شرح آیه 55 سوره مبارکه آل عمران
55- إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَىٰ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ۖ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
55- (به یاد آورید) هنگامى را که خدا فرمود: «اى عیسى! من تو را برمى گیرم و به سوى خود، بالا مى برم و تو را از کسانى که کافر شدند، پاک (و دور) مى سازم; و کسانى را که از تو پیروى کردند، تا روز رستاخیز، برتر از کسانى که کافر شدند، قرار مى دهم; سپس بازگشت شما به سوى من است و (آنگاه) در میان شما، در آنچه اختلاف داشتید،داورى مى کنم.
بازگشت مسیح به سوى خداوند
این آیه، همچنان ادامه آیات مربوط به زندگى حضرت مسیح(علیه السلام) است، معروف در میان مفسران اسلام، به استناد آیه 157 سوره «نساء» این است که مسیح(علیه السلام) هرگز کشته نشد، (و از توطئه اى که یهود با همکارى بعضى از مسیحیان خیانتکار براى او چیده بودند، رهایى یافت) و خداوند او را به آسمان برد.
هر چند مسیحیان طبق انجیل هاى موجود مى گویند: مسیح کشته شد و دفن گردید و سپس از میان مردگان برخاست، مدت کوتاهى در زمین بود و بعد به آسمان صعود کرد.(1)
آیه فوق، ناظر به همین معنى است، مى فرماید: به یاد آرید: «هنگامى را که خدا به عیسى گفت: من تو را بر مى گیرم و به سوى خود بالا مى برم» (إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ).
بعضى تصور کرده اند واژه «مُتَوَفِّیکَ» از ماده «وفات» به معنى «مرگ» است، به همین دلیل، چنین مى پندارند: با عقیده معروف میان مسلمانان درباره عدم مرگ حضرت عیسى و زنده بودن او، منافات دارد.
در حالى که چنین نیست، زیرا ماده «فَوْت» به معنى از دست رفتن است ولى «تَوَفّى» (بر وزن ترقى) از ماده «وَفى» به معنى تکمیل کردن چیزى است و این که عمل به عهد و پیمان را «وفا» مى گویند، به خاطر تکمیل کردن و به انجام رسانیدن آن است.
و نیز به همین دلیل، اگر کسى طلب خود را به طور کامل از دیگرى بگیرد، عرب مى گوید: تَوَفّى دَیْنَهُ: «یعنى طلب خود را به طور کامل گرفت».
در آیات قرآن نیز «تَوَفّى» به معنى گرفتن به طور مکرر به کار رفته است مانند: وَ هُوَ الَّذی یَتَوَفّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ: «او کسى است که روح شما را در شب مى گیرد و از آنچه در روز انجام مى دهید آگاه است».(2)
در این آیه، مسأله خواب به عنوان «تَوَفّى» روح ذکر شده، همین معنى در آیه 42 سوره «زمر» و آیات دیگرى از قرآن نیز آمده است، درست است که واژه «تَوَفّى» گاهى به معنى مرگ آمده و «مُتَوَفّى» به معنى مرده است، ولى حتى در این گونه موارد نیز حقیقتاً به معنى مرگ نیست، بلکه به معنى تحویل گرفتن روح مى باشد، و اصولاً مرگ در معنى «تَوَفّى» نیفتاده، و ماده «فَوْت» از ماده «وَفى» به کلى جدا است.
با توجه به آنچه گفته شد، معنى آیه مورد بحث روشن مى شود که خداوند مى فرماید: «اى عیسى! تو را بر مى گیرم و به سوى خود مى برم» (البته اگر «تَوَفّى» تنها به معنى گرفتن روح باشد، لازمه آن مرگ جسم است).
پس از آن مى افزاید: «و تو را از کسانى که کافر شدند پاک مى سازم» (وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا).
منظور از این پاکیزگى، یا نجات او از چنگال افراد پلید و بى ایمان است، و یا از تهمت هاى ناروا و توطئه هاى ناجوانمردانه، که در سایه پیروزى آئین او، حاصل شد، همان گونه که در مورد پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در سوره «فتح»، آیات 1 و 2 مى خوانیم: إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً * لِیَغْفِرَ لَکَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ: «ما براى تو پیروزى آشکارى فراهم ساختیم * تا خداوند گناهان گذشته و آینده تو را ببخشد».
یعنى از گناهانى که به تو در گذشته نسبت مى دادند و زمینه آن را براى آینده نیز فراهم ساخته بودند پاک سازد.
و نیز ممکن است، منظور از پاک ساختن او، بیرون بردن مسیح(علیه السلام) از آن محیط آلوده باشد.
سپس مى افزاید: «ما پیروان تو را تا روز رستاخیز بر کافران برترى مى دهیم» (وَ جاعِلُ الَّذینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ).
این بشارتى است که خدا به مسیح و پیروان او داد، تا مایه دلگرمى آنان در مسیرى که انتخاب کرده بودند گردد.
این آیه یکى از آیات اعجاز آمیز و از پیشگویى ها و اخبار غیبى قرآن است که مى گوید: پیروان مسیح(علیه السلام) همواره بر یهود که مخالف مسیح(علیه السلام) بودند، برترى خواهند داشت.
در دنیاى کنونى، این حقیقت را با چشم خود مى بینیم که: یهود و صهیونیست ها بدون وابستگى و اتکاء به مسیحیان، حتى یک روز نمى توانند به حیات سیاسى و اجتماعى خود ادامه دهند، روشن است که منظور از «الَّذِیْنَ کَفَرُوا»، جماعتى از یهود مى باشند که به مسیح(علیه السلام) کافر شدند.
و در پایان آیه مى فرماید: «سپس بازگشت همه شما به سوى من است، و من در میان شما در آنچه اختلاف داشتید داورى مى کنم» (ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ).
یعنى آنچه از پیروزى ها گفته شد، مربوط به این جهان است محاکمه نهایى و گرفتن نتیجه اعمال، چیزى است که در آخرت خواهد آمد.
* * *
نکته:
آیا آئین مسیح(علیه السلام)تا پایان جهان باقى خواهد بود؟
در اینجا سؤالى پیش مى آید که: طبق این آیه، یهود و نصارى تا دامنه قیامت در جهان خواهند بود، و همواره این دو مذهب به زندگى خود ادامه خواهند داد، با این که در اخبار و روایات مربوط به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) مى خوانیم، او همه ادیان را زیر نفوذ خود در مى آورد.
پاسخ این سؤال از دقت در روایات مزبور روشن مى شود; زیرا در روایات مربوط به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) مى خوانیم: هیچ خانه اى در شهر و بیابان نمى ماند مگر این که توحید در آن نفوذ مى کند، یعنى اسلام به صورت یک آئین رسمى، همه جهان را فرا خواهد گرفت، و حکومت به صورت یک حکومت اسلامى در مى آید، و غیر از قوانین اسلام چیزى بر جهان حکومت نخواهد داشت، ولى هیچ مانعى ندارد که اقلیتى از یهود و نصارى، در پناه حکومت حضرت مهدى(علیه السلام) با شرایط «اهل ذمه» وجود داشته باشند.
زیرا مى دانیم حضرت مهدى(علیه السلام) مردم را از روى اجبار به اسلام نمى کشاند، بلکه با منطق پیش مى رود، و توسل او به قدرت و نیروى نظامى براى بسط عدالت، برانداختن حکومت هاى ظلم و قرار دادن جهان در زیر پرچم عدالت اسلام است، نه براى اجبار به پذیرفتن این آئین، و گر نه آزادى و اختیار مفهومى نخواهد داشت.
1 ـ «انجیل مرقس»، باب 15 و 16، «انجیل متّى»، باب 27 و 28، «انجیل لوقا»، باب 24.
2 ـ انعام، آیه 60.
......................
تفسیر نمونه