فصل نامه علمـی «قرآن، فرهنگ و تمدن»
- تـازه هـا
- آموزش قرآن
- پربازدید
خطبه صد و نود و دو، بخش اول
عبرت گیری از از کاری که خدا با ابلیس کرد، آیت
فصلنامه قرآن، فرهنگ و تمدن
حقيقت بسط و فيض
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي رَكَّبَ فِينَا آلَاتِ
والایى و بلندمرتبگى خداوند
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۵ - فراز ۱۲
وَ أَنْتَ الَّذِي
آمار بازدید
خطبه هشتاد و پنج، بخش دوم
و منها: فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللهِ بِالْعِبَرِ النَّوَافِعِ، وَاعْتَبِرُوا بِالاْی السَّوَاطِعِ، وَ ازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ، وَانْتَفِعُوا بِالذِّکْرِ وَالْمَوَاعِظِ، فَکَأَنْ قَدْ عَلِقَتْکُمْ مَخَالِبُ الْمَنِیَّةِ، وَانْقَطَعَتْ مِنْکُمْ عَلاَئِقُ الاُْمْنِیَّةِ، وَ دَهِمَتْکُمْ مُفْظِعَاتُ الاُْمُورِ، وَالسِّیَاقَةُ إِلَى الْوِرْدِ الْمَوْرُودِ، فَـ «کُلُّ نَفْس مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ»: سَائِقٌ یَسُوقُهَا إِلَى مَحْشَرِهَا; وَ شَاهِدٌ یَشْهَدُ عَلَیْهَا بِعَمَلِهَا.
اى بندگان خدا! از درسهاى سودمندِ عبرت آميز، پند بگيريد، و از آيات روشن الهى (در تکوين و تشريع) عبرت بياموزيد و انذارهاى رسا و گوياى الهى را پذيرا شويد، و از تذکّرات و مواعظ بهره بگيريد، گويا (مى بينم) چنگال مرگ در پيکر شما فرو رفته، و علاقه و آرزوها از شما رخت بربسته; شدائد و سختى هاى مرگ و برزخ به شما روى آورده و حرکت به سوى رستاخيز آغاز شده است، و هر يک از شما وارد صحنه محشر مى شود، در حالى که همراه او «سائق» و «شاهدى» است: فرشته اى که او را به سوى محشر مى راند و شاهدى که بر اعمال او گواهى مى دهد.
شرح و تفسیر
عبرت بیاموزید و پندگیرید!
امام(علیه السلام) در ادامه سخن، دست مخاطبان را گرفته و همراه خود به گذشته تاریخ و حوادث عبرت آمیز زندگى بشر برده و سرنوشت خودشان را در آینه تاریخ به آنها نشان مى دهد; مى فرماید: «اى بندگان خدا! از درس هاى سودمندِ عبرت آمیز، پند بگیرید!» (فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللهِ بِالْعِبَرِ النَّوَافِعِ).
قدرتمندان تاریخ، کبکبه پادشاهان بزرگ، ثروت عظیم ثروتمندان پیشین و زندگى پر ناز و نعمت آنها را به خاطر بیاورید! که چگونه «از نسیمى دفتر ایّام بر هم خورد» و «ورق برگردانى لیل و نهار» طومار زندگانى آنها را درهم پیچید; چنان که از قصرهاى مجلّل آنها، جز ویرانه اى، و از اندام پر قدرت آنها، جز استخوان پوسیده اى باقى نماند; همگى رفتند و فراموش شدند!
در هشدار دیگرى مى افزاید: «از آیات روشن الهى (در تکوین و تشریع) عبرت بیاموزید! (آیاتى که در پهنه آفرینش و آیاتى که در کتب آسمانى انبیا است).» (وَاعْتَبِرُوا بِالاْیِ السَّوَاطِعِ(1)).
در سومین هشدار مى فرماید: «انذارهاى رسا و گویاى الهى را پذیرا شوید!» (وَ ازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ).
همان انذارهایى که با تعبیرات تکان دهنده، در جاى جاى قرآن مجید آمده است. گاه عذاب هاى درهم کوبنده اى را که بر اقوام سرکش و ستمگر پیشین نازل شد، شرح مى دهد و گاه از مجازات هاى دردناک آخرت سخن مى گوید و گاه انسان ها رابه تفکّر و اندیشه در سرنوشت خود وا مى دارد و از گناهان و معاصى برحذر مى نماید.
و بالاخره در چهارمین هشدار مى فرماید: «از تذکّرات ومواعظ بهره بگیرید! (که اینها همه براى شما و به سود شما است).» (وَانْتَفِعُوا بِالذِّکْرِ وَ الْمَوَاعِظِ).
تفاوت میان این چهار هشدار این است که: در هشدار اوّل، امام(علیه السلام) همه را به حوادث تاریخى عبرت آموز گذشته و حال توجّه مى دهد که اندرزهاى گرانبهایى دربردارد; در هشدار دوم، به نشانه هاى پروردگار در عالم هستى یا آیات قرآنى که بیدارگر است، اشاره فرموده; در هشدار سوم، به انذارها و سخنان بیم دهنده از سوى اولیاء اللّه اشاره مى کند و در هشدار چهارم، به اندرزها و نصیحت هاى این مردان الهى توجّه شده است که مجموعه این هشدارها براى بیدارى آنان که کمترین آمادگى دارند، کافى است، تا چه رسد به آمادگان براى پذیرش.
سپس در ادامه سخن به لحظات دردآور مرگ و جان دادن و حالاتى که هر بیننده اى را تکان مى دهد و در فکر فرو مى برد، توجّه فرموده، چنین مى گوید: «گویا مى بینم چنگال مرگ در پیکر شما فرو رفته، و علاقه و آرزوها از شما رخت بربسته، شداید و سختى هاى مرگ و برزخ به شما روى آورده، و حرکت به سوى رستاخیز آغاز شده است و هر یک از شما وارد صحنه محشر مى شود، در حالى که همراه او «سائق» و «شاهدى» است: فرشته اى که او را به سوى محشر مى راند و شاهدى که بر اعمال او گواهى مى دهد.» (فَکَأَنْ قَدْ عَلِقَتْکُمْ(2) مَخَالِبُ(3) الْمَنِیَّةِ، وَانْقَطَعَتْ مِنْکُمْ عَلاَئِقُ الاُْمْنِیَّةِ، وَ دَهِمَتْکُمْ(4) مُفْظِعَاتُ(5) الاُْمُورِ، و السِّیَاقَةُ إِ لَى الْوِرْدِ الْمَوْرُودِ، فَـ «کُلُّ نَفْس مَعَهَا سَائِقٌ و شَهِیدٌ»: سَائِقٌ یَسُوقُهَا إِلَى مَحْشَرِهَا; وَ شَاهِدٌ یَشْهَدُ عَلَیْهَا بِعَمَلِهَا).
از آنجا که مرگ در انتظار همه انسان ها است و هیچ تاریخ و زمان مشخّصى براى آن وجود ندارد و هر لحظه ممکن است به سراغ انسان بیاید، امام(علیه السلام) آن را به صورت یک امر انجام شده، مطرح مى فرماید و مى گوید: گویا مى بینم که در چنگال مرگ گرفتارید. سکرات موت شما را در امواج وحشتناکش فرو برده و پیوندهاى شما با آرزوهایى که همچون خواب و خیال و سراب، در برابرتان قرار داشت، به کلّى قطع شده و در آستانه انتقال از این دنیا، به جهان دیگر و سپس حضور در محشر، با دو مأمور الهى قرار گرفته اید.
شبیه همین تعبیرات در «خطبه 204» نیز آمده است. این تعبیر امام(علیه السلام) مرگ را به حیوان درنده اى تشبیه مى کند که چنگال در گلو و اندام انسان انداخته و او را طعمه خود ساخته است، در حالى که قدرتى بر دفاع از خویشتن ندارد. به راستى ضعف انسان در مقابل قدرت مرگ، همین گونه است.
جمله (وَ السِّیَاقَةُ إِلَى الْوِرْدِ الْمَوْرُودِ)اشاره به آیه شریفه 98 سوره «هود» است که مى فرماید: «یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ; فرعون روز قیامت در پیشاپیش قومش خواهد بود و آنها را وارد دوزخ مى کند و آتش دوزخ چه بدآبشخورى است که بر آن وارد مى شوند».
«وِرْد» به معناى راهى است که در کنار نهرهاى بزرگ - که ساحل آن با آب فاصله دارد- به صورت سراشیبى درست مى کنند، تا افراد به آسانى بتوانند دسترسى به آب پیدا کنند; چنین محلى را در فارسى «آبشخور» و در عربى «وِرْد» مى گویند و «مورود» به معناى محلّى است که تشنگان بر آن وارد مى شوند و در حقیقت اشاره به این است که گنهکارانِ محروم از آبهاى زلال نهرهاى بهشتى، به آبشخور دوزخ وارد مى شوند، که جز آتش سوزان در آنجا چیزى نیست و جمله (کُلُّ نَفْس مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ)برگرفته از آیه شریفه 21 سوره «ق» است که مى فرماید: «وَجَاءَتْ کُلُّ نَفْس مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ».
در این مورد که «سائق» و «شهید» اشاره به چیست؟ تفسیرهاى گوناگونى در کلمات «مفسّران قرآن» و «شارحان نهج البلاغه» دیده مى شود. بعضى «سائق» را فرشته نویسنده حسنات و «شهید» را فرشته نویسنده سیّئات مى دانند و نیز بعضى گفته اند «سائق» فرشته الهى است و «شهید» اعضاى تن انسان یا نامه اعمال او است که به گردنش آویخته مى شود.
این احتمال نیز داده شده که «سائق» و «شهید» یک فرشته است که دو کار مى کند; هم انسان را به صحنه محشر مى راند و هم گواه اعمال او است. و نیز گفته اند: که «سائق» فرمان الهى است که انسان را به سوى محشر، براى حساب و جزا مى راند و «شاهد» پیامبران و علما، یا عقل انسان و اعضاى او است.
ولى غالب این تفسیرها بعید به نظر مى رسد و ظاهر این است که اشاره به دو فرشته الهى باشد که یکى مأمور سوق دادن انسان به عرصه محشر، و دیگرى گواهى دهنده بر اعمال او است.
1. «سَواطع» جمع «ساطعه» به معناى نور گسترده است. اين واژه در مورد امور معنوى مانند آيات درخشنده قرآن مجيد، يا شخصيّت هاى برجسته جهان اسلام نيز، به کار مى رود. 2. «عَلَقَتْکُمْ» از مادّه «عَلَق» (بر وزن فلق) در اصل به معناى رابطه شديد و علاقه به چيزى است. اين واژه در مورد حيوان درنده اى که گلوى صيد خود را با دندان مى فشارد و
خون او را مى مکد و يا با چنگالش او را مى درد، به کار مى رود. در جمله بالا، مرگ به چنين حيوان درنده اى تشبيه شده است. 3. «مَخالِب» جمع «مِخْلب» (بر وزن محور) به معناى چنگال حيوانات است که از مادّه «خَلْب» (بر وزن قلب) به معناى دريدن پوست است. 4. «دَهِمَتْکُمْ» از مادّه «دَهْم» (بر وزن فهم) به معناى پوشاندن است. اين واژه در جايى که چيزى غلبه بر ديگرى کند و به آن احاطه پيدا نمايد، به کار مى رود و در عبارت بالا منظور همين است.
اين واژه در مورد سياهى و تاريکى شب که احاطه بر اشيا پيدا مى کند، به کار مى رود و به سبز پررنگ نيز اطلاق شده است و مُدْهَامَّتَان در سوره الرّحمن آيه 64، به معناى «دو باغ سرسبز» است که
گياهش از سبزى و سيراب شدن، به رنگ تيره درآمده است. 5. «مُفْظِعَات» از مادّه «فَظَع» (بر وزن جزع) به معناى ترساندن و بزرگ شمردن.
------------------------
شرح نهج البلاغه، آیت الله مکارم شیرازی