• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

خطبه دویست و بیست و سه، بخش سوم

 

وَ حَقّاً أَقُولُ! مَا الدُّنْیَا غَرَّتْکَ، وَ

بیشتر...

خطبه دویست و بیست و یک، بخش سوم

 

وَ لَئِنْ عَمِیَتْ آثَارُهُمْ، وَ انْقَطَعَتْ

بیشتر...

گماردن رحمت خدا به برداشتن بار گران بنده

صحیفه سجادیه - دعای شماره ۳۹ - فراز ۹

فَصَلِّ عَلَى

بیشتر...

حضرت نوح در قرآن،آیت الله مکارم

دریافت فایل صوتی

حجم:5 MB

زمان: 26 دقیقه

بیشتر...

سرانجامِ کفران نعمت ها

شرح آیات 28 لغایت 30 سوره مبارکه ابراهیم

28 أَلَمْ تَرَى

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
14306
30036
144073329
امروز سه شنبه, 13 آذر 1403
اوقات شرعی

بهره کشف الاسرار از گفتار و کردار علی(ع)

بهره کشف الاسرار از گفتار و کردار علی(ع)

این مقاله به میزان تأثیرپذیری و بهره‏مندی کتاب تفسیر کشف‏الاسرار میبدی از سخنان علی‏بن ابی‏طالب(ع) و همچنین کرامات و حکایاتی که از آن حضرت نقل کرده، پرداخته است؛ و ضمن ارائه نمونه‏هایی از احادیث علوی که با زبان عربی یا با ترجمه فارسی در کتاب مذکور نقل شده، به دیدگاه میبدی درباره کرامات و فضائل علی(ع) نیز اشاره کرده است. انتخاب کتاب کشف‏الاسرار بدان جهت است که نویسنده کتاب از علمای اهل سنّت بوده و کتاب او نیز در زمره امّهاتِ کتب صوفیه به شمار می‏رود. علاوه بر این تفسیر کشف‏الاسرار بی‏تردید یکی از زیباترین متون نثر فارسی است.

کلید واژه‏ها:

کشف الاسرار، روایات علوی، عرفان، حدیث.
در میان آثار منثور دینی، آنچه به زبان فارسی نگاشته شده است، نسبت به تألیفات و تحقیقاتی که ایرانیان به زبان عربی داشته‏اند، اندک است. در ادوار مختلف گذشته، در میان عالمان دینی گه‏گاه به شخصیتهایی برمی‏خوریم که بنا به میل باطنی، یا به تشخیص نیازهایِ اجتماعی و یا به سفارش و خواهش شاهزادگان و شاهان ایرانی، به نگارش متون دینی به زبان پارسی همّت گمارده‏اند، که از آن جمله می‏توان به آثاری چون تفسیر روض‏الجنان و روح‏الجنان، معروف به تفسیر ابوالفتوح رازی، و یا تفسیر کشف‏الاسرار و عدّة‏الابرار، معروف به تفسیر خواجه عبداللّه انصاری، اشاره کرد، که هر دو اثر از جنبه‏های مختلف، از جمله جنبه دینی و قرآنی و جنبه ادبی، حایز اهمیّت فراوانند. این مقاله درصدد است تا به دلایلی که بعضا اشاره می‏شود، به میزان بهره‏مندی و استفاده تفسیر کشف‏الاسرار از گفتار و رفتار حضرت مولی‏الموحّدین، علیّ‏بن ابی‏طالب ـ علیه‏السّلام ـ اشاره‏ای داشته باشد. انتخاب تفسیر کشف‏الاسرار که بدون شک از زیباترین متون ادب فارسی و از دلنشین‏ترین متون تفسیر قرآن کریم است، از آن روست که:
اوّلاً: این اثر به زبان فارسی است.
ثانیا: از مهم‏ترین متون ادبی و عرفانی به شمار می‏رود.
ثالثا: صاحب آن از علمای عامّه است.
رابعا: نخستین تفسیر کامل قرآن کریم به زبان فارسی است.
تفسیر که به نام خواجه عبداللّه انصاری (481ـ396 ه . ق) مشهور است، در واقع اثر ابوالفضل میبدی ـ عالم و عارف شافعی‏مذهب قرن ششم هجری ـ است که در سال پانصد و بیست هجری قمری به تألیف کشف‏الاسرار همّت کرده و در اوایل نیمه دوم قرن ششم آن را به پایان برده است.
میبدی تفسیر خود را بر اساس تفسیر الهروی خواجه عبداللّه انصاری در ده مجلّد به رشته تحریر درآورده و در ذیل هر سوره، نخست به ترجمه ادبی و تفسیر شرعی و روایی آیات و سپس به تفسیر ادبی ـ عرفانی آیات می‏پردازد.
مجموع روایاتی که میبدی به زبان عربی در تفسیر نقل کرده، یکصد و بیست روایت، و مجموع روایاتی که به زبان فارسی نقل کرده، بیست و سه روایت است که بعضی از آنها در نهج‏البلاغه نیز آمده است.
مجموع حکایات و داستانهایی که از علیّ‏بن ابی‏طالب ـ علیه‏الصّلوة و السّلام ـ در کشف‏الاسرار آمده، بالغ بر سیزده حکایت است. سیصد و هفتاد و هفت باد نیز نام علیّ‏بن ابی‏طالب(ع) به صورتِ علیّ‏بن ابی‏طالب، امیرالمؤمنین و ابوالحسن ذکر شده است.
توجّه به میزان بهره‏گیری میبدی از روایات علی(ع)، نشان از ذکاوت مفسّر مذکور، در تبیین آیات الهی دارد.
این مقاله به لحاظ محدودیتهایی که دارد، صرفا به ذکر نمونه‏هایی از دیدگاههای میبدی درباره حضرت علی(ع) می‏پردازد، که عبارتند از:
تقدّم علی(ع) در پذیرش اسلام.
منزلت علی(ع)
دانش و بینش علی(ع)
کرامات و فضایل علی(ع)
و در خاتمه، فهرست روایات عربی و فهرست روایات فارسی منقول از آن حضرت را با ذکر شماره جلد و شماره صفحه ارائه می‏دهد.

تقدّم علی(ع) در پذیرش اسلام

میبدی در نوبت ثانیه، در ذیل آیه شریفه:
«والسّابقونَ الأوّلونَ مِنَ المُهاجِرینَ»(1) آورده است: ... اسمعیل بن ایاز بن عفیف روایت کند از پدر خویش از جدّ خویش ـ عفیف ـ گفتا: مردی بازرگان بودم. به روزگار حجّ به مکّه آمدم و به‏نزدیک عبّاس بن عبدالمطلّب فرود آمدم، که با وی دوستی و برادری داشتم. گفتا: هر دو به ایّامِ موسم، به منی ایستاده بودیم ـ من و عبّاس ـ که مردی جوانِ تازه‏روی فراز آمد به وقت پیشین، و ساعتی در آسمان می‏نگرد؛ آنگه روی به قبله آورد و در نماز ایستاد. هم در آن ساعت کودکی آمد و از راستْ‏دستِ وی بایستاد و زنی آمد از پسِ هر دو بایستاد. آن جوان پشت خم داد و در رکوع شد. هر دو در متابعت وی در رکوع شدند. جوان به سجود شد. ایشان نیز به متابعت وی در سجود شدند، و در قیام همچنان و در تشهّد همچنان. ابن عفیف رو به عبّاس آورد؛ گفت: یا عبّاس، این عظیم کاری است. این کار ایشان چه کار است و این چه کسان‏اند اینان؟ عبّاس گفت هذا ابنُ أخی ـ محمّد بن عبداللّه بن عبدالمطّلب. یَزَعمُ أنَّ اللّهُ تعالی بَعَثَهُ رَسولاً وَ أنَّ کنوزَ کسری و قیصر سَتُفتَحُ عَلَیهِ وَ هذَا الغُلامُ ابنُ أَخی ـ علیّ بن ابی‏طالب ـ و هذا المرأةُ خدیجة بنت خویلد ـ زوجة محمّد(2).

منزلت علی(ع)

توجّه به جایگاه علی(ع) و بیان منزلت آن حضرت، از موضوعاتی است که مکرّر در تفسیر کشف‏الاسرار مدّنظر مفسّر بوده است. برای نمونه، مطلبی را که در ذیل آیه شریفه «وَاللّهُ رَئوفٌ بِالعِبادِ»(3) نقل کرده است و در آن صراحتا منزلت والای علیّ‏بن ابی‏طالب(ع) را معلوم نموده، می‏آوریم: و گفته‏اند، که این آیت در شأن امیرالمؤمنین علیّ‏بن ابی‏طالب(ع) آمد، آنگه که مصطفی هجرت کرد و علی را بر جایِ خوابِ خود خوابانید، و ذلک اَنَّ اللّه تعالی أوحی إلی جبرئیل و میکائیل، إنّی آخیتُ بَینَکما و جَعلتُ عُمرَ أحدِکُما أطوَلُ مَن عُمرِ الآخَر، فَأَیُّکُما یُؤثِرُ صاحِبَه بالحَیوةِ، فَاختارِ کِلاهُما الحَیوة، فَأوحی اللّهُ إلَیهما أفَلا کُنتُما مِثلَ علیِّ بن أبی‏طالبِ، آخییت بَینَه و بَینَ نبیّی محمّدٍ (ص) فَبات عَلی فِراشِهِ یَفدیه بِنفسه، و یُؤثِرُه بِالحَیوة. اهباطا إلی الارض فَاحفَظاهُ مِن عَدوّه، فَنَزَلا، وَ کانَ جبرئیلُ عِندَ رَأسِ علیٍّ، وَ میکائیلُ عَندِ رِجْلَیهِ، و جبرئیلُ یُنادی «بَخٍ بَخٍ مِن مِثلِک یَابنَ ابی‏طالب، یباهی اللّهُ ـ عزّ و جلّ ـ بِکَ المَلائِکَةُ.» فَأَنزَلَ اللّهُ ـ عزّ و جلّ ـ عَلی رَسولِه و هو متوجّهٌ إلی المدینةِ فی شأن علیِّ: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یشتری نَفْسَهٌ...»(4).

دانش و بینش علی(ع)

جمله ویژگیهای برجسته امام علی(ع)، علم اوست. اعلمیّت حضرت به گونه‏ای است که حتّی دشمنان سرسخت ایشان نتوانسته‏اند آن را کتمان کنند. میبدی با وقوف به مدارج علمی آن حضرت، در لابه‏لای تفسیر خود به نقل کلمات ایشان پرداخته و از خرمن دانش الهی و علوم لدّنی حضرت خوشه‏چینی کرده است. در اینجا به ذکر چند نمونه از آن بسنده می‏شود:
1ـ در ضمن تفسیر سوره حمد، به حکایتی از امام مسلمانان، علیّ مرتضی، می‏پردازد که مشکل را برای فردی جهود حل می‏کند:» بوبکر نقّاش حکایت کرد از امام مسلمانان، علیّ مرتضی(ع)، که روزی جهودی مرا گفت: در کتابِ شما آیتی است، بر من مشکل شده؛ اگر کسی آن را تفسیر کند تا اشکال من حل شود، من مسلمان شوم. امام گفت: آن چه آیت است؟ گفت: «إهدِنا الصِّراطَ المُستقیم». نه شما می‏گویید که به راه راستیم و دین روشن؟ اگر چنین است و بر شک نه‏اید، در دین خویش چرا می‏خواهید و آنچه دارید، چرا می‏جویید؟ امام گفت: قومی از پیغامبران و دوستان خدا پیش از ما به بهشت رفتند و به‏سعادت ابد رسیدند. ما از اللّه می‏خواهیم تا آن راه که به ایشان نمود، به ما نماید، و آن طاعت که ایشان‏را بر آن داشت تا به بهشت رسیدند، ما را بر آن دارد، تا ما نیز بر ایشان در رسیم و در بهشت شویم. گفتا آن اشکال وی حل شد و مرد مسلمان گشت(5)».
در ضمن تفسیر آیه 147 از سوره «نساء»، با ذکر داستانی، فراست و ذکاوت علیّ‏بن ابی‏طالب را مطرح می‏کند و روحیه علم‏گرایی و پرهیز از خرافات را در آن حضرت نشان می‏دهد: «و در تحقیق فراست اولیا روایت کنند که امیرالمؤمنین علی(ع) روزی قدم در رکابِ مرکب می‏کرد تا به غزاة شود. مردی منجّم بیامد و رکاب او گرفت، گفت: یا علی! امروز به حکمِ نجوم، در طالعِ تو نگاه کردم و تو را رویِ رفتن نیست؛ که تو را نُصرت نخواهد بود. علی(ع) گوید: دور، ای مرد از برِ مرکب من! حیدر کرّار بدان قدم در رکاب کرده است تا چون تویی رکاب او گیرد و بازگرداند؟ دور باش از بر من، که اندیشه سینه من، کم از آن اثر نکند که خورشید در فلک. اگر فلک را از بهر کاری در گردش آورده‏اند، ما را نیز هم از بهر کاری در روش آورده‏اند. کسی را که دقیقتِ او حقیقت بود، و ثوانی او سبعِ مثانی بود، و اصطرلاب او دل او بود، اندیشه وی کم از رأی تو بود؟ من بدین حرب خواهم شد، و جز امروز حرب نخواهم کرد، که مرا به فراستِ باطن معلوم شده است که از این لشکر من نُه کشته شود. واللّه که دَه نَبود! و از لشکر دشمن نُه بجهند. واللّه که ده نبود(6)!»
3ـ و باز از بیان آن حضرت در تبیین مسائل تاریخی بهره می‏گیرد و علم و دانش او را بر مسائل پیشینیان و تاریخ گذشتگان می‏ستاید و آن را دلیل محکم برای بیان مطالب خود می‏داند. از جمله در ضمن شرح قصّه اصحاب کهف و روایات متعدّد و مختلفی که درباره آنها وارد شده است، از روایات امیرالمؤمنین علی(ع) بهره می‏گیرد و بدان استناد می‏کند: «علماءِ صحابه و تابعین و ائمّه دین در آن مختلفند و در روایات و اقوال ایشان اختلاف و تفاوت است. قول امیرالمؤمنین علی(ع) آن است که اصحاب‏الکهف قومی بودند در روزگار ملوک طوایف، میان عیسی(ع) و محمّد(ص)، و مسکن ایشان زمین روم بود در شهر افسوس. گفته‏اند که آن شهر امروز طرسوس است، و اهل آن شهر بر دین عیسی بودند و کتاب ایشان انجیل بود، و ایشان را ملکی بود صالح. تا آن ملک بر جای بود، کار ایشان بر نظام بود و بر دین عیسی راست بودند. چون آن ملک از دنیا برفت، کار بر ایشان مضطرب گشت و سر به باطل و ضلالت و تباهکاری در نهادند و بت‏پرست شدند، و در میان ایشان قومی اندک بماندند متواری از بقایای اهل توحید که بر دین عیسی بودند. و پادشاه اهل ضلالت در آن وقت دقیانوس بود؛ جبّاری متمرّد، کافری بت‏پرست. قومی گفتند دعوی خدایی کرد و خلق را بر طاعت خود دعوت کرد. و این دقیانوس با لشکر و حشم فراوان از زمین پارس آمده بود و این مدینه افسوس دارالملک خود ساخته، و هر کس که سر در چنبر طاعت وی نیاوردی و از دین وی برگشتی، او را هلاک کردی...»(7)

کرامات و فضایل علی(ع)

در تفسیر کشف‏الاسرار، حکایات و روایات متعدّدی است که دلالت بر فضایل و کرامات حضرت دارد. از آن جمله است داستانی که در فتح خیبر نقل می‏کند و علی(ع) را تنها فاتح آن می‏داند، که با امدادهای غیبی از عهده آن کار برآمد پس از آن که ابوبکر و عمر از فتح آن عاجز ماندند.
ابوبکر تمامِ آن روز جهد کرد و حصار گشاده نیامد. دیگر روز به عمر داد؛ هم گشاده نیامد. رسول گفت: واللّه لاَءعطینّ الرّایةَ غدا رَجُلاً یُحِبُّهُ اللّه و رسوله. پس دیگر روز علی را بخواند و عَلم به وی داد. علی رفت و عَلم بر درِ حصارِ خیبر بزد. جهودی بر بامِ حصار آمد؛ گفت: مَن انتَ: تو کیستی؟ گفت: من علیام. جهود گفت: علای شد این کار به حقّ موسی و توریة. پس علی به تأیید الهی و قوّتِ ربّانی درِ حصار به دست گرفت و از بومِ حصار بِرکند و بینداخت؛ چنان‏که زلزله در حصارِ خیبر افلتا. بورافع گوید ـ مولی رسول ـ که: با من هفت تنِ دیگر از مبارزانِ عرب بودند. خواستیم که در از یکجانب به دیگر جانب گردانیم؛ نتوانستیم. گویند که حلقه آن چهارصد مَنْ بود و بعد از آن، علی رفت تا آن حلقه برگیرد و نتوانست؛ از آنکه آنگه که می‏بَرکند، جبرئیل با وی بود به معاونت. پس علی گفت: ما قَلَعتُها بقوَّةٍ جسمانیَّة إنَّما قَلَعْتُها بِقوَّةٍ رَبّانیّه(8)».
همچنان در باب فضایل آن حضرت، در ذیل روایت مشهورِ مَن کُنتُ مَولاه فَعلیُّ مَولاه از قول رسول اکرم(ص) می‏گوید: «هر که مرا در دین و اعتقادْ با وی پیوند است و دوستی، علی را با وی پیوند است و دوستی؛ و این شرف فضل علی(ع) را گفت».
و در ادامه می‏نویسد: «و مِن فَضائِلِ علیِّ(ع) ما رُوِیَ عِمران بن حَصین أَنّ النبیّ(ص) قال: «إنّ علیّا مَنّی و أَنَا مِنه، وَ هُو وَلیُّ کُلِّ مؤمنِ بَعدی». و عَن ابن عُمَر قال: «آخی رسول‏اللّه(ص) بَین أصحابِهِ، فَجَاءَ علیُّ تَدمَعُ عَیناه، هذا عَلیُّ ولیُّکم، اللّهمَّ والِ مَن والاه، وَ عادِ مَن عاداه، فَقالَ آخَیتُ بَین أصحابِک وَ لَمْ تُؤاخ بَینی و بَین أحد فقال رسول‏اللّه(ص): «أنت أخی فِی‏الدُّنیا وَ الآخِرَة»، و قال «أنتَ مِنّی بِمَنزَلَةِ هرونَ مِن موسی إلاّ أنّه،لا نبیَّ بَعدی». وَ رُوِیَ الرّضا عن آبائه عن علی(ع) قال: «قالَ لی رسولُ اللّهِ(ص): لَیس فی القیامةِ راکبٌ غَیرُنا، وَ نحنُ أربعةٌ، فَقامَ إلَیهِ رَجُلٌ مِنَ الأنصارِ فَقالَ فِداکَ أبی وَ أمّی! أنت و مَن؟ قالَ: أنا عَلَی البُراق، و أخی صالحُ عَلی ناقَةِ اللّهِ الّتی عُقِرَتْ، وَ عمّی حمزةُ عَلی ناقَتی العَبضاء، و أخی عَلیُّ عَلی ناقةٍ مَن فَوقِ الجَنَّةِ، و بِیَدهِ لَواءُ الحَمدِ یُنادی: لا إلهَ ألاَّ اللّه، محمّدٌ رسولُ‏اللّه نودِیَت مِن بَطنانَ العَرشِ: نِعمَ الأبُ أبوکَ إبراهیم الخلیل، وَ نِعمَ الأخُ أخوکَ علیُّ بن ابی‏طالب»! وَ عَن ابی سعید الخِدْری قال: نَظَرَ رسولُ اللّه(ص) فی وَجْهِ عَلیِّ بن ابی‏طالب، فَقالَ: «کَذَبَ مَن یَزعَمْ أَنَّه یُحِبُّنی وَ هو یُبغِضُکَ». علیّ مرتضی، ابن عمّ مصطفی، شوهر خاتون قیامت ـ فاطمه زهرا ـ که خلافت را حارس بود، و اولیا را صدر و بدر بود، چنان‏که نبوّت به مصطفی ختم کردند. خلافت خلفاء راشدین به وی ختم کردند خاتمت نبوّت و خاتمت خلافت، هر دو به هم از آدم به میراث همی آمد، عصرا بعدِ عصر؛ تا به عهد دولت مصطفی، خاتمت نبوّت به میراث به مصطفی رسید و خاتمت خلافت به علیّ مرتضی رسید. رقیق عصمت و نبوّت بود. عنصر علم و حکمت بود. اخلاص و صدق و یقین و توکّل و تقوا و ورع، شعار و دثار وی بود. حیدر کرّار بود. صاحب ذوالفقار بود. سیّد مهاجر و انصار بود. روز خیبر، مصطفی گفت: «لاَءُعطینّ هذِهِ الرّایة غدا رَجُلاً یُفتَحُ اللّهُ عَلی یَدَیهِ، یُحِبُّ اللّهَ و رسولَه، و یُحبُّهُ اللّهُ و رسولُه». فردا این رایتِ نصرتِ اسلام به دست مردی دهم که خدا و رسول را دوست دارد، و خدا و رسولْ او را دوست داردند. همه شب صحابه در این اندیشه بودند که فردا عَلم اسلام و رایت نُصرتِ لا إلهَ الاّ اللّه به کدام صدّیق خواهد سپرد. دیگر روز مصطفی گفت: «أینَ علیِّ بن ابی‏طالب؟» گفتند: یا رسولَ اللّه، هُوَ یَشتَکی عَینَیْهِ: چشمش به درد است. گفت: او را بیارید. بیاوردند. زبان مبارک خویش به چشم او بیرون آورد. شفا یافت و نوری نو در بینایی وی حاصل شد، و رایت نصرت به وی داد. علی گفت: «یا رسول اللّه، أُقاتِلُهُمْ حَتّی یَکونوا مِثلُنا»: ایشان را به تیغ چنان کنم که یا همچون ما شوند، یا همه را هلاک کنم. رسول گفت: یا علی، آهسته باش و با ایشان جنگ بر اندازه ناکسی و بیقدریِ ایشان کن، نه بر قدر قوّت و هیبت خویش. یا علی، ادعهم إلی الإسلامِ وَ أخبرهُم بِما یَجِبُ عَلَیهِم مِن حقِّ اللّهِ فیهِ، فَوَاللّهِ لاَءِن یهدی اللّهُ بِکَ رَجُلاً واحدا خَیرٌ لَکَ مَنْ أنْ یَکونَ لَکَ حمرالنّعم».(9)
و در ذیل آیه شریفه «مَنْ ذَاالْذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضا حَسَنا»(10) به داستانِ همکاری زیبای حضرت فاطمه زهرا(س) و علیّ‏بن ابی‏طالب در کمک به سائل و نتایج مطلوب ناشی از معامله کردن با خدا می‏پردازد و می‏نویسد: «روزی علیّ مرتضی(ع) در خانه شد. حسن و حسین پیش فاطمه زهرا می‏گریستند. علی گفت: یا فاطمه، چه بوده است این روشنایی چشم و میوه دل و سرور جان ما را که می‏گریند؟ فاطمه گفت: یا علی، مانا که گرسنه‏اند؛ که یک روز گذشت تا هیچ چیز نخورده‏اند. و دیگی بر سر آتش نهاده بود. علی گفت: آن چیست که در دیگ است؟ فاطمه گفت: در دیگ هیچ چیز نیست مگر آب تهی. دلخوشیْ این فرزندان را بر سر آتش نهادم، تا پندارند که چیزی می‏پزم. علی(ع) دلتنگ شد. عبائی نهاده بود؛ برگرفت و به بازار برد و به شش درم بفروخت و طعامی خرید. ناگاه سائلی آواز داد که «مَن یُقرِض اللّهَ یَجدْهُ مَلیّا وَفیّا». علی(ع) آنچه داشت، به وی داد. باز آمد و با فاطمه بگفت. فاطمه گفت: نوشَت باد یا اباالحسن، که توفیق یافتی و نیکو چیزی کردی، و تو خود همیشه با خیر بوده‏ای و با توفیق. علی بازگشت تا به مسجد رسول شود و نماز کند. اعرابی‏ای را دید که شتری می‏فروخت. گفت: یا اباالحسن، این را شتر را می‏فروشم؛ بخر. علی گفت: نتوانم؛ که بهای آن ندارم. اعرابی گفت: به تو فروختم تا وقتی که غنیمتی در رسد یا عطائی از بیت‏المال به تو درآید. علی آن شتر به شصت درم بخرید و فرا پیش کرد. اعرابی دیگر پیش وی درآمد؛ گفت: یا علی، این شتر به من فروشی؟ گفت: فروشم. گفت به چند؟ گفت: به چندانک خواهی. گفت به صد و بیست درم خریدم. علی گفت: فروختم. صد و بیست درم پذیرفت از وی و به خانه باز شد. با فاطمه گفت که ازین شصت درم با بهای شتر دهم به اعرابی و شصت درمْ خود به کار بریم. بیرون رفت به طلب اعرابی. مصطفی را دید. گفت: یا علی، تا کجا؟ علی قصّه خویش باز گفت. رسول خدا شادی نمود و او را بشارت داد و تهنیت کرد؛ گفت: یا علی، آن اعرابی نبود؛ آن جبرییل بود که فروخت، و میکائیل بود که خرید، و آن شتر، ناقه‏ای بود از ناقه‏های بهشت. این آن قرض بود که تو به اللّه دادی و درویش را به آن بنواختی، و قد قال اللّه ـ عزّ و جلّ ـ «مَنْ ذاالَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضَا حَسَنا»(11)
و باز در ذکر فضایل علی(ع) به "ردّالشمس" اشاره می‏کند و آن را معجزه‏ای برای علیّ بن ابی‏طالب می‏داند؛ چنان‏که این معجزه برای سلیمان پیامبر پیدا شده بود. می‏نویسد: «در خبر است که مصطفی ـ صلواتُ اللّه و سلامُه علیه ـ سر بر کنار علی نهاد و بخفت. علی(ع) نمازِ دیگر نکرده بود. نخواست که خواب بر رسول قطع کند. مردِ عالم بود؛ گفت: نمازْ طاعت حقّ، و حرمتْ‏داشتِ رسولْ طاعت حق. همچنان می‏بود، تا قرصِ آفتاب به مغرب فرو شُد. مصطفی(ص) از خواب درآمد. علی گفت: یا رسول‏اللّه، وقت نمازِ دیگر فوت شد و من نماز نکردم. رسول گفت: ای علی، چرا نماز نکردی؟ گفت: نخواستم که لذّت خواب بر تو قطع کنم. جبرئیل آمد که یا محمّد، حق ـ تعالی ـ مرا فرمود تا قرصِ آفتاب را از مغرب باز آرم تا علی نمازِ دیگر به وقت بگزارد. بعضی یاران گفتند: قرص آفتاب را چندان بازآورد که شعاع آفتاب دیدیم که بر دیوارهای مدینه می‏تافت(12)».
در پایان، به روایتی که میبدی از حضرت علی(ع) در ذیل آیه شریفه: «یا أیُّها الّذینَ آمَنوا إذا ناجَیْتُمُ الرّسولَ فَقَدِّموا بَیْنَ یَدَیْ نَجْویکم صَدَقةً»(13) نقل کرده و جامع همه فضایل آن حضرت است، اشاره می‏کنیم: «امیرالمؤمنین علی(ع) گفت در بعضی روایات که: چون این آیت فرو آمد، یک دینار به صدقه دادم و ده سؤال از رسولِ خدا کردم. گفتم: یا رسول‏اللّه، کیفَ اَدعواللّهَ: خدای را ـ جلَّ جلالُه ـ چون خوانم و چگونه پرستم؟ گفت: بِالصِّدق و الوِفاء. عهدی که روزِ «بلی»(14) با وی رفته، به وفای آن باز آیی و در گفتار و کردار خود صدق به جای آری. آنچه نمایی، داری(15) وآنچه گویی، کنی و از آنجا که آواز دهی، باشی. گفتم: ما أسألُ اللّهَ: از خدا چه خواهم؟ گفت: السّلامةُ فی‏الدُّنیا و الآخرة: در دنیا و آخرت، سلامتِ دل از آفاتِ بشریّت و عافیتِ تن از انواع بلیّت. گفتم: ما أَصنَعُ لَنَجاتی؟: چه کنم تا در انجمنِ رستاخیز از رستگاران باشم؟ ایمن از فزعاتِ قیامت و رسیده به درجاتِ جنّت؟ گفت: کُلْ حلالاً و قُل صدقا: آنچه خوری، حلال خور و آنچه گویی، صدق گوی. حرام را به خود راه مده، که حرام بدْ سرانجام بود. از دروغ بپرهیز، که هر که دروغ گوید، در دو جهان بدنام بود. گفتم: مَالحیلةُ؟: حیلت چه کنم تا آن بُوَد که من خواهم؟ گفت: ترکُ الحیلة حیلةٌ: حیلت بگذار و بدان‏که همه آن بُود که اللّه خواهد و حیلت و تدبیر بنده هرگز با تقدیرِ اللّه برنیاید. گفتم: ما علیّ؟ بر من چیست از احکام تا بگزارم؟ و از عهده آن بیرون آیم؟ گفت: امر اللّه و رسوله به هر چه اللّه فرمود از واجبات و مفروضات و هرچه رسول گفت از مسنونات و مندوبات. گفتم: مَاالرّاحةُ؟: آسایش و راحت چیست؟ قال: الجَنَّةُ. گفت: راحت آن است که در بهشتِ با نعمت، فرود آیی و از دوزخِ با عقوبت، ایمن شوی. گفتم: ماالسّرورُ؟ قالَ الّرؤیةُ: گفتم: شادی چیست و آن کامشادی کی؟ گفت: شادی، آن شادی که شبِ فراق به سر آید و صبحِ وصال از مطلع اقبال برآید و بنده شاهدِ جمالِ ذوالجلال بیند. گفتم: مَاالحقُّ؟ قالَ: الاسلامُ: گفتم: آن حق که باطل را در آن راه نیست، چیست؟ گفت: دین اسلام. گفتم: مَاالفسادُ؟ قالَ: الکُفرُ: آن فساد و تباهی که از راستی و پاکی دور است، چیست؟ گفت: کفر ورزیدن و حق بپوشیدن. گفتم: مَاالوَفاءُ: وفا چیست و مرد وفادار کیست؟ قال: شَهادةُ أنْ لا إله الاّ اللّه: گفت: کلمه شهادت گفتن و بر ایمان و توحید و اخلاص مستقیم بودن».

فهرست روایات و حکایت علوی

 

الف: عربی

آمَنَ قریشا أنْ تکون‏الخلافة الاّفیهم10:626
آمین خاتَمُ رَبِ‏العالمین یَختُم به دُعاء عَبدِهِ‏المؤمنِ [وَ قیل] یَختُم بِهِ بَراءَةِ أهلِ‏الجَنّة مِنَ‏النّار1:23
آیةٌ فی کتابِ‏اللّهِ لَمْ‏یَعَملْ بِها أحدٌ قَبلی وَ لایَعلَمْ بِها أحدٌ بَعدی وَ هِیَ آیَةُ‏المُناجاةِ10:21
إحذَروا نَفَارَ النِّعَمِ فَما کلُّ شارِدٍ بِمَردودٍ 3:135
اَدّوا الأمانةَ وَلَوْ إلی قاتل أولادِ الاْءَنبیاء2:170
إذا اشتکی أحدُکم شَیئا فَلْیَسأل امرأتِهِ ثَلاثة دَراهم مِن صِداقها و... 2:412
إذا وَصَلَتْ إلَیکُم أطرافَ النِّعَمِ فَلاتَنفَروا أقصاها بِقِلَّةِ‏الشُّکرِ 3:135
أراد اللّهُ اَنْ یَظْهَرُ کِرامَتَهُ عَلَی‏المؤمنین، فَلَو لَم یَکُنْ إبلیسُ وَ وَسوَسَتِهِ لما... 2:701
أربَعَةُ آلافٍ فَمادونَها نَفَقَةٌ وَ مافَوقَها کَنْزُ و الکَنْزُ جَمعُ‏الشَّی‏ءِ وَ تَکنیفِه 4:126
أَفَحَسِبْتُم أنَ‏المَوتَ لاَیَعلَمُکم و القَبرُ لایَضُمُّکم وَ القیامةُ لاتَجمَعُکم وَالربُّ لایَقْضی...6:437
أفضلُ الجَهادِ الاْءَمرُ بِالمعروفِ وَالنَّهْیِ عَنِ المُنکَرِ وَ شَنَآنُ‏الفاسقین، فَمَن أمر... 2:234
أُقاتِلُهُم حَتّی یَکونوا مِثلُنا. فَقال: علی رُسُلک حتّی تَنزلَ بِساحَتِهم...3:494
الا لایتبع مُدبرا وَ لایوقَفُ عَلی جریحٍ9:252
«البَحر المَسجور» بَحرٌ تَحتَ‏العرشِ غمره کَما بَینَ سَبع سَمواتِ إلی سَبع أرضَین...9:333
الدّنیا تَضُرُّ و تغرُّ و تَمُرُّ 8:162
الرَّحمن‏الرَّحیم ینفی بِهِما القنوطِ عَن خَلقه فَلَهُ الحمد 1:13
السّحت خمسَةُ عشر: الرّشوةُ فی الحُکم، و مهر البَغی، و حُلوان الکاهِن... 3:119
السّلامُ عَلَیکُم یا اهلَ القبورِ، أموالُکم قُسِمَتْ و دورُکم سُکِنَتْ و نساءُکم نُکِهَتْ...1:316
الفَرقُ بَیَن صَلَوتِنا و صَلوةِ أهلِ‏الکتابِ الوَسوسةُ، لاِءَنّ‏الشَّیطانَ فَرَغَ مِنهُم و مِن عِلمِهم2:701
النّحرُها هُنا «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانحَر» وَ ضَعْ‏الیَدَین فی‏الصّلوة علی النحر 10:638
النَّسبُ ما لایَحِلّ النِّکاحِهِ، والصَّهرُ مایحلُّ نِکاحِهِ، فالنَّسبُ مایوجِبُ‏الحُرَمةُ... 7:49
النَّعَمُ سِتَّةٌ: الاسلام، و القرآن، و محمّد، و السِّتر، و العافیة، و الغَنی عَمّا فی أیدی‏النّاس1:410
انّ‏الایمانَ یَبدو لمظّةً بیضاءَ فی القلب، کُلّما أزداد الایمانَ أزدادتْ بَیاضا... 2:352
إنّ‏البرقَ مَخاریقٌ مِنَ‏النّار فی أیدیَ‏الملائکة تُزَجُر بِهَا السّحاب 5:173
انّ المؤمنَ إذا قُبِضَ‏المَلَکُ روحَهُ إنتَهی بِهِ إلی‏السَّماء وَ قالَ یاربُّ عَبدُک فَلانٌ...6:140
انّ رجلا و امرأة ایتا علیّا، مع کلّ واحد منهما قیامٌ من الناس، فقال علی... 2:494
إنّ عثمانَ مِنَ‏الذّین آمَنوا و عَمِلواالصّالحاتَ ثُمّ اتَّقوا و آمَنوا ثُمّ اتَّقوا و احسنوا 3:227
انّ علیّا سمع رجلاً یقول فی ناحیة المسجد «لا حکم الاّ اللّه» فقال علی: کلمة حق ارید بها باطل... 9:252
إنَّ علیّا(ع) سَمِعَ رَجُلاً یَقولُ فی‏ناحیةِ المَسجدِ: لاحُکمَ إلاّللّه. فَقالَ: کلمةُ حقّ أُریدُ بها باطل...9:252
انّ علیّا(ع) عنه سُئِلَ کَیفَ یُحاسِبُهُم فی‏حالةٍ واحِدَةٍ، فَقالَ کَما یُرزِقُهم فی‏حالةٍ واحدةٍ6:540
انّ علیّا(ع) قالَ لمّا ماتَ أبوطالبُ أتیتُ رسولَ‏اللّهِ فَقُلتُ: یا رسولَ‏اللّه(ص) إنَّ عَمَّک...4:222
انّ علیّا(ع) مرّ عَلی رَجُلٍ وَ هُو یَزِنُ الزّعفرانَ و قَد أرجَحَ فَکَفاالمیزان. ثُمّ قال...10:314
انّ علیّا مرّ علی رجل و هو یزن الزّعفران و قد ارجح فکفا المیزان. ثمّ قال: اقم الوزن بالقسط...10:314
انّ علیّ بن ابی‏طالب قضی بقضیّة، فقال رجل من ناحیة المسجد یا امیرالمؤمنین لیس القضا...5:113
إنّ فی‏الجَنّةِ لُؤلُؤتَین إلی بَطنانِ العَرشِ، واحدةٌ بَیضاءُ، والأُخری صَفراءُ، فی کلِّ...3:111
إنّ قبَر هودِ بِحَضرموتِ فی کَثیبِ أحمر 3:656
انّکم تَقُرّونَ‏الوَصیَّةَ قَبلَ الدَّینِ و بَدأ رسولُ‏اللّهِ(ص) بالدَّینِ قَبلَ‏الوصیّةِ 2:439
إنّ لِلباطلِ جَولَةٌ ثمَّ یَضْمَحِلُ 2:31
إنّما أخذَتُهم الرَّجفةُ مِن أجلِ دَعویهم عَلی موسی قتل هارون، و ذلک أنّ موسی و...3:755
انّما مَثَلُ‏العُلَمآء کَمَثَلِ الا کفّ إذا قُطِعَتْ کفّ لَم تعد 5:215
انّه (علیّ بن ربیعه) شهد علیّا(ع) حین رکب، فلا وضع رجله فی الرّکاب، قال: بسم‏اللّه...9:55ـ54
إنّی لاَءرجو ان أکون أنا و عثمانُ و طلحةُ و زبَیرُ مِن الّذینَ قال اللّهُ: و نَزَعْنا... 3:615
أوحی‏اللّهُ إلیهَ(ص) یا محمّدُ لَولا انّی أُحبُّ مُعاتبةَ أُمَتِّک لمّا حاسبتُهم 3:359
أوّل مَن یَکسا یومَ‏القیامةِ إبراهیمُ قَبطیتَین والنّبی ... 3:633
أولیاءُاللّه قومٌ صَفَرُالوُجوهِ مِنَ السَّهر، عَمَشَ العُیونِ مِنَ العِبَر، حَمَضَ البُطونِ مِنَ الخوی...4:310ـ309
إیّاکم وَالخُصوماتَ فَإنَّها تمحقُ الدّینَ2:673/3:61
أنا أوَّلُ مَن یجثو الخُصومة بَینَ یَدَی‏اللّهِ ـ عزّ و جلّ ـ یومَ‏القیامة 6:348
بَخ‏بَخٍ مِن مِثلِک یَابن ابی‏طالب، یبا هی‏اللّه ـ عزّ و جل ـ بک‏الملائکة1:554
بسم‏اللّه فاتقةٌ للرّتوق، مسهّلةٌ للسّرُور، شفآءٌ لما فی‏الصُّدور 8:113
بَعَثَ‏اللّه رسولاً اسود لم یقصّه فی القرآن8:497
تتشّقق (السّماء) مِن المجرّة و المجرّة باب السّماء و انشقاق السّماء من علامات القیامة10:427
تمام‏النّعمة الموت علی‏الاسلام 1:410
جاء (هذه الآیه: انّ الّذین اجرموا:...) فی نفر من المسلمین الی النّبی(ص) فسخّر منهم المنافقون... 10:419
خلیلان مؤمنان و خلیلان کافران، فمات احد المؤمنین فقال یاربّ... 9:82
خیار هذه الامّة الّذین ألاّ یشغلهم دنیا هم عن آخرتهم و لا آخرتهم عن دنیاهم5:210ـ209، 473
خیر بئر فی النّاس بئر زمزم و شرّ بئر فی الناس بئر بلهوت فی ذلک الوادی الّذی، بحضرموت9:160
خیر وادیین فی أُناس وادٍ بمکّة و وادٍ نزل به آدم بأرض هند و شرّ وادیین... 9:160
دار البوار بدر 5:258
دخلت (ابی عبداللّه الجدلی) علی علیّ‏بن ابی‏طالب(ع) فقال: یا اباعبداللّه ألاّ أنبّئک بالحسنة...7:263
دخل علیُّ(ع) علی رجل یعوده، فقال انّی ارید ان اصوی فقال علیُّ أنَّ اللّه تعالی یقول...1:477
روّحوا هذه القلوب و اطلبوا لها طرایف الحکمة فانّها تملّ الابدان 1:363/7:497
سئل علیّ‏بن ابی‏طالب(ع) عن سحان فقال: کلمة رضیها اللّه لنفسه 9:476
سئل علی(ع): ایمّس المحدّث المصحّف؟ فقال لا9:464
سبحان‏اللّه کلمةٌ احبّهااللّه و رضیها و قالها لِنفسه و احبّ ان یقال له، و لم تقل الاّ لربّنا...2:107
سورة الانعام مَن قرأها فقد انتهی فی رضا ربِّه3:285
طهرّوا بیوتَکم من نسج‏العنکبوت فانّ ترکه فی‏البیوت یورث الفقر 7:393
عاش (ذوالقرنین) مائة سنة فقتل ثمّ احیاه‏اللّه و عاش مائة اخری فصحب فی‏الدّنیا قرنین5:736
عجبتُ لمن یقنط و معه‏النّجاة 2:681
علی(ع) عُلّم علما علّمه رسول‏اللّه(ص) و رسول‏اللّه(ص) علّمه اللّه ـ عزّ و جلّ ـ فعلم النّبی(ص)10:686
عنّ علیّ بن ابی‏طالب سئل و هو القدوة فی قتال
اهل البغی عن اهل الجمل و صفّین امشرکون هم... 9:252
غرّی غیری یا دنیا فقد تَبَتُّک ثلاثا 2:598
قال سلیمان بامراللّه ـ عزّ و جلّ ـ للملئکة الموکّلین بالشّمس... 8:349
قال محمّد بن الحنفیّة قُلتُ لأبی أنت التّالی، قال: و ما تعنی بالتّالی. قلت قوله سبحانه...4:366
قال محمّد بن الحنفیّة قلت لأبی انت التّالی، قال: و ما تعنی بالتّالی؟ قلت قوله سبحانه...4:366
قیل لعلیّ(ع) ما «الخنّس الجوار لکنّس؟» قال هی الکواکب تخنّس بالنّهار فلا تری...10:397
قیمة کلِّ امری‏ء ما یحسنه 7:520
کان (علی علیه‏السّلام) یقول فینا اهل بدر نزلت هذه الآیه الا یمسّهم فیها و ما هم منها بمخرجین... 5:321ـ320
کان علی(ع) یتوضّأ الکلّ صلوة و یقرأ هذه الآیة: یا ایّها الّذین آمنوا اذا قمتم... 3:37
کان عندی عشرة دراهم، فکنت إذا ناجیت النّبی(ص) تصدّقت بدرهم فنسخت و لم یعمل بها احد غیری 10:21
کان لعلیّ بن ابی‏طالب کرّم اللّه وجهه ثلث لو کانت لی واحدة منهنّ کانت احبّ الی من حُمرالنعم...10:21
کان للمجوس علم یعلمونه و کتاب یدرسنه و انّ ملکهم سکر فوقع علی ابنَتِةِ أو أُختِه...4:115
کلّ مطیع یکال له کیلاً و یوزن له وزنا الاّ الصّابرین فانّه یحثی علیهم حثیا 8:393
لاتتفرّقوا فالجماعة رحمةٌ و الفرقة عذابٌ 9:10
لا تحزن علی الدّنیا فانّ الدّنیا ستّة اشیاء: مطعومٌ و مشروبٌ و ملبوسٌ و مشمومٌ و...9:497ـ496
لاجمعة الاّ فی مصر جامع 10:101
لا والّذی فلق الحبّة و برأ النّسمة3:432
لا یدخل الجنّة الاّ نفس مسلمة و لا یحجّ بَعدَالعام مشرک و لا یطوف... 4:89
لتفرقنَّ هذه الامّة علی ثلاث و سبعین فرقة کلّها فی‏النّار الاّ واحده 2:232
لقد سمعنا فی المسجد همهمة و لم نر لهم شخصا فسمعنا هاتفا تهتفّ...6:246
لکلّ مؤمنة مطلقة حرّة أو امّة متعة و تلا هذه الآیة و للمطّلقات متاع... 1:648
لمّا اهبط آدم(ع) من الجنّة الی الارض، احرقته الشّمس فاسودٌ جسده، فاتاهُ جبرئیل1:484
لمّا نزلت «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» ضجّت جِبالُ الدّنیا حتّی کنّا نسمعُ دوّیها...2:402
لم یبعث‏اللّه نبیّا آدمَ و من یعده الاّ اخذت علیه العهد فی محمّد و امره، و... 2:180
ما اخذ اللّه علی اهل الجهل اَن یتعلّموا حتّی اخذ علی اهل العلم ان یُعلّموا لأنّ...2:374
ما اری رجلاً ولد فی الاسلام أو ادرک عقله الاسلام یبیت ابدا حتّی یقرء... 1:687
مات خزّان الاموال وَ هم احیاء و العلماء باقون ما بقی الدّهر، اجسادهم مفقودة...7:470
مازلنا نشک فی عذاب القبر حتّی نزلتْ «ألهیکُم التّکاثر» الی قوله... 10:598
ما قلعتها (باب الخیبر) بقوّة جسمانیّة: انّما قلعتها بقوّة ربّانیّة 9:214
مسکین ابن آدم ینظر بشحمٍ و یتکلّم بلحمٍ و یسمع بعظمٍ... 4:158
مِنَ السّنة ان لایقتل مسلم بکافروان لایقتل حرّ بعبد 1:473
مَن أحبّ أن یکال له غدا بالکیل الاوفی فلْیکن آخِر کلامه حین یقوم من مجلسه...8:313
من وَسَّعَ عَلَیه دنیاء و لم یعلم انّه مکر به فهو مخدوع عن عقله 2:22
واللّه ما علم عدوّ اللّه و انّما علم موسی و الاوّل اظهر لانّ علم موسی لایکون حجّةً علی فرعون 5:629
هذه معصیة ما عصی اللّه تعالی بها الاّ امّة واحدة فأهلکهم، و انّی أری أن یحرق بالنّار3:673
هو (مسجدالحرام) اوّل بیت وضع للنّاس مبارکا و هدی للعالمین 2:213
یا باعمر! أتدری علی کم افترقت الیهود؟ قلت: اللّه و رسوله أعلم. قال: افترقت علی احدی...3:531
یا صفراء اصفریّ و یا بیضاء ابیضیّ و غرّی غیری 5:453
یا عبداللّه اتّق اللّه و لا تنافق فاِنّ المنافقین شرّ خلیفة‏اللّه1:80
یا لَیت أمّی لم تلدنی و یا لَیت السّباع مزّقت جلدی و لم اسمع بذکر جهنّم 5:332
یا من لا یعلم أحد من خَلقه کَیف هو غیره6:463
یبدو الایمان لمظة فی القلب کلّما ازداد الایمان ازدادت اللّمظة 4:238
یخرج الرّوح عند النّومِ و یبقی شعاعِه فِی الجسد فبدلک یری الرّؤیا فاذا انتبه...8:421
یُرسَل علی‏النّاس یوم القیامة ریحٌ منتنةٌ یتأذّی بها کلُّ بَرّ و فاجر، فتأخذ بانفاس النّاس2:479

ب: فارسی

از ایشان (یأجوج و مأجوج) گفته که از ایشان کس هست که بالای ایشان یک شیر است و هست که... 5:743
از مهاجران هیچ کس با پدر و مادر در اسلام مجتمع نشد، مگر بوبکر صدّیق، و ربّ‏العزّه او را وصیّت کرد... 9:149
اگر اللّه خواستی که امّت احمد را عذاب کند، ماه رمضان به ایشان ندادی و نه سورة «قل هو اللّه احد» 1:496
امیرالمؤمنین علی(ع) را پرسیدند از قدر؛ گفت: سرّاللّه فلا تکشفه بحر عظیم فلاتلجه 6:234
امیرالمؤمنین علی(ع) به قومی بگذشت که شطرنج می‏باختند... 3:14
امیرالمؤمنین علی(ع) دیناری بر دست نهاد؛ گفت: یا صفراء اصفری و یا بیضاء...5:453
امیرالمؤمنین علی ـ علیه‏السّلام ـ به جماعتی درویشان گذر کرد. آن هیبت دیدار ایشان...2:81
امیرالمؤمنین علی(ع) مردی را دید سر در پیش افکنده... 2:547
بادها چهارند: شمال و جنوب و صبا و دبور. گفتا و حدّ شمال از حدّ قطب است تا به مغرب آفتاب... 1:438
بر در بهشت درختی است که از بیخ آن دو چشمه آب روان است. مؤمن آنجا رسد...8:438
چون این آیت فرو آمد (یا ایّها الّذین آمنوا اذا ناجیتم الرّسول...)، یک دینار به صدقه دادم...10:28ـ27
حسنه این جهانی هم جفت شایسته است، و آن جهانی حوراء بهشتی، و عذاب آتش که...1:543
در همه قرآن، آیتی از این امیدوارتر نیست که انّ اللّه لا یغفر أنْ یُشرکَ بِهِ...2:536
راحت و آسایش یکبارگی از دل باز مگیرید که دل از آن نابینا شود 1:614
شبی از شبها علی(ع) مرا (ابن عبّاس) گفت: «چون نماز خفتن گزارده باشی، نزدیک من حاضر شو...10:686
شبی جبرئیل امین ندا در عالم در داد که: «معاشر النّاس ما قعودکم و قد...2:316
حسین بن علی(ع) پدر را دید که به یک پیراهن حرب می‏کرد. گفت: لیس هذا زیَّ المحاربین...9:298
علیّ‏بن ابی‏طالب(ع) را پرسیدند که جزیه از محبوس پذیریم؟ گفت آری، که ایشان را کتابی بود...1:516
علیّ مرتضی(ع) فرمود که روزی جهودی مرا گفت: در کتاب شما آیتی است، بر من مشکل شده...1:18
عقل بر دو ضرب است: مطبوع و مسموع. و کمال بنده در دینداری وی به آن است که...1:649
مرائی را سه نشان است، که تنها باشد، کاهل بود، و که مردمان را بیند، به نشاط بود... 1:726
هر چه از رسول خدا(ص) بشنودمی، اللّه مرا بدان منفعت دادی... 3:51
یکی را در خاک می‏نهادم؛ سه بار روی او به‏جانب قبله کردم؛ هر بار روی از قبله بگردانید...8:219

منابع و مآخذ

ـ المیبدی، ابوالفضل رشیدالدّین، کشف‏الاسرار و عدّة‏الابرار، به سعی و اهتمام علی‏اصغر حکمت، چاپ دوم، خوارزمی، تهران 1361.

پی‏نوشت‏ها

1ـ سوره توبه، آیه 100
2ـ کشف‏الاسرار، ج 4، صص 203ـ202 همه ارجاعات این مقاله به تفسیر کشف‏الاسرار و عدة‏الابرار، ابوالفضل، رشیدالدین میبدی به اهتمام علی‏اصغر حکمت، چاپ چهارم، انتشارات امیرکبیر، تهران 1368.
3ـ سوره بقره، آیه 207.
4ـ کشف‏الاسرار، همان، ج 1، ص 554
5ـ کشف‏الاسرار، همان، ج 1، ص 18.
6ـ کشف‏الاسرار، همان، ج 2، صص 759ـ758
7ـ کشف‏الاسرار، همان، ج 5، ص 646 به بعد.
8ـ کشف‏الاسرار، همان، ج 9، صص 214ـ213
9ـ کشف‏الاسرار، همان، ج 3، صص 151ـ150.
10ـ سوره بقره، آیه 245.
11ـ کشف‏الاسرار، همان، ج 1، صص 663ـ662.
12ـ کشف‏الاسرار، همان، ج 8، ص 361.
13ـ سوره مجادله، آیه 12
14ـ اشارت است به روز آفرینش مردم.
15ـ داری: به معنی «داشته باشی» آمده است.
-------------------
احمد خاتمی
آخرین ویرایش در یکشنبه, 22 شهریور 1394 ساعت 11:45

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری