شرح آیات 5 و 6 سوره مبارکه آل عمران
5- إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَىٰ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ
6- هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
5- هیچ چیز، نه در آسمان و نه در زمین، بر خدا مخفى نمى ماند.(بنابراین، تدبیر آنها بر او مشکل نیست.)
6- او کسى است که شما را در رحم (مادران)، آن چنان که مى خواهد تصویر مى کند. معبودى جز خداوند توانا و حکیم، نیست.
علم و قدرت بى پایان خداوند
این آیات در حقیقت، تکمیل آیات قبل است; زیرا در آیات گذشته خواندیم: خداوند حى و قیوم است و تدبیر جهان هستى به دست او است، و کافران لجوج و سرسخت را (هر چند کفر و بى ایمانى خود را آشکار نکنند) کیفر مى دهد، مسلماً این کار نیاز به علم و قدرت فوق العاده اى دارد، به همین دلیل، در نخستین آیه مورد بحث، اشاره به علم او، و در آیه دوم، اشاره به توانائى او مى کند.
نخست مى فرماید: «هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا مخفى نمى ماند» (إِنَّ اللّهَ لا یَخْفى عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ).
چگونه ممکن است چیزى بر او مخفى بماند در حالى که او در همه جا حاضر و ناظر است و به حکم این که وجودش از هر نظر بى پایان و نامحدود است جائى از او خالى نیست و به ما از خود ما نزدیک تر است؟
بنابراین، در عین این که محل و مکانى ندارد به همه چیز احاطه دارد، این احاطه و حضور او نسبت به همه چیز و در همه جا به معنى علم و آگاهى او بر همه چیز است آن هم «علم حضورى»، نه «علم حصولى».(1)
* * *
سپس به گوشه اى از علم و قدرت خود که در حقیقت یکى از شاهکارهاى عالم آفرینش و از مظاهر بارز علم و قدرت خدا است، اشاره کرده، مى فرماید: «او کسى است که شما را در رحم (مادران) آن گونه که مى خواهد تصویر مى کند» (هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ).
«آرى هیچ معبودى جز خداوند عزیز و حکیم نیست» (لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ).
صورت بندى انسان در شکم مادر، و نقش بر آب زدن در آن محیط تاریک ظلمانى، آن هم نقش هاى بدیع و عجیب و پى درپى، راستى شگفت آور است، مخصوصاً با آن همه تنوعى که از نظر شکل و صورت و جنسیت و انواع استعدادهاى متفاوت و صفات و غرایز مختلف وجود دارد.
و اگر مى بینیم معبودى جز او نیست به خاطر همین است، که شایسته عبودیت جز ذات پاک او نمى باشد، بنابراین، چرا باید مخلوقاتى همچون مسیح(علیه السلام) مورد عبادت قرار گیرند؟ گویى این
در آغاز سوره ذکر شده که مسیحیان خودشان قبول دارند، مسیح(علیه السلام) در رحم مادرى همچون «مریم» تربیت شده پس او مخلوق است، نه خالق، از این رو، چگونه ممکن است معبود واقع شود؟
* * *
نکته ها:
1 ـ نشانه هاى قدرت و عظمت خدا در مراحل جنین
امروز عظمت مفهوم این آیه با توجه به پیشرفت هاى «علم جنین شناسى» از هر زمانى آشکارتر است چه این که «جنین» که در آغاز به صورت یک موجود تک سلولى است، هیچگونه شکل، اندام، اعضاء و دستگاه مخصوصى در آن دیده نمى شود و با سرعت عجیبى در مخفى گاه رحم هر روز شکل و نقش تازه اى به خود مى گیرد.
گویا جمعى نقاش ماهر و چیره دست در کنار آن نشسته، و شب و روز روى آن کار مى کنند، و از این ذره ناچیز در مدت بسیار کوتاهى انسانى مى سازند که ظاهرش بسیار آراسته و در درون وجودش دستگاههائى بسیار ظریف، پیچیده، دقیق و حیرت انگیز دیده مى شود.
اگر از مراحل جنین عکس بردارى شود (همان طور که شده است) و از مقابل چشم انسان این عکس ها یکى بعد از دیگرى عبور کند، انسان به عظمت آفرینش و قدرت آفریدگار آشنائى تازه اى پیدا مى کند و بى اختیار این شعر معروف را زمزمه خواهد کرد:
زیبنده ستایش، آن آفریدگارى است *** کآرد چنین دل آویز نقشى ز ماء و طین
و عجیب این است که تمام این نقش ها بر روى آب ـ که معروف است
نقشى به خود نمى گیرد ـ زده مى شود: «که کرده است در آب صورتگرى»؟!.
قابل توجه این است: هنگامى که عمل لقاح انجام شد، و جنین به صورت نخستین خود در آمد، خیلى سریع با تقسیم و افزایش تصاعدى، به شکل یک دانه میوه توت که دانه هاى آن به هم متصل است مى شود که آن را «مرولا» مى نامند، همزمان با این پیشرفت، لخته خونى به نام جفت در کنار آن در حال تکامل است.
جفت از یک طرف با دو شریان و یک ورید به قلب مادر اتصال دارد و از طرف دیگر با جنین از راه بند ناف ارتباط داشته و جنین از تمام مواد غذائى که در خون جفت موجود است تغذیه مى نماید.
کم کم بر اثر تغذیه و تکامل و روى آوردن سلول ها به خارج، «مرولا» تو خالى مى شود که آن را «بلاستولا» مى نامند.
طولى نمى کشد که شماره سلول هاى «بلاستولا» زیاد شده تشکیل یک کیسه دو دیواره مى دهد و سپس فرورفتگى پیدا مى کند و در نتیجه جنین به دو ناحیه «سینه» و «شکم» تقسیم مى شود.
جالب این که: تا این مرحله تمام سلول ها به یکدیگر شبیه هستند و از نظر ظاهر اختلافى ندارند، ولى از این مرحله به بعد صورتگرى جنین آغاز مى شود و در اجزاى آن به تناسب کارهائى که در آینده باید انجام بدهند، تغییراتى صورت مى گیرد، بافت ها و دستگاه هاى مختلف ظاهر مى شوند و هر گروه از سلول ها عهده دار ساختن یکى از دستگاه هاى بدن، مانند: دستگاه اعصاب، گردش خون، گوارش و... مى شوند، در نتیجه، جنین پس از این مراحل در مخفى گاه رحم، به صورت انسانى موزون صورتگرى مى شود (شرح تکامل جنین و مراحل مختلف آن به خواست خداوند در ذیل آیه 12 سوره «مؤمنون» خاطر نشان خواهد شد).(2)
* * *
2 ـ «أَرْحام» جمع «رحم» (بر وزن خشن) در اصل به معنى محلى است از شکم مادر که بچه در آن پرورش مى یابد، سپس به تمام نزدیکانى که در اصل از یک مادر متولد شده اند اطلاق شده است. و از آنجا که در میان آنها پیوند و محبت و دوستى است، این واژه به هر گونه عطوفت و محبت اطلاق گردیده.
بعضى نیز عقیده اى بر عکس این دارند و مى گویند: مفهوم اصلى آن همان رقت قلب و عطوفت و محبت است و از آنجا که خویشاوندان نزدیک داراى چنین عطوفتى نسبت به یکدیگر هستند به محل پرورش فرزند، رحم گفته شده است.
* * *
1 ـ منظور از «علم حضورى» آن است که ذات معلوم نزد عالِم حاضر باشد و او بر آن احاطه داشته باشد، و حقیقت علم به طور کامل چیزى جز این نیست، ولى در «علم حصولى» صورت و نقش معلوم نزد عالِم حاضر است، مثلاً علم ما به ذات خودمان و به تصورات و تصدیقات ذهنى مان، علم حضورى است، زیرا اینها نزد ما حاضر است اما نسبت به اشیاء و موجودات خارجى، علم حصولى داریم، زیرا هرگز ذات آنها در ذهن ما حاضر نیست، بلکه تنها نقش و صورت آنها حاضر است.
2 ـ به تفسیر «نمونه»، جلد 14، ذیل آیه 12 سوره «مؤمنون» مراجعه فرمائید.
.......................
تفسیر نمونه