• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

اصحاب‌ اخدود

اَصْحاب‌ِ اُخْدود، نام‌ قومى‌ كه‌ در قرآن‌ كريم‌ از آنان‌

بیشتر...

مفهوم تقدیر و اندازه در خلق خداوند، استاد دکتر

خدایی که مدتی را برای آزمایش و عبرت، برای شما

خطبه هشتاد و سه، بخش ششم

 

فَیَالَهَا أَمْثَالا صَائِبَةً، وَ مَوَاعِظَ شَافِیَةً،

بیشتر...

مسؤلیت در قبال قرآن،آیت الله العظمی

دریافت فایل صوتی

حجم: 6 MB

زمان: 14 دقیقه

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
13411
27216
145222583
امروز دوشنبه, 27 خرداد 1404
اوقات شرعی

خطبه صد و سه، بخش اول

 

أَیُّهَا النَّاسُ! انْظُرُوا إِلى الدُّنْیَا نَظَرَ الزَّاهِدِینَ فِیهَا، الصَّادِفِین عَنْهَا; فَإِنَّهَا وَاللهِ عَمَّا قَلِیل تُزِیلُ الثَّاوِیَ السَّاکِنَ، وَ تَفْجَعُ الْمُتْرَفَ الآمِنَ; لاَ یَرْجِعُ مَا تَوَلَّى مِنْهَا فَأَدْبَرَ، وَ لاَ یُدْرى مَا هُوَ آت مِنْهَا فَیُنْتَظَرَ. سُرُورُهَا مَشُوبٌ بِالْحُزْنِ، وَ جَلَدُ الرِّجَالِ فِیهَا إِلَى الضَّعْفِ وَ الْوَهْنِ، فَلا یَغُرَّنَّکُمْ کَثْرَةُ مَا یُعْجِبُکُمْ فِیهَا لِقِلَّةِ مَآ یَصْحَبُکُمْ مِنْهَا.

اى مردم! به دنيا همچون پارسايان و بى اعتنايان نگاه کنيد; زيرا به خدا سوگند! دنيا به زودى مقيمان و ساکنان خود را از ميان بر مى دارد، و هوس بازان غرق نعمت را - که بر آن تکيه کرده اند - ناگهان به مصيبت مى کشاند. آنچه از دنيا، از دست رفته و پشت کرده، هيچ گاه بر نمى گردد، و آينده معلوم نيست چگونه خواهد بود تا در انتظارش باشيم. شادى آن، آميخته با اندوه است و توان و استقامت مردان نيرومند، در آن به ضعف و سستى مى گرايد، زيبايى ها و زرق و برق هاى فراوان دنيا شما را نفريبد; چرا که تنها مدّت کمى با شما خواهد بود.

 

شرح و تفسیر

دنیاى بى اعتبار!

امام(علیه السلام) در بخش اوّل این خطبه - همانگونه که در بالا اشاره شد - به مسأله زهد در دنیا که سرچشمه همه نیکى ها و فضایل است، اشاره کرده، مى فرماید: «اى مردم! به دنیا همچون زاهدان و بى اعتنایان نگاه کنید!». (أَیَّهَا النَّاسُ! انْظُرُوا إِلى الدُّنْیَا نَظَرَ الزَّاهِدِینَ فِیهَا، الصَّادِفِین(1)). عَنْهَا

مفهوم این سخن آن نیست که انسان ترک دنیا کند و به رهبانیّت رو آورد; بلکه هدف، عدم دلباختگى و ترک دنیاپرستى است; چرا که به روشنى ثابت شده است، دلدادگى و دلباختگى در برابر مال و مقام و لذّات دنیا، چشم وگوش انسان را کور و کر مى کند و به تمام گناهان آلوده مى سازد. همانگونه در حدیث معروفى که از پیامبر اکرم و ائمه هدى نقل شده، آمده است: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة; محبّت و دلباختگى به دنیا، سرچشمه هر گناهى است».(2)

یک گناه به وضع دنیایى که در آن زندگى مى کنیم، به روشنى نشان مى دهد، سرچشمه جنگ ها و جنایت ها و خون ریزى ها و آلودگى ها، عموماً دنیاپرستى است.

سپس امام(علیه السلام) در عباراتى کوتاه، دلایل شش گانه اى براى اثبات این حقیقت بیان مى نماید.

نخست مى گوید: «زیرا به خدا سوگند! دنیا به زودى مقیمان و ساکنان خود را از میان بر مى دارد». (فَإِنَّهَا وَاللهِ عَمَّا قَلِیل تُزِیلُ الثَّاوِیَ(3)). السَّاکِنَ

آرى! هر کس - بدون استثنا - روزى باید جهان را وداع گوید; گروهى زودتر و گروهى کمى دیرتر! امّا به هر حال، همه طعم تلخ مرگ را مى چشند: «کُلُّ نَفْس ذَائِقَةُ الْمَوْتِ».(4)

فرق میان «ثاوى» و «ساکن» این است که «ثاوى» به کسى مى گویند که اقامت مستمرّ توأم با استقرار در جایى داشته باشد; در حالى که «ساکن» ممکن است چنین باشد و ممکن است نباشد.

بنابراین، هم جوانانى که تصوّر مى شود براى مدّت زیاد در این دنیا مستقرّ خواهند بود، در معرض زوالند و هم پیرانى که به حسب ظاهر سکونت آنها موقّتى و محدود است، همه راهیان دیار فنا و سیر کنندگان به سوى عالم بقا هستند.

در دومین دلیل مى فرماید: «دنیا، هوسبازانِ غرق نعمت را که بر آن تکیه کرده اند، ناگهان به مصیبت مى کشاند». (وَ تَفْجَعُ الْمُتْرَفَ(5)). الآمِنَ

آرى! در آن هنگام که سفره عیش و نوش را گسترده اند و فریاد شادى آنها گوش فلک را کر کرده، ناگهان «بانگى بر مى آید که خواجه مرد» و چه عبرت انگیز است این مرگ و میرهاى ناگهانى، که درهر عصر و زمان بوده و در این زمان فزونى یافته است! و چه عبرت انگیز است حال کسانى که شب، در ناز و نعمت مى خوابند و صبحگاهان در حالى بیدار مى شوند که همه امکانات خود را از دست داده اند!!

سوم و چهارم اینکه: «آنچه از دنیا از دست رفته و پشت کرده، هیچگاه بر نمى گردد و آینده معلوم نیست چگونه خواهد بود، تا در انتظارش باشیم!». (لاَ یَرْجِعُ مَا تَوَلَّى مِنْهَا فَأَدْبَرَ، وَ لاَ یُدْرى مَا هُوَ آت مِنْهَا فَیُنْتَظَرَ).

و چه دردناک است که انسان گم شده هاى خویش را هرگز نتواند پیدا کند و به آینده نیز امیدوار نباشد! در حسرتى جبران ناپذیر بماند و امیدهاى خود را بر باد رفته ببیند! نه جوانى باز مى گردد و نه توان ها و نیروهاى از میان رفته بر اثر گذشت عمر. نه دوستان و مونسانى که در چهره در نقاب خاک کشیدند، خود را نشان مى دهند و نه عزیزان از دست رفته. اینها همه یک طرف، از سوى دیگر، وحشت از آینده آمیخته با ابهام و جهل نیز، براى انسان دردناک است!

در پنجمین و ششمین استدلال براى بى اعتبارى دنیا مى فرماید: «شادى آن آمیخته با اندوه است، و توانایى و استقامت مردان نیرومند در آن به ضعف و سستى مى گراید». (سُرُورُهَا مَشُوبٌ بِالْحُزْنِ وَ جَلَدُ(6)). الرِّجَالِ فِیهَا إِلَى الضَّعْفِ وَ الْوَهْنِ

مشکل بزرگ مواهب مادّى دنیا همان است که امام(علیه السلام) در جاى دیگر به آن اشاره کرده: «لاَ تَنَالُونَ مِنْهَا نِعْمَةً إِلاَّ بِفِرِاقِ أُخْرَى; به هر نعمتى از آن مى رسید به فراق نعمت دیگرى مبتلا مى شوید».(7) مثلا کسى که فرزند ندارد، غم بى فرزندى قلب او را مى فشارد; ولى همین که صاحب فرزند، یا فرزندان شد، مشکلات فرزند ازهر سو هجوم مى آورد! ثروت ندارد، غم فقر او را آزار مى هد; ثروتمند مى شود، مشکل حسادتِ حسودان، خیانتِ خائنان، و طمع ورزى دزدان و سارقان، ظاهر و آشکار مى شود و آرامش او را به کلّى بر هم مى زند. آرى! شادى هاى دنیا، همیشه آمیخته با غم و اندوه هاست و قوّت ها به زودى جاى خود را به ضعف و سستى مى دهد.

سپس امام(علیه السلام) در یک نتیجه گیرى قاطع و بیدارگر از تمام این استدلالات، مى فرماید: «حال که چنین است زرق و برق ها و زیبایى هاى فراوان دنیا شما را نفریبد! چرا که مدّت کمى با شما خواهد بود!». (فَلا یَغُرَّنَّکُمْ کَثْرَةُ مَا یُعْجِبُکُمْ فِیهَا لِقِلَّةِ مَآ یَصْحَبُکُمْ مِنْهَا).

درست است که در دنیا زیبائى هاى فراوان و زرق و برق هاى خیره کننده بسیار دیده مى شود، ولى همانها علاوه بر تمام مشکلاتى که در درونشان نهفته است، ناپایدار و زودگذر و بى اعتبار است. بنابراین، چیزى نیست که انسانِ عاقل را بفریبد و به خود مشغول کند.

به هر حال، کمى دقّت و تأمّل در جهات شش گانه بالا - و حتّى در یکى از آنها - کافى است که غافلان را از خواب غفلت بیدار کند، امّا افسوس که بسیارى از مردم نسبت به همان یک لحظه، دقّت و تأمّل بخل مىورزند.

 

نکته

زهد در دنیا چیست؟

گاه تصوّر مى شود مفهوم زهد آن است که انسان به کلّى ترک دنیا گوید، و همچون راهبان در گوشه اى بخزد و از جامعه دورى گزیند; در حالى که این معنا با روح اجتماعى اسلام هرگز نمى سازد و در روایات اسلامى، شدیداً از آن نهى شده است. بنابراین، زهد مفهوم دیگرى دارد و آن ترک دلباختگى و دلدادگى و عشق بى قرار نسبت به دنیا، و عدم اسارت در چنگال زرق و برق آن است و این همان سرمایه عظیمى است که اگر انسان فاقد آن باشد، آلوده انواع گناهان مى گردد و گاه دین و ایمان خود را بر سر متاع دنیا مى نهد.

این همان چیزى است که امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره آن مى فرماید: «إِنَّ مِنْ أَعْوَنِ الأَخْلاَقِ عَلَى الدِّینِ، الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا; از مهم ترین اخلاقى که انسان را بر حفظ دینش یارى مى دهد، زهد در دنیاست».(8)

امام صادق(علیه السلام) درباره آن مى فرماید: «إِذَا تَخَلَّى الْمُوْمِنُ مِنَ الدُّنْیَا سَمَا، وَ وَجَدَ حَلاَوَةَ حُبِّ اللهِ; هنگامى که مؤمن از دنیا پرستى کناره گیرى کند، ترقّى و تکامل مى یابد و شیرینى محبّت خدا را مى چشد».(9)

در حدیث دیگرى مى خوانیم که على(علیه السلام) «جابربن عبدالله» را دید که آه مى کشد! فرمود: «یَا جَابِرُ! عَلَىمَ تَنَفَسُّکَ؟! أَعَلَى الدُّنْیَا؟; براى چه آه کشیدى؟ بر دنیا؟» جابر عرض کرد: «آرى!»

در اینجا امام(علیه السلام) تحلیل جالبى درباره لذّت هاى دنیا بیان فرموده که لذّاتش یا در خوردنى است، یا نوشیدنى، یا لباس فاخر، یا لذّت جنسى، یا مرکب، یا بوى خوش، یا نغمه ها.

سپس در تشریح آنها فرمود: «بهترین غذاها عسل است و آن چیزى جز (شیره گل هاى آمیخته با) آب دهان مگسى نیست و شیرین ترین نوشیدنى ها آب است که چیزى است کم ارزش که بر سطح زمین جارى است و برترین لباس ها حریر است که از لعاب کرمى تهیّه مى شود و بهترین لذّات جنسى در زنان است و آن هم در محلّى از بدن او که آلوده ترین محل هاست و بهترین مرکب ها اسب است که در بسیارى از موارد قاتل انسان است و بهترین بوى خوش، مُشک است که از خون ناف حیوانى (آهوى خُتَن) گرفته مى شود جالب ترین نغمه ها، نغمه غناست که انسان را به گناه مى کشاند.

اى جابر! چیزى که بهترین لذّاتش چنین است، از دست رفتنش جاى تأسف نیست.»

جابر مى گوید: «بعد از شنیدن این سخن، هرگز زرق و برق دنیا به فکر من خطور نکرد!»(10)

1. «صادف» از مادّه «صَدْف» (بر وزن حرف) به معناى اعراض و روى گردانى از چيزى است. 
2. اين حديث با تعبيرات مختلف از پيامبر اکرم، اميرمؤمنان، امام صادق و حتّى انبياى پيشين (عليهم السلام)نقل شده است. (ميزان الحکمه، جلد 2، حديث 5813 - 5823) در حديثى که 
مرحوم کلينى در کافى از امام سجّاد(عليه السلام)نقل کرده، بعد از شرح سرچشمه هاى گناه، مى فرمايد: «فَاجْتَمَعْنَ کُلُّهُنَّ فِى حُبِّ الدُّنْيَا. فَقَالَ الأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ - بعد مَعْرِفَةِ ذلِکَ -: حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ کُلِّ خَطِيِئَة; تمام
ريشه هاى گناه درحب دنيا جمع است و به همين دليل انبيا و دانشمندان بعد از آگاهى بر اين موضوع گفته اند: دنياپرستى سرچشمه هر گناهى است!» (اصول کافى، جلد 2، صفحه 131). 3. «ثاوى» از مادّه «ثواء» به معناى اقامتِ توأم با استقرار است. 4. سوره آل عمران، آيه 185. 5. «مُتْرف» از مادّه «ترف» (بر وزن تلف) به معناى تنعّم است و «مُترف» به کسى مى گويند که فزونى نعمت او را غافل و مغرور ساخته و به طغيان وا داشته است. 6. «جَلَد» به معناى قوّت و قدرت و صلابت است. 7. نهج البلاغه، خطبه 145. 8. منهاج البراعه (شرح نهج البلاغه خويى)، جلد 7، صفحه 182. 9. همان مدرک. 10. بحارالانوار، جلد 75، صفحه 11.

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری