• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

حیات و مرگ این دو گروه یکسان نیست

شرح آیات 21 لغیت 23 سوره مبارکه الجاثیه

21أَمْ حَسِبَ

بیشتر...

شرح خطبه 7 نهج البلاغه

    شرح خطبه 7 نهج البلاغه - استاد دکتر
بیشتر...

تنها پاکان به حریم قرآن راه مى یابند

شرح آیات 75 تا 82 سوره مبارکه واقعه

75فَلاأُقْسِمُ

بیشتر...

ما همه «فانى»، و «بقا»، بس تو راست!

شرح آیات 26 تا 30 سوره مبارکه الرحمن

26کُلُّ مَنْ عَلَیْها

بیشتر...

من هیچ فرد باایمانى را طرد نمى کنم!

آیات 29 تا 31 سوره مبارکه هود

29وَ یا قَوْمِ لا

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
18861
33471
142788702
امروز یکشنبه, 27 خرداد 1403
اوقات شرعی

سومین مرحله مبارزه موسى با طاغوت مصر

شرح آیات 83 لغایت 86 سوره مبارکه یونس
83
فَما آمَنَ لِمُوسى إِلاّ ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى خَوْف مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعال فِی الأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفینَ

84وَ قالَ مُوسى یا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمینَ

85فَقالُوا عَلَى اللّهِ تَوَکَّلْنا رَبَّنا لاتَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظّالِمینَ

86وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکافِرینَ

ترجمه:

83 ـ (در آغاز،) هیچ کس به موسى ایمان نیاورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او; (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند; زیرا فرعون برترى جوئى در زمین داشت; و از اسرافکاران بود!

84 ـ موسى گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ایمان آورده اید، بر او توکّل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید»!

85 ـ گفتند: «تنها بر خدا توکّل داریم; پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده!

86 ـ و ما را با رحمتت از (دست) قوم کافر رهائى بخش»!

تفسیر:

سومین مرحله مبارزه موسى با طاغوت مصر

در این آیات، مرحله دیگرى از داستان مبارزات انقلابى «موسى» و «فرعون» منعکس شده است.

در آغاز، وضع نخستین گروه ایمان آورندگان به «موسى» را بیان مى کند، مى فرماید: بعد از این ماجرا، «تنها گروهى که به موسى ایمان آوردند، فرزندانى از قوم او بودند» (فَما آمَنَ لِمُوسى إِلاّ ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ).

این گروه کوچک و اندک، که به مقتضاى ظاهر کلمه «ذریّه»، بیشتر از جوانان و نوجوانان تشکیل مى شدند، تحت فشار شدیدى از ناحیه «فرعون» و اطرافیانش قرار داشتند، و هر زمان «از این بیم داشتند که دستگاه فرعونى، با فشارهاى شدیدى که روى مؤمنان وارد مى کرد، آنان را وادار به ترک آئین و مذهب موسى کند» (عَلى خَوْف مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ).

چرا که «فرعون مردى بود که، در آن سرزمین برترى جوئى داشت» (وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعال فِی الأَرْضِ).

«و اسراف کار و تجاوزکار بود» (وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفینَ)، و هیچ حدّ و مرزى را به رسمیت نمى شناخت.

در این که این «ذریّه» که به «موسى» ایمان آوردند چه گروهى بودند، و ضمیر «مِنْ قَوْمِهِ» به چه کسى (به «موسى» یا به فرعون) بازگشت مى کند، در میان مفسران گفتگو است:

بعضى خواسته اند بگویند: این گروه، نفرات اندکى از قوم «فرعون» و «قبطیان» بودند، مانند: «مؤمن آل فرعون»، و «همسر فرعون» و مشاطه او و کنیزش، و ظاهراً دلیل انتخاب این نظر آن است که «بنى اسرائیل»، بیشتر نفراتشان ایمان آوردند، و این متناسب با تعبیر «ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ» نیست; زیرا این گروه کوچکى را مى رساند.

ولى بعضى دیگر معتقدند: این گروه از «بنى اسرائیل» بودند، و ضمیر به «موسى» بر مى گردد، چرا که قبل از آن نام «موسى» ذکر شده، و طبق قواعد ادبى ضمیر باید به او باز گردد.

شک نیست، که معنى دوم با ظاهر آیه موافق تر است، شاهد دیگرى که آن را تأئید مى کند، آیه بعد است که مى گوید: وَ قالَ مُوسى یا قَوْمِ...: «موسى به گروه مؤمنان گفت اى قوم من...»، یعنى مؤمنان را به عنوان قوم من خطاب مى کند.

تنها ایرادى که ممکن است بر این تفسیر بماند، این است که: تمام «بنى اسرائیل» به «موسى» ایمان آوردند، نه گروه کوچکى.

ولى با توجه به یک نکته، این ایراد قابل دفع است; چرا که مى دانیم در هر انقلابى، نخستین گروهى که به آن جذب مى شوند، جوانان هستند، گذشته از این که قلب هائى پاک تر، و افکارى دست نخورده دارند، شور و جوشش انقلابى در آنها بیشتر است.

به علاوه وابستگى هاى مادّى که بزرگسالان را به محافظه کارى و ملاحظات مختلف دعوت مى کند، در آنها نیست، نه مال و ثروتى دارند که از ضایع شدن آن بترسند، و نه پست و مقامى، که از به خطر افتادنش وحشت کنند!

بنابراین، طبیعى است این گروه، بسیار زود جلب و جذب «موسى» بشوند، و تعبیر «ذریّه» بسیار با این معنى متناسب است.

علاوه، بزرگسالانى هم که بعداً به این گروه ملحق شدند، به خاطر این که نقشى در جامعه آن روز نداشتند، و ضعیف و ناتوان بودند ـ چنان که از «ابن عباس» نقل شده(1) ـ در مورد آنان چندان بعید نیست. درست مثل این است که: وقتى افراد عادى و معمولى از دوستان خود را دعوت مى کنیم، مى گوئیم: بَر و بچه ها دعوت داشتند، هر چند بزرگسال بوده باشند! و اگر این تعبیر را بعید بدانیم، احتمال اول به قوت خود باقى است.

اضافه بر این، «ذریّه» گر چه معمولاً به فرزندان اطلاق مى شود، ولى از نظر ریشه لغوى ـ چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» گفته ـ صغیر و کبیر هر دو را شامل مى گردد.

نکته دیگرى که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که: منظور از «فتنه»که از جمله «أَنْ یَفْتِنَهُمْ» استفاده مى شود، منحرف ساختن از دین و آئین «موسى» بر اثر تهدید و ارعاب و شکنجه بوده است.

و یا به معنى هر گونه تولید ناراحتى و درد سر اعم از دینى و غیر دینى.

* * *

به هر حال، موسى براى آرامش فکر و روح آنها، با لحنى محبت آمیز به آنان «گفت: اى قوم من! اگر شما به خدا ایمان آورده اید، و در گفتار خود و ایمان و

اسلام خود صادقید، باید بر او توکّل و تکیه کنید»! (وَ قالَ مُوسى یا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمینَ) از امواج و طوفان بلا نهراسید، چرا که ایمان از توکّل جدا نیست!.

حقیقت «توکّل»، واگذارى کار به دیگرى و انتخاب او به وکالت است.

مفهوم «توکّل»، این نیست که انسان دست از تلاش و کوشش بردارد، و به گوشه انزوا بخزد و بگوید: تکیه گاه من خدا است، بلکه مفهوم آن این است:

هر گاه نهایت تلاش و کوشش خود را به کار زد، و نتوانست مشکل را حل کند، و موانع را از سر راه خود کنار زند، وحشتى به خود راه ندهد، و با اتکاء به لطف پروردگار، و استمداد از ذات پاک و قدرت بى پایان او، ایستادگى به خرج دهد، و به جهاد پى گیر خود همچنان ادامه دهد، حتى در جائى که توانائى دارد نیز خود را بى نیاز از لطف خدا نداند; چرا که هر قدرتى هست، بالاخره از ناحیه او است.

این است مفهوم «توکّل»، که از ایمان و اسلام نمى تواند جدا باشد; چرا که یک فرد مؤمن و تسلیم در برابر فرمان پروردگار، او را بر هر چیز قادر و توانا، و هر مشکلى را در برابر اراده او سهل و آسان مى داند، و به وعده هاى پیروزى او اعتقاد دارد.

* * *

این مؤمنان راستین، دعوت «موسى» را به توکّل اجابت کردند، «و گفتند: ما تنها بر خدا توکّل داریم» (فَقالُوا عَلَى اللّهِ تَوَکَّلْنا).

سپس، از ساحت مقدس خدا تقاضا کردند که: از شرّ دشمنان و وسوسه ها و فشارهاى آنان در امان باشند، و عرضه داشتند: «پروردگارا! ما را وسیله فتنه، و تحت تأثیر و نفوذ ظالمان و ستمگران قرار مده»! (رَبَّنا لاتَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظّالِمینَ).

* * *

پروردگارا! «ما را به رحمت خود از قوم بى ایمان رهائى بخش» (وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکافِرینَ).

جالب این که: «فرعون» در آیه نخست از «مسرفین»، و در سومین آیه، او و اطرافیانش به عنوان «ظالمین»، و در آخرین آیه به عنوان «کافرین» توصیف شده اند.

این تفاوت تعبیرها، شاید به خاطر این باشد که; انسان در مسیر گناه و خطا، نخست از «اسراف» یعنى تجاوز از حدود و مرزها شروع مى کند، بعد، بناى «ستمکارى» مى گذارد و سرانجام، کارش به «کفر و انکار» منتهى مى گردد!

* * *


1 ـ «بحار الانوار»، جلد 13، صفحه 85 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث ـ تفسیر «المیزان»، جلد 10، صفحه 112 (انتشارات جامعه مدرسین).
.......................
تفسیر نمونه

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری