بسم الله الرحمن الرحیم
در سلسله مطالب روزانه که توسط سایت احسن الحدیث مطالب ویژه در خصوص قرآن مجید و یا نهج البلاغه و یا صحیفه سجادیه اعلام میگردد در تاریخ ۱۹ آذر ماه ۹۳ مطلب ذیل برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی مظاهری تقدیم می گردد.
موانع استجابت دعا
همانطور که بیان شد، استجابت دعا از نظر قرآن و روایات، حتمی و قطعی است. ولی گاهی اوقات مصلحت بنده در استجابت دعای او نیست که خداوند جبران عدم استجابت دعای بندۀ خویش را مینماید. در برخی موارد نیز حکمت خداوند حکیم، اقتضای اجابت دعا را نمیکند. مثلاً خداوند خیر و صلاح بندۀ خود را در ذخیره سازی اجابت دعای او برای آخرت میداند. [۱] و نیز گاهی خداوند دوست دارد صدای مناجات بندگان خاص خویش را بشنود، لذا یا به اندازۀ دعایی که کردهاند، در این دنیا بلا از آنان دفع میکند و یا بهتر از آن را در آخرت عطا میفرماید. [۲]
در بسیاری از موارد نیز عواملی توسط خود انسان ایجاد میشود که از تحقق استجابت دعا جلوگیری مینماید. به عبارت دیگر اعمال برخی انسانها مانع رسیدن فیض و رحمت الهی به آنان میشود. وگرنه حضرت ربّ العالمین رحمت خود را از کسی دریغ نمیدارد و همۀ بندگان میتوانند از فیوضات رحمانی حق تعالی بهرهمند شوند.
در تعالیم اسلامی از عوامل مختلفی به عنوان موانع استجابت دعا یاد شده است. از جمله میتوان به عواملی همچون گناه، [۳] ستم و کمک به ستمکار، [۴] نافرمانی از پدر و مادر و آزردن آنان، [۵]بریدن از خویشاوندان، [۶]ترک امر به معروف و نهی از منکر، [۷]سبک شمردن نماز، [۸]سخنچینی، [۹]متوسّل شدن به غیر خدا [۱۰]و غذای حرام، [۱۱] اشاره کرد.
اینک به شرح سه مانع از موانع استجابت دعا پرداخته خواهد شد.
گناه و صفات رذیله
یکی از موانع مهم استجابت دعای انسان، ارتکاب گناه است. انسانی که از امر خدای سبحان نافرمانی میکند، چگونه انتظار دارد دعای او مستجاب شود؟ همچنین صفات رذیله، اجازۀ وصول رحمت حق به انسان را نمیدهد. آدمی که حسود، مغرور، متکبر و یا خودخواه است، نباید توقع برآورده شدن حاجات خود را داشته باشد. پولپرستی و ریاستطلبی، موانع بزرگی جهت دریافت فیض از جانب حق تعالی هستند. لااقل باید آتش صفات رذیلهای همچون حسادت، خاموش شود تا دعا مستجاب گردد.
«إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین» [۱۲]
جز این نیست که خدا از پرهیزکاران مىپذیرد.
این آیۀ شریفه با چند تأکید میفرماید خداوند متعال اعمال و دعای انسان متقی را میپذیرد. کسی که فاسق و فاجر است، نه تنها از دعا و استجابت دعا بیبهره میماند، بلکه بنابر تعبیر قرآن شریف، خداوند او را دوست ندارد. آنجا که میفرماید: «وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدین» [۱۳] و «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ» [۱۴]
خداوند کسی که به گناه آلوده شده باشد را دوست ندارد و دعای او را نمیپذیرد. در مقابل میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین» [۱۵]
یعنی آدمی باید پس از شست و شوی باطنی و زدودن رذائل و آلودگیها، نام مبارک حقتعالی را بر زبان جاری کند و او را بخواند در این صورت میتواند توجّه و نظر عنایت خدای سبحان را به خود جلب نماید. حافظ در این باره میگوید:
شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام تا نگردد به تو این دیر خراب آلوده
گاهی اوقات یک انسان آلوده به گناه، مانع استجابت دعای یک جمعیّت میشود. حضرت موسی«سلام الله علیه» مردم را برای دعای باران در بیابان جمع کرده بود. جمعیت کثیری دعا میکردند تا خداوند متعال رحمت خویش را بر آنان نازل کند. ناگهان به حضرت موسی«سلام الله علیه» خطاب شد که هرچه دعا کنید فایده ندارد. زیرا یک نفر که اهل نمّامی و سخنچینی است، در میان جمعیّت است و تا وقتی مردم را ترک نکند، دعا مستجاب نمیشود. [۱۶] حضرت موسی«سلام الله علیه» فریاد زد: ای سخنچینی که در میان جمعیّت قرار داری، از خیل دعاکنندگان دورشو تا خداوند دعای ما را مستجاب کند. آن شخص متوجّه شد که منظور حضرت موسی«سلام الله علیه»، او است و اگر در این هنگام از جمعیّت خارج شود، رسوا میگردد، لذا توبه کرد و با شرمندگی و خجالت زدگی از خداوند عذرخواهی نمود. پروردگار متعال رحمت خویش را نازل کرد و باران بارید. بعد هم خطاب شد که به خاطر توبۀ همان شخص، باران بارید.
بنابراین وقتی آدمی وجود خود را از پلیدیهایی که او را فراگرفته است، پاکیزه نماید و از تاریکی گناه خارج شود، دعای او مستجاب خواهد شد. به همین جهت در شبهای قدر توصیه میشود ابتدا توبه و پس از آن دعا نمائید.
کسی که گناه میکند، مورد غضب الهی واقع میشود. ممکن است یک دروغ، یک غیبت، یک شایعه پراکنی و یا یک چشم چرانی، موجب برداشتن دست عنایت خدای سبحان از روی سر انسان شود. ناگفته پیداست کسی که دست عنایت خداوند بر سرش نباشد، نه تنها دعای مستجاب ندارد، بلکه در دو دنیا نگون بخت و بیچاره میشود.
تا وقتی گناه در جامعه رایج باشد، دعا مستجاب نمیشود. هنگامی که مفاسد اجتماعی، جامعهای را فراگرفت، نعمت و رحمت از آن جامعه رخت بر میبندد و بلا و عذاب جایگزین آن میشود. خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید:
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُون» [۱۷]
خداوند به پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» میفرماید: یا رسول الله! برای آنان یک دهی را مثال بزن که در امنیّت، رفاه و آسایش کامل بودند و نعمت مثل باران برای آنها نازل میشد. امّا در میان آنان گناه پیدا شد و آن نعمتها را زائل کرد و ذلت، ناامنی و قحطی جایگزین آن نمود. بعد قرآن میفرماید: «بِما کانُوا یَصْنَعُون» و خود آنان را در این خصوص مقصّر میداند.
وقتی گناه جامعهای را احاطه کند، نه تنها بلا نازل میشود، بلکه از الطاف و نعمتهای معنوی نیز در آن جامعه خبری نیست و ملائکه از آن جامعه و مردم گریزانند. اگرچه ممکن است افراد مقدّس و وارستهای که شایستۀ دریافت فیض و رحمت الهی هستند، در آن جامعه حضور داشته باشند، ولی در محیط آلوده نمیتوانند کارهای خارق العاده و معنوی انجام دهند. در گذشته امور معنوی نظیر تشرّف خدمت امام زمان«ارواحنافداه» و یا طی الارض و امثال آن به وفور یافت میشد و این به علّت کمرنگ بودن گناه و فساد در بین مردم بود.
شخص موثّقی نقل میکرد که مادربزرگ مرحوم او به خواب وی آمده و گفته است: به کسانی که سر قبر من میآیند سفارش کن حجاب خود را مراعات کنند؛ زیرا ملائکه اطراف قبر مرا احاطه کردهاند و با آمدن زنهای بدونچادر و بدحجاب، گریزان میشوند.
ترک امر به معروف و نهی از منکر
اگر فساد اخلاقی و گناه علنی جامعهای را فراگرفته باشد و در آن جامعه به «امر به معروف و نهی از منکر» اهمیّت داده نشود، دعای هیچ کسی مستجاب نمیگردد. بیتفاوتی، موجب میشود دعای افراد متّقی هم پذیرفته نشود.
«إِذَا لَمْ یَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ یَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لَمْ یَتَّبِعُوا الْأَخْیَارَ مِنْ أَهْلِبَیْتِی سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ شِرَارَهُمْ فَیَدْعُوا خِیَارُهُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُم» [۱۸]
وقتی گناهکار در جامعهای گناه کند و افراد مؤمن و غیر مؤمن جامعه، نسبت به گناه افراد خطاکار، بیتفاوت باشند، نه تنها دعای هیچ کدام مستجاب نمیشود، بلکه افراد شروری بر سر آنان مسلط میشوند و تر و خشک با هم میسوزند، راه گریزی هم ندارند به جز احیای امر به معروف و نهی از منکر در آن جامعه. لذا باید امر به معروف و نهی از منکر در جامعه زنده باشد تا گنهکار جرأت گناه کردن پیدا نکند. متأسّفانه رفتار برخی از مردم بهگونهای است که گنهکار را نسبت به ارتکاب گناه خود تشویق مینماید. مفاسد اخلاقی و علنی شدن گناه از این گونه رفتار سرچشمه میگیرد. ولی اگر همۀ افراد، با گناهکار به گونهای رفتار کنند که متوجّه گناه خود شود و نیز بفهمد که بیاعتنایی مردم به او به خاطر گناهی است که مرتکب میشود، حتماً در رفتار خود تغییر رویه خواهد داد.
اگر جامعه فاسد شد، دود آن فساد در چشم همه میرود. اگر افراد لاابالی و اراذل و اوباش، آتش گناه را برافروختند، آن آتش همۀ خانهها را میسوزاند و بین افراد گناهکار و بیگناه تفاوت قائل نمیشود.
غذای حرام
غذای حرام، یکی از مؤثّرترین عواملی است که مانع قبولی عبادات و استجابت دعا میشود. سفارش به کسب روزی حلال و پرهیز از غذای حرام، در کلام گهربار اهلبیت«سلام الله علیهم»ظهور برجستهای دارد و آن ذوات مقدّس برای این موضوع اهمیّت ویژهای قائل بودهاند.
«أَطِبْ کَسْبَکَ تُسْتَجَبْ دَعْوَتُکَ فَإِنَّ الرَّجُلَ یَرْفَعُ اللُّقْمَةَ إِلَی فِیهِ حَرَاماً فَمَا تُسْتَجَابُ لَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً» [۱۹]
فقهای وارسته و علمای گرانقدر نیز همواره مراقب حلیّت غذای خود و خانواده و اطرافیان خود بودهاند. نقل میکنند مرحوم آیت الله العظمی سید محمد باقر درچهای«ره»که از مفاخر اصفهان به شمار میرفت، با اصرار فراوان دعوت به یک میهمانی را میپذیرد. بعد از صرف غذا، صاحب منزل قبالهای نزد آیت الله العظمی درچهای«ره»میآورد که وی امضاء یا تأیید نماید. مرحوم آیت الله درچهای«ره»درمییابد که غذایی که خورده است شبهۀ رشوه داشته است. بنابراین مثل انسان مار گزیده به خود میلرزد و رنگ او تغییر میکند و به صاحب منزل میگوید: من با تو چه کرده بودم که این زهرمار را به خورد من دادی؟ بعد هم از جلسه خارج میشود و غذای خورده شده را برمیگرداند. ولی تا مدّتی در اثر خوردن این غذای شبههناک آرام نمیگیرد و اظهار پریشانی و ناراحتی میکند. نگرانی این مرد متّقی، از درک والایی که از اثر سوء غذای حرام دارد، سرچشمه میگیرد.
کسی که غذای حرام میخورد، نه تنها توفیق سیر و سلوک و عروج به مقامات عرفانی پیدا نمیکند، بلکه ممکن است در اعتقادات خود سست و بیدین شود. لقمۀ حرام، اثرات سوء فراوانی دارد و آفات بیشماری به همراه خواهد داشت، که از آن جمله میتوان به تجمّل گرایی اشاره کرد. بسیاری از مردم به زندگی تجملّی مبتلا شدهاند و با این استکبار و خودخواهی که میورزند، انتظار استجابت دعا هم دارند. دعای آنان در اثر مالاندوزی حرام و خودگرایی مستجاب نمیشود و بدبختی بدتر این است که خداوند متعال را در گرفتاریها و مستجاب نشدن دعای خود، مقصر میدانند.
عدم پرداخت دیون شرعی نظیر خمس و زکات، رشوه خواری، رباخواری، کمکاری در اداره، غش در معامله و عدم رعایت انصاف در خرید و فروش، غذای انسان را حرام میکند و مانع استجابت دعا میشود.
===========================
پی نوشت ها:
[۱]. الکافی، ج ۲، ص ۲۵۳٫
[۲]. مسند زید، ص ۴۲۰٫
[۳]. الکافی، ج ۲، ص ۲۹۶٫
[۴]. الخصال، ص ۳۳۷٫
[۵]. الکافی، ج ۲، ص ۴۴۷٫
[۶]. نزهةالناظر، ص ۳۷٫
[۷]. الکافی، ج ۲، ص ۳۷۴٫
[۸]. فلاح السائل، ص ۶۱٫
[۹]. بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۲۶۸ .
[۱۰]. الأمالی (للطوسی)، ص ۵۸۵: «پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند: خدا میفرماید: هیچ مخلوقی نیست که به غیر من چنگ زند، مگر آنکه اسباب آسمانها و اسباب زمین را از او قطع میکنم. پس اگر از من خواست به او نمیدهم و اگر مرا خواند، پاسخش نمیدهم. وهیچ مخلوقی نیست که به من، و نه خلق من، چنگ زند، مگر آنکه آسمانها و زمین را ضامن روزیِ او گردانم. پس اگر مرا خواند، پاسخش میدهم و اگر از من خواست، به او میدهم، و اگر از من آمرزش طلبید، او را میآمرزم.».
[۱۱]. مکارم الاخلاق، ص ۲۷۵: رسولخدا«صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند: کسب و کارت را پاک کن تا دعایت مستجاب شود؛ زیرا انسان، لقمه حرام را که به سوی دهانش میبرد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمیشود.».
[۱۲]. المائدة / ۲۷٫
[۱۳]. المائدة / ۶۴٫
[۱۴]. المائدة / ۸۷٫
[۱۵]. البقرة / ۲۲۲٫
[۱۶]. بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۲۶۸٫
[۱۷]. النحل / ۱۱۲٫
[۱۸]. الکافی، ج ۲، ص ۳۷۴٫
[۱۹]. مکارم الاخلاق، ص ۲۷۵٫