شرح آیات 1 لغایت 6 سوره مبارکه الجاثیه
1حم
2تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
3إِنَّ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیات لِلْمُؤْمِنِینَ
4وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّة آیاتٌ لِقَوْم یُوقِنُونَ
5وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْق فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْم یَعْقِلُونَ
6تِلْکَ آیاتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ فَبِأَىِّ حَدِیث بَعْدَ اللّهِ وَ آیاتِهِ یُؤْمِنُونَ
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 ـ حم.
2 ـ این کتاب از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است!
3 ـ بى شک در آسمان ها و زمین نشانه هاى (فراوانى) براى مؤمنان و جود دارد.
4 ـ و در آفرینش شما و جنبندگانى که پراکنده ساخته، نشانه هائى است براى جمعیتى که اهل یقین اند.
5 ـ و نیز در آمد و شد شب و روز، و رزقى که خداوند از آسمان نازل کرده و به وسیله آن زمین را بعد از مردنش حیات بخشیده، و همچنین در وزش بادها، نشانه هاى روشنى است براى گروهى که اهل تفکّرند!
6 ـ اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق بر تو تلاوت مى کنیم; (اگر آنها ایمان نیاورند) به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان مى آورند؟!
تفسیر:
همه جا نشانه هاى او است
گفتیم این سوره، ششمین سوره اى است که با حروف مقطعه (حم) آغاز شده، و با سوره بعد یعنى سوره «احقاف»، مجموعاً سوره هاى هفتگانه «حوامیم» را تشکیل مى دهد.
در مورد تفسیر «حروف مقطعه» کراراً در آغاز سوره هاى «بقره»، «آل عمران» و «اعراف» و همچنین سوره هاى «حم» بحث کرده ایم.
مفسر معروف «طبرسى» در آغاز این سوره، مى افزاید: «بهترین سخن این است که گفته شود «حم» نام این سوره است»، سپس از بعضى از مفسران نقل مى کند: «نام گذارى این سوره به «حم» براى اشاره به این است که، این قرآن که سراپا اعجاز است از حروف الفبا تشکیل شده».
آرى، این کتابى که نور است و هدایت است و راهنما و راهگشا، و معجزه جاویدان پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، از ترکیب همین حروف ساده به وجود آمده، و این نهایت عظمت است که چنان امر مهمى، از چنین وسیله ساده اى تشکیل گردد .
* * *
و شاید به همین دلیل بلافاصله از عظمت قرآن یاد کرده، مى گوید: «این کتاب از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است» (تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ).(1)
«عَزِیز» به معنى قدرتمند و شکست ناپذیر، و «حَکِیم» به معنى کسى که از اسرار همه چیز آگاه است و تمام افعالش روى حساب و حکمت مى باشد.
روشن است که براى نازل کردن چنین کتابى، حکمتى بى پایان، و قدرتى نامحدود لازم است، که جز در خداوند متعال وجود ندارد.
جالب این که این آیه، به همین صورت، در آغاز چهار سوره قرآن آمده است، که سه سوره از سوره هاى حوامیم (مؤمن، جاثیه و احقاف)، و یک سوره از غیر حوامیم (سوره زمر) است، این تکرار و تأکید به این منظور است که توجه همگان را به عمق اسرار قرآن و عظمت محتواى آن جلب کند، تا هیچ تعبیرى را در آن ساده نینگارند، و هیچ کلمه اى را بى حساب فکر نکنند، و به هیچ حدى از فهم و درک آن قانع نشوند.
این نکته نیز قابل توجه است که، گاهى توصیف به «عَزِیز» براى خود قرآن ذکر شده، مانند: وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ: «قرآن کتابى است شکست ناپذیر»(2) دست بیهوده گویان به دامنش دراز نمى شود، و گذشت زمان از ارزش آن نمى کاهد، و حقایق آن به کهنگى نمى گراید، تحریف گران را رسوا مى کند، و در مسیر زمان همواره پیش مى تازد.
و گاه براى نازل کننده قرآن، مانند آیه مورد بحث، و هر دو صحیح است.
* * *
پس از آن به بیان آیات و نشانه هاى عظمت خدا در آفاق و انفس پرداخته، مى گوید: «در آسمان ها و زمین نشانه هاى فراوانى است براى آنها که اهل ایمان و طالب حق اند» (إِنَّ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیات لِلْمُؤْمِنِینَ).
عظمت آسمان ها از یکسو، و نظام شگفت انگیز آنها که میلیون ها سال مى گذرد، و برنامه هاى آنها بدون کمترین انحراف و دگرگونى ادامه مى یابد از سوى دیگر، و ساختمان زمین و عجائب آن از سوى سوم، هر یک، آیتى از آیات خدا است.
زمینى که به گفته بعضى از دانشمندان چهارده نوع حرکت دارد، و با سرعت سرسام آورى به گرد خود مى گردد، و نیز حرکتى سریع به گرد خورشید، و حرکت دیگرى همراه خانواده منظومه شمسى در دل کهکشان دارد، و به مسافرتى بى انتها مشغول است، با این حال چنان آرام است که مهد آسایش انسان و همه موجودات زنده است، و ابداً احساس نمى شود که حتى به مقدار سر سوزنى، حرکت مى کند!
نه چنان سخت است که نتوان در آن زراعت کرد و خانه بنا نمود، و نه چنان نرم است که قابل استقرار و بقا نباشد.
انواع منابع و معادن و وسائل حیات، براى میلیاردها انسان گذشته و امروز و آینده، در آن فراهم شده، و آنقدر زیبائى دارد که انسان را مسحور و مفتون خود مى سازد، کوه ها و دریاها و جوّ زمین نیز، هر کدام آیتى است اسرارآمیز، ولى از این نشانه هاى توحید و عظمت آفریدگار، تنها مؤمنان، یعنى طالبان حق و پویندگان راه «اللّه» بهره مى گیرند، و کوردلان بى خبر و مغرور از درک آن محرومند.
* * *
آنگاه به ارائه این آیات «آفاقى» و آیات «انفسى» پرداخته، مى گوید: «و در آفرینش شما و جنبندگانى که در سراسر زمین پراکنده ساخته نیز، نشانه هائى است براى جمعیتى که اهل یقین اند» (وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّة آیاتٌ لِقَوْم یُوقِنُونَ).
در حقیقت، همان گونه که در عبارت معروف و منسوب به امیر مؤمنان على(علیه السلام) آمده است: «این انسان جرم صغیرى است که عالم کبیرى در او خلاصه شده»(3)، و آنچه در عالم کبیر وجود دارد، نمونه اى از آن در درون جسم و جان او است.
خصلت ها و صفاتش معجونى است از خصائل و صفات مجموعه جنبندگان و موجودات زنده، و تنوع خلقتش عصاره اى است از مجموعه حوادث این جهان بزرگ.
ساختمان یک سلول او به اندازه ساختمان یک شهر عظیم صنعتى اسرارانگیز است، و آفرینش یک موى او با ویژگى ها و خصوصیات مختلفى که با سرپنجه علم و دانش کشف شده است، خود آیتى دیگر از آیات الهى است.
وجود هزاران کیلومتر رگ هاى کوچک و بزرگ و مویرگهاى فوق العاده ظریف در بدن او، و هزار کیلومتر رشته هاى ارتباطى و سیم هاى مخابراتى سلسله اعصاب، و چگونگى ارتباط آنها با مرکز فرماندهى فوق العاده پیچیده و اسرارآمیز، و در عین حال قوى و نیرومند در مغز، و طرز کار هر یک از دستگاه هاى داخلى بدن، و هماهنگى عجیب آنها به هنگام بروز حوادث ناگهانى، و دفاع سرسختانه نیروهاى محافظ تن در برابر هجوم عوامل خارجى، هر یک به تنهائى آیتى است.
از انسان که بگذریم، صدها هزار نوع جنبنده، از حیوانات ذره بینى گرفته تا حیوانات غول پیکر، با ویژگى ها و ساختمان هاى کاملاً متنوع و رنگارنگ، که گاه براى مطالعه یک نوع از آنها باید جمعى از دانشمندان، تمام عمر خود را مصروف کنند، و با این که هزاران کتاب درباره اسرار آفرینش آنها نوشته شده، هنوز آنچه درباره آنها مى دانیم در برابر آنچه نمى دانیم، بسیار کم است، هر یک به نوبه خود آیتى و نشانه اى از علم و حکمت و قدرت بى پایان مبدأ آفرینش است.
ولى چرا گروهى دهها سال در لابلاى این آیات رفت و آمد دارند، و کمترین آگاهى حتى از یکى از آنها ندارند؟ دلیلش همان است که قرآن مى گوید: «این آیات مخصوص طالبان ایمان و یقین و صاحبان اندیشه و فکر است»، براى آنها که درهاى قلب خود را گشوده، و با تمام وجود، تشنه یقین و علم و دانش اند، حتى کمترین حرکت و کوچک ترین موجود را از نظر دور نمى دارند، و ساعت ها در آن مى اندیشند، و از آن نردبانى مى سازند براى ارتقاء به سوى «اللّه»، و دفترى براى «معرفت کردگار»، و با او به راز و نیاز مى پردازند و جام دل را از باده عشقش لبریز مى کنند، آرى، اینها همه مخصوص اهل یقین است.
* * *
در آیه بعد، از «سه موهبت بزرگ» که هر یک نقش مهمى در حیات انسان و موجودات زنده دیگر دارند، و هر یک آیتى از آیات خدا است، نام مى برد: «نور»، «آب» و «هوا» مى فرماید: «در آمد و شد شب و روز، و رزقى را که خداوند از آسمان نازل کرده، و به وسیله آن زمین را بعد از مرگش حیات بخشیده، و همچنین در وزش بادها، نشانه هائى است براى جمعیتى که تعقل و اندیشه مى کنند» (وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْق فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْم یَعْقِلُونَ).
مسأله نظام «نور و ظلمت»، و آمد و شد شب و روز، که هر یک با نظم خاصى جانشین و خلیفه دیگرى مى شود، بسیار حساب شده و شگفت انگیز است، هر گاه روز دائمى بود یا فوق العاده طولانى، آن قدر حرارت بالا مى رفت که تمام موجودات زنده مى سوختند، و هر گاه شب جاویدان بود و یا بسیار طولانى، همه از شدت سرما منجمد مى شدند!.
این احتمال در تفسیر آیه نیز وجود دارد، که اختلاف به معنى جانشینى یکدیگر نباشد، بلکه اشاره به همان تفاوتى است که شب و روز در فصول سال پیدا مى کنند، و بر اثر آن محصولات مختلف، گیاهان و میوه ها و نزول برف و باران و برکات دیگر عائد انسان ها مى شود.
جالب این که دانشمندان مى گویند: با تمام تفاوتى که مناطق مختلف روى زمین از نظر طول شب و روز دارند، اگر مجموع ایام سال را حساب کنیم، تمام مناطق دقیقاً به اندازه هم از نور آفتاب بهره مى گیرند!.(4)
در مرحله دوم از رزق حیاتبخش آسمانى، یعنى باران، سخن به میان آمده که نه در لطافت طبعش کلامى است، و نه در قدرت احیاگریش سخنى، و همه جا نشانه زندگى و طراوت و زیبائى است.
چرا چنین نباشد در حالى که قسمت اصلى بدن انسان و بسیارى از جانداران دیگر و گیاهان را همین آب تشکیل مى دهد.
و در مورد سوم سخن از وزش بادها است، بادهائى که هواى پراکسیژن زنده را جابه جا مى کنند، و در اختیار جانداران مى گذارند، هواى آلوده به کربن را براى تصفیه به دشت ها و جنگل ها و صحراها مى فرستند، و پس از تصفیه به شهرها و آبادى ها مى برند، و عجب این که این دو دسته از موجودات زنده یعنى «حیوانات» و «گیاهان» درست بر ضد هم عمل مى کنند، اولى اکسیژن را مى گیرد و گاز کربن مى دهد، و دومى کربن را مى گیرد و اکسیژن مى دهد تا تعادل در نظام حیات برقرار گردد، و با گذشت زمان ذخیره هواى مفید زمین، نابود نشود.
وزش بادها علاوه بر این، تلقیح گر گیاهان، و بارورکننده آنها، و افشاننده انواع بذرها در سرزمین هاى مختلف، و پرورش دهنده مراتع طبیعى و جنگل ها، موج آفرین در دل اقیانوسهاست، موجى که به دریا حیات و حرکت مى بخشد، و آب را از عفونت و فساد حفظ مى کند، و نیز همین بادها کشتى ها را بر صفحه اقیانوس ها به حرکت درمى آورد.(5)
جالب این که در آیات فوق، نخست سخن از آیات آسمان و زمین مى گوید، و در پایان مى فرماید: در اینها نشانه هائى براى «مؤمنان» است، سپس از آفرینش موجودات زنده سخن به میان مى آورد، و مى گوید: در این آیاتى براى «اهل یقین» است، و بعد از نظام نور و ظلمت و باد و باران بحث مى کند، و مى گوید: در اینها نشانه هائى براى «اهل تعقّل» است.
این تفاوت تعبیر، ممکن است به خاطر این باشد که انسان سه مرحله را در مسیر «معرفة اللّه» مى پیماید تا به مقصد رسد، نخست مرحله «تفکر»، بعد از آن مرحله «یقین» و علم، و بعد از آن مرحله «ایمان» و به اصطلاح عقد قلب است، و از آنجا که از نظر شرافت، ایمان مرحله اول، یقین مرحله دوم، و تفکر مرحله سوم است، این ترتیب در آیات ذکر شده، هر چند از نظر وجود خارجى، تفکر در مرتبه اول، پس از آن یقین، و بعد ایمان است، و به تعبیر دیگر آنها که اهل ایمانند از مشاهده آیات الهى به این مرحله عالى صعود مى کنند و آنها که نیستند لااقل به مرحله یقین و یا حداقل به مرحله تفکر درمى آیند.
مفسران در این زمینه وجوه دیگرى نیز ذکر کرده اند که آنچه گفتیم مناسب تر است.
* * *
سپس، در آخرین آیه مورد بحث به عنوان یک جمع بندى نسبت به بحث هاى گذشته، و بیان عظمت و اهمیت آیات قرآن، مى فرماید: «اینها آیات الهى است که ما آن را به حق بر تو تلاوت مى کنیم» (تِلْکَ آیاتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ).
آیا کلمه «تِلْکَ» اشاره به آیات قرآنى است؟ یا آیات و نشانه هاى خداوند در آفاق و انفس که در آیات قبل، به آن اشاره شده؟ هر دو احتمال را داده اند.
ولى ظاهراً به قرینه تعبیر به «تلاوت»، منظور آیات قرآنى است، منتها همین آیات قرآنى بیانگر نشانه هاى خدا در سراسر عالم هستى است و به این ترتیب هر دو تفسیر قابل جمع است. (دقت کنید).
به هر حال «تلاوت» از ماده «تلو» (بر وزن فکر)، یعنى سخنى را بعد از سخن دیگرى آوردن، بنابراین تلاوت آیات قرآن همان قرائت آیات پشت سر یکدیگر است.
تعبیر به «حَقّ» اشاره به محتواى این آیات و هم اشاره به حقانیت نبوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و وحى الهى است، و به عبارت دیگر: این آیات آنچنان گویا و مستدل است که دلیل حقانیت آن و آورنده آن در خودش نهفته است.
به راستى اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند، به چه چیز ایمان خواهند آورد؟ و لذا در پایان آیه مى افزاید: «این گروه کافر به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان مى آورند»؟! (فَبِأَىِّ حَدِیث بَعْدَ اللّهِ وَ آیاتِهِ یُؤْمِنُونَ).(6)
به گفته «طبرسى» در «مجمع البیان»، «حدیث» اشاره به داستان هاى عبرت انگیز اقوام پیشین و سرگذشت پندآموز آنهاست، در حالى که «آیات» به ادله اى گفته مى شود که صحیح را از باطل جدا مى سازد، و آیات قرآن مجید از هر دو سخن مى گوید.
آرى، به راستى قرآن مجید آنچنان محتوائى از نظر استدلال و براهین توحیدى و همچنین از نظر پند و اندرز دارد، که هر دلى کمترین آمادگى در آن باشد، و هر سرى شورى از حق داشته باشد او را به سوى خدا و پاکى و تقوا دعوت مى کند، هر گاه این آیات بیّنات در کسى اثر نبخشد، هرگز امیدى به هدایت او نیست.
* * *
1 ـ «تَنْزِیلُ الْکِتاب» خبر مبتداى محذوفى است، و در تقدیر «هذا تَنْزِیلُ الْکِتاب» مى باشد، ضمناً «تنزیل» مصدرى است که در اینجا به معنى اسم مفعول است، و از قبیل اضافه «موصوف» به «صفت» مى باشد و در تقدیر «هذا کِتاب منزل...» است.
2 ـ فصّلت، آیه 41.
2 ـ اشاره به شعرى است که به امام(علیه السلام) منسوب است که:
وَ تَحْسَبُ أَنَّکَ جِرْمٌ صَغِیْرٌ *** وَ فِیْکَ الطَوَى الْعالَمُ الْأَکْبَرُ (دیوان امام على(علیه السلام)، صفحه 175).
3 ـ اشاره به شعرى است که به امام(علیه السلام) منسوب است که:
وَ تَحْسَبُ أَنَّکَ جِرْمٌ صَغِیْرٌ *** وَ فِیْکَ الطَوَى الْعالَمُ الْأَکْبَرُ (دیوان امام على(علیه السلام)، صفحه 175).
4 ـ در زمینه «اختلاف شب و روز» در سوره هاى «بقره»، جلد اول، ذیل آیه 164، و در جلد سوم، «آل عمران»، ذیل آیه 190، و در جلد هشتم، ذیل آیه 6 «یونس»، و در جلد 16، ذیل آیه 71 سوره «قصص» بحث هاى مشروحى آمده است.
5 ـ در زمینه «آثار باد وباران»، جلد شانزدهم، ذیل آیات 46 تا 50 سوره «روم» (صفحه 463) بحث هاى مشروحى آمده است.
6 ـ تعبیر به «بَعْدَ اللّه» محذوفى دارد که در تقدیر چنین است: «فَبِأَىِّ حَدِیث بَعْدَ حَدِیثِ اللّه».
....................
تفسیر نمونه