• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

خطبه صد و پنجاه و نه

 

وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَکُمْ، وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِی

بیشتر...

خواب و رؤيا در قرآن

 

از جمله موضوعات مطرح شده در قرآن، خواب و خواب ديدن (

بیشتر...

خطبه صد و بیست و دو، بخش دوم

 

فَلَقَدْ کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ

بیشتر...

وظایف افراد در ماه مبارک رمضان، آیت الله العظمی

آیات 28 تا 31 سوره مبارکه کهف

شرح آیات 28 تا 31

28وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
14731
30036
144075454
امروز سه شنبه, 13 آذر 1403
اوقات شرعی

اهمیت تعلیم و تربیت از دیدگاه قرآن

در قرآن، آیات فراوانی در زمینه‏ تعلیم و تعلّم و نشر علم وجود دارد و نگاه اجمالی به این آیات پنج‌گانه، از میان ده‌ها آیه از قرآن مجید در زمینه تعلیم و تربیت، اهتمام فوق‌العاده اسلام را نسبت به این امر مهم نشان می‌دهد. 

 آیه نخست؛ «اللَّهُ الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الارْضِ مِثْلُهُنَّ یَتَنَزِّلُ الأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا انَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَی‏ءٍ قَدیرٌ وَانَّ قَدْ احاطَ بِکُلِّ شَی‏ءٍ عِلْما؛ خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آنها را، فرمان او در میان آنها پیوسته نازل می‏‌شود تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد»؛ (سوره طلاق، آیه ۱۲).

این آیه جهان را به منزله دانشگاهی معرفی می‌کند که تمام مخلوقاتش به‌منظور علم و آگاهی هر چه بیشتر انسان‌ها آفریده شده‌اند و هدف این بوده که در اسرار این پدیده‌‏ها بیندیشند و به علم و قدر پروردگار آشنا شوند، به تعبیر دیگر، «هدف از کل جهان آفرینش، علم و دانش بوده است.»

آیه دوم؛ «کَما ارْسَلْنا فیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمْ الْکِتابَ و الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ مالَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ؛ همان‌گونه (که با تغییر قبله، نعمت خود را بر شما کامل کردیم،) رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم؛ تا آیات ما را بر شما بخواند، شما را پاک کند و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمی‌دانستید، به شما یاد دهد.» (سوره بقره، آیه ۱۵۱).

در این آیه هدف از بعثت پیامبر اسلام(ص) را گسترش علم و حکمت و پرورش نفوس بر می‌شمرد و در این فراز قرآنی نه تنها به تعلیم کتاب و حکمت اشاره شده، بلکه به تعلیم آن اموری که بدون نزول وحی امکان دسترسی به آن نبوده، نیز اشاره شده است:‏ «یُعَلِّمُکُمْ مالَم تَکُونُوا تَعْلَمونَ؛ و آنچه را نمی‌‌دانستید، به شما یاد دهد.»

در آیه سوم، «رَبَّنا وَابْعَثْ فیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَةَ وَ یُزَکّیهِمْ انَّکَ انْتَ العَزیزُ الْحَکیمُ؛ پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند، آنها را کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزه کند، زیرا تو توانا و حکیمی.» (سوره بقره، آیه ۱۲۹).

در این آیه تعلیم و تربیت و آموزش حکمت، در دعای ابراهیم خلیل(ع) برای این امت آمده است و به‌خوبی استفاده می‏‌شود و در واقع تعلیم و تربیت از اهداف شناخته شده در میان امت‌های پیشین نیز بوده است.

در چهارمین آیه، «فَاسْئَلُوا اهْلَ الذِّکْرِ انْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ اگر نمی ‌دانید، از آگاهان بپرسید» و در واقع به بنیان مسئله تعلیم و تربیت اشاره شده است، چرا که همه عقلای جهان بر آن صحه می‌نهند که همیشه‏ «ناآگاهان باید از آگاهان فرا گیرند.»

 آخرین آیه؛ «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ‏؛ شایسته نیست مؤمنان همگی (به‌سوی میدان جهاد) کوچ کنند، چرا از هر گروهی از آنان، طایفه‌ای کوچ نمی‌کند (و طایفه‌ای در مدینه بماند) تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به‌سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند!» (سوره توبه، آیه ۱۲۲).

این آیه مسلمانان را به دو گروه تقسیم می‌کند: معلمان و متعلمان و در واقع هر مسلمانی باید جزء یکی از این دو گروه باشد یا آموزش دهد یا فرا گیرد یا معلم باشد یا شاگرد.

تأمل در این آیه شریفه نشان می‌دهد در اسلام همان‌گونه که تحصیل علم واجب است، تعلیم دادن به دیگران نیز جنبه وجوب و الزام دارد: «وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ؛ باید به هنگام بازگشت به‌سوی قوم خود، آنها را انذار کنند».

تعلم موسی(ع) از خضر(ع)

مسئله انتخاب‏ معلم‏ و استاد و مسیر تربیت‏ نفوس‏ و سیر و سلوک الی‌الله به حدی اهمیت دارد که گاه انبیای الهی، در مقطع خاصی نیز مأمور به این انتخاب می‌شدند. داستان خضر و موسی(ع) در سوره کهف در قرآن مجید که داستانی بسیار پر معنی و پرمحتوا است، چهره‌‏ای از این انتخاب است.

موسی(ع) مأمور می‌‏شود برای فرا گرفتن علومی که جنبه نظری نداشت، بلکه بیشتر جنبه عملی و اخلاقی داشت نزد پیامبر و عالم بزرگ زمانش که قرآن از او به عنوان ‏«عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا؛ بنده‌‏ای از بندگان ما که او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوی خود علم به او تعلیم داده بودیم.» یاد کرده، حاضر شود.

موسی(ع) با نشانه‌‏ای که در دست داشت به‏‌دنبال آن معلم‏ الهی می‌گشت تا از علومی که خدا به او تعلیم داده بود بهره ببرد، هنگامی‌که بعد از یک ماجرای مفصل به او رسید گفت: «هَلْ اتَّبِعُکَ عَلی‏ انْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً؛ آیا من از تو پیروی کنم (و همراه تو بیایم) تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزی!». اینها علومی بودند که علاوه بر علم شریعت به موسی تعلیم شد.

در مجموع این ماجرا به خوبی نشان می‌دهد پیدا کردن رهبری آگاه و فرزانه و بهره‌گیری از علم و اخلاق او تا آن حد اهمیت دارد که پیامبر اولو‌العزمی همچون موسی مأمور می‌‏شود که راه دور و درازی را برای حضور در محضر او و اقتباس از چراغ پر فروغش بپیماید.

خداوند نخستین معلم‏ است و در قرآن به آیاتی برمی‏‌خوریم که خداوند خود را به‌عنوان معلم‏ معرفی کرده است، گاه به آدم(ع) علم اسماء می‌آموزد: «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا؛ سپس علم اسماء [علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات‌] را همگی به آدم آموخت» و گاه به نوع انسان آنچه را نمی‏‌داند از طریق تکوین و تشریع (بخشی را به‌صورت علوم فطری در نهادش آفرید و بخش دیگری را به وسیله عقل و تدبیر در عالم آفرینش و بخش سومی را به وسیله انبیاء) می‏‌آموزد: «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ‏؛ به آدمی آنچه را که نمی‌دانست تعلیم داد».

گاه قلم به دست او داده و نوشتن می‏‌آموزد: «الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ همان کسی که به‌وسیله قلم تعلیم نمود»، گاه یک حرف و دو حرف بر زبانش می‏‌نهند و شیوه سخن گفتن به او تعلیم می‌دهد: «الرَّحْمَنُ  عَلَّمَ الْقُرْآنَ  خَلَقَ الْإِنْسَانَ  عَلَّمَهُ الْبَیَانَ»؛ خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود، انسان را آفرید و به او «بیان» را آموخت.»

به این ترتیب او هم معلم بیان است و هم معلم قلم و هم معلم اموری که انسان از آن آگاهی نداشته است، این تعلیمات ممکن است اشاره به تعلیمات فطری‏ باشد که به‌صورت خلاصه و سربسته در درون جان انسان است و نیز ممکن است اشاره به وجود اسباب و مقدماتی باشد که خدا در انسان آفریده و او را قادر بر اختراع زبان و خط و کشف سایر واقعیات جهان هستی کرده است

انبیاء و ائمه اطهار(ع)؛ معلمان بزرگ تاریخ بشریت

تعلیم‏ و تربیت انسان از جمله مهم‌ترین برنامه پیامبران است، انبیای الهی آنچه را که خدا به عنوان وحی، به آنان تعلیم‏ کرده، از طریق استدلال، انذار، بشارت، موعظه و اندرز و نفوذ در دل ها، به مردم تعلیم‏ می‌دهند، لذا پیامبران بزرگترین معلمان در عالم بشریتند، البته پیغمبران خدا همانند معلمانی بودند که هر کدام جامعه بشریت را در یک کلاس پرورش می‏‌دادند و بدیهی است دوران تعلیم هر یک که تمام می‏‌شد به دست معلم‏ دیگر، در کلاس بالاتر سپرده می‏‌شدند.

بدین‌ترتیب نوح(ع) مسئول تعلیم و تربیت انسان‏‌ها در نخستین مقطع بود، ابراهیم(ع) در مقطع دیگر و همچنین موسی و عیسی(ع) هر کدام معلم‏ و استاد یکی از این مقاطع بودند.

حال با گذشت‏ زمان‏ و آمادگی‏ نوع‏ بشر برای‏ تعلیمات‏ عالی‌‏تر، ادیان الهی تدریجاً کامل‌‏تر و تعلیمات آنها عمیق‌‏تر شد تا نوبت به آخرین و کامل‌‏ترین آیین الهی یعنی آیین اسلام رسید و فرمان‏ «الْیَوْمَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضَیتُ لَکُمُ الاسْلامَ دیناً؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را به عنوان آیین (جاویدان) شما پذیرفتم» صادر شد و خاتم انبیا محمد(ص) مأمور تعلیم این مقطع شد.

به تعبیر دیگر انبیای پیشین برای اینکه انسان بتواند در این راه پرنشیب و فرازی که به‌سوی تکامل دارد پیش برود، هر کدام قسمتی از نقشه این مسیر را در اختیار او گذاردند تا این شایستگی را پیدا کرد که نقشه کلی و جامع تمام راه را به وسیله آخرین پیامبر از سوی خداوند بزرگ در اختیار او بگذارد، بنابراین از اهداف بعثت پیامبر اسلام(ص)، آموزش مردم شمرده شده: «وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ؛ و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد» و رسول خدا(ص)  نیز از اهداف بعثت خود را آموختن مردم می‏‌داند: «و بالتّعلیم أُرسلتُ‏؛ من فرستاده شدم برای تعلیم.»

در این میان نیاز مردم به پیامبر(ص)، برای تبیین پیچیدگی‌ها و تفسیر مجملات قرآن کریم است که سبب ارتباط آنها با سنت رسول‌اللّه می‏‌شود، همان ارتباطی که آنها را در همه زمینه‏‌ها هادی و راهگشاست و به تعبیر دیگر قرآن همانند کتابی است که شاگردان احساس می‏‌کنند برای فهم آن در پاره‌ای از قسمت‌ها نیاز به معلم‏ دارند و پیوند آنها با معلم‏، حقایق زیاد دیگری را نیز برای آنها روشن می‏‌سازد.

حال سؤال در این است که آیا پس از رسول خدا، این معلم الهی همچنان در میان مسلمانان وجود دارد یا نه؟ بدون شک باید وجود داشته باشد و گرنه مشکلات، باقی می‏‌ماند، چرا که همه انسان ‌ها با پشتیبانی فطرت و فرمان عقل، در جست‌وجوی کمال هستند و باید راهی پر فراز و نشیب و طولانی را به‌سوی خدا، کمال مطلق و تکامل معنوی در تمام ابعاد بپیمایند.

درست است خداوند انسان را با نیروی عقل و خرد مجهز ساخته، وجدانی قوی و پربار به او داده، کتاب‌های آسمانی برای او فرستاده، اما این انسان ممکن است با همه این وسایل تکوینی و تشریعی باز در تشخیص مصداق کمال، گرفتار اشتباه شود و به جای اینکه راه تکامل را بپیماید، راه انحطاط و نقصان را طی کند.

مسلماً وجود یک پیشوای معصوم، خطر انحراف و گمراهی را تا حد زیادی تقلیل می‏‌دهد و به این ترتیب «وجود امام (ع)، تکمیل‌کننده هدف آفرینش انسان است.»

و اینجاست که ما معتقدیم در هر عصر و زمان امام معصومی وجود دارد که علم قرآن نزد اوست و او همان کسی است که پیغمبر اکرم(ص) در روایت متواتر ثقلین از او به عنوان «عترت» یاد کرده و پیوندش را با قرآن تا دامنه قیامت ناگسستنی دانسته و فرموده است: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی، وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران می‌گذارم که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من اهل بیتم و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند».

برات آزادی از دوزخ برای معلم و متعلم

در روایتی معروف از پیغمبر اکرم(ص) آمده است که وقتی معلمی به کودکی بسم الله الرحمن الرحیم را یاد بدهد و او تکرار کند، خداوند چهار برات آزادی از دوزخ را برای معلم، متعلم و پدر و مادر معلم می‌‌نویسد: «اذْا قالَ المُعلِّمُ‏ لِلصَّبِیِّ بسم اللَّه الرحمن الرحیم (و قالَ الصِّبیُّ بسم اللَّه الرحمن الرحیم) کَتَبَ اللَّه بَرَائَةً لِلصَّبِیِّ وَبَرَائَةً لأَبَوَیْهِ وَ بَرائَةً لِلمُعَلِّم‏؛ هنگامی‌که معلم‏ به کودک بگوید: بسم اللَّه الرحمن الرحیم (و او تکرار کند) خداوند فرمان آزادی از دوزخ برای کودک و پدر و مادرش و معلم‏ می‌نویسد».

این روایت نشان از جایگاه ویژه تعلیم و تربیت در اسلام دارد و شما معلمان باید خدا را شکر کنید که در این مسیر قرار گرفته‌اید. 

منابع: 
 اخلاق در قرآن،  سوره کهف، آیۀ۶۵،  سوره کهف، آیه ۶۶، سوره بقره، آیه ۳۱، سوره علق، آیه ۴ و ۵، سوره الرحمن، آیه ۱- ۴، اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، اسلام در یک نگاه،  سوره احزاب، آیه ۳۹ ، تفسیر نمونه، پاسخ به پرسش‌های مذهبی، سوره مائده، آیه ۳، یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ،  سوره جمعه، آیه ۲، بحارالانوار، پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، بیانات حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی، تفسیر برهان.

.....................

ایکنا

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری