• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

سپری برای سختی قیامت ، حجت الاسلام فاطمی نیا

دریافت فایل

حجم: 1 MB 

زمان: 2 دقیقه

بیشتر...

شهادت حضرت علی علیه السلام، آیت الله العظمی مظاهری

مراسم احیای شب 21 ماه مبارک رمضان 1393

دریافت فایل صوتی

بیشتر...

نیایش برای درخواست عافیت و سلامت

 
اللهم صل علي محمد و آله ، و البسني عافيتك ، و جللني
بیشتر...

شناخت شخصیت انسان،جلسه یازدهم،آیت الله العظمی

دریافت فایل صوتی

حجم: 12 MB

زمان: 50 دقیقه

بیشتر...

تربیت حکیمانه ۴ (مهر و مهارت)

تربیت حکیمانه ۴ (مهر و مهارت)

کیفیت عالی

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
22551
28776
138888003
امروز یکشنبه, 12 آذر 1402
اوقات شرعی

اعجاز قرآن در یک کلمه است!

قرآن در بیان و بنان آیت الله استاد امجد

 

اگر به ما مي گفتند که يک کتاب در کره مريخ وجود دارد که هم نور است و هم تبيان آنوقت ما مي رفتيم تا ببينيم آن کتاب چيست.

آیت الله امجد

• بايد سراسر قرآن را با هم نگاه کرد و نبايد فقط يک تکه از آن را خواند. ممکن است که يک آيه به تنهايي مطلبي را به ما بفهماند وگاهي هم ممکن است چند آيه باهم مطلب را بفهماند بهر حال قرآن خودش را به ما مي فهماند.

• قرآن حجيت ذاتي دارد وقتي آيات قرآن جمع بندي شود، قرآن حجيت تام و قطعي دارد و با سنت قطعي مخالفت ندارد وقتي در سنت اختلافي پيدا شد آنگاه بايد به قرآن مراجعه نمود چون قرآن سنت قطعي است.

• دو کار وظيفه ما است : تلاوت و مطالعه ظاهر قرآن، فهم آيات و تدبر در قرآن

• تلاوت قرآن شفاست، اگر ناراحت شديد با قرآن ناراحتي خود را برطرف کنيد. حتي اگر آن را نفهميديد همين که آن را بدست بگيريد خدا فرج تان را مي رساند .

• آدم هر چه بيشتر قرآن مي خواند، بيشتر با آيات و اسماء آشنا مي شود. اينگونه است که ظهور و بروزش نيز بيشتر مي شود.

انديشمندان هر علمي داراي زباني هستند، فلاسفه يک زبان دارند ، رياضي دانان يک زبان ديگر ، هرکس زبان خودش را دارد ولي قرآن اينطور نيست ، قرآن زبان عمومي بشر است.

• هر چه قرآن را نگاه مي کني حتي يک ذره اشکال در آن نمي بيني ،عالم خلقت هم مانند قرآن مي ماند ، يک ذره خلل در آفرينش نمي بيني ، يعني اگر يک پرکاهي را از آفرينش برداري هيچ چيز در عالم نخواهد بود. عالم مثل تسبيح نمي ماند بلکه مثل عدد است اگر عدد شماره 5 يا عدد شماره 6 را برداري ديگر عدد نداري يا اگر عدد شماره 5 را برداري و 6 را جاي آن بگذاري اعداد از بين مي رود.

• قرآن جهان شمول است و داراي دو ويژگي است، يکي اينکه قرآن جهاني است و به زبان جهان سخن مي گويد و يکي اينکه زبان فطرت است مانند آب که آب براي همه لازم است.

• مطالعه قرآن براي همه لازم است چون براي همه بشراست و بايد زبان فطرت داشته باشد.

• قرآن براي همه ( للناس ) نازل شده است، ولي تنها متقين از آن استفاده مي کنند ( للمتقين ).

• قرآن قابل فهم همگان است اما چه وقت به حقيقت آن مي رسيم ؟ وقتي که قدم برداريم و حرکت کنيم که هر چه قدم برداريم روشنتر مي شود .

• قرآن هميشه مصداق دارد. وقتي مي گويد موسي و فرعون، نه اينکه ديگر تمام شده، يعني اينکه ببين تو خودت موسايي يا فرعون!

• قرآن داراي دو جورمخاطب است، يکي مخاطب هاي عمومي و ديگري مخاطب هاي فرزانه و دانشمند.

قرآن گاهي به صورت برهاني صحبت کرده، که دانشمندان از آن استفاده مي‌کنند و گاهي به صورت تمثيل صحبت کرده که قابل فهم براي عموم مي‌باشد. برهان تمانع را همه کس نمي‌فهمند، اين برهان تمانع که معرکه آراي فلاسفه است را علامه طباطبايي يک جور معنا مي کند ملا صدرا يک جور معنا مي کند و علامه جعفري يک جور معنا مي کند. ولي کسي نمي تواند با مَثَل مخالفت کند . مثلا برهان تمانع را مي توان به صورت ساده اينگونه معنا کرد که اگر دو تا خدا داشته باشيم يک خدا مي گويد بچه بايد سفيد باشد و يک خدا مي گويد بچه بايد سياه باشد ، اين خدا مي گويد بچه بايد بلند قد باشد و آن خدا مي گويد بچه بايد کوتاه قد باشد پس دعوايشان مي شود، اگر هم اين دو خدا باهم به توافق برسند اين اشکال بوجود مي آيد که آيا اين خدا به آن خدا نيازي دارد يا خير، پس آن يکي چه کاره است ؟ اصلا آن خداي دوم کجاست و کدام کتاب و پيامبر را فرستاده است، خيلي ساده مي شود حرف زد که هم جنبه علمي داشته باشد و هم ساده باشد، مطالب علمي را مي توان به زبان ساده مطرح کرد ، کدام کتاب است که اين جور باشد

• انسان بايد ديد علمي داشته باشد تا قرآن را بفهمد

• مطالب علمي را نبايد به قرآن تحميل کرد، تحميل کردن مطالب علمي به قرآن را تفسير به راي گويند.

• اگرعلم صددرصد به جايي رسيد، مي توان از آن براي فهم قرآن کمک گرفت مطالب علمي به عنوان شواهد قرآن هستند.

• خواندن علوم پايه وپاک بودن باعث مي شودکه انسان قرآن را بهتر بفهمد.

• دانش هايي که ما داريم (مانند صرف و نحو و معاني وغيره) ما را قابل مي کند که از قرآن استفاده کنيم.

• شهود و برهان و... همه با قرآن تطبيق دارد و همه يک مطلب واحد را مي گويند.

• انسان بايد ذهنش را از افکار خودش و ديگران خالي کند تا بفهمد که آيه قرآن چه مي گويد.

• انديشمندان هر علمي داراي زباني هستند، فلاسفه يک زبان دارند ، رياضي دانان يک زبان ديگر ، هرکس زبان خودش را دارد ولي قرآن اينطور نيست ، قرآن زبان عمومي بشر است.

• قرآن کتاب علمي محض نيست، کتاب غير علمي هم نيست، کتاب رياضي و فقه و منطق نيست، قرآن کتاب مبدا و معاد است کتاب هدايت است.

قرآن هميشه مصداق دارد. وقتي مي گويد موسي و فرعون، نه اينکه ديگر تمام شده، يعني اينکه ببين تو خودت موسايي يا فرعون!

• آنچه در قرآن مهم است تربيت و اخلاق قرآني است و پي بردن به چگونگي و کيفيت بسياري از چيزها مهم نيست . مانند چگونگي پديد آمدن آسمان ها و يا کيفيت معاد که همه حکماي اسلام در مورد آن بحث کرده اند که قائل به معاد جسماني هستند و هر کسي کيفيت و چگونگي آن را به گونه اي دانسته و البته اين قبيل مسائل به درد ما هم نمي خورد، اعتقاد به معاد است که غير قابل انکار است.

• هر جا داستان حضرت موسي عليه السلام را که در قرآن مي خوانيم تازگي دارد، خدا به مادر موسي وحي نمود که اگر مي ترسي بچه ات را در دريا بينداز ، انداختن موسي در دريا يعني توکل به خدا ، نگهدارنده وحافظ اين بچه خداست، اين مطالب در قرآن آمده است ولي اينکه موسي کي شير خورده و چند ماه شير خورده در قرآن نيامده است ، چون اينها بدرد نمي خورد ، اين داستانها را چرا خدا به ما گفته است ؟ آيا مي خواسته افسانه بگويد ؟ خير هر چه که بدرد ما مي خورد در قرآن آمده است و آنوقت ما مي رويم سراغ مطالبي که بدرد ما نمي خورد. از قرآن بايد اين را آموخت که قرآن چگونه بحث مي کند ، امين بودن و قوي بودن را از داستان حضرت موسي در قرآن مي توان فهميد .

• داستان حضرت موسي عليه السلام و خضر عليه السلام قوانين الهي را نشان مي دهد، نه به حضرت موسي عليه السلام خرده گرفته شده و نه به حضرت خضر عليه السلام ، و اين نشان مي دهد ما بايد بر ظواهر اتکا کنيم .

• اگر کسي هوي و هوس داشته باشد و بخواهد نظريات خود را به قرآن تحميل کند اين شخص نمي تواند قرآن را بفهمد.

• اینکه قرآن می گوید بر دلهایشان قفل زده اند ، قفل چیست همین خصوصیات اخلاقی می باشد همین کینه ها و خود پرستیهاست.

• قرآن ذی وجوه است و اگر نمی توانید معانی مختلف را بر آن حمل کنید ، آن معنی را که خوب و عقلانی است قبول کنید .

• در مورد قرآن کریم گفته شده قرآن وجوه معنایی مختلفی دارد ،اما توجه داشته باشیم که متکلم خداست و محدودیت علمی ندارد و مخاطب اصیل قرآن حضرت رسول (ص) است که در فهم معانی متفاوتی که منظور متکلم بوده مشکلی ندارد و ظرفیت آن را دارد . پس اگر متکلم لفظی بگوید و هزاران معنا را قصد کند ، مخاطب هم که رسول است هزار معنا را بفهمد ، دیگر اشکالی در رابطه با ذی وجوه بودن قرآن وجود ندارد . البته باید به این نکته توجه داشت که قرآن ذی وجوه است اما هرگز ایهام شعری در آن وجود ندارد. و همچنین با اینکه مخاطب اصیل قرآن حضرت رسول (ص) است ، اما این موضوع منافاتی با عربی مبین بودن (فهم همگانی) آن ندارد.

• بنا بر نظر علما، الفاظ برای معانی عامه وضع شده است و معنای انتزاعی دارند ، مثلا چراغ یک معنای عام است . اول چراغ موشی بود بعد چراغ توری شد ، بعد برق آمد و ... اما همیشه چراغ یک معنای انتزاعی داشته است و بر همه اینها صدق می کند. گاهی الفاظ مشترک است اما معانی برداشت شده از آن متفاوت است ، مثلا یک قبیله به عین، چشمه و قبیله دیگر نقره و دیگری زانو اطلاق می کردند.

• مجموع قرآن برای همه مردم قابل فهم است ولی ممکن است برخی از مسائل و مطالب آن را همه افراد متوجه نشوند.

• آیاتی درقرآن وجود داردکه به آنها آیات محکم گفته می شود مانند آیه ((لاتدرکه الابصار هو یدرک الابصار))یعنی چشم او را نمی بیند ولی او چشم را می بیند آیاتی نیز وجود دارد مانند ((علی العرش استوی )) (یعنی بر عرش ایستاده است) که آیه متشابه است با ارجاع آیه متشابه به محکم می توان نتیجه گرفت که خدا ماده نیست پس عرش هم نمی تواند مادی باشد. عقل با محکمات متشابهات را تشخیص می دهد.

اگر متکلم لفظی بگوید و هزاران معنا را قصد کند ، مخاطب هم که رسول است هزار معنا را بفهمد ، دیگر اشکالی در رابطه با ذی وجوه بودن قرآن وجود ندارد

• در مورد تشخیص و عقل برهانی می توانیم بگوئیم: گاهی عقل چیزی را درک می کند و گاهی نیز موضوعی را عقلی می نماید یعنی اول صغری وکبری را درست کرده و سپس عقل آن را می فهمد، از طرف دیگر عقل همه چیز را نمی فهمد لکن آنچه فهمیدن آن برای بشر لازم است عقل درک می کند و در حقیقت مایه کار ما عقل است. با عقل دنبال حضرت صادق علیه السلام می رویم. عقل مهم است معجزه مهم نیست، چون حضرت موسی علیه السلام معجزه عصا را نشان داد ولی پیروانش با شنیدن صدای گوساله به دنبال گوساله رفتند. عقل برهانی انسان را از انحرافات نگه می دارد.

• قران تحدی (به مبارزه فراخواندن) دارد، یکی از تحدی های قرآن این است که اگر قرآن از جانب کسی غیر از خدا می آمد آنوقت قرآن دارای اختلافات و تناقضات می بود و بعد باید کسی می آمد و در خصوص تناقضات قرآن کتاب می نوشت ولی الان در قرآن تناقضی وجود ندارد ، تحدی قرآن فقط به فصاحت و بلاغت آن نیست ، چون در آن زمانی که قرآن نازل شد ، مردم به صورت طبیعی شاعر بودند ، و لذا در آن زمان فصاحت و بلاغت قرآن جلوه کرد تا مردم آن زمان خاضع شوند.

• قرآن یک کلمه (لن تفعلوا) دارد که همه را به زانو در می آورد یعنی اینکه ابدا نخواهید توانست مثل قرآن را بیاورید و دانشمندان درطول قرن ها نتوانستند که یک آیه مانند آن را بیاورند. اعجاز قرآن دراین یک کلمه است خدا نمی فرماید که ما نمی گذاریم مثل قرآن را بیاورید (یعنی صرف) بلکه می گوید شما نمی توا نید مثل قرآن را بیاورید.


آخرین ویرایش در چهارشنبه, 21 بهمن 1394 ساعت 17:42

احسن الحدیث در شبکه های اجتماعی    aparat telegram instagram whatsapp 300x300 این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری