27یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
28ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً
29فَادْخُلِی فِی عِبادِی
30وَ ادْخُلِی جَنَّتِی
ترجمه:
27 ـ تو اى روح آرام یافته!
28 ـ به سوى پروردگارت بازگرد در حالى هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است.
29 ـ پس در سلک بندگانم در آى.
30 ـ و در بهشتم وارد شو!
تفسیر:
اى صاحب نفس مطمئنه!
بعد از ذکر عذاب وحشتناکى که دامان طغیانگران و دنیاپرستان را در قیامت مى گیرد، در آیات مورد بحث، به نقطه مقابل آن یعنى «نفوس مطمئنه» و مؤمنانى که در میان این طوفان عظیم از آرامش کامل برخوردارند پرداخته، آنها را با یک دنیا لطف و محبت مخاطب ساخته مى گوید: «اى نفس مطمئنه»! (یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ).
* * *
«به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است»! (ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً).
* * *
«و در سلک بندگانم در آى» (فَادْخُلِی فِی عِبادِی).
* * *
«و در بهشتم وارد شو» (وَ ادْخُلِی جَنَّتِی).
چه تعبیرات جالب، دل انگیز و روح پرورى؟ که لطف و صفا و آرامش و اطمینان از آن مى بارد!
دعوت مستقیم پروردگار، از نفوسى که در پرتو ایمان به حالت اطمینان و آرامش رسیده اند.
دعوت از آنها براى بازگشت به سوى پروردگارشان، به سوى مالک و مربى و مصلحشان.
دعوتى که آمیخته با رضایت طرفینى است، رضایت عاشق دلداده از معشوق، و رضایت محبوب و معبود حقیقى از محب.
و به دنبال آن، تاج افتخار عبودیت را بر سر او نهادن، و به لباس بندگى مفتخرش کردن، و در سلک خاصان درگاه او را جاى دادن!
و سپس، دعوت از او براى ورود در بهشت، آن هم با تعبیر «وارد بهشتم شو» که نشان مى دهد میزبان این میهمانى، تنها و تنها ذات مقدس او است، عجب دعوتى! عجب میزبانى! و عجب میهمانى!
منظور از «نَفْس» در اینجا همان روح آدمى است.
و تعبیر به «مُطْمَئِنَّة» اشاره به آرامشى است که در پرتو ایمان پیدا و حاصل شده، چنان که قرآن مى گوید: أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: «بدانید تنها با ذکر خدا دل ها آرام مى گیرد».(1)
چنین نفسى، هم اطمینان به وعده هاى الهى دارد، هم به راه و روشى که برگزیده، مطمئن است، هم در اقبال دنیا و هم در ادبار دنیا، هم در طوفان ها، و هم در حوادث و بلاها، و از همه بالاتر، در آن هول و وحشت و اضطراب عظیم قیامت نیز، آرام است.
منظور از بازگشت به سوى پروردگار به عقیده جمعى از مفسران، بازگشت به ثواب و رحمت او است، ولى بهتر آن است که گفته شود: بازگشت به سوى خود او است، یعنى در جوار قرب او جاى گرفتن، بازگشتى معنوى و روحانى نه مکانى و جسمانى.
آیا این دعوت براى بازگشت به سوى پروردگار تنها در قیامت است، و یا از لحظه جان دادن و پایان گرفتن عمر؟
سیاق آیات البته مربوط به قیامت است، هر چند تعبیر خود این آیه مطلق و گسترده است.
تعبیر به «راضِیَه» به خاطر آن است که: تمام وعده هاى پاداش الهى را بیش از آنچه تصور مى توان کرد، قرین واقعیت مى بیند، و آن چنان فضل و رحمت خدا شامل حال او مى گردد که یک پارچه رضا و خشنودى مى شود، و اما تعبیر به «مَرْضِیَة» به خاطر آن است که مورد قبول و رضاى دوست واقع شده است.
چنین بنده اى، با چنان اوصاف، و با رسیدن به مقام رضا و تسلیم کامل، حقیقت عبودیت را که گذشتن از همه چیز در طریق معبود است دریافته، و در سلک بندگان خاص خدا گام نهاده، و مسلماً جائى جز بهشت براى او نیست.
در بعضى از تفاسیر آمده است: این آیات در مورد «حمزه سید الشهداء» نازل شده، ولى با توجه به این که این سوره «مکّى» است، این در حقیقت نوعى تطبیق است نه شأن نزول، همان گونه که درباره «امام حسین»(علیه السلام) نیز در آغاز سوره خواندیم.
جالب این که: در روایتى که «کافى» از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده مى خوانیم: «یکى از یارانش پرسید: آیا ممکن است مؤمن از قبض روحش ناراضى باشد؟!
فرمود: نه به خدا سوگند، هنگامى که فرشته مرگ براى قبض روحش مى آید، اظهار ناراحتى مى کند، فرشته مرگ مى گوید: اى ولى خدا ناراحت نباش! سوگند به آن کس که محمّد(صلى الله علیه وآله) را مبعوث کرده، من بر تو از پدر مهربان ترم، درست چشم هایت را بگشا و ببین، او نگاه مى کند، رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، امیر مؤمنان(علیه السلام)، فاطمه(علیها السلام) و حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) و امامان از ذریه او(علیهم السلام) را مى بیند، فرشته به او مى گوید: نگاه کن این رسول خدا و امیر مؤمنان و فاطمه و حسن و حسین و امامان(علیهم السلام) دوستان تواند.
او چشمانش را باز مى کند و نگاه مى کند، ناگهان گوینده اى از سوى پروردگار بزرگ ندا مى دهد: یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ: «اى کسى که به محمّد و خاندانش اطمینان داشتى»! به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى که تو، به ولایت آنها راضى هستى، و او با ثوابش از تو خشنود است، داخل در میان بندگانم یعنى محمّد و اهل بیتش(علیهم السلام) شو، در بهشتم وارد شو، در این هنگام چیزى براى انسان محبوب تر از آن نیست که هر چه زودتر روحش از تن جدا شود و به این منادى بپیوندد»!.(2)
* * *
خداوندا! ما را به چنان آرامشى مفتخر فرما که شایسته این خطاب بزرگ شویم!
پروردگارا! رسیدن به این مقام، جز به لطف و عنایتت ممکن نیست، ما را مشمول الطافت فرما!
خداوندا! مسلماً چیزى از کرمت کم نمى شود، اگر ما را از صاحبان نفوس مطمئنه قرار دهى، بیا و بر ما منت گذار و کرم کن!
بار الها! مى دانیم: این آرامش جز در سایه ذکر تو ممکن نیست، توفیق ذکر را خودت عنایت فرما!
آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ
پایان سوره فجر(3)
7 / رمضان المبارک / 1407
1 ـ رعد، آیه 28.
2 ـ «کافى»، جلد 3، باب «ان المؤمن لایکره على قبض روحه»، حدیث 2.
3 ـ پایان تصحیح: 28 / 3 / 1383. (و الحمد للّه)