• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

تفسیر سوره مبارکه حدید، بخش اول، آیت الله جوادی

تنبیه نفس،نور چشم در آخرت،زهد در دنیا، آیت الله

دریافت فایل

زمان: 45 دقیقه

بیشتر...

شرح خطبه 3 نهج البلاغه

    شرح خطبه 3 نهج البلاغه - استاد دکتر
بیشتر...

چرا سوره مبارکه یس قلب قرآن است؟

 

کمتر سوره ای در فضیلت، مانند سوره ی یاسین است. در فضیلتش

بیشتر...

شرح نهج البلاغه (خطبه اول بخش نهم)، آیت الله

ثُمَّ جَمَعَ سُبْحانَهُ مِنْ حَزْنِ الاَرْضِ وَ سَهْلِها، و

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
52591
77265
137881131
امروز سه شنبه, 08 فروردين 1402
اوقات شرعی

جلب رضایت این گروه ممکن نیست

شرح آیات 120 و 121 سوره مبارکه بقره

120- وَلَن تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ

121- الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۗ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

120- هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، تا (به طور کامل تسلیم خواسته هاى آنها شوى، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروى کنى. بگو: «هدایت واقعى، هدایت خدا است.» واگر از هوا و هوسهاى آنان پیروى کنى، بعد از آن که آگاه شده اى، هیچ سرپرست و یاورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود.

121- کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده ایم [= یهود و نصارى ]و آن را چنان که شایسته آن است مى خوانند (و عمل مى کنند); آنها به پیامبر اسلام ایمان مى آورند; و کسانى که به او کافر شوند، زیانکارند.

در شأن نزول آیه اول از «ابن عباس» چنین نقل شده: یهود «مدینه» و نصاراى «نجران» انتظار داشتند: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) همواره در قبله با آنها موافقت کند، هنگامى که خداوند قبله مسلمانان را از «بیت المقدس» به سوى «کعبه» گردانید آنها از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأیوس شدند (و شاید در این میان بعضى از طوائف مسلمانان ایراد مى کردند که نباید کارى کرد که باعث رنجش یهود و نصارى گردد).(1)

آیه فوق نازل شد و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعلام کرد این گروه از یهود و نصارى نه با هماهنگى در قبله و نه با چیز دیگر از تو راضى نخواهند شد، جز این که آئین آنها را دربست بپذیرى.

بعضى دیگر نقل کرده اند: پیامبر(صلى الله علیه وآله) اصرار فراوان داشت این دو گروه را راضى کند، شاید اسلام را پذیرا گردند، آیه فوق نازل شد و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعلام کرد این فکر را از سر به در کن; چرا که آنها به هیچ قیمت راضى نخواهند شد جز به پیروى از آئین آنها.(2)

در شأن نزول آیه دوم نیز روایات گوناگونى است: بعضى از مفسران معتقدند: این آیه درباره افرادى نازل شد که با «جعفر بن ابى طالب» از «حبشه» آمدند و از کسانى بودند که در آنجا به او پیوستند، آنها چهل نفر بودند، سى و دو نفر اهل «حبشه»، و هشت نفر از راهبان شام که «بحیرا» راهب معروف نیز جزء آنان بود.(3)

بعضى دیگر معتقدند: آیه درباره افرادى از یهود همانند «عبداللّه بن سلام» و «سعید بن عمرو» و «تمام بن یهودا» و امثال آنها نازل شده که اسلام را پذیرفتند و به راستى مؤمن شدند.(4)

* * *

تفسیر:

جلب رضایت این گروه ممکن نیست

از آنجا که در آیه گذشته از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در برابر گمراهان لجوج سلب مسئولیت مى کند، آیات فوق در ادامه همین بحث، به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مى گوید: اصرار بر جلب رضایت یهود و نصارى نداشته باش، چه این که «آنها هرگز از تو راضى نخواهند شد مگر این که به طور کامل تسلیم خواسته هاى آنها و پیرو آئینشان شوى» (وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ).

وظیفه تو این است: «بگو: هدایت، تنها هدایت الهى است» (قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدى).

هدایتى که با خرافات و افکار منحط افراد نادان آمیخته نشده است، از چنین هدایت خالصى باید پیروى کرد.

آنگاه مى افزاید: «اگر تسلیم تعصب ها، هوس ها و افکار کوتاه آنها شوى ـ بعد از آن که در پرتو وحى الهى حقایق براى تو روشن شده ـ هیچ سرپرست و یاورى از ناحیه خدا براى تو نخواهد بود» (وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللّهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا نَصیر).

* * *

و اما از آنجا که جمعى از حق طلبان یهود و نصارى، دعوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)را لبیک گفتند و این آئین را پذیرا شدند، قرآن پس از مذمت گروه سابق از اینها به نیکى یاد مى کند، مى فرماید: «کسانى که کتاب آسمانى را به آنها دادیم آن را چنان که شایسته آن است (تفکر، اندیشه و سپس عمل) تلاوت مى کنند، آنها به پیامبر اسلام ایمان مى آورند» (الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ).

«و آنها که نسبت به آن کافر شدند (به خودشان ظلم کردند) آنها همان زیانکارانند» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ).

آنها که ایمان آوردند کسانى بودند که به راستى حق تلاوت کتاب آسمانى خویش را به جا آوردند و همان سبب هدایتشان شد; چرا که بشارت هاى ظهور پیامبر موعود را که در آن کتب خوانده بودند، منطبق بر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) دیدند و تسلیم شدند و خدا هم از آنها تقدیر کرده است.

* * *

نکته ها:

1 ـ آیا پیامبر(صلى الله علیه وآله) از هوس هاى منحرفان تبعیت مى کند؟!

جمله «وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُم» ممکن است براى بعضى این سؤال را به وجود آورد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آن مقام عصمت مگر ممکن است از هوس هاى منحرفان یهود پیروى کند؟

در پاسخ مى گوئیم: این گونه تعبیرها که در آیات قرآن کراراً دیده مى شود هیچ منافاتى با مقام عصمت انبیاء ندارد; زیرا از یکسو جمله شرطیه است و جمله شرطیه دلیل بر وقوع شرط نیست.

از سوى دیگر، معصوم بودن، گناه را بر پیامبران محال نمى کند، بلکه پیغمبر و امام با این که قدرت بر گناه دارند و اختیار از آنها سلب نشده، هیچ گاه دامن هایشان به گناه آلوده نمى گردد. به تعبیر دیگر آنها قدرت بر گناه دارند، ولى ایمان، علم و تقوایشان در حدى است که هرگز به سراغ گناه نمى روند، بنابراین هشدارهائى همانند هشدار فوق، در مورد آنها کاملاً به جاست.

از سوى سوم، این خطاب گر چه متوجه پیامبر(صلى الله علیه وآله) است ولى ممکن است منظور همه مردم باشد.

* * *

2 ـ حدود جلب رضایت دشمن

درست است که انسان باید با نیروى جاذبه اخلاق، دشمنان را به سوى حق دعوت کند، ولى این در مقابل افراد انعطاف پذیر است، اما کسانى که هرگز تسلیم حرف حق نیستند، نباید در فکر جلب رضایت آنها بود، اینجا است که اگر ایمان نیاوردند باید گفت: به جهنم! و بیهوده نباید وقت صرف آنها کرد.

* * *

3 ـ هدایت، تنها هدایت الهى است

از آیات فوق ضمناً این حقیقت استفاده مى شود: تنها قانونى که مى تواند مایه نجات انسان ها گردد قانون و هدایت الهى است; چرا که علم بشر هر قدر تکامل یابد، باز آمیخته به جهل و شک و نارسائى در جهات مختلف است، و هدایتى که در پرتو چنین علم ناقصى پیدا شود، هدایت مطلق نخواهد بود، تنها کسى مى تواند برنامه «هدایت مطلق» را رهبرى کند که داراى «علم مطلق» و خالى از جهل و نارسائى باشد و او تنها خدا است.

* * *

4 ـ حق تلاوت چیست؟

این تعبیر، تعبیر پر معنائى است و خط روشنى براى ما در برابر قرآن مجید و کتب آسمانى مشخص مى سازد; چرا که مردم در برابر این آیات الهى چند گروهند:

گروهى تمام اصرارشان بر اداى الفاظ و حروف از مخارج آن است آنها دائماً در فکر وقف و وصل و حروف یرملون و شدّ و مدّند و کمترین اهمیتى به محتوا و معنى نمى دهند، چه رسد به عمل کردن به آن، به گفته قرآن اینها همانند حیوانى هستند که کتاب هائى بر او حمل شده باشد (کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً).(5)

گروهى دیگر، از الفاظ فراتر رفته، در معانى دقت مى کنند و در ریزه کارى ها و نکات قرآن مى اندیشند و از علوم آن آگاهند اما از عمل خبرى نیست!.

ولى گروه سومى هستند که مؤمنان راستینند، قرآن را به عنوان یک کتاب عمل، و یک برنامه کامل زندگى پذیرفته اند، خواندن الفاظ و اندیشه در معانى و درک مفاهیم این کتاب بزرگ را مقدمه اى براى عمل مى دانند، و لذا هر زمان قرآن مى خوانند روح تازه اى در کالبد آنها پیدا مى شود، تصمیم و اراده تازه، آمادگى و اعمال تازه، و این است حق تلاوت.

در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه مى خوانیم که فرمود: یُرَتِّلُونَ آیاتِهِ، وَ یَتَفَقَّهُونَ فِیْهِ، وَ یَعْمَلُونَ بِأَحْکامِهِ، وَ یَرْجُونَ وَعْدَهُ، وَ یَخافُونَ وَعِیْدَهُ، وَ یَعْتَبِرُونَ بِقَصَصِهِ، وَ یَأْتَمِرُونَ بِأَوامِرِهِ، یَتَناهُونَ عَنْ نَواهِیْهِ، ما هُوَ وَ اللّهِ حِفْظُ آیاتِهِ وَ دَرْسُ حُرُوفِهِ، وَ تَلاوَةُ سُوَرِهِ وَ دَرْسُ أَعْشارِهِ وَ أَخْماسِهِ حَفِظُوا حُرُوفَهُ، وَ أَضاعُوا حُدُودَهُ، وِ إِنَّما تَدَبُّرُ آیاتِهِ وَ الْعَمَلُ بِأحْکامِهِ، قالَ اللّهُ تَعالى کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ:

منظور این است: «آیات آن را با دقت بخوانند و حقایق آن را درک کنند و به احکام آن عمل بنمایند، به وعده هاى آن امیدوار، و از وعیدهاى آن ترسان باشند، از داستان هاى آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهى آن را بپذیرند، به خدا سوگند منظور حفظ کردن آیات و خواندن حروف و تلاوت سوره ها و یاد گرفتن اعشار و اخماس(6) آن نیست.

آنها حروف قرآن را حفظ کردند اما حدود آن را ضایع ساختند، منظور تنها این است که در آیات قرآن بیندیشند و به احکامش عمل کنند، چنان که خداوند مى فرماید: این کتابى است پر برکت که ما بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبر کنند».(7)


1 ـ «درّ المنثور»، ذیل آیه مورد بحث ـ «فتح القدیر»، جلد1، صفحه 136 (عالم الکتب) ـ تفسیر «روض الجنان» و «روح الجنان» (تفسیر ابوالفتوح رازى)، جلد 2، صفحه 133، ذیل آیه مورد بحث (بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى).

2 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث.

3 و 4 ـ تفسیر «ابوالفتوح رازى» و «مجمع البیان»، ذیل آیه ـ «بحار الانوار»، جلد 22، صفحه 46، 47 و 56.

5 ـ جمعه، آیه 5.

6 ـ منظور از «اعشار» و «اخماس» تقسیماتى است که در قرآن مى شود، مانند: تقسیم به سى جزء و یا هر جزء به چهار حزب و امثال آن.

7 ـ نقل از «ارشاد دیلمى»، جلد 1، صفحه 78 (انتشارات شریف رضى) ـ تفسیر «المیزان»، ذیل آیات مورد بحث ـ «مجموعة ورام»، جلد 2، صفحه 237 (انتشارات مکتبة الفقیه).

....................

تفسیر نمونه

احسن الحدیث در شبکه های اجتماعی    aparat telegram instagram whatsapp 300x300 این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری