• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

فضیلت آیت الكرسی

 

در دائرة المعارف تشییع 1 درباره«ایة الكرسی» آمده است: در

بیشتر...

خطبه نود و سه،بخش دوم

 

إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ، وَ إِذَا

بیشتر...

قرآن بیان کننده مفاهیم برای همه انسان ها،استاد

دریافت فایل

حجم: 2.8 MB

زمان: 5 دقیقه

بیشتر...

خطبه صد و هشتاد و سه، بخش چهارم

 

وَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ لِهذَا الْجِلْدِ الرَّقِیقِ

بیشتر...

شرح خطبه 193 نهج البلاغه - جلسه دهم

شرح نهج البلاغه - استاد مفسر دکتر محمدعلی انصاری
بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
18576
33471
142787277
امروز یکشنبه, 27 خرداد 1403
اوقات شرعی

خطبه نود و یک،بخش دهم

وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آیَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا، وَ قَمَرَهَا آیَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَیْلِهَا، وَ أَجْرَاهُمَا فِی مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا، وَ قَدَّرَ سَیْرَهُمَا فِی مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا، لِیَمِیِّزَ بَیْنَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ بِهِمَا، وَ لِیُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِینَ والْحِسَابُ بِمَقَادِیرِهِمَا، ثُمَّ عَلَّقَ فِی جَوِّهَا فَلَکَهَا، وَ نَاطَ بِهَا زِینَتَهَا، مِن خَفِیَّاتِ دَرَارِیِّهَا وَ مَصَابیحِ کَوَاکِبِهَا، وَرَمَى مُسْتَرِقِی السَّمْعِ بِثَوَاقِبِ شُهُبِهَا، وَ أَجْرَاها عَلَى أَذْلاَلِ تَسْخِیرهَا مِنْ ثَبَاتِ ثَابِتِهَا، وَ مَسِیرِ سَائِرِهَا، وَ هُبُوطِهَا وَ صُعُودِهَا، وَ نُحُوسِهَا وَ سُعُودِهَا.

خداوند خورشيد را نشانه روشنى بخش روز، و ماه را نورى محو و کم رنگ براى (زدودن شدّت تيرگى) شب ها قرار داد و آنها را در مسيرهايشان به حرکت درآورد; و مقدار سير آنها را در مراحلى که بايد بپيمايند معيّن فرمود، تا شب و روز را بدين وسيله از هم جدا سازد و عدد سال ها و زمان معلوم گردد. سپس در فضاى آسمان ها، فلک ها (مدارات کواکب) را آفريد، و آنچه زينت بخش آن بود از ستارگان مخفى و کم نور و ستارگان پر نور در آن جايگزين ساخت، و استراق سمع کنندگان را با شهاب هاى ثاقب تير باران نمود، و همه آسمانها را به تسخير خود درآورد، و ستارگان ثوابت و سيّار و هبوط کننده و صعود کننده و نحس و سعد آنها را به جريان انداخت.

آفرینش خورشید و ماه و ستارگان و شهاب ها

امام(علیه السلام) در این فراز، به آفرینش خورشید و ماه و ستارگان و فلسفه وجودى آنها اشاره کرده و با بیانى زیبا، فواید و برکات این کواکب آسمانى را شرح مى دهد. مى فرماید: «خداوند، خورشید را نشانه روشنى بخش روز قرار داد (و تمام برکاتى که از روشنایى روز عاید مى شود به واسطه آن است)». (وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آیَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا).

«و ماه را نورى محو و کم رنگ براى (زدودن شدت تیرگى) شبها قرار داد» ( وَ قَمَرَها آیَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لِیلیِها)

در تفسیر این جمله، «مفسّران نهج البلاغه» راههاى گوناگونى رفته اند; گاه گفته اند: «مَمْحُوَّه» (محو شده) به شبهاى محاق (شبهاى ظلمانى آخر ماه) اشاره دارد. و گاه گفته اند: اشاره به کَلَفْ ها (نقطه هاى تاریکى روى ماه) مى باشد. و گاه در تفسیر آن گفته اند: که منظور کم رنگ شدن تدریجى ماه بعد از شب نیمه است.

ولى به نظر مى رسد تمام این ها بى راهه است و منظور از «مَمْحُوَّه» (محو شده) همان کم رنگ بودن نور ماه، نسبت به نور خورشید است که خداوند این نور کم رنگ را براى کاستن مختصرى از ظلمت شب (به گونه اى که شب، فلسفه خودش را از دست ندهد و زمان آسایش و آرامش باشد) قرار داده است.

به هر حال، این تعبیر هماهنگ با آیات قرآن است که هم شب و روز از آیات خدا مى شمرد و هم خورشید و ماه را: (وَ مِنْ آیَاتِهِ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ...).(1)

برکات روشنایى آفتاب و نورافشانى آن بر صحنه زندگى بشر - که مایه هرگونه جنبش و حرکت و تلاش براى زندگى است - بر کسى پوشیده نیست. همان گونه که نور کم رنگ و لطیف و آرام بخش ماه در شبهاى ظلمانى که سبب حلّ بسیارى از مشکلات زندگى بشر مى شود و به هنگام ضرورت، راه خود را در پرتو آن، در شهر و بیابان پیدا مى کند و در عین حال، چنان قوى نیست که اجازه فعّالیت هاى روز را به انسان دهد و به ناچار به استراحت مى پردازد، نیز ازنعمتهاى بزرگ خداوند است.

سپس امام(علیه السلام) به حالات ماه و خورشید و فلسفه وجودى آنها مى پردازد و مى فرماید: «خداوند آنها را در مسیرهایشان به حرکت در آورد. و مقدار سیر آنها را در مراحلى که باید بپیمایند معیّن فرمود، تا شب و روز را به این وسیله، از هم جدا سازد و عدد سالها و حساب زمان (براى نظم زندگى انسانها) معلوم گردد». (وَ أَجْرَاهُمَا فِی مَنَاقِلِ(2)بِهِمَا، وَ لِیُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِینَ والْحِسَابُ بِمَقَادِیرِهِمَا). مَجْرَاهُمَا، وَ قَدَّرَ سَیْرَهُمَا فِی مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا، لِیُمَیِّزَ بَیْنَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ

این همان چیزى است که در قرآن مجید نیز با اشاره روشنى بیان شده; مى فرماید: «هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالحْسِابَ; او کسى است که خورشید را روشنایى و ماه را نور قرار داد و براى آن منزلگاههایى مقدّر کرد تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید».(3)

جدا شدن شب از روز به وسیله آفتاب و ماه، معلوم است و «مدارج» خورشید و ماه با توجّه به آنچه تجربه ها نشان مى دهد و دانشمندان فلکى با دقّت حساب کرده اند، نیز معلوم مى شود; دایره اى را که زمین به گرد خورشید مى گردد و در 365 روز کامل مى شود، در نظر ما زمینیان، چنان به نظر مى رسد که این دایره مربوط به حرکت خورشید به دور زمین است; در حالى که در واقع، خورشید در مرکز قرار گرفته و زمین به دور آن مى چرخد، همان گونه که حرکت زمین به دور خود، که سبب پیدایش شب و روز است و در 24 ساعت کامل مى شود، در نظر ما به صورت حرکت

خورشید به دور زمین احساس مى شود. علّت این گونه احساس ها این است که ما زمین را ثابت مى پنداریم و تمام کواکب آسمان را به دورخود در حرکت مى بینیم.

ماه نیز یک حرکت انتقالى به دور زمین دارد که در 29 روز و چند ساعت کامل مى شود و تغییر شکل ظاهر ماه در نظر ما به جهت همین حرکت دَوَرانى به دور زمین است. میلیونها سال خورشید و ماه و کره زمین در مدار و مسیر خود بدون کمترین تغییر، حرکت دارند و ما انسانها مى توانیم حساب سال و ماه را دقیقاً تعیین کنیم. به خصوص اینکه در حرکت دَوَرانى زمین به دور خورشید، در هر ماه آن را در کنار یکى از صورتهاى فلکى مى بینیم و برجهاى دوازده گانه ماه هاى خورشیدى در همین جا شکل مى گیرد.

سپس به سراغ سایر ستارگان آسمان مى رود و مى فرماید: «خداوند در فضاى آسمانها، فلک ها (مدارات کواکب) را آفرید و آنچه زینت بخش آن بود، از ستارگان مخفى و کم نور، و ستارگان پرفروغ، در آن جایگزین ساخت». (ثُمَّ عَلَّقَ فِی جَوِّهَا فَلَکَهَا، وَ نَاطَ (4)). بِهَا زِینَتَهَا، مِنْ خَفِیَّاتِ دَرَارِیَهَا،(5) وَ مَصَابِیحِ کَوَاکِبِهَا

در اینجا امام(علیه السلام) به دو قسم از کواکب آسمان اشاره فرموده: نخست، ستارگان کوچکند که امام از آنها تعبیر به مرواریدهاى پنهان کرده و دیگر، ستارگان فروزان و پر نور که از آنها تعبیر به چراغها (مصابیح) فرموده است. مى دانیم تقسیم بندى ستارگان به کوچک و بزرگ، یا ریز و درشت، از دیدگاه ماست وگرنه بسیارى از این ستارگان کوچک، از نظر حجم، فوق العاده بزرگ و حتّى از خورشید ما، که یکى از کواکب متوسّط آسمان محسوب مى شود، بزرگترند! امّا به جهت بُعد مسافت به چشم ما کوچک مى آیند و به عکس، ستارگان درشتى هستند (مانند ستاره زهره) که جزو سیّارات منظومه شمسى است و به جهت نزدیک بودنش درخشندگى فوق العاده اى دارد در حالى که سیّاره کوچکى است. به هر حال، این ستارگان آسمان، شب را چنان زیبا و دل انگیز مى کنند که گذشته از عظمت آفرینش آنها، زیبایى شان نیز خیره کننده است.

البتّه ستارگان در عالم خود، جهان مستقلّى را تشکیل مى دهند و به گفته دانشمندان، بسیارى از آنها ممکن است مسکونى بوده باشند و موجودات زنده اى داشته باشند، که حیات آنها براى ما غیر قابل تصوّر است; ولى با این حال، نقش آنها در زندگى ما تنها زیبایى آسمان شب نیست، بلکه به وسیله آنها مى توان در بیابان و دریا، راه را به سوى مقصد پیدا کرد. (وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ النُّجوُمَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).(6)

از این گذشته، ممکن است مجموعه کواکب و ستارگان در این آسمان پهناور، به جهت تأثیرات جاذبه روى یکدیگر، نگاهدارنده و ضامن بقاى مجموعه باشند.

سپس اشاره به یکى دیگر از پدیده هاى شگفت انگیز آسمان، یعنى «شهاب ها» کرده، مى فرماید: «و استراق سمع کنندگان را با شهابهاى ثاقب تیرباران نمود». (وَرَمَى مُسْتَرِقِی(7)). السَّمْعِ بِثَوَاقِبِ شُهُبِهَآ

درباره شهاب ها در فراز قبل به اندازه کافى سخن گفتیم و مرجعى را براى مطالعه بیشتر معرّفى نمودیم و به نظر مى رسد تکرار در این فراز، به جهت آن باشد که گاهى شهاب ها از دید ناظران زمینى به صورت ستاره متحرکى در مى آیند. از این روست که امام(علیه السلام) در کنار تقسیم ستارگان به آن نیز اشاره فرموده است.

سپس به شرح حالات ستارگان و حالات دقیق آنها مى پردازد و مى فرماید: «آنها را به تسخیر خود در آورد، و ستارگان ثوابت و سیّار، و هبوط کننده، و صعود کننده، و نحس و سعد آنها را به جریان انداخت».

(وَ أَجْرَاها عَلَى أَذْلاَلِ،(8)صُعُودِهَا، وَ نُحُوسِهَا وَ سُعُودِهَا). تَسْخِیرهَا مِنْ ثَبَاتِ ثَابِتِهَا، وَ مَسِیرِ سَائِرِهَا، وَ هُبُوطِهَا وَ

درباره ستارگان ثوابت و سیّار و هبوط و صعود، وچگونگى نحس و سعد آنها، در بخش نکته ها بحث خواهیم کرد.

نکته ها

ستارگان ثابت و سیّار

1- مى دانیم ستارگانى که در آسمان مى بینیم از یک نظر به دو گونه تقسیم مى شوند: «ثابت» و «سیّار»و ستارگان ثوابت مجموعه هایى هستند که وضع خود را در آسمان تغییر نمى دهند; از یک طرف طلوع مى کنند و در طرف دیگر غروب، بى آنکه تغییرى در فواصل آنها دیده شود (البتّه آنها در واقع حرکت دارند، ولى چون بسیار از ما دورند، حرکات آنها تأثیرى در فواصل آنها نمى گذارد).

ستارگان سیّار چند ستاره هستند که در مجموعه منظومه شمسى گرد آفتاب مى گردند و چون فاصله آنها با کره زمین نسبت به اجرام آسمانى، بسیار کم است، حرکات آنها در آسمان کاملا معلوم است و دائماً محلّ خود را نسبت به ما تغییر مى دهند.

حالات ستارگان

2- براى ستارگان و کواکب آسمان حالات دیگرى نیز وجود دارد و آن «هبوط» و «صعود» است. یعنى چنان به نظر مى رسد که یک ستاره، یا یک مجموعه به طرف بالا حرکت مى کند که نامش صعود است و گاه به پایین حرکت مى کند، که نامش هبوط است. روشن ترین مثال آن خورشید است که از اوّل زمستان شروع به اوج گیرى در مدار خود مى کند و هر روز در محل بالاترى در آسمان دیده مى شود تا اوّل تابستان که به نهایت اوج خود مى رسد و کاملا در آسمان، بالا دیده مى شود و گاه درست بالاى سر، و سپس از آغاز تابستان هبوط آن شروع مى شود و در اوّل زمستان به پایین ترین نقطه در افق مى رسد (البته این تغییرات در حقیقت مربوط به خورشید نیست بلکه مربوط به تغییر وضع زمین در حرکت مدارى خود به دور خورشید و انحراف محور زمین نسبت به سطح مدار، به مقدار 23 درجه مى باشد).

این تعبیرات نشان مى دهد که امام(علیه السلام) دقیقاً به مسائل فلکى احاطه داشته و در اشارات پر معنایى بسیارى از مطالب را بیان فرموده است.

سعد و نحس ستارگان

3- در مورد سعد و نحس ستارگان که در فراز بالا آمده است اگر بخواهیم به ظاهر ابتدایى آن بنگریم اشاره به اعتقادى است که جمعى از منجّمان قدیم درباره ستارگان داشتند; بعضى از آنها را نحس مى دانستند و طلوع یا تغییر حالات آنها را سبب حوادث بدى در زندگى عمومى مردم و یا زندگى خصوصى بعضى از افراد مى پنداشتند (چون براى هر انسانى ستاره اى قائل بودند) و به عکس، طلوع یا تغییر حالات بعضى دیگر را نشانه بروز سعادت و خوشبختى براى جامعه انسانى و یا افراد خاصّى تصور مى کردند; در حالى که مى دانیم اسلام تأثیر ستارگان را در سرنوشت انسانها نفى مى کند و آن را نوعى شرک مى شمرد.

در خطبه 79 که در جلد سوم شرح آن گذشت خواندیم که امیرمؤمنان على(علیه السلام)در برابر منجمّى که در مورد جنگ نهروان پیشگویى منفى مى کرد، سخت برآشفت و پیشگویى هاى او را که بر اساس تأثیر ستارگان در سرنوشت انسانها بود، نوعى تکذیب قرآن و بیگانگى از خداوند شمرد و در پایان خطبه، مردم را از این بخش از علم نجوم که سخن از رابطه سرنوشت انسانها با ستارگان و تأثیر آنها در زندگى بشر مى گوید نهى فرمود.

در احادیث متعددى که از سایر معصومین(علیهم السلام) به ما رسیده، نیز این بخش از علم نجوم شدیداً مورد نکوهش واقع شده و منجّم، همردیف کاهن و ساحر و کافر شمرده شده است. از جمله در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «مَنْ صَدَّقَ کَاهِناً أَوْ مُنَجِّماً فَهُوَ کَافِرٌ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّد; کسى که کاهن یا منجّمى را تصدیق کند به چیزى که بر محمّد(صلى الله علیه وآله) نازل شده کفر ورزیده است».(9)

و احادیث فراوان دیگر.

شکّى نیست که منجّمان قدیم در مورد ارتباط ستارگان با سرنوشت انسانها عقاید مختلفى داشتند که در شرح خطبه 79 به طور کامل بیان گردید و مى توان گفت که این روایات ناظر به کسانى است که تدبیر این جهان را به دست ستارگان مى پنداشتند و نوعى الوهیّت براى آنها قایل بودند. ولى اگر کسى بگوید ستارگان فقط دلالت بر وقوع چنین حوادثى (به فرمان خدا) دارند. چنین سخنى کفر نیست; ولى دلیلى براثبات این دلالت وجود ندارد. آنها عوالمى براى خود دارند همان گونه که کره زمین و ساکنانش براى خود عالمى دارند; هیچ گونه دلیل علمى تاکنون چنین رابطه اى را اثبات نکرده است، که مثلا طلوع و غروب فلان ستاره، یا تقارن فلان ستاره با ستاره دیگر، بر بروز جنگها یا صلح و آرامش مؤثّر باشد; در عین حال نمى توان این گونه دلالت ها را به طور قطع نفى کرد، حتّى اگر از غیر معصومى شنیده شود. آنچه در بعضى روایات آمده است که مثلا هنگامى که قمر در عقرب است - یعنى کره ماه مقابل صورت فلکى عقرب قرار گیرد - ازدواج کردن مکروه است، چیزى نیست که ما بتوانیم آن را انکار کنیم.

از اینجا روشن مى شود که سعد و نحسى که در این بخش از خطبه بالا آمده، ممکن است اشاره به چنین امورى باشد.

این احتمال نیز وجود دارد که چگونگى قرار گرفتن بعضى از کواکب آسمان - مخصوصاً سیّارات منظومه شمسى - در مدارات خود، در مقایسه با یکدیگر، ممکن است تأثیرات طبیعى در کره زمین داشته باشد; مثلا مى دانیم جزر و مدّ دریاها بر اثر تأثیر جاذبه کره ماه است و هرگاه کره ماه و خورشید در یک سو قرار گیرند (مانند اوائل و اواخر ماه) این جاذبه قوى تر و حتّى ممکن است روى پوسته زمین هم تأثیر بگذارد و سبب شکستگى ها و زلزله هایى شود و به عکس ممکن است بارندگى هاى قابل ملاحظه اى بر اثر تأثیر کرات آسمانى روى کره زمین و مانند آن صورت گیرد. بنابراین، سعد و نحس ستارگان مى تواند اشاره اى به این تأثیر خاصّ طبیعى باشد.

1. سوره فصّلت، آيه 37. 
2. «مَناقل» جمع «مَنْقَل» از مادّه «نقل» به معناى راه است. 
3. سوره يونس، آيه 5. 
4. «ناط» از مادّه «نوط» (بر وزن موت) به معناى وابسته کردن چيزى به ديگرى است. 
5. «دَرارىّ» جمع «دُرّى» منسوب به «دُرّ» به معناى مرواريد درشت است و «درّى» به معناى ستاره نيز آمده است; به خاطر صفا و درخشندگى آن. 
6. سوره انعام، آيه 97.
7. «مُسترقى» جمع «مُسترق» به معناى دزد و رباينده است و «استراق سمع» به معناى استماع سخن ديگرى، به طور مخفيانه و دزدکى است. 
8. «أَذلال» جمع «ذِلّ» (به کسر ذال) به معناى مجرا و مسير است. 
9. وسائل الشيعه، جلد 12، صفحه 104.
آخرین ویرایش در یکشنبه, 25 مهر 1395 ساعت 11:14

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری