• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

ستایش و ثناى خداى عزوجل

قسمت اول

الحمد لله الاول بلا اول کان قبله ، و الاخر بلا
بیشتر...

آیت الله سیدمحمدباقر شفتی

سیدمحمدباقر موسوی شَفتی (۱۱۷۵ - م ۱۲۶۰ ه)، فرزند سیدمحمدنقی

بیشتر...

حرکت جوهری، جلسه هشتم، آیت الله جوادی

دریافت فایل صوتی

حجم: 20 MB

زمان: 60 دقیقه

بیشتر...

اخلاق در نهج البلاغه ، جلسه سوم ، حجت الاسلام

دریافت فایل

حجم: 4 MB

زمان: 31 دقیقه

بیشتر...

ماهيت انسان از ديدگاه قرآن

 

از ديدگاه قرآن، انسان موجودى است دو بعدى، هم داراى بعد

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
16016
14446
138863813
امروز سه شنبه, 14 آذر 1402
اوقات شرعی

برنامه هاى رسول الله

شرح آیات 151 و 152 سوره مبارکه بقره

151- كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ

152- فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ

151- همان گونه که (براى هدایت شما) پیامبرى از خودتان در میان شما فرستادیم; تا آیات ما را بر شما بخواند; و شما را پاکیزه سازد; و به شما، کتاب و حکمت بیاموزد; و آنچه را نمى دانستید، به شما یاد دهد.

152- پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم; و شکر مرا به جاى آورید و (نعمتهاى مرا) کفران نکنید.

برنامه هاى رسول اللّه

خداوند در آخرین جمله از آیه گذشته، یکى از دلائل تغییر قبله را تکمیل نعمت خود بر مردم و هدایت آنان بیان کرد، در آیه مورد بحث با ذکر کلمه «کَما» اشاره به این حقیقت مى کند که تنها تغییر قبله نعمت خدا بر شما نبود، بلکه نعمت هاى فراوان دیگرى به شما داده است، مى فرماید: «همان گونه که رسولى در میان شما از نوع خودتان فرستادیم» (کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ).

کلمه مِنْکُم «از شما» ممکن است اشاره به این معنى باشد که او از نوع بشر است و تنها بشر مى تواند مربى، رهبر و سرمشق انسان ها گردد و از دردها و نیازها و مسائل او آگاه باشد که این خود نعمت بزرگى است.

و یا منظور این است که: او از نژاد شما و هموطن شما است، زیرا عرب هاى جاهلى بر اثر تعصب شدید نژادى ممکن نبود زیر بار پیامبرى از غیر نژاد خود بروند، چنان که در آیات 198 و 199 سوره «شعراء» مى خوانیم: وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الأَعْجَمینَ * فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنینَ: «اگر ما قرآن را بر مردى از غیر عرب نازل مى کردیم * و بر آنها مى خواند هرگز به او ایمان نمى آوردند» و این براى آنها نعمت مهمى محسوب مى شد که پیامبر از خودشان باشد.

البته، این براى آغاز کار بود، اما سرانجام مسأله نژاد و وطن (جغرافیائى) از برنامه ها حذف شد و دستور اصلى و جاودانه اسلام که «جهان» را وطن، و «انسانیت» را نژاد معرفى مى کند، اعلام گردید.

بعد از ذکر این نعمت، به چهار نعمت دیگر که از برکت این پیامبر، عاید مسلمین شد اشاره مى کند، مى فرماید:

1 ـ «آیات ما را بر شما مى خواند» (یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا).

«یَتْلُوا» از ماده «تلاوت» به معنى پى در پى در آوردن است، لذا هنگامى که عباراتى پى در پى (و روى نظام صحیح) خوانده شود از آن تعبیر به تلاوت مى کنند، یعنى پیامبر، سخنان خدا را روى نظام صحیح و مناسبى پى در پى بر شما مى خواند تا قلوبتان را آماده پذیرش معانى آن کند.

بنابراین تلاوت منظم و حساب شده پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى ایجاد آمادگى در تعلیم و تربیت است که در جمله هاى بعد به آن اشاره مى شود.

2 ـ «و او شما را پرورش مى دهد» (وَ یُزَکِّیکُمْ).

«تزکیه» در اصل ـ چنان که «راغب» در «مفردات» گوید ـ به معنى افزودن و نمو دادن است، یعنى او با کمک گرفتن از آیات خدا بر کمالات معنوى و مادى، شما مى افزاید، و روحتان را نمو مى دهد، گل هاى فضیلت را بر شاخسار وجودتان آشکار مى سازد و انواع صفات زشت را که در عصر جاهلیت، جامعه شما را فرا گرفته بود مى زداید.

3 ـ «و کتاب و حکمت به شما مى آموزد» (وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ).

گر چه «تعلیم» به طور طبیعى مقدم بر «تربیت» است، اما همان گونه که سابقاً هم اشاره کردیم: قرآن مجید براى اثبات این حقیقت که هدف نهائى «تربیت» است غالباً آن را مقدم بر تعلیم آورده است:

فرق میان «کتاب» و «حکمت»، ممکن است از این نظر باشد که: «کتاب»، اشاره به آیات قرآن و وحى الهى است که به صورت اعجاز بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده، ولى «حکمت»، سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تعلیمات او است که «سنت» نام دارد.

و نیز ممکن است: «کتاب»، اشاره به اصل دستورات باشد و «حکمت»، اشاره به «اسرار، فلسفه ها، علل و نتائج» آن.

بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند «حکمت»، اشاره به حالت و ملکه اى باشد که از تعلیمات کتاب حاصل مى شود، و با داشتن آن انسان مى تواند هر کار را به جاى خود انجام دهد.(1)

نویسنده تفسیر «المنار» بعد از ذکر تفسیر نخست (منظور از حکمت «سنت» است) آن را نادرست مى شمرد، و به آیه 39 سوره «اسراء»: ذلِکَ مِمّا أَوْحى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَة: «اینها از امورى است که پروردگارت از حکمت به تو وحى فرستاده» استدلال مى کند.

ولى به عقیده ما پاسخ این ایراد روشن است; زیرا حکمت، معنى وسیعى دارد و ممکن است به آیات قرآن و اسرارى که از این طریق بر پیامبر (صلى الله علیه وآله) نازل شده اطلاق گردد.

ولى آنجا که «حکمت» در برابر «کتاب» (قرآن) قرار مى گیرد (مانند آیه مورد بحث و آیات مشابه آن) مسلماً منظور از آن غیر از کتاب است و آن چیزى جز «سنت» نخواهد بود.

4 ـ «و آنچه را نمى دانستید به شما تعلیم مى دهد» (وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ).

گر چه این موضوع، در جمله قبل که تعلیم کتاب و حکمت است وجود داشته، ولى قرآن مخصوصاً آن را تفکیک مى کند، تا به آنها بفهماند: اگر پیامبران نبودند بسیارى از علوم براى همیشه از شما مخفى بود، آنها تنها رهبر اخلاقى و اجتماعى نبودند، بلکه پیشواى علمى نیز بودند که بدون رهبرى آنها علوم انسانى نضج نمى گرفت.

* * *

با توجه به نعمت هاى مختلف الهى که در این آیه بیان شد، در آیه بعد به مردم اعلام مى کند: جا دارد شکر این نعمت هاى بزرگ را به جا آورند و با بهره گیرى صحیح از این نعمت ها، حق شکر او را ادا کنند، مى فرماید: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر مرا به جا آورید و کفران نکنید»! (فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لاتَکْفُرُونِ).

بدیهى است: جمله «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» اشاره به یک معنى عاطفى میان خدا و بندگان نیست، آن گونه که در میان انسان ها است که به هم مى گویند: به یاد ما باشید تا به یاد شما باشیم!

بلکه اشاره به یک اصل تربیتى و تکوینى است، یعنى به یاد من باشید، به یاد ذات پاکى که سرچشمه تمام خوبى ها و نیکى ها است و به این وسیله روح و جان خود را پاک و روشن سازید و آماده پذیرش رحمت پروردگار، توجه شما به این ذات پاک، شما را در فعالیت ها مخلص تر، مصمّم تر، نیرومندتر، و متحدتر مى سازد.

همان گونه که منظور از «شکرگزارى و عدم کفران» تنها یک مسأله تشریفاتى و گفتن با زبان نیست، بلکه منظور آن است که هر نعمتى را درست به جاى خود مصرف کنید و در راهِ همان هدفى که براى آن آفریده شده به کار گیرید تا مایه فزونى رحمت و نعمت خدا گردد.

* * *

نکته ها:

1 ـ گفتار مفسران در «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ»

مفسران در شرح این جمله، و این که منظور از یادآورى بندگان چیست؟ و یادآورى خداوند چگونه است، تفسیرهاى متنوعى ذکر کرده اند که «فخر رازى» در تفسیر «کبیر» خود آن را در ده موضوع خلاصه کرده:

1 ـ مرا به «اطاعت» یاد کنید، تا شما را به «رحمتم» یاد کنم، شاهد این سخن آیه 132 سوره «آل عمران» است که مى گوید: «وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون».

2 ـ مرا به «دعا» یاد کنید، تا شما را به «اجابت» یاد کنم، شاهد این سخن آیه 60 سوره «مؤمن» است که مى گوید: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم».

3 ـ مرا به «ثنا و طاعت» یاد کنید، تا شما را به «ثنا و نعمت» یاد کنم.

4 ـ مرا در «دنیا» یاد کنید تا شما را در «جهان دیگر» یاد کنم.

5 ـ مرا در «خلوتگاه ها» یاد کنید تا شما را در «جمع» یاد کنم.

6 ـ مرا به «هنگام وفور نعمت» یاد کنید، تا شما را در «سختى ها» یاد کنم.

7 ـ مرا به «عبادت» یاد کنید، تا شما را به «کمک» یاد کنم، شاهد این سخن جمله «إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعین»(2) است.

8 ـ مرا به «مجاهدت» یاد کنید، تا شما را به «هدایت» یاد کنم، شاهد این سخن آیه 69 سوره «عنکبوت» است که مى فرماید: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا».

9 ـ مرا به «صدق و اخلاص» یاد کنید، شما را به «خلاص و مزید اختصاص» یاد مى کنم.

10 ـ مرا به «ربوبیت» یاد کنید، شما را به «رحمت» یاد مى کنم، مجموعه سوره «حمد» مى تواند گواه این معنى باشد.(3)

البته هر یک از این امور، جلوه اى از جلوه هاى معنى وسیع این آیه است و آیه فوق همه این معانى و حتى غیر آن را نیز شامل مى شود: مرا به «شکر» یاد کنید تا شما را به «زیادى نعمت» یاد کنم، چنان که در آیه 7 سوره «ابراهیم» مى خوانیم: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاَ َزیدَنَّکُمْ».

بدون شک هر گونه توجه به خداوند ـ چنان که گفتیم ـ یک اثر تربیتى دارد که در پرتو یاد خدا در وجود انسان پرتوافکن مى شود، و روح و جان او بر اثر این توجه، آمادگى نزول برکات جدیدى که متناسب با نحوه یاد او است پیدا مى کند.

* * *

2 ـ ذکر خدا چیست؟

مسلّم است: منظور از ذکر خدا تنها یادآورى به زبان نیست، که زبان ترجمان قلب است، هدف این است: با تمام قلب و جان به ذات پاک خدا توجه داشته باشید، همان توجهى که انسان را از گناه باز مى دارد و به اطاعت فرمان او دعوت مى کند.

به همین دلیل، در احادیث متعددى از پیشوایان اسلام نقل شده است منظور از ذکر خدا یادآورى عملى است، در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم که به على(علیه السلام) وصیت فرمود، از جمله وصایایش این بود: ثَلاثٌ لاتُطِیقُها هذِهِ الأُمَّةُ الْمُواساةُ لِلأَخِ فِی مالِهِ وَ إِنْصافُ النّاسِ مِنْ نَفْسِهِ وَ ذِکْرُ اللّهِ عَلى کُلِّ حال وَ لَیْسَ هُوَ سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ أَکْبَرُ وَ لکِنْ إِذا وَرَدَ عَلى ما یَحْرُمُ عَلَیْهِ خافَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ عِنْدَهُ وَ تَرَکَهُ:

«سه کار است که این امت توانائى انجام آن را (به طور کامل) ندارند:

مواسات و برابرى با برادر دینى در مال، و اداى حق مردم با قضاوت عادلانه نسبت به خود و دیگران، و خدا را در هر حال یاد کردن، منظور سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ أَکْبَرُ نیست، بلکه منظور این است: هنگامى که کار حرامى در مقابل او قرار مى گیرد از خدا بترسد و آن را ترک گوید».(4)

به هر حال، چه جالب است: خداوند با آن عظمت، ذکر بندگان را در کنار ذکر خود قرار مى دهد، بندگان، در آن عالم محدود و کوچکشان و خداوند بزرگ، در آن عالم نامحدود و بى انتها با آن همه رحمت ها و برکات!

* * *


1 ـ تفسیر «فى ظلال»، جلد اول، صفحه اول.

2 ـ فاتحة الکتاب، آیه 5.

3 ـ تفسیر «کبیر فخر رازى»، جلد 4، صفحه 144 (با مختصر تغییر و مقدارى اضافات).

4 ـ کتاب «خصال»، جلد 1، صفحه 125 (انتشارات جامعه مدرسین) ـ «نور الثقلین»، جلد 1، صفحه 140 ـ «بحار الانوار»، جلد 74، صفحه 45 ـ «من لایحضره الفقیه»، جلد 4، صفحه 258 (انتشارات جامعه مدرسین).

....................

تفسیر نمونه

آخرین ویرایش در شنبه, 12 شهریور 1401 ساعت 10:57

احسن الحدیث در شبکه های اجتماعی    aparat telegram instagram whatsapp 300x300 این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری