه شوند.

جالب این که: قرآن، در آیه فوق به چهار بخش مهم و اصولى از این وسائل، اشاره کرده و به انسان ها مى گوید: از چهار طرف مراقب خویش باشند:

الف: برنامه هاى تبلیغاتى

جمله «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ» که بعضى از مفسران آن را تنها به معنى نغمه هاى هوس انگیز موسیقى و خوانندگى تفسیر کرده اند، معنى وسیعى دارد که: هر گونه تبلیغات گمراه کننده را که در آن از وسائل صوتى و سمعى استفاده مى شود، شامل مى گردد.

به این ترتیب، نخستین برنامه شیطان، استفاده از این وسائل است.

این مسأله، مخصوصاً در دنیاى امروز، که دنیاى فرستنده هاى رادیوئى و دنیاى تبلیغات گسترده سمعى و بصرى است، از هر زمانى روشن تر و آشکارتر است; چرا که شیاطین و احزاب آنها در شرق و غرب جهان، بر این وسیله مؤثر تکیه دارند، و بخش عظیمى از سرمایه هاى خود را در این راه مصرف مى کنند، تا بندگان خدا را استعمار کنند و از راه حق که راه آزادى، استقلال، ایمان و تقوا است منحرف سازند، و به صورت بردگانى بى اراده و ناتوان درآورند.

ب: استفاده از نیروى نظامى

این منحصر به عصر و زمان ما نیست که شیاطین براى یافتن منطقه هاى نفوذ، به قدرت نظامى متوسّل مى شوند، همیشه بازوى نظامى یکى از بازوهاى مهم و خطرناک همه جبّاران و ستمگران جهان بوده است.

آنها ناگهان در یک لحظه به نیروهاى مسلح خود فریاد مى زنند و به مناطقى که ممکن است با مقاومت سرسختانه، آزادى و استقلال خویش را بازیابند، گسیل مى دارند، و حتى در عصر خود مى بینیم برنامه گسیل سریع که درست همان مفهوم «اجلاب» را دارد تنظیم کرده اند.

به این ترتیب که پاره اى از قدرت هاى جهانخوار غرب نیروى ویژه اى، آماده ساخته اند که بتوانند آن را در کوتاه ترین مدت در هر منطقه اى از جهان که منافع نامشروع شیطانیشان به خطر بیفتد، اعزام کنند و هر جنبش حق طلبانه اى را در نطفه خفه نمایند.

و قبل از وصول این لشکر سریع، زمینه را با جاسوسان ماهر خود که در واقع لشکر پیاده اند آماده مى سازند.

غافل از این که: خداوند به بندگان راستینش در همین آیات، وعده داده است که: شیطان و لشکر او هرگز بر آنها سلطه نخواهند یافت!

ج: برنامه هاى اقتصادى و ظاهراً انسانى

یکى دیگر از وسائل مؤثر نفوذ شیطان از طریق شرکت در اموال و نفوس است، باز در اینجا مى بینیم: بعضى از مفسران «شرکت در اموال» را منحصراً به معنى «ربا»، و شرکت در «اولاد» را فقط به معنى فرزندان نامشروع دانسته اند.(3)

در حالى که این دو کلمه، معنى بسیار وسیع ترى دارد که همه اموال حرام، فرزندان نامشروع و غیر آن را شامل مى شود.

مثلاً در عصر و زمان خود مى بینیم: شیاطین جهانخوار، مرتباً پیشنهاد سرمایه گذارى و تأسیس شرکت ها، ایجاد انواع کارخانه ها و مراکز تولیدى در کشورهاى ضعیف مى کنند، و زیر پوشش این شرکت ها انواع فعالیت هاى خطرناک و مضرّ را انجام مى دهند، جاسوس هاى خود را به نام کارشناس فنى یا مشاور اقتصادى، مهندس و تکنیسین به این کشورها اعزام مى دارند، و با لطائف الحیل آخرین رمق آنها را مى مکند و از رشد، نمو و استقلال اقتصادى آنها جلوگیرى مى کنند.

و نیز از طریق تأسیس مدارس، دانشگاه ها، کتابخانه ها، بیمارستان ها، و جهانگردى در فرزندان آنها شرکت مى جویند، جمعى از آنها را به سوى خود متمایل مى سازند، حتى گاهى با کمک هاى سخاوتمندانه از طریق بورس تحصیلى که در اختیار جوانان مى گذارند، آنها را به طور کامل به فرهنگ و برنامه خود جلب مى کنند، و در افکار آنها شریک مى شوند.

ایجاد مراکز فساد، تحت پوشش ساختن هتل هاى بین المللى، کلوپ هاى تفریحات سالم، سینماها، فیلم هاى گمراه کننده و مانند آن یکى از رایج ترین برنامه هاى مخرب این شیاطین است که نه تنها فحشاء را از این طریق ترویج مى کنند و عامل فزونى فرزندان نامشروع مى شوند، بلکه، نسلى منحرف، سست و بى اراده، بى خیال و هوس باز از این طریق پرورش مى دهند، هر اندازه ما در برنامه هاى آنها باریک تر و دقیق تر شویم به عمق خطرات این وسوسه هاى شیطانى آشناتر خواهیم شد.

د: برنامه هاى مخرّب روانى

استفاده از وعده هاى مغرور کننده و انواع فریب ها و نیرنگ ها یکى دیگر از برنامه هاى شیطان ها است، آنها روانشناسان و روانکاوان ماهرى را براى اغفال و فریب مردم ساده دل و حتى هوشیار تربیت کرده اند، گاهى، به نام این که: دروازه تمدن بزرگ در چند قدمى آنها است، و یا این که: در آینده نزدیکى در ردیف اولین کشورهاى متمدن و پیشرو قرار خواهند گرفت، و یا این که: نسل آنها نسل نمونه و بى نظیرى است که مى تواند در پرتو برنامه هاى آنان، به اوج عظمت برسد و امثال این خیالات و پندارها، آنها را سرگرم مى سازند که همه، در جمله «وَعِدْهُمْ» خلاصه مى شود!

و گاهى به عکس، از طریق تحقیر، تضعیف روحیه و این که: آنها هرگز توانائى مبارزه با قدرت هاى عظیم جهانى را ندارند و میان تمدنشان با تمدن کشورهاى پیشرفته صدها سال فاصله است، آنان را از هر گونه تلاش و کوششى باز مى دارند.

این قصه سر دراز دارد، و طرق نفوذ شیطان و لشکریان او یک راه و دو راه نیست، اینجا است که «عباد اللّه» و بندگان راستین خدا، با دلگرمى که از وعده قطعى او در این آیات به دست مى آورند به جنگ با این شیاطین برمى خیزند و کمترین وحشتى به خود راه نمى دهند و مى دانند سر و صداى شیاطین هر قدر زیاد باشد بى محتوا و تو خالى است، با قدرت ایمان و توکّل بر خدا بر همه آنها مى توان پیروز شد و نقشه هاشان را نقش بر آب کرد، چنان که قرآن مى گوید: وَ کَفى بِرَبِّکَ وَکِیلاً: «خداوند بهترین حافظ و نگاهبان و یار و یاور آنها است».(4)

* * *


1 ـ جمعى از مفسران گفته اند: «کاف» در جمله «أَ رَأَیْتَکَ» براى تأکید خطاب آمده و جمله «أَ رَأَیْتَکَ» به معنى «أخبرنى» است که جواب آن محذوف است، و در تقدیر چنین بوده است: «أَخْبِرْنِى عَنْ هذَا الَّذِى کَرَّمْتَهُ عَلَىَّ لِمَ کَرَّمْتَهُ عَلَىَّ وَ قَدْ خَلَقْتَنِى مِنْ نار».

ولى این احتمال نیز وجود دارد که: «أَ رَأَیْتَ» به همان معنى اصلیش باشد و جمله داراى محذوفى نباشد، و مجموعاً چنین معنى مى دهد: آیا این موجودى را که بر من برترى داده اى ملاحظه کردى، اگر مرا زنده بگذارى خواهى دید که اکثر فرزندانش را گمراه مى کنم (احتمال دوم در ترکیب و معنى آیه صحیح تر به نظر مى رسد).

2 ـ به «مفردات راغب» و «مجمع البیان» رجوع شود.

3 ـ روایات متعددى نیز در ذیل این آیات وارد شده که: شرکت شیطان را در فرزندان به عنوان فرزندان نامشروع، یا فرزندانى که از مال حرام نطفه آنها منعقد مى شود و یا به هنگام انعقاد نطفه، پدر و مادر به یاد خدا نیستند، تفسیر کرده اند ولى، همان گونه که بارها گفته ایم: این گونه تفسیرها بیان قسمتى از مصداق هاى روشن است و دلیل بر انحصار نیست (به تفسیر «نور الثقلین»، جلد 3، صفحه 184 مراجعه کنید).

4 ـ در زمینه این که: خدا چرا شیطان را آفرید در تفسیر سوره «بقره» آیه 39 بحث کرده ایم.

همچنین، در مورد وسوسه هاى شیطان در لباس هاى مختلف، و معنى شیطان در قرآن، در جلد ششم صفحه 115 و جلد اول صفحه 136 بحث شده است.

..................

تفسیر نمونه

احسن الحدیث در شبکه های اجتماعی    aparat telegram instagram whatsapp 300x300 این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری