• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

ترتیل، استاد مفسر دکتر محمدعلی انصاری-بارگزاری

دریافت فایل صوتی

حجم: 1.2 MB

زمان: 6:58 دقیقه

بیشتر...

احوال قبر و قیامت ، مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی

دریافت فایل

حجم: 5 MB

زمان: 15 دقیقه

بیشتر...

آیا میشود موقتی توبه کرد؟! ، حجت الاسلام فاطمی نیا

دریافت فایل

حجم: 4 MB

زمان: 7 دقیقه

بیشتر...

تفسیر سوره مبارکه فیل

    تفسیر سوره مبارکه فیل - استاد دکتر
بیشتر...

راه های معالجه غضب، آیت الله محمد شجاعی

در سلسله مطالب روزانه که توسط سایت احسن الحدیث مطالب

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
14371
33471
142766252
امروز یکشنبه, 27 خرداد 1403
اوقات شرعی

خطبه صد و سه، بخش سوم

 

و منها: الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ، وَ کَفَى بِالْمَرءِ جَهْلا أَلاَّ یَعْرِفَ قَدْرَهُ; وَ إِنَّ مِنْ أَبْغَضِ الرِّجَالِ إِلَى اللهِ تَعَالَى لَعَبْداً وَ کَلَهُ اللهُ إِلَى نَفْسِهِ، جَائِراً عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ، سَائِراً بَغَیْرِ دَلِیل; إِنْ دُعِىَ إِلَى حَرْثِ الدُّنْیَا عَمِلَ، وَ إِنْ دُعِیَ إِلَى حَرْثِ الاْخِرَةِ کَسِلَ! کَأَنَّ مَا عَمِلَ لَهُ وَاجِبٌ عَلَیْهِ; وَ کَأَنَّ مَا وَنَى فِیهِ سَاقِطٌ عَنْهُ.

عالم کسى است که قدر و منزلت خويش را بشناسد; و براى نادانى انسان همين بس که قدر و منزلت خود را نشناسد! از مبغوض ترين افراد نزد خدا، بنده اى است که خداوند او را به خودش واگذاشته; از راه راست منحرف گشته و بدون راهنما گام بر مى دارد. او (چنان فريفته دنياست که) اگر به تحصيل دنيا خوانده شود، اجابت مى کند و براى آن مى کوشد و اگر به تحصيل آخرت دعوت شود، سستى میورزد; گويا آنچه را براى آن کار مى کند بر او واجب است و آنچه در آن سستى نشان مى دهد، از او ساقط مى باشد.

 

شرح و تفسیر

عالمان و عالم نمایان

امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه - که بخش جداگانه اى به نظر مى رسد، هر چند بى ارتباط به بخش هاى گذشته نیست - به سراغ معرّفى عالمان حقیقى و عالم نمایان مى رود و با اوصاف دقیقى، وضع آنها را مشخّص مى سازد. نخست مى فرماید: «عالم کسى است که قدر و منزلت خویش را بشناسد!». (الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ).

و براى تأکید بیشتر مى افزاید: «و براى نادانى انسان همین بس که قدر و منزلت خود را نشناسد!». (وَ کَفَى بِالْمَرءِ جَهْلا أَلاَّ یَعْرِفَ قَدْرَهُ).

در تفسیر این دو جمله، احتمالاتى وجود دارد که همه، مناسب است و مى تواند در مفهوم کلام مولا جمع باشد:

نخست اینکه، عالم واقعى کسى است که جایگاه و ارزش خود را در این جهان هستى در برابر عظمت پروردگار بشناسد: بداند ذرّه اى ناچیز است که وابسته به وجودى است بى پایان; و همین وابستگى او را به خدا آشنا مى سازد و در مسیر قرب الى الله حرکت مى دهد; شبیه آنچه در تفسیر حدیث مشهور «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»(1) آمده است.

دیگر اینکه، منظور شناخت ارزش و جایگاه واقعى در اجتماع است و به تعبیر دیگر: عالم واقعى کسى است که از بلند پروازى هاى دور از منطق، بپرهیزد و پایش را از گلیم خویش بیرون نکشد و در جایگاهى که براى آن آمادگى ندارد، خود را قرار ندهد و آبروى خویش را نبرد.

شبیه آنچه در بعضى از تعبیرات آمده که «رَحِمَ اللهُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ، وَ لَمْ یَتَجَاوَزْ حَدَّهُ; رحمت خدا بر آن کس که قدر و منزلت خویش را بشناسد و ازحدّ خود تجاوز نکند».(2)

سوم اینکه، منظور آن است که انسان موجودى است با ارزش، داراى استعدادهاى والاست; نباید گوهر گرانبهاى وجود خود را ارزان بفروشد و سرمایه هاى بزرگ خداداد را از دست دهد; شبیه آنچه در شعر معروف منسوب به مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است:

أَتَزْعَمُ أَنَّکَ جِرْمٌ صَغِیرٌ وَ فَیکَ انْطَوَى الْعَالَمُ الأکْبَرُ «آیا گمان مى کنى موجود کوچکى هستى حال آنکه عالم کبیر در تو خلاصه شده است».

البتّه با توجّه به اینکه استعمال لفظ در اکثر از معنا هیچ مشکلى ندارد، بلکه از زیبایى ها و بدایع کلام است، جمع بودن هر سه تفسیر در کلام بالا بعید به نظر نمى رسد; هر چند جمله هاى بعد در این خطبه، با معناى دوم و سوم متناسب تر است.

و در ادامه این سخن و به عنوان شرح بیشتر، عالم نمایان بى خبر و دور از حق را چنین معرّفى مى کند: «از مبغوض ترین افراد نزد خدا بنده اى است که خدا او را به خودش واگذاشته، از راه راست منحرف گشته، و بدون راهنما گام بر مى دارد!» (وَ إِنَّ مِنْ أَبْغَضِ الرِّجَالِ إِلَى اللهِ تَعَالَى لَعَبْداً وَ کَلَهُ اللهُ إِلَى نَفْسِهِ، جَائِراً عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ، سَائِراً بَغَیْرِ دَلِیل).

بدیهى است تنها کسى از میان انبوه موانع و خطرها و پرتگاه ها مى تواند بگذرد و به مقصد برسد که مشمول عنایت الهى و تحت رعایت او باشد و اگر کسى - به خاطر اعمالش - به خود رها شود، به یقین هلاک خواهد شد; از راه راست منحرف مى گردد و بدون راهنما در بیابان زندگى سرگردان مى شود!

براى توضیح بیشتر مى افزاید: «او (چنان فریفته دنیاست که) اگر به کشت دنیا خوانده شود، اجابت مى کند و براى آن مى کوشد، و اگربه کشت آخرت (و سعادت جاویدان) دعوت شود، سستى مىورزد!» (إنْ دُعِیَ إلى حَرْثِ الدُّنیا عَمِلَ، وَ إِنْ دُعِیَ إِلَى حَرْثِ الآخِرَةِ کَسِلَ!).

آن جدیّت در امر دنیا و این سستى و کسالت در امر آخرت، به خاطر آن است که باورهایش نسبت به آخرت ضعیف و اعتقادش به وعده هاى الهى سست و بى پایه است. دنیا را نقد پنداشته و آخرت را نسیه!

از همین رو در آخرین جمله مى فرماید: «گویى آنچه را براى آن کار مى کند (از امور دنیا) و لذّات زود گذرش بر او واجب است، و آنچه در آن سستى نشان مى دهد از او ساقط مى باشد!». (کَأَنَّ مَا عَمِلَ لَهُ وَاجِبٌ عَلَیْهِ; وَ کَأَنَّ مَا وَنَى فِیهِ سَاقِطٌ عَنْهُ).(3)

تعبیر به کشت و کشتزار درباره دنیا و آخرت اقتباس از این آیه شریفه است: «مَنْ کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الآخِرَةِ نَزِدْلَهُ فِی حَرْثِهِ وَ مَنْ کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَالَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ نَصیِب; کسى که زراعت آخرت را بخواهد بر محصولش مى افزاییم و کسى که کشت دنیا را بطلبد مقدارى از آن را به او مى دهیم، امّا در آخرت هیچ بهره اى نخواهد داشت».(4)

دنیا مى تواند مزرعه پر برکت آخرت باشد و مى تواند کشتزار کم درآمد این دنیا. اعمال خوب و بد، بذرهایى است که در آن افشانده مى شود; اعمال نیک، مانند بذرى است که هفت خوشه و از هر خوشه اى یک صد دانه و بیشتر ثمر مى دهد; و اعمال بد، همچون بذرى است که در شوره زار افشانده مى شود که «لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً»(5)«جز بهره اى اندک از آن حاصل نمى شود».

ضمناً جمله اخیر به خوبى نشان مى دهد که اعمال نیک و بد از اعتقادات قوى و سست سرچشمه مى گیرد.

* * *

نکته

عالمان واقعى کیانند؟

امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه، اوصاف عالمان واقعى و عالم نمایان را به خوبى روشن ساخته و نخستین وصف آنها را نشناختن قدر خویش بیان فرموده. نه قدر خود را در برابر عظمت خدا مى دانند و نه قدرت خود را در برابر اجتماع و نه در برابر خودش. و آن کس که قدر و پایه خویش را نشناسد. در میان امواج جهل و بدبختى سرگردان خواهد شد و سرانجام خدا او را به حال خودش وا مى گذارد و در بیابان زندگى حیران مى گردد; جز مواهب مادّى را به رسمیّت نمى شناسد; دنیا را آب و آخرت را سراب مى پندارد; حلال و حرام، و حق و باطل براى او یکسان است; ضدّ ارزش ها در نظرش ارزش، و ارزش ها در نظرش رنگ باخته و بى ارزش مى شوند. چنان به دنبال مال و مقام مى دود که گویى اَوْجَب واجبات است و چنان در برابر وظایف واجب خود سستى مىورزد، که گویى از محرّمات است.

در خطبه «هفدهم» امام(علیه السلام) بحث هاى بیشترى در این زمینه بیان فرموده و داد سخن داده است، به شرح و تفسیر ما از آن خطبه، در جلد اوّل، صفحه 583 مراجعه فرمایید.

1. بحارالانوار جلد 2، صفحه 32، حديث 22.
2. اين جمله معروفى است که در افواه دانشمندان، با استفاده از احاديث شهرت يافته است. 
3. «وَنى» از مادّه «ونى» (بر وزن رمى) به معناى سستى ورزيدن و اظهار ضعف و خستگى است. 
4. سوره شورى، آيه 20.
5. سوره اعراف، آيه 58.

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری