• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

تدبر در قرآن کریم،آیت الله العظمی مظاهری-بارگزاری

دریافت فایل صوتی

حجم: 14 MB

زمان: 30 دقیقه

بیشتر...

گلپایگانی، سید محمد رضا

گلپایگانی، سید محمد رضا

نام های دیگر: آیة

بیشتر...

توسل به پیامبر (ص) و تبرک به آثار آن حضرت در حیات

بسم اللّه الرحمن الرحیم

و اذ قال عیسی ابن مریم یا بنی

بیشتر...

استفاده از فرصت‌ها، استاد مفسر محمدعلی انصاری

دریافت فایل

حجم: 14 MB

زمان: 6 دقیقه

بیشتر...

بعد روحی انسان جلسه پنجم،آیت الله العظمی

دریافت فایل صوتی

حجم: 9 MB

زمان: 40 دقیقه

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
34446
48621
147279664
اوقات شرعی

خطبه نود و شش، بخش اول

 

الْحَمْدُللهِ الأَوَّلِ فَلاَ شَیْءَ قَبْلَهُ، وَ الآخِرِ فَلاَ شَیْءَ بَعْدَهُ، وَالظَّاهِرِ فَلاَ شَیْءَ فَوْقَهُ، وَ الْبَاطِنِ فَلاَ شَیْءَ دُونَهُ.

ستايش مخصوص خداوندى است که نخستين هستى است، و چيزى قبل از او نبوده است; و آخرين هستى است، و چيزى بعد از او نيست; او آشکار است، آن گونه که آشکارتر از او چيزى نيست; و باطن و مخفى است، که چيزى از او مخفى تر نتوان يافت.

 

آغاز و انجام او است!

همان گونه که در بالا اشاره شد، در بخش اوّل این خطبه، اشاره به بعضى از صفات پرودگار شده و عمدتاً روى «اوّل» و «آخر» بودن خداوند و «ظاهر» و «باطن» بودن ذات پاکش، تکیه گردیده است: مى فرماید: «ستایش مخصوص خداوندى است که نخستین هستى است و چیزى قبل از او نبوده و آخرین هستى است و چیزى بعد از او نیست». (أَلْحَمْدُلِلّهِ الأَوَّلِ فَلاَشَىْءَ قَبْلَهُ، وَ الآخِرِ فَلاَ شَىْءَ بَعْدَهُ).

«او آشکار است، آن گونه که آشکارتر از او چیزى نیست، و باطن و مخفى است، که چیزى از او مخفى تر نتوان یافت». (وَ الظَّاهِرِ فَلاَ شَىْءَ فَوْقَهُ، وَ الْبَاطِنِ فَلاَشَىْءَ دُونَهُ).

اوّل و آخر بودن خداوند به معناى ازلیّت و ابدیّت ذات پاک اوست; زیرا اوّلیت او، نه به معناى آغازگر زمانى است; چرا که در این صورت محصور در دایره زمان مى شود و نه آغازگر از نظر مکان; چرا که محصور در دایره مکان مى گردد; بلکه آغازگر بودن او به این معناست که ذات پاک ازلى او، سرچشمه تمام هستى هاست و همه موجودات از او نشأت گرفته اند.

همچنین پایان بودن او، به معناى پایان زمانى و مکانى نیست; بلکه مفهومش آن است که ذاتش ابدى مى باشد، و بقاى موجودات بسته به بقاى اوست و آنگاه که همه چیز فانى شود، او باقى است: (کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَان * وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُوالْجَلاَلِ وَ الإِکْرامِ)(1)

کوتاه سخن اینکه: او سرآغاز و ابتداى عالم هستى است و اوست که بعد از فناى جهان نیز خواهد بود.

توصیف او به «ظاهر» و «باطن»، تعبیر دیگرى از احاطه وجود بى پایان او نسبت به همه چیز است.

از همه چیز ظاهرتر است، چرا که آثارش تمام جهان را پر کرده; و از همه چیز مخفى تر است، چرا که کنه ذاتش ناشناخته است!

بعضى از «مفسّران نهج البلاغه» احتمالات دیگرى درباره ظاهر و باطن بودن خداوند داده اند; از جمله اینکه: منظور از ظاهر این است که او بر همه چیز غالب است و چیزى بر او غلبه پیدا نمى کند و دیگر اینکه منظور از ظاهر این است که او برتر از همه اشیا مى باشد: ولى مطابق این دو تفسیر، مفهوم باطن به قرینه مقابله چندان روشن نیست و مناسب تر همان تفسیر اوّل است; که او از نظر آثار وجودیش بقدرى ظاهر و آشکار است که هیچ چیز مانند او نیست; زمین، آسمان، گیاهان، حیوانات و انسان ها، دریا و صحرا، همه مملوّ از آثار وجود اوست; ولى با این حال، کنه ذاتش چنان مخفى است که احدى به آن راه ندارد; زیرا انسان محدود، کنه آن وجود نامحدود را نمى تواند درک کند.

در دعاى پربار و معروف امام حسین(علیه السلام) (مشهور به دعاى عرفه) مى خوانیم: «مَتَى غِبْتَ حَتَّى تَحْتَاجَ إِلَى دَلِیل یَدُلُّ عَلَیْکَ وَ مَتَى بَعُدْتَ حَتَّى تَکُؤنَ الآثَارُ هِیَ الَّتِی تُوصِلُ إِلَیْکَ، عَمِیَتْ عَیْنٌ لاَتَرَاکَ عَلَیْهَا رَقِیباً.»

شاعر فارسى زبان همین مضمون را در اشعار لطیف خود بازگو کرده:

کى رفته اى ز دل که تمنّا کنم تو را کى گشته اى نهفته که پیدا کنم تو را!

با صد هزار جلوه برون آمدى که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را!

1. سوره الرّحمن، آيات 26 - 27.

 

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری