• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

انس و بهره‎مندي از صحيفه سجاديه

 

انس ‌و‌ ارتباط ‌با مجموعه نوراني ‌و‌ ارزشمند صحيفه

بیشتر...

معرفت نفس؛ قضا و قدر،آیت الله العظمی

دریافت فایل صوتی

حجم: 8 MB

زمان: 35 دقیقه

بیشتر...

اسوه حسنه از دیدگاه قرآن کریم

آنچه از نظر خوانندگان گرامی می‎گذرد، سخنان حضرت آیت ا

بیشتر...

خلقت انسان بی هدف نیست، آیت الله مکارم

دریافت فایل صوتی

حجم: 5.2 MB

زمان: 45 دقیقه

بیشتر...

شرح خطبه 99 نهج البلاغه

    شرح خطبه 99 نهج البلاغه - استاد دکتر
بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
31686
44556
143798023
امروز چهارشنبه, 02 آبان 1403
اوقات شرعی

خطبه صد و هشت، بخش پنجم

 

رَایَةُ ضَلاَل قَدْ قَامَتْ عَلَى قُطْبِهَا، وَ تَفَرَّقَتْ بِشُعَبِهَا، تَکِیلُکُمْ بِصَاعِهَا، وَ تَخْبِطُکُمْ بِبَاعِهَا. قَائِدُهَا خَارِجٌ مِنْ الْمِلَّةِ، قَائِمٌ عَلَى الضِّلَّةِ; فَلاَ یَبْقَى یَوْمَئِذ مِنْکُمْ إِلاَّ ثُفَالَةٌ کَثُفَالَةِ الْقِدْرِ ، أَوْ نُفَاضَةٌ کَنُفَاضَةِ الْعِکْمِ، تَعْرُکُکُمْ عَرْکَ الأَدِیمِ، وَ تَدُوسُکُمْ دَوْسَ الْحَصِیدِ، وَ تَسْتَخْلِصُ الْمُؤْمِنَ مِنْ بَیْنِکُمُ اسْتِخْلاصَ الطَّیْرِ الْحَبَّةَ الْبَطِینَةَ مِنْ بَیْنِ هَزِیلِ الْحَبِّ.

(گويا مى بينم:) پرچم گمراهى بر جايگاه خود نصب و محکم شده، و طرفداران آن همه جا پراکنده گشته اند. شما را با پيمانه خود مى پيمايد (و با معيارهاى خود مى سنجد) و با دست هاى گشاده خويش، شاخ و برگ شما را فرو مى ريزد. رهبر اين گروه، از آيين اسلام خارج است و بر پايه گمراهى و ضلالت ايستاده; (کار به جايى مى رسد که) در آن روز جز تعداد کمى از شما باقى نمى ماند. همانند ته مانده ديگ و يا خرده نانهائى که در ته کيسه باقى مانده و به هنگام تکان دادن فرو مى ريزد (به اين هم قناعت نمى کنند; بلکه) شما را همچون پوست هايى که (به هنگام دبّاغى) به هم مى پيچند، تحت فشار قرار مى دهند و همچون زراعت درو شده مى کوبند و پايمال مى کنند، افراد با ايمان (و ممتاز) را از ميان شما جدا مى سازند (و نابود مى کنند;) همان گونه که پرندگان، دانه هاى درشت را از دانه هاى لاغر جدا مى سازند (و مى بلعند).

 

شرح و تفسیر

جبّاران بنى امیّه همه چیز را درهم مى کوبند

جمعى از شارحان نهج البلاغه این بخش از خطبه را جدا از بخش هاى سابق دانسته اند و معتقدند در میان این دو، مطالب دیگرى بوده است که مرحوم «سیّد رضى» طبق روشى که دارد - که از هر خطبه قسمت هایى را که برجستگى بیشترى، مخصوصاً از نظر فصاحت و بلاغت دارد، بر مى گزیند و بقیّه را حذف مى کند - قسمت هاى میانى این دو بخش را انداخته است و لذا این دسته از شارحان این بخش را اشاره به حوادث و فتنه هاى آخرالزّمان مى دانند.

در حالى که بعضى دیگر، مانند «ابن میثم بحرانى» معتقد به ارتباط میان این بخش و بخش هاى سابق هستند و آن را اشاره به گمراهان بنى امیّه و حکّام ظالم و جائر و بى دین آنها مى دانند و این احتمال نزدیکتر به نظر مى رسد. زیرا مرحوم «سیّد رضى» به هنگام گزینش بخش هاى مختلف یک خطبه، معمولا با کلمه «و منها» آنها را از هم جدا مى کند; همان گونه که در قسمت هاى نخستین همین خطبه مشاهده مى کنیم که در دو مورد بخش ها را با تعبیر «و منها» جدا کرده است.

به هر حال، مى فرماید: «(گویا مى بینم:) پرچم گمراهى بر جایگاه خود نصب و محکم شده، و طرفداران آن، همه جا پراکنده گشته اند». (رَایَةُ ضَلاَل قَدْ قَامَتْ عَلَى قُطْبِهَا، وَ تَفَرَّقَتْ بِشُعَبِهَا).

با اینکه خبر از حوادث آینده است تا مردم خود را براى آن آماده کنند و ضایعات و زیان هایش به حداقل برسد، ولى با این حال، آن را به صورت فعل ماضى بیان فرموده; اشاره به اینکه این برنامه حتماً واقع خواهد شد! همان طور که در تعبیر معروف اُدبا آمده است که مضارع متحقّق الوقوع، به منزله ماضى است.

تعبیر به «قَدْ قَامَتْ عَلى قُطْبِهَا» اشاره به این است که این پرچم ضلالت که از سوى خاندان فاسد و مفسد بنى امیّه برپا مى شود، چنان محکم خواهد شد که به این آسانى از جا کنده نمى شود.

جمله «تَفَرَّقَتْ بِشُعَبِهَا» گر چه ظاهراً سخن از پراکندگى شاخه هاى این پرچم است، ولى در واقع منظور پراکنده شدن طرفداران آن در تمام بلاد اسلامى است.

سپس مى افزاید: این پرچم (اشاره به طرفداران پرچم است) «شما را با پیمانه خود مى پیماید (و با معیارهاى خود مى سنجد) و با دست هاى گشاده خویش شاخ و برگ شما را فرو مى ریزد!» (تَکِیلُکُمْ(1)).(2) بِصَاعِهَا، وَ تَخْبِطُکُمْ بِبَاعِهَا

اشاره به اینکه: آنها با معیارهاى خود شما را مى سنجند; هر کس با معیارشان هماهنگ باشد، مطلوب و آنها که هماهنگ نیستند نامطلوبند.

این احتمال نیز وجود دارد که منظور از جمله اوّل این است که آنها تمام مقدّرات شما را در دست مى گیرند و به هر کس آنچه بخواهند مى دهند.

جمله «تَخْبِطُکُمْ بِبَاعِهَا» - با توجّه به اینکه «تَخْبِطُ» در اینجا به معناى فروریختن برگ درخت با ضربات چوب است و «بَاع» به معناى دست هاى گشاده مى باشد - اشاره به این است که آنان تا آنجا که دستشان مى رسد، شاخ و برگ شما را فرو مى ریزند و شما را به ضعف و ذلّت مى کشانند و این است راه و رسم یک حکومت ظالم و خودکامه که همه چیز را با معیارهاى خود مى سازد و هر که با او هماهنگ نیست، محکوم به فنا است.

سپس امام(علیه السلام) به رهبر این حکومت خودکامه بیدادگر اشاره کرده، مى فرماید: «رهبر این گروه از آیین اسلام خارج است و بر پایه گمراهى و ضلالت ایستاده!» (قَائِدُهَا خَارجٌ مِنْ الْمِلَّةِ، قائِمٌ عَلَى الضِّلَّةِ).

این جمله که اشاره به معاویه یا سایر حکّام بنى امیه است، ناظر به این معناست که رهبران این گروه نه تنها مطابق قوانین اسلام عمل نمى کنند و ضروریّات دین را زیر پا مى نهند، بلکه پایه و اساس کارشان گمراهى و اصرار بر ضلالت است; همانگونه که تاریخ بر اعمال و برنامه هاى آن ها گواهى مى دهد.

امام(علیه السلام) در ادامه این سخن، به پایان دردناک و غم انگیز این ماجرا اشاره کرده مى فرماید: «(کار به جایى مى رسد که) در آن روز جز تعداد کمى از شما باقى نمى ماند: همانند ته مانده دیگ، خرده نان هائى که در ته کیسه باقى مانده و به هنگام تکان دادن، فرو مى ریزد!». (فَلاَ یَبْقَى یَوْمَئِذ مِنْکُمْ إِلاَّ ثُفَالَةٌ(3)نُفَاضَةٌ(4)(5)). کَنُفَاضَةِ الْعَکْمِ کَثُفَالَةِ الْقِدْرِ، أَوْ

این تعبیر اشاره به این است که آنها که از این فتنه جان سالم بدر مى برند، بسیار اندکند و غیر قابل توجّه! زیرا، آنها ظالمان احدى از مؤمنان با شخصیّت را سالم نمى گذارند.

به این هم قناعت نمى کنند بلکه: «شما را همچون پوست هایى که (به هنگام دبّاغى) به هم مى پیچند، تحت فشار قرار مى دهند و همچون زراعتِ درو شده مى کوبند و پایمال مى کنند!». (تَعْرُکُکُمْ(6)). عَرْکَ الأَدِیمِ(7)، وَ تَدُوسُکُمْ(8) دَوْسَ الْحَصِیدِ

«و افراد با ایمان (و ممتاز) را از میان شما جدا مى سازند (و نابود مى کنند;) همان گونه که پرندگان، دانه هاى درشت را از دانه هاى لاغر جدا مى کنند (و مى بلعند)». (وَ تَسْتَخْلِصُ الْمُؤْمِنَ مِنْ بَیْنِکُمُ اسْتِخْلاصَ الطَّیْرِ الْحَبَّةَ الْبَطِینَةَ(9)هَزِیلِ(10)). الْحَبِّ مِنْ بَیْنِ

اشاره به اینکه آنها به همه ستم مى کنند، ولى نسبت به مؤمنانِ باشخصیت و ممتاز، ستم مضاعفى دارند.

 

نکته

یک قانون کلّى درباره حکومت هاى خودکامه!

گر چه امام(علیه السلام) این بخش از خطبه را به عنوان پیشگویى، درباره بنى امیّه و آینده حکومت آنان (به احتمال قوى) بیان فرموده، ولى به نظر مى رسد این یک قانون کلّى درباره تمام حکومت هاى خودکامه و ستمگر است. آنها پایه هاى پرچم ضلالت را محکم مى کنند و به هر سو شاخه هاى خود را مى گسترانند. همه چیز را با معیارهاى موافق منافع خود مى سنجند و همه مخالفان را درهم مى کوبند و پایمال مى کنند و افراد برجسته آنها را مخصوصاً هدف قرار داده و به زودى از میان برمى دارند; نه رحم و نه عواطف انسانى براى آنها مطرح است و نه قانون و نه حقوق بشر; که نمونه هاى آن را در عصر و زمان خود نیز آشکارا مى بینیم.

1. «تکيل» از مادّه «کيل» (بر وزن ذيل) به معناى پيمانه است و غالباً در مورد موادّ غذايى مانند گندم و جو به کار مى رود; ولى گاه به صورت مجازى در مورد هرگونه سنجش نيز استعمال مى شود. 
2. «باع» در اصل به معناى فاصله ميان سرانگشتان دو دست است، هنگامى که انسان کاملا دستها را به طرف راست و چپ باز کند; ولى در بسيارى از مواقع، در معناى مجازى قدرت کامل يک انسان
بکار مى رود و «طول باع» اشاره به توانايى زياد است. 3. «ثُفاله» از مادّه «ثفل» (بر وزن هفت) به معناى رسوب کردن تفاله هاست و گاه به معناى باقيمانده هاى بى مصرف هر چيزى بکار مى رود. 4. «نُفاضه» از مادّه «نفض» (بر وزن نبض) به معناى حرکت دادن چيزى، به منظور اينکه آنچه به آن چسبيده است، بريزد و «نفاضه» به آن اشيايى که ريزش مى کند، گفته مى شود. 5. «عِکم» (بر وزن فکر) به معناى کيسه، يا جوال است که در آن چيزى نگهدارى مى کنند. 6. «تعرک» از مادّه «عرک» (بر وزن ارک) به معناى مالش محکم است و ميدان جنگ را از اين جهت «معرکه» مى گويند که طرفين يکديگر را درهم مى کوبند. 7. «اديم» در اصل به معناى پوسته هر چيزى است; ولى بيشتر به چرم و پوست حيوانات اطلاق مى شود. 8. «تدوس» از مادّه «دوس» (بر وزن قوس) به معناى پايمان کردن شديد است. 9. «بطينه» از مادّه «بطن» به معناى شکم گرفته شده; و به افراد، يا دانه هاى چاق و فربه اطلاق مى شود و به تعبير ديگر: «بطينه» به معناى شکم بزرگ است.

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری