• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

محمدحسن نجفی

آیت‌اللّه شیخ محمدحسن نجفی جواهری (۱۲۰۰ یا ۱۲۰۲- ۱۲۶۶ه.ق)،

بیشتر...

امام سجاد (ع) و روشهاي تفسيري

 

رابطه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله با قرآن مجید،

بیشتر...

ارتباط تنگاتنگ حکمت و شریعت در نظام فکری ابن سینا

حجت‌الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی، رئیس موسسه پژوهشی

بیشتر...

چگونه خدا را با بت ها قرین مى سازید؟

شرح آیات 33 و 34 سوره مبارکه رعد

33 أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ

بیشتر...

صبر در خانه، مانع سقوط خانواده، آیت الله العظمی

دریافت فایل

حجم: 10 MB

زمان: 42 دقیقه

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
2371
16251
144049579
امروز پنج شنبه, 22 آذر 1403
اوقات شرعی

گوهر وحی/ بررسی آیات متشابه قرآن

اِعطای ملک و دارایی خدا به افراد

اگر کسی از معنی این آیه کریمه بپرسد «قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُوءْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ ...» یعنی: «بگو [ای پیامبر: [ای خدای صاحب مُلک! مُلک به هر کسی که خواهی می‏دهی و مُلک از هر که خواهی می‏ستانی» و بگوید: مضمون این آیه برخلاف آنچه شما به آن معتقدید دلالت دارد و آن، این‏که ستمگری که به غیرِ حق، دارایی به دست آورده است، نه کسی گفته است که خدای سبحان به او دارایی داده است و نه این‏که مردم، رعایت حالِ او را کرده‏اند و وی را ثروتمند نموده‏اند؟ بلکه او بر خلاف حق، به این دارایی دست یافته است و آنچه در اختیار دارد، غاصبانه می‏باشد. حال برای ما آیه فوق را به گونه‏ای که با نظام فکری شما موافق و با سیره و روشتان مناسب باشد، توضیح دهید.

جواب:

دانشمندان را در این آیه، گفتارهایی است که درست بر آنچه ما به آن معتقدیم، در این خصوص دلالت دارد و کاملاً موضوع را روشن می‏نماید: 1 ـ عده‏ای از علما گویند که: معنی «مالک المُلک» این است که: پروردگارا! تو مالکِ بندگانت هستی و آنها با آنچه دارند، از آنِ تو می‏باشد، تو به هرکس بخواهی نعمت افزون می‏دهی و اموال فراوان نزدشان قرار می‏دهی و دیگران را وادار نموده‏ای تا به خاطر دین، از آنها اطاعت کنند تا وقتی که خدای را بپرستند و اوامر او را پیروی کنند؛ اما هنگامی که از جاده اطاعت الهی منحرف شوند، مُلک را از آنها باز ستانی. به این صورت که لباس نعمت‏های الهی را از آنها جدا می‏کنی و اموال و دارایی آنها برای سایر بندگانت غنیمت خواهد بود.
2 ـ گروهی دیگر گویند: مراد حق تعالی از «مُلک» در این آیه ظهور دین و غلبه شریعت الهی است و خدا کسانی را که از دین پیروی کنند و فرمان‏های او را به جای آورند، به آنان قدرت و توانایی روزی خواهد داد.
و حکم الهی و سنت نبوی بر این قرار گرفته است که سلطنت و ملک، خاص دیندارانی است که پیوسته احکام الهی را به پای دارند و همیشه ملتزم و پیرو پیامبرانش باشند. پس اگر چند صباحی، مُلک و سلطنت در دست سلطانِ غیر مسلمان بود، این سلطنت در حقیقت از آنِ مسلمین است که باید آن را باز ستانند، هم چنانکه آنچه را که به ستم ستانده شده است از غاصب باز می‏ستانند و مردم هم می‏گویند: فلان چیز از آن فلان کس است نه از آنِ غاصب، گرچه فعلاً از روی تعدی، در دست ظالم و غاصب است.
پس کسانی که خداوند، مُلک و سلطنت را ارزانیشان فرمود و عزیزشان گردانیده است، همانا مؤمنین هستند، گرچه مغلوب واقع می‏شوند و آنهایی را که خدای تعالی هیچ چیزی جز ذلت و خواری بهره‏شان نساخته، همانا ستمگران و متجاوزین می‏باشند، گرچه چند صباحی پیروزی به دست آورند.
خلاصه این‏که، عزّتی که کافرین بر مسلمانان دارند عزّتی نیست که در اسلام آمده است و دوام و بقایی ندارد. زیرا چنین عزتی به ذلت و خواری برخواهد گشت؛ و نیز خواری مؤمنان به دست کافران، در واقع، ذلت و خواری نیست، چون بازگشت و عاقبت چنین خواری و گرفتاری، عزت و شرفی است که لازمه هر گرفتاری می‏باشد و سرانجام به ثواب همیشگی منجر می‏گردد.
3 ـ بعضی گویند: مراد حق تعالی از این آیه، ملک و دارایی بهشت است و مثل این است که می‏فرماید: هر کس خدای را اطاعت کند وارد بهشت می‏گردد و دخول در بهشت بر معصیت‏کاران حرام است و آنان با خواری و اهانت وارد آتش خواهند شد و هیچ چیز خوارتر از آن نیست و هیچ کس از دوزخیان خوارتر نیست.
اما این قول نزد من (سید رضی) ناپسند است، چون در این تعبیر یک نوع نفرت است و این نوع تفسیر، تاویلی غیر ظاهر و بی‏جاست. چون سیاق این آیه و آیات بعد از آن مربوط به حالات دنیاست و دخلی به امر آخرت ندارد.
4 ـ عده‏ای معتقدند که مراد از مُلک در این آیه، نبوت است و مثل این است که می‏فرماید: نبوت را به هر کس که بخواهی می‏دهی و آن را از هر کسی بخواهی باز می‏ستانی.
باز ستاندن نبوت به دو صورت است: یکی به مرگ پیامبر است پس از این‏که تبلیغ رسالتش را نمود و بازگشتش به آنچه حق تعالی به او وعده داده است از ثواب و بهشت. دیگر این‏که باز ستاندنِ نبوت به معنی منصرف ساختن و برگردانیدن نبوت است از هر کس که بخواهد. گو این‏که خداوند از ابتدا اگر قرار باشد نبوتِ کسی را واژگون کند، این مقام را به او عنایت نخواهد کرد که عاقبت باز ستاند. لکن ذکرش در آیه از روی مجاز است، چون پیش از رسالت خاتم انبیا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم کسانی در انتظار رسیدن به مقام نبوت بودند و چنین فکر می‏کردند که به زودی آنها پیامبر خواهند شد. لذا از حیث لغوی می‏توان گفت که حق تعالی خود را متَّصف به این صفت می‏کند که نبوت را از هر کس بخواهد می‏گیرد و به دیگری می‏دهد.
* * *
5 ـ عده‏ای هم گویند که: ممکن است در باب کسی که ثروت را از راهی که خداوند حلال کرده است به دست آورده باشد گفته شود که: خدای، این مُلک و دارایی را به او عطا فرموده است و می‏تواند باز ستاندنِ حق تعالی ملک را، به این صورت باشد که خداوند، اولیائش را بر دشمنانش مسلط سازد و آنها هم مُلک را از دست آنان بِدَر آورند، چون به سبب کفر و ستمی که پیشه کرده‏اند، شایسته چنین تیره روزی می‏باشند، همچنان‏که حق تعالی با پادشاهان ایران و دیگر ستمکاران چنین کرده است.
6 ـ و اما نظر سید شریف مرتضی (برادر مؤلف کتاب) این است که می‏گوید: ممکن است معنی این آیه کریمه این باشد که خدای تعالی، مالکِ قدرت است و به هرکس بخواهد، قدرت می‏دهد و از هرکس بخواهد باز می‏ستاند.
این گفتار مطابق است با این سخن که می‏گوید: معنی آیه «مالِکِ یَومِ الدِّین» این است که خدای، بر روزِ جزا قادر است. چون در حقیقت، مالکِ هرچیز، همان، قادرِ بر اوست و هرکس که بر چیزی قدرت داشته باشد، می‏تواند هرگونه تصرُّفی در آن چیز بنماید، پس آن کس مالک آن چیز می‏باشد. دلیلش این است که کلمه مُلک، بیشتر در چیزهای موجود به کار می‏رود، در صورتی که روز قیامت، هنوز نیامده است.
در عین حال، حق تعالی خبر داده است که او مالکِ روز جزا می‏باشد. پس معنی، آن چیزی نیست جز این‏که بگوییم: پروردگار بر روز قیامت قادر است. بنابراین مانعی ندارد که ما «قدرت» را «مُلک» بنامیم. زیرا انسان با داشتن قدرت، مالکِ کارهایش است و جلبِ منفعت و دفع مضرّت می‏کند و خود را با مشکلات مواجه می‏سازد برای رسیدن به اهدافش. هم‏چنین در مثل آمده که: «عافیت، مُلکی (ثروتی) است ناشناخته و پنهان» و عافیت هم چیزی بیشتر از سلامتی و صحت اعضا نیست. و گفته شده است: «دلیری و شکیبایی، عزّتی است آماده و موجود» باری با نیرو و توانایی است که شخص عزیز می‏شود، همان‏طور که با از دست دادن قوت و نیرو، انسانِ عزیز، ذلیل می‏گردد.
لذا خدای سبحان بیان داشته است که این ملک را که قوت و نیرو است به هرکس بخواهد می‏بخشد و آن قدرت، سلاح او می‏شود تا در برابر دشمنان با شوکت باشد و از هرکس بخواهد، آن قدرت را باز می‏ستاند و توانائی‏اش سست و بازویش، ضعیف می‏گردد و بعد از آن که مدتی خورنده بوده است، خورده و لقمه دیگران می‏گردد و پس از روزگاری که دارای سطوت و قهر بوده است، خاضع و سرافکنده خواهد شد.

سؤالی دیگر

حال اگر کسی بگوید: اینک خداوند ملک را به کسی که داده، باز ستاند، ظلم است؛ زیرا وقتی یک نفر از ما، چیزی را به کسی بخشید و سپس آن را باز ستاند، این عمل در حکم ظلم به آن شخص است و اگر بگوییم که چنین عملی از ناحیه حق تعالی نیکو می‏باشد، پس نظر مخالفین شما که معتقدند صدورِ ظلم از باری تعالی نقص نیست باید دُرست باشد!

پاسخ به این شبهه

به این شبهه پاسخ داده‏اند که:
اولا: مالک کردن و دارا نمودن، گاهی بدون قید و شرط و همیشگی است و گاهی هم مهلت دار و موقت می‏باشد. پس نباید این دو را به یک نحو تصور کرد. حال که این نکته معلوم گردید، پس عیبی ندارد که خداوند تا مدتی معین چیزی را به کسی ببخشد و شخصی را تا زمان خاص مالک نماید و چون آن مدت تمام شد، مالکیت هم به پایان می‏رسد و طبیعتا در این هنگام آن دارایی از او باز ستانده می‏شود و صاحب اصلی‏اش، مالک او خواهد بود. مانند عاریه دهنده نسبت به عاریه گیرنده و سالخورده نسبت به کسی که عمر او کمتر است.
ثانیا: اگر بگوییم که روا است که حق تعالی چیزی را که بخشیده است بگیرد، به خاطر پاداش بزرگ‏تر و بیشتر، پس اشکالی ندارد که خداوند، مُلک را از کسی باز ستاند و به جایش، عوضِ بزرگ‏تری بدهد.
ثالثا: ممکن است که بر علمِ حق تعالی گذشته باشد که ادامه یافتن مُلک در دست کسی، برای او مفسده‏ای در دینش خواهد بود، لذا ناگزیر آن مُلک را از او می‏ستاند.

.............................

عنوان مقاله : گوهر وحی/ بررسی آیات متشابه قرآن  
 نویسنده : علامه شریف رضی
  آدرس اینترنتی:   http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?LanguageID=1&id=37095&SubjectID=74582  
 منبع: گنجینه : آذر 1382، شماره 33

 

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری