شرح آیات 85 و 86 سوره مبارکه اعراف
85وَ إِلى مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهغَیْرُهُ قَدْ جائَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ وَلاتَبْخَسُوا النّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لاتُفْسِدُوا فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهاذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ
86وَ لاتَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراط تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ مَنْ آمَنَبِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ وَ انْظُرُوا کَیْفَکانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ
87وَ إِنْ کانَ طائِفَةٌ مِنْکُمْ آمَنُوا بِالَّذی أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَةٌ لَمْ یُؤْمِنُوافَاصْبِرُوا حَتّى یَحْکُمَ اللّهُ بَیْنَنا وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ
ترجمه:
85 ـ و به سوى مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم); گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودى ندارید! دلیل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده است; بنابراین، حق پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیزى نکاهید! و در روى زمین، بعد از آن که (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید! این براى شما بهتر است اگر با ایمان هستید!
86 ـ و بر سر هر راه ننشینید که (مردم با ایمان را) تهدید کنید و مؤمنان را از راه خدا باز دارید، و (با القاى شبهات،) آن را کج و معوج نشان دهید! و به خاطر بیاورید زمانى را که اندک بودید، و او شما را فزونى داد! و بنگرید سرانجام مفسدان چگونه بود!
87 ـ و اگر گروهى از شما به آنچه من به آن فرستاده شده ام ایمان آورده اند، و گروهى ایمان نیاورده اند، صبر کنید تا خداوند میان ما داورى کند، که او بهترین داوران است»!
تفسیر:
رسالت شعیب در مدین
در این آیات، پنجمین قسمت از سرگذشت اقوام پیشین و درگیرى انبیاء بزرگ با آنان، یعنى قوم «شعیب»(علیه السلام) مطرح شده است.
شعیب(علیه السلام) که نسبش طبق تواریخ با چندین واسطه به «ابراهیم»(علیه السلام) مى رسد، به سوى اهل «مدین» مبعوث گردید.
«مدین» از شهرهاى شام بود، مردمى تجارت پیشه و مرفه داشت، که در میان آنها بت پرستى و همچنین تقلب و کم فروشى در معامله کاملاً رائج بود.
شرح درگیرى این پیامبر بزرگ، با اهل «مدین» در سوره هاى متعددى از قرآن مخصوصاً سوره «هود» و «شعراء» آمده است، و ما به پیروى از قرآن مجید در ذیل آیات سوره «هود» به خواست خدا در این زمینه مشروحاً بحث خواهیم کرد، و در اینجا تنها فشرده قسمتى از این ماجرا را طبق آیات فوق بیان مى کنیم.
در نخستین آیه، خداوند مى فرماید: «ما به سوى مردم مدین، برادر آنها شعیب را فرستادیم» (وَ إِلى مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً).
جمعى از مفسران، مانند مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» و «فخر رازى» در تفسیر معروف خود، نقل کرده اند که: «مدین» در اصل، نام یکى از فرزندان ابراهیم خلیل(علیه السلام) بوده، و چون فرزندان و نواده هاى او در سرزمینى در طریق «شام» سکونت اختیار کردند به نام «مدین» نامیده شد.(1)
در این که: چرا تعبیر به «أَخاهُم» (برادرشان) شده است، در ذیل آیه 65 همین سوره توضیح دادیم.
پس از آن، اضافه مى کند: شعیب دعوت خود را همانند پیامبران دیگر از مسأله توحید شروع کرد و «صدا زد اى قوم من! خداوند یگانه را بپرستید که هیچ معبودى جز او براى شما نیست» (قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهغَیْرُهُ).
و افزود: این حکم، علاوه بر این که فرمان عقل است، به وسیله «دلائل روشنى که از طرف خداوند براى شما آمده» نیز اثبات شده است (قَدْ جائَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ).
در این که این «بَیِّنَه» (دلیل روشن) چگونه چیزى بوده است، در آیات فوق سخنى از آن به میان نیامده، ولى ظاهر این است که اشاره به معجزات شعیب است.
این پیامبر بزرگ، پس از دعوت به توحید، به مبارزه با مفاسد اجتماعى و اخلاقى و اقتصادى آنها برخاسته، نخست آنان را که آلوده به کم فروشى و تقلب و تزویر در معامله بودند از این کار باز مى دارد و مى گوید: «اکنون که راه خدا براى شما آشکار شده حق پیمانه و وزن را ادا کنید و از حقوق مردم چیزى کم نگذارید» (فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ وَلاتَبْخَسُوا النّاسَ أَشْیاءَهُمْ).(2)
روشن است نفوذ هر گونه خیانت و تقلب در امر معاملات، پایه هاى اطمینان و اعتماد عمومى را که بزرگ ترین پشتوانه اقتصادى ملت ها است متزلزل و ویران مى سازد، و ضایعات غیر قابل جبرانى براى جامعه به بار مى آورد.
به همین دلیل، یکى از موضوعات مهمى که شعیب(علیه السلام) روى آن انگشت گذاشت، همین موضوع بود.
سپس به یکى دیگر از کارهاى خلاف آنها اشاره کرده مى فرماید: «در روى زمین بعد از آن که در پرتو ایمان و کوشش هاى انبیاء اصلاح شده است، فساد نکنید» (وَ لاتُفْسِدُوا فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها).
مسلّم است که از تولید فساد، اعم از فساد اخلاقى یا بى ایمانى یا ناامنى، هیچ کس بهره اى نمى گیرد، لذا در آخر آیه اضافه مى کند: «این به سود شما است اگر ایمان داشته باشید» (ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ).
گویا اضافه کردن جمله «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» اشاره به این است که: این دستورات اجتماعى و اخلاقى، هنگامى ریشه دار و ثمربخش خواهد بود که از نور ایمان روشن گردد، اما اگر بدون پشتوانه ایمان باشد و تنها روى یک سلسله مصالح مادى تکیه کند، دوام و بقائى نخواهد داشت.
* * *
در آیه بعد به چهارمین نصیحت شعیب(علیه السلام) اشاره شده، آنجا که مى فرماید: «شما بر سر راه مردم ننشینید و آنها را تهدید نکنید و سدّ راه خدا نشوید و با القاى شبهات راه مستقیم حق را در نظر آنها کج و معوج نشان ندهید» (وَ لاتَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراط تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ مَنْ آمَنَبِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً).
در این که آنها چگونه افراد متمایل به ایمان را تهدید مى کردند، مفسران احتمالات متعددى داده اند:
بعضى احتمال داده اند: از طریق تهدید به قتل.
بعضى از طریق راهزنى و گرفتن اموال مردم با ایمان، ولى متناسب با بقیه جمله هاى آیه همان معنى اول است.
و در پایان آیه، پنجمین نصیحت شعیب(علیه السلام) که یادآور نعمت هاى پروردگار براى تحریک حسّ شکرگزارى آنها است آمده، مى فرماید: «به خاطر بیاورید هنگامى که شما افراد کمى بودید خداوند جمعیتتان را زیاد کرد و نیروى انسانى شما را فزون تر ساخت» (وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ).
«و نیز خوب بنگرید که سرانجام کار مفسدان به کجا منتهى شد»؟ و به دنبال آنها گام برندارید (وَ انْظُرُوا کَیْفَکانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ).
ضمناً از جمله فوق استفاده مى شود: بر خلاف تبلیغات حساب نشده اى که امروز مى کنند، در اکثر موارد کثرت نفرات، مى تواند سرچشمه قدرت، عظمت و پیشرفت جامعه باشد، البته به شرطى که با برنامه هاى منظم، زندگى آنها از نظر مادى و معنوى تأمین گردد.
* * *
آخرین آیه مورد بحث، در واقع پاسخى است به بعضى از گفته هاى مؤمنان و کافران قوم او; زیرا مؤمنان بر اثر فشارهائى که از طرف کافران به آنها وارد مى شد، طبعاً این سؤال را از پیامبرشان مى کردند، که ما تا کى در شکنجه و فشار خواهیم بود؟
مخالفان او نیز از این که مجازات الهى فوراً دامانشان را نگرفته بود جرأت و جسارت پیدا کرده، مى گفتند: اگر راستى تو از طرف خدا هستى پس چرا با این مخالفت هاى ما هیچ گزندى متوجه ما نمى شود.
شعیب(علیه السلام) مى گوید: «اگر طایفه اى از شما به آنچه من مبعوث شده ام ایمان آورده و جمعیت دیگرى ایمان نیاورده اند، نباید موجب غرور کافران و یأس مؤمنان گردد، شما صبر کنید تا خداوند میان ما حکم کند که او بهترین حاکمان است» (وَ إِنْ کانَ طائِفَةٌ مِنْکُمْ آمَنُوا بِالَّذی أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَةٌ لَمْ یُؤْمِنُوافَاصْبِرُوا حَتّى یَحْکُمَ اللّهُ بَیْنَنا وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ).
یعنى آینده نشان خواهد داد، چه کسانى بر حق بوده اند و چه کسانى بر باطل.
* * *
1 ـ «مجمع البیان»، جلد 4، صفحه 302 و جلد 5، صفحه 320، موسسة الاعلمى للمطبوعات، بیروت، طبع اول، 1415 هـ ق ـ تفسیر «کبیر فخر رازى»، جلد 14، صفحه 172 و جلد 16، صفحه 129 و...، دار الکتب العلمیة، تهران، طبع دوم.
2 ـ «بخس» به معنى کم گذاردن حقوق افراد و پائین آمدن از حدّ است، به گونه اى که موجب ظلم و ستم گردد.
...........................
تفسیر نمونه