• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

خطبه هشتاد و سه، بخش سوم

 

فَإِنَّ الدُّنْیَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا، رَدِغٌ

بیشتر...

تقديس : منزه دانستن خدا از نقايص امكانى و كمالات

 

تقديس بر وزن تفعيل از ريشه «ق ـ د ـ س» به معناى پاكى

بیشتر...

مرا در زمره کسانی قرار ده که به عزت و توانایی تو

صحیفه سجادیه - دعای شماره ۲۵ - فراز ۱۱

الْمُعَوَّدِينَ

بیشتر...

سوره ی اعراف آیات 21 تا 23،آیت الله جوادی

دریافت فایل صوتی

حجم: 18 MB

زمان: 40 دقیقه

بیشتر...

خطبه صد و پنجاه و شش، بخش سوم

 

منه: قَدْ شَخَصُوا مِنْ مُسْتَقَرِّ الاَْجْدَاثِ، وَ

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
16776
33471
142778277
امروز یکشنبه, 27 خرداد 1403
اوقات شرعی

داستان‏های قرآن، حقیقت ‏یا نماد؟

 

داستان حضرت آدم در قرآن مواردی چون مقام خلیفة اللهی حضرت آدم و گفت‏ وگوی خداوند با ملائکه و تعلیم اسما و دستور سجده و سجده فرشتگان و تمرد شیطان و ورود آدم به بهشت و فریبکاری شیطان و خروج آدم از بهشت را شامل می‏شود . آیا چنین واقعه‏ای حقیقتا اتفاق افتاده است‏یا این داستان رمزی و تمثیلی و نمادی از حقیقتی متعالی است که به زبانی زیبا و قابل فهم برای انسان‏ها بیان شده است؟ چنان که مثلا در داستانی عرفانی چون داستان مولوی و عطار می‏بینیم . این داستان‏ها حقیقت ندارند; اما مخاطب را به حقایق زیبای عرفان و اخلاقی رهنمون می‏شوند .

در پاسخ به این پرسش باید چند مطلب را یاد آورد شد:
1 . قرآن کتاب هدایت است و قصه‏ های آن نیز یکی از راه‏های هدایت‏ بشر به راه مستقیم شمرده می‏شود .
2 . قرآن کلام خدا است که حق مطلق است و هیچ گونه باطلی در آن راه ندارد . الفاظ قرآن برای بیان معارف الاهی است و در سطح فهم عامه مردم نازل شده است .
3 . کلام الاهی با کلام بشر تفاوت جوهری دارد . انسان‏ها گاهی ناگزیرند، برای بیان معارف متعالی، حق را با امور خیالی و غیر واقعی بیامیزند و مطلب درست‏خود را در قالب داستان‏های رمزی و کنایه‏ای القا کنند و این به دلیل محدودیت ذاتی انسان است; اما خداوند متعال حق مطلق است، کلامش نیز حق مطلق است و هیچ گونه باطل و امر غیر واقعی، حتی در قالب داستان، در آن راه ندارد .
با توجه به این مقدمه، روشن می‏شود تمام قصه‏های قرآن، از جمله قصه آفرینش حضرت آدم، از نوع حقایق هستند; اگر چه در قالب داستان و تمثیل بیان شده باشند . زیرا قرآن کتاب هدایت و از سوی حق مطلق است و امکان ندارد قصه‏ های ساختگی را برای هدایت‏ بیان کند . اصولا خداوند متعال به این کار نیاز ندارد . البته قصه یکی از راه‏های هدایت و تفهیم مطلب است و عرفای بزرگ ما نیز از داستان به بهترین وجه برای بیان مقصود خود استفاده کرده‏اند . در داستان‏های بشری تخیل و رمز و حتی تحریف امور واقعی (ساختگی بودن) اشکال ندارد; اما قرآن کتاب تاریخ و داستان نیست . در آن جز حق چیزی یافت نمی‏شود و حق را با امور خیالی و ساختگی و غیر واقعی تلفیق نمی‏کند; زیرا در این صورت حق نخواهد بود .
گذشته از این، قرآن حجت الاهی است; هر چه در آن است، حجت است و سخن باطل و خیال بیهوده در آن راه ندارد . «انه لقول فصل و ما هو بالهزل‏» ; قرآن کلامی است که حق را از باطل جدا می‏کند و هرگز شوخی نیست . (1) زیرا سخنان غیر واقعی و خیالی با حجت‏بودن کتاب خدا منافات دارد . از این رو، در کلام خداوند و روش ارائه آن غیر حق راه ندارد .
پس روشن شد قرآن کتاب هدایت است نه کتاب داستان; و تمام قصه‏های قرآن نیز با هدف هدایت نازل شده‏اند، بنابراین، بسیاری از جنبه‏ های تاریخی و داستانی را کنار می‏گذارد و فقط آنچه را برای هدایت‏سودمند است، بیان می‏فرماید . (2) در ماجرای حضرت آدم نیز همه جزئیات ذکر شده در آیات قرآن اتفاق افتاده است . البته درباره این داستان باید به چند نکته توجه کرد:
1 . داستان حضرت آدم و مقام خلیفة اللهی حقیقتا رخ داده است; اما قضیه شخصی نیست که تنها حضرت آدم را شامل شود و انسان‏های کامل دیگر را شامل نشود; به عبارت دیگر، این داستان در حدوث شخصی است اما در بقا نوعی . مقام خلیفة اللهی و تعلیم اسما و سجده ملائکه در حقیقت‏به مقام انسانیت اشاره دارد که حضرت آدم مظهر آن بود; یعنی این مقام شایسته انسان کامل است . انسان کامل متعلم به اسما شده و معلم ملائکه است و آن‏ها برای انسان کامل سجده می‏کنند . در این داستان حضرت آدم - سلام الله علیه - نمونه و عصاره مقام انسانیت و الگوی انسان کامل است . فرشتگان برای یک شخص سجده نکردند، بلکه برای مقام انسانیت و انسان کامل که چکیده آفرینش است، خضوع و خشوع نمودند . دلیل آن نیز آیه 30 سوره بقره و 11 سوره اعراف است که نشان می‏دهد مقام انسانیت مراد است و حضرت آدم نخستین کسی است که به این مقام دست‏یافت . (3) یکی از جهات هدایتی این داستان همین نکته است . بشر می‏تواند به مقامی برسد که مستقیما از جانب حق تعالی علم بیاموزد (علم لدنی) و فرشتگان الاهی در برابرش خاشع شوند .
2 . کلمات قرآن به طور عموم و الفاظ داستان حضرت آدم علیه السلام نیز بر معانی انطباق کامل دارند . این الفاظ در سطح عامه مردم نازل شده است . اکثریت مردم در سطح محسوسات و طبیعیات پرواز می‏کنند و معانی بلند و معارف والای معنوی را کم‏تر درمی‏یابند; یعنی آن‏ها را باید با استفاده از همان الفاظ مانوس خودشان بالا برد و آن‏ها نیز معانی بلند را در قالب جسمانیت و طبیعت ادراک می‏کنند; به عبارت دیگر، الفاظ برای ذات معانی وضع می‏شوند و به ویژگی‏های معانی کار ندارند; مثلا واژه «چراغ‏» برای وسیله روشنایی وضع شده است . روزگاری مصداق آن چراغ‏ها روغنی بود، زمانی چراغ‏های نفت‏سوز و امروزه چراغ‏ها و لامپ‏های برقی . پس الفاظی که در قرآن آمده است، در معانی حقیقی آن استعمال می‏شوند; واژه سجده نیز در معنای هایت‏خشوع و خضوع وضع شده است . (4)
یکی از مصادیق سجده به خاک افتادن و پیشانی بر خاک گذاشتن است; اما در فرشتگان که زمینی و مادی نیستند، چنین عملی لازم نیست . منظور از امر به سجده امر به نهایت‏خضوع و خضوع در برابر مقام انسانیت است; البته روش و طریقه آن بر ما معلوم نیست و بهتر است‏بگوییم ما آن را درک نمی‏کنیم; زیرا ما انسان‏ها در بند مادیات محصور هستیم . ما به طور معمول هر واژه‏ای را با معانی‏ای که در زندگی روز مره با آن‏ها سر و کار داریم، می‏سنجیم و چون بیش‏تر معلومات ما حسی است، مسائل ما فوق محسوسات را نیز به این طریق ارزیابی می‏کنیم . قرآن که کتاب هدایت تمام مردم در تمام مکان‏ها و زمان‏ها است و به یک صنف و گروه خاص تعلق ندارد، از زبان قابل فهم برای تمام مردم استفاده می‏کند; اما اصل معرفت‏ حقیقی است و گفتار آن نیز حقیقی است که به زبان عامه مردم بیان شده است . در فهم قرآن و داستان‏های آن باید توجه داشت انسان، با توجه به درک و سابقه ذهنی‏اش از الفاظ، در آن‏ها دخل و تصرف می‏کند; اما نباید به ظاهر الفاظ اکتفا کرد . مراد حق تعالی ظاهر الفاظ نیست . الفاظ قرآن به معارف بلند الاهی رهنمون می‏شوند که فوق امور محسوس ما است . البته در این جهت هم باید نهایت دقت را به کار برد . این کار باید بر اساس ملاک‏هایی که خود قرآن ارائه فرموده انجام گیرد تا خدای ناکرده در دام تفسیر به رای گرفتار نشویم . (5)
3 . ملاک معنای حقیقی این است که اثر مطلوب از موضوع له (آنچه لفظ برای آن وضع شده) بدون تغییری در آن آشکار باشد; اگر چه کمیت و کیفیت آن تغییر کند; چنان که در مثال چراغ روشن شد . معنای قول نیز تفهیم و تفهم است که در انسان‏ها با استفاده از اصوات وضع شده و معنادار انجام می‏شود; اما موجودات مجرد به استفاده از این ابزار خاص نیاز ندارند . سخن گفتن به طریق انسانی یکی از مصادیق شیوه ‏های تفهیم و تفهم است و در معنای حقیقی آن دخالت ندارد .
بنابراین، گفت‏وگوی حق سبحانه با ملائکه در آن صحنه حقیقتا اتفاق افتاده است; اما نه به روش سخن گفتن ما انسان‏ها و از طریق ایجاد لفظ و صوت و شنیدن تا اشکال شود در این صورت برای گفت‏وگو به زبان و گوش نیاز است و این با تجرد فرشتگان سازگار نیست . در آن صحنه امر حقیقی اتفاق افتاده و آثار حقیقی تفهیم و تفهم بروز کرده است . از این رو، با الفاظی چون «قلنا» ، «اذ قال‏» «قالوا» از آن یاد شده است و تمام این الفاظ در معنای حقیقی خود استعمال گردیده‏اند .
جریان تعلیم اسما و دیگر امور این داستان نیز دقیقا به همین معنا است و برای دوری از اطاله کلام به تک تک آن‏ها اشاره نمی‏شود .
بنابراین، تمام اخبار و قصه‏ های قرآن، اگر چه در سطح حواس مردم بیان شده‏ اند، اموری حقیقی‏اند و هیچ گونه مجازی در آن‏ها نیست; زیرا کلام خدا نشان دهنده امر حقیقی است . در تفکر فلسفی و دینی غرب از زبان سمبلیک و نمادین سخن به میان آمده است و در این جهت تحقیقات گسترده ‏ای کرده‏ اند . آن بخش از این مطالب که به کتاب مقدس مسیحیان باز می‏گردد، در واقع توجیه سخنان خلاف واقعی است که متاسفانه، به دلیل تحریفات گسترده، در آن کتاب بسیار دیده می‏شود . سخنان آنان هیچ ربطی به قرآن و زبان قرآن ندارد . زبان قرآن زبان حقیقت است، به ذات معانی اشاره دارد و داستان‏های آن نیز حقایقی است که اتفاق افتاده و به بهترین روش بر قلب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نازل گردیده است . ما نباید اصطلاحاتی که در دنیای غرب، با توجه به پیشینه فرهنگی و دینی و تاریخی خاص آن دیار استفاده می‏شود; درباره قرآن و معارف بلند الاهی و دینی اسلام به کار بریم . در غرب، مخصوصا از قرن هجدهم به بعد، مسیحیت از تمام صحنه ‏ها عقب رانده شد; کتاب مقدس اهمیت‏ خود را از دست داد و مورد نقدهای جدی فلسفه و علم جدید قرار گرفت . این امر متالهین مسیحی را به چاره اندیشی فرا خواند .
نظریات متفاوت و بعضا متناقضی که همگی برای ترمیم جنبه‏های غیر عقلانی مسیحیت و کتاب تحریف شده آن پدید آمدند، رهاورد آن چاره‏ اندیشی‏ ها است . نظریه زبان سمبلیک و مجازی نیز یکی از این نظریه‏ ها است که متاسفانه برخی، بدون توجه به پیشینه تاریخی و فرهنگی و دینی اش، درباره قرآن به کار می‏برند .

پی‏ نوشت‏ها:

1 . طارق (86): 13- 14 .
2 . المیزان: ج 7، ص 171- 174 .
3 . تفسیر موضوعی قرآن کریم، سیره پیامبران در قرآن، آیت الله جوادی آملی، اسراء، ص 203- 208 .
4 . التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، استاد حسن مصطفوی، ج 6، ص 50- 51 .
5 . تفسیر المیزان، ج 3، ص 63- 65 و 80- 82 .(ذیل آیه هفتم سوره آل عمران).

..........................................

عنوان مقاله : داستان‏های قرآن، حقیقت ‏یا نماد؟  
 نویسنده : سید سعید لواسانی
  آدرس اینترنتی:   http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?LanguageID=1&id=41671&SubjectID=74577  
 منبع: پرسمان : مهر 1381، شماره 1

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری