شرح آیات 6 لغایت 8 سوره مبارکه حجر
6وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ
7لَوْ ما تَأْتِینا بِالْمَلائِکَةِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادِقِینَ
8ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ إِلاّ بِالْحَقِّ وَ ما کانُوا إِذاً مُنْظَرِینَ
ترجمه:
6 ـ و گفتند: «اى کسى که «ذکر» [= قرآن] بر تو نازل شده، مسلماً دیوانه اى!
7 ـ اگر راست مى گوئى، چرا فرشتگان را نزد ما نمى آورى»؟!
8 ـ (اما اینها باید بدانند) ما فرشتگان را، جز به حق، نازل نمى کنیم; و هرگاه نازل شوند، دیگر به اینها مهلت داده نمى شود.
تفسیر:
تقاضاى نزول فرشتگان
در این آیات، نخست، به موضع گیرى هاى خصمانه کفار در مقابل قرآن و پیامبر(صلى الله علیه وآله) اشاره کرده، مى گوید: آنها «گفتند: اى کسى که قرآن بر تو نازل شده به طور قطع دیوانه اى»! (وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ).
این تعبیر، نهایت گستاخى و جسارت آنها را در برابر پیامبر مجسم مى کند.
از یکسو، تعبیر به «یا أَیُّهَا الَّذِی» (اى کسى که!...)، از سوى دیگر، تعبیر به «نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ» که به عنوان استهزاء و انکار قرآن، مى گفتند، و از سوى سوم، تأکید آنها بر جنون پیامبر(صلى الله علیه وآله) به وسیله «اِنَّ» و «لام».
آرى، افراد لجوج و بى مایه، هنگامى که: در برابر یک عقل بزرگ و بى مانند قرار گیرند، از نخستین وصله هائى که به او مى چسبانند جنون است، چرا که
مقیاس را عقل کوچک و ناتوان خودشان قرار مى دهند، و هر چه به این مقیاس نگنجد، در نظر آنها بى عقلى و دیوانگى است!.
این گونه افراد، تعصب خاصى روى مسائل موجود محیطشان دارند ـ هر چند گمراهى و ضلالت باشد ـ لذا با هر دعوت تازه اى، به عنوان دعوت غیر عاقلانه مبارزه مى کنند، از نوآوریها وحشت دارند، و سخت به سنتهاى غلط پایبندند.
علاوه بر این، دنیا پرستان که همه چیز را با معیارهاى مادى مى سنجند، اگر با انسانى برخورد کنند، که حاضر است همه منافع مادى خویش، و حتى جان خود را در راه رسیدن به یک هدف معنوى، از دست دهد، باور نمى کنند او عاقل باشد; چرا که عقل در عرف آنها، تهیه اموال بیشتر، همسر زیباتر و زندگى مرفه تر و مقام و منصب ظاهرى بالاتر است!.
کاملاً روشن است: با این تفکر، اگر ببینند کسى در برابر بهترین اموال و زنان و پست ها مى گوید: «اگر خورشید آسمان را در یک دست من، و ماه را در دست دیگرم قرار دهید، و به جاى حکومت بر محیط کوچک شما، بر تمام منظومه شمسى حکومت کنم، دست از دعوت خویش بر نخواهم داشت» جز این که او را مجنون، خطاب کنند، کار دیگرى نخواهند داشت.
و عجب این که: این نابخردان وصله هائى به رهبران الهى مى چسباندند که گاهى کاملاً با هم ضد و نقیض بود: گاهى، آنها را «دیوانه» مى خواندند و گاهى «ساحر»، با این که: ساحر کسى است که: باید از زیرکى و هوشیارى خاصى برخوردار باشد، و درست در نقطه ضد دیوانه است.
* * *
آنها نه تنها چنین نسبتهاى نابخردانه اى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دادند، بلکه براى بهانه جوئى مى گفتند: «اگر راست مى گوئى چرا فرشتگان را براى ما نمى آورى»! تا تصدیق گفتار تو کنند و ما ایمان بیاوریم (لَوْ ما تَأْتِینا بِالْمَلائِکَةِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادِقِینَ).
* * *
خداوند، به آنها چنین پاسخ مى گوید: «ما ملائکه را جز به حق نازل نمى کنیم» (ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ إِلاّ بِالْحَقِّ).
«و اگر فرشتگان نازل شوند (و حقیقت براى آنها جنبه شهود و حسّى پیدا کند) و بعد، ایمان نیاورند، دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد» و با عذاب الهى نابود مى گردند (وَ ما کانُوا إِذاً مُنْظَرِینَ).
در تفسیر جمله «ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ إِلاّ بِالْحَقِّ» مفسران، بیانات مختلفى دارند:
1 ـ بعضى گفته اند: منظور این است که: ما نازل کردن فرشتگان را به عنوان اعجاز، تنها براى آشکار شدن حق، انجام خواهیم داد، نه به عنوان بهانه جوئى که ببینند و باز هم ایمان نیاورند.
به تعبیر دیگر، اعجاز، بازیچه نیست که جنبه اقتراحى داشته باشد، بلکه، براى اثبات حق است، و این امر، به قدر کافى براى آنها که خواهان حقند ثابت شده; چرا که، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با در دست داشتن این قرآن و اعجازهاى دیگر، رسالت خود را به ثبوت رسانده است.
2 ـ منظور از «حق»، همان مجازات نهائى دنیوى و بلاى نابود کننده و به تعبیر دیگر، «عذاب استیصال» است، یعنى اگر فرشتگان نازل شوند، و آنها ایمان نیاورند ـ که با لجاجتى که در آنها هست نخواهند آورد ـ توأم با نابودى آنها خواهد بود.
جمله دوم آیه «وَ ما کانُوا إِذاً مُنْظَرِینَ» نیز تأکیدى بر همین معنى است، اما بنا به تفسیر اول، مطلب تازه اى را مى گوید.
3 ـ احتمال دیگر این که «حق» به معنى «مرگ» است، یعنى فرشتگان تنها به هنگام مرگ و قبض روح، نازل مى گردند نه زمان دیگر.
ولى، این تفسیر بسیار بعید به نظر مى رسد; چرا که ما در قرآن در داستان «ابراهیم» و «لوط»(علیهما السلام) و حتى در مورد مسلمانان در بعضى جنگها، مى خوانیم: فرشتگان بر آنها نازل شدند.
4 ـ «حق» به معنى شهود است، یعنى تا در این عالم دنیا است پرده ها جلو چشم او را گرفته، و از دیدن اینگونه حقایق که مربوط به جهان ماوراء ماده است ناتوان است، تنها در جهان دیگر که پرده ها کنار مى رود و عالم شهود است، مى تواند فرشتگان الهى را ببیند.
این تفسیر، نیز همان اشکال تفسیر سوم را دارد; چرا که حتى «قوم لوط» که افراد بى ایمان و گمراهى بودند، فرشتگان مأمور عذاب را در این دنیا دیدند.(1)
بنابراین، تنها تفسیر اول و دوم با ظاهر آیه سازگار است.
اما این که: در ذیل این آیه، مى خوانیم: اگر بعد از این همه دلائل روشن، باز هم به تقاضاى آنها دائر بر ارائه معجزه حسّى ترتیب اثر داده شود دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد، براى این است که در چنین حالتى به تمام معنى براى آنها اتمام حجت مى گردد، و تمام بهانه ها قطع، مى شود، و چون مهلت زندگى به منظور اتمام حجت، و احتمال تجدید نظر، و بازگشت به سوى حق است، و چنین چیزى در مورد این گونه افراد معنى ندارد پایان عمر آنها اعلام مى گردد و به مجازاتى که استحقاق آن را دارند مى رسند (دقت کنید).
1 ـ هود، آیه 81
..................................
تفسیر نمونه