شرح آیات 128 و 129 سوره مبارکه بقره
128- رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
128- پروردگارا! ما را تسلیم (فرمان) خود قرار ده; و از دودمان ما، امّتى که تسلیم (فرمان) تو باشند، به وجود آور; و شیوه عبادتمان را به ما نشان دهو توبه ما را بپذیر، که تویى توبه پذیر مهربان.
129- رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ ۚ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
129- پروردگارا! پیامبرى در میان آنها از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند; زیرا تو تواناو حکیمى(وبر این کار، قادرى).»
در دو آیه اخیر از آیات مورد بحث، ابراهیم(علیه السلام) و فرزندش اسماعیل(علیه السلام)، پنج تقاضاى مهم را از خداوند جهان مى کنند، این تقاضاها که به هنگام اشتغال به تجدید بناى خانه کعبه صورت گرفت به قدرى حساب شده و جامع تمام نیازمندى هاى زندگى مادى و معنوى است که انسان را به عظمت روح این دو پیامبر بزرگ خدا کاملاً آشنا مى سازد:
1 ـ نخست عرضه مى دارند: «پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده» (رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ).
2 ـ بعد تقاضا مى کنند: «از دودمان ما نیز امتى مسلمان و تسلیم در برابر فرمانت قرار ده» (وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ).
3 ـ سپس تقاضا مى کنند: «طرز پرستش و عبادت خودت را به ما نشان ده، و ما را از آن آگاه ساز» (وَ أَرِنا مَناسِکَنا).
تا بتوانیم آن گونه که شایسته مقام تو است عبادتت کنیم.
4 ـ آنگاه از خدا تقاضاى پذیرش توبه کرده، مى گویند: «توبه ما را بپذیر و رحمتت را متوجه ما گردان که تو، توّاب و رحیمى» (وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ).
5 ـ پنجمین تقاضاى آنها این است: «پروردگارا! در میان آنها پیامبرى از خودشان مبعوث کن» (رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ).
«تا آیات تو را بر آنها بخواند و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد و آنها را پاکیزه کند» (یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ).
«چرا که تو بر تمام این کارها توانا و حکیمى» (إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ).
هدف بعثت پیامبران
در آیات فوق، پس از آن که ابراهیم و اسماعیل تقاضاى ظهور پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را مى کنند سه هدف براى بعثت او بیان مى دارند:
نخست تلاوت آیات خدا بر مردم، این جمله اشاره به بیدار ساختن اندیشه ها در پرتو آیات گیرا، جذاب و کوبنده اى است که از مجراى وحى بر قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله)نازل مى شود و او به وسیله آن، ارواح خفته را بیدار مى کند.
«یَتْلُوا» از ماده «تلاوت» در لغت به معنى پى در پى آوردن چیزى است و هنگامى که عباراتى را پشت سر هم و روى نظام صحیحى بخوانند، عرب از آن تعبیر به تلاوت مى کند، بنابراین، تلاوت منظم و پى در پى مقدمه اى است براى بیدارى و ایجاد آمادگى، براى تعلیم و تربیت.
پس از آن، تعلیم کتاب و حکمت را هدف دوم مى شمرد; چرا که تا آگاهى حاصل نشود، تربیت که مرحله سوم است صورت نمى گیرد.
تفاوت «کتاب» و «حکمت» ممکن است در این جهت باشد که کتاب اشاره به کتب آسمانى است، و اما حکمت، علوم، دانش ها، اسرار، علل و نتائج احکام است که از طرف پیامبر(صلى الله علیه وآله)، تعلیم مى شود.
سپس آخرین هدف را که مسأله «تزکیه» است بیان مى دارد.
«تزکیه» در لغت هم به معنى نمو دادن، و هم به معنى پاکسازى آمده است.
و به این ترتیب، تکامل وجود انسان در جنبه هاى «علمى» و «عملى» به عنوان هدف نهائى بعثت پیامبر، معرفى شده است.
این نکته مخصوصاً قابل توجه است که علوم بشر محدود است، و آمیخته با هزاران نقطه ابهام، و خطاهاى فراوان، و از این گذشته، نسبت به آنچه را هم مى داند گاهى نمى تواند دقیقاً امیدوار باشد; چرا که خطاهاى خود و دیگران را دیده است.
اینجا است که باید پیامبران، با علوم راستین و خالى از هر گونه خطا که از مبدأ وحى گرفته اند، به میان مردم بیایند، خطاهایشان را بر طرف سازند، آن را که نمى دانند به آنها بیاموزند و آن را که مى دانند به آنها اطمینان خاطر دهند.
موضوع دیگرى که در این رابطه لازم به یادآورى است این است: نیمى از شخصیت ما را «عقل و خرد» تشکیل مى دهد و نیمى را «غرائز و امیال»، به همین دلیل ما به همان اندازه که نیاز به «تعلیم» داریم، نیاز به «تربیت» هم داریم، هم خرد ما باید تکامل یابد و هم غرائز درونى ما به سوى هدف صحیحى رهبرى شوند.
لذا پیامبران هم معلم اند، هم مربى، هم آموزش دهنده اند و هم پرورش دهنده.
جالب این که در چهار مورد از قرآن مجید که مسأله تعلیم و تربیت به عنوان هدف انبیاء با هم ذکر شده است در سه مورد «تربیت» بر «تعلیم» مقدم شمرده شده.(1) و تنها در یک مورد «تعلیم» بر «تربیت» مقدم شده است (آیه مورد بحث) با این که مى دانیم معمولاً تا تعلیمى نباشد تربیتى صورت نمى گیرد.
بنابراین آنجا که تعلیم بر تربیت مقدم شده اشاره به وضع طبیعى آن است، و در موارد بیشترى که تربیت مقدم ذکر شده گویا اشاره به مسأله هدف بودن آن است; چرا که هدف اصلى تربیت است و بقیه همه مقدمه آن است.
این تعبیر که با کلمه «مِنْهُم» در آیات فوق آمده، اشاره به این است که رهبران و مربیان انسان باید از نوع خود او باشند، با همان صفات و غرائز بشرى، تا بتوانند از نظر جنبه هاى عملى، سرمشق هاى شایسته اى باشند.
بدیهى است اگر از غیر جنس بشر باشند نه آنها مى توانند دردها نیازها، مشکلات، و گرفتارى هاى مختلف انسان ها را درک کنند و نه انسان ها مى توانند از آنها سرمشق بگیرند.
1 ـ سوره «بقره»، آیه 151 ـ «آل عمران»، آیه 164 ـ «جمعه»، آیه 2.
....................
تفسیر نمونه