در بررسي مسائل و موضوعات مربوط به ضوابط قرائت و تلاوت قرآن كريم با دو علم مواجه هستيم: علم قراآت و علم تجويد. يكي متكفل كيفيت اداء كلمات قرآن و اختلاف آنهاست و ديگري عهدهدار صحت اداء آن الفاظ (يعني حروف كلمات) از نظر رعايت مخارج و صفات ميباشد. امّا گاهي ملاحظه ميشود كه موضوعات اين دو علم با يكديگر تداخل ميكند، از اين رو لازم است فرق بين دو علم مذكور، براي قاريان به صورت آشكار تبيين شود كه آيا علم قراآت و علم تجويد از نظر تعريف يا موضوع يكي هستند يا خير؟ اگر يكي نيستند، نقاط اشتراك و افتراق آنها كدام است؟
بدين منظور ابتدا توجه خوانندگان محترم را به تعريف «علم قراآت» از ديدگاه بعضي از بزرگان اين علم جلب ميكنيم.
تعريف علم قراآت
حافظ ابوالخير محمد بن محمد دمشقي مشهور به «ابن جزري» از پيشوايان بزرگ علم قراءت در اين مورد چنين مينويسد: علم قراآت، علم به كيفيت اداي كلمات قرآن و اختلاف كيفيت اداي آنهاست، در حالي كه آن اختلاف به ناقل و راوي آن نسبت داده ميشود.
بنابراين در علم قراآت، بحث و بررسي درباره كيفيت اداي كلمات قرآن و به تعبير ديگر بحث در صورتهاي لفظي كلمات و الفاظ قرآن است.
كما اين كه «زَرْكَشي» از عالمان علوم قرآني ميگويد:
«قراآت عبارت از اختلاف الفاظ وحي در حروف و كيفيت آنها، از نظر تخفيف و تشديد و غير اينهاست».[1]
بر اين اساس در علم قراآت، بحث از الفاظ و صورتهاي مختلف تلفظ آن است، بدين معنا كه به وسيلة علم، صورتها و وجوه گوناگون تلفظ بعضي از الفاظ قرآن را ـ كه در نحوة ادا و تلفظ آن بين قرّاء مختلف، اختلاف نظر وجود دارد ـ به دست ميآوريم.
قاري و يا مربي و استاد قرآن، در صورت تمايل، ميتواند مباني و نحوة قراءت هفت قاري مشهور «قرّاء سَبْعَه» را فراگيرد.
قواعد و ضوابط علم قراآت
دانشمندان علم قراآت براي بازشناسي قراءتها و تفكيك آنها از يكديگر و پيدا كردن نقاط اشتراك و افتراق آنها، دو دسته قاعده وضع كردهاند: الف. اصول «اُصولُ القاري» ب. فروع (فَرْشُ الحُروف).
الف. اصول: جمع اصل، و آن عبارت از قاعدهاي كلي است كه از قواعد جزيي زير مجموعة خود استنتاج شده و بر آن جزئيات منطبق است. با توجه به اين تعريف، قواعد كلّي قراءت هر يك از قرّاء سبعه را اصول آن قاري ناميدهاند، چرا كه تحت ضابطهاي مشخص به صورت قواعدي كلي در آمده است.
به عنوان مثال، قاعده «نقل و حذف» در قراءت نافع به روايت ورش يكي از اصول قراءت وي ميباشد و قاعده «اِشْمامِ خَلْطِ حرف به حرف» نيز اصلي از اصول قراءت حمزه و... است.
ب. فروع (فرش الحروف): در اصطلاح علم قراآت، به فروع، «فرش الحروف» هم اطلاق ميشود. فرش به معناي نشر و بسط است و كلمة حروف، جمع «حرف» بوده و در اين جا معناي قراءت ميدهد، پس وقتي گفته مي شود: «حرفُ عاصم، حرفُ حمزه، حرفُ نافع» در اصطلاح يعني قراءت عاصم، قراءت حمزه و... .[2]
مراد از فروع يا فرش الحروف، احكام و قواعد خاصي است كه موارد آن در قراءت هر قاري به صورت كلي جاري نيست بلكه اختصاص به موارد جزيي و استثنايي دارد. به عبارت ديگر در قرآن كريم كلماتي وجود دارد كه علاوه بر پراكنده بودن در سورههاي مختلف قرآن، تلفظ آنها تحت قاعدهاي معين و مشخص در نميآيد.
علم تجويد وموضوع آن
تعريف: تجويد مصدر باب تفعيل و از ابواب ثلاثي مزيد است. ماضي و مضارع آن «جَوَّدَ ـ يُجَوِّدُ» و اسم آن «الجَوْدَه» و در علم قراءت يعني: «نيكو ادا كردن».[3]
شيخ زكريا انصاري از بزرگان علم تجويد، در معناي اصطلاحي تجويد چنين نوشته است:
«تجويد در لغت به معناي تحسين ونيكو گردانيدن است و در اصطلاح عبارت است از تلاوت قرآن و اعطاي حق هر حرف از نظر مخرج و صفت.»[4]
«ملّا علي بن سلطان قاري» در «المنح الفكريه» ميگويد:[5]
تجويد يعني: اداي حرف از مخرج خود، همراه با اعطاي حق و مستحق آن حرف.
حق حرف، به صفاتي گفته ميشود كه لازمة آن حرف باشد. همچون صفات و ويژگيهايي كه هر يك از حروف به تنهايي و بدون تركيب در كلمه پيدا ميكنند؛ مانند: شدّت، رخوت، اطباق، انفتاح، جهر، همس، صفير و... .
مستحق حرف، به احكامي گفته ميشود كه از پيوستن حرف يا حروفي در تركيب با حروف و يا حركات ديگر به دست ميآيد مثل تفخيم، ترقيق، مدّ، ادغام، اخفاء و... .
با ارائه تعاريف فوق، متوقف بودن تجويد بر چهار امر آشكار ميشود:[6]
1. شناخت مخارج حروف؛
2. شناخت صفات حروف؛
3. شناخت احكامي كه به علت تركيب، بر حروف عارض ميشود؛
4. تمرين دادن دستگاه تكلم (اندامهاي صوتي) و كثرت تكرار.
بندهاي يك تا سه مربوط به تجويد نظري و بند چهارم به تجويد عملي مربوط ميشود.
بدين ترتيب ميتوان گفت: علم تجويد از صورت صوتي حروف هجايي قرآن بحث ميكند.[7]
عناويني كه در علم تجويد مورد بحث قرار ميگيرد از اين قبيل است: مخارج حروف، صفات حروف، مد و قصر، ادغام، احكام نون ساكن و تنوين، احكام ميم ساكن، تفخيم و ترقيق، طرق وقف و... .
اشتراك و افتراق علم قراآت و تجويد
با مباحثي كه پيرامون علم قراآت و تعريف علم تجويد مطرح شد اين نتايج به دست ميآيد:
1. علم قراآت و تجويد در بعضي از موضوعاتي كه به اصول قراءتي قاريان قرآن «قرّاء سبعه» مربوط است اشتراك موضوع دارند از قبيل: احكام نون ساكن و تنوين،وقف، ادغام، مد.
2. مباحث «فرش الحروف» يا «فروع قراءتي» به طور انحصاري به علم قراآت مربوط است.
3. بحث «مخارج و صفات حروف» در قلمرو علم تجويد ميباشد.
از اين رو آن مقدار از فرش الحروف كه از باب ضرورت در علم تجويد بحث ميشود به علم قراآت مربوط است؛ بدين معني كه ما وقتي علم تجويد را فرا ميگيريم با توجه به اين كه قراءت رايج در كشور ما قراءت عاصم به روايت حفص است. ناگزيريم فرش الحروف يا فروعات قراءتي عاصم به روايت حفص را هم فرا گيريم تا بتوانيم قرآن را به طور صحيح و مطابق قراءت مذكور بخوانيم.
مباحث ارايه شده به ما ميگويد: تجويد علمي است كه در دورههاي بعد، از علم قراآت مشتق گرديده، در حالي كه در آن اكتفا به بررسي احكام اصوات شده است. و آن احكامي است كه در مخارج حروف و صفات آن مجسم است، و به عبارت ديگر علم قراآت اعم از تجويد است.
بنابراين ميتوان فرق بين علم قراآت و تجويد را در يك جملة كوتاه چنين گفت: علم قراءت مربوط به «الفاظ و كلمات» است و علم تجويد در مورد «اداي حروف» بحث ميكند.[8]
فراگيري هر علمي وقتي سودمند است كه به مرحلة كاربرد و بازدهي برسد، بدين سبب اگر علمي به مرحلة كاربرد نرسيد منفعت چنداني بر آن مترتّب نيست، بلكه صرف افزودن محفوظات در خانة ذهن است. كاربرد هر علمي در زمينة و محور خاص آن علم است، آموزندة منطق با فراگيري آن علم، روش برهان و استدلال را فراگرفته و فكرش از خطا مصون ميماند. كسي كه ادبيات عرب را فراگيرد، تبلور آن در صحيح خواندن متون عربي است. يا فردي كه طالب آموختن علم اخلاق است، اگر دستورات اخلاقي را در زندگي خود به كار نبندد از آموختن آن علم طرفي نبسته است، زيرا تبلور علم اخلاق در بكار بستن آن است. در يك كلام، هر علمي شامل دو بخش و دو مرحله است: آموزش قواعد و تئوريها و به كارگيري.
علم تجويدهم از اين مقوله خارج نيست، آموزش تجويد شامل دو بخش است: آموزش قواعد و دستورات، بكارگيري آنها.
اين دو مرحله از فراگيري علم تجويد را ميتوان چنين نام گذاري كرد: آموزش قواعد و دستورات تجويدي و آموزش تجويد عملي.
آموزش قواعد تجويد
تجويد نظري: منظور از تجويد نظري، قواعد و ضوابطي است كه دانشمندان اين علم براي صحيح خواندن قرآن وضع نمودهاند، مانند: شناخت دندانها، مخارج و صفات حروف، شناخت ادغامها، تعريف مد و قصر اقسام آن، و... كه هر قاري قرآن در مرحلة اول آموزش، بايد اين قواعد را به فراخور حال فراگيرد.
آموزش تجويد عملي: و آن عبارت است از روش اصلاح قراءت و اتقان آن كه با اعطاي حق هر حرفي از حيث مخرج و صفات آن حاصل ميشود.
براي وصول به چنين قراءتي، قاري قرآن بايد حروف را از مخارج مخصوص آن ادا نمايد تا از حروف متقاربش بازشناخته شود و با رعايت دقيق صفات، از حروف متجانس آن نيز متمايز گردد.
هر گاه قاري قرآن توانست هر يك از حروف را با توجه به مخارج و صفاتش (به طور جداگانه) آن گونه كه صحيح است ادا نمايد، از آن پس نوبت اداي حروف در حالت تركيبي آن (قرار گرفتن حروف در كنار يكديگر در كلمات) ميرسد. چه بسا افرادي حروف را به صورت منفرد از نظر مخارج و صفات، صحيح ادا كنند ولي به هنگام قرار گرفتن همان حروف در كنار يكديگر از تلفظ صحيح آنها عاجز باشند. به طور مثال: قادر به اداي صحيح حرفي كه در كنار يكي از حروف متجانس يا متقارب خود قرار گيرد نيستند. يا از تلفظ درست حروف قوي در كنار حروف ضعيف، يا حروف مفخم در كنار حروف مرقّق عاجزند؛ زيرا هميشه حروف قوي بر ضعيف و حروف مفخّم بر مرقّق غلبه دارند. از اينجاست كه اگر قاري در اين كار رياضت و تمرين زياد نكرده باشد نميتواند حروف را در چنين كلماتي به صورت صحيح و متمايز از يكديگر ادا نمايد.
قاريان ماهر قرآن كريم كساني هستند كه اولاً: آشنا به ضوابط تجويد باشند، ثانياً: در بكارگيري آنها هنگام قراءت، در نهايت اتقان، زيبايي و صحّت، اقدام نمايند.[9]
[1] . «القراآتُ، اِختلافُ الفاظِ الوَحيِ في الحُروفِ و كيفيّتِها من تَخفيفٍ و تشديدٍ و غيرها».
[2] . الوافي في شرح الشاطبيه في القراآت السّبع، عبدالفتاح قاضي، مكتبة الدّار، مدينه منوره، 1404 هـ .ق.
[3] . النّشر في القراآت العشر، ج 1، ص 210.
[4] . القراآت القرآنيه، ص 126.
[5] . پژوهشي در قرآن و فنون قراءت، حاج اسماعيلي، ص 82، صندوق ابو تراب ـ عليه السّلام ـ، اصفهان، چاپ اول.
[6] . القراآت القرآنيه، ص 127.
[7] . القراآت القرآنيه، ص 127.
[8] . القراآت القرآنيه، ص 127.
[9] . النشر في القراآت العشر، ج 1، ص 214 ـ 215.
@#@
نحوة فراگيري تجويد عملي: به اعتقاد ابن جزري، «براي رسيدن به نهايت اتقان و تجويد، راهي جز تمرين دادن زبان و تكرار لفظي كه از دهان استاد گرفته ميشود وجود ندارد.»[1] و يا ابو عَمروداني، ميگويد: «تجويد جز از طريق رياضت قاري و تمرين فك آموخته نميشود.»[2]
بايد دانست كه فراگيري تجويد عملي از روي كتاب، هر چند هم واضح و خوب تدوين شده باشد، ممكن نيست. تنها راه فراگيري، صورت سماعي است، يعني بايد از راه مشافهه و شنيدن از دهان استادان ماهر و زبر دست كه خود الفاظ قرآن را با نهايت تجويد و استواري ادا ميكنند باشد و تا آن جا كه به تواتر به ما رسيده است روش صحابه، تابعين و پيروان آنان نيز چنين بوده است. و تأكيد ميشود كه اين علم از طريق كتاب آموخته نميشود و سعي در اين راه بيهوده است.
براي روشنتر شدن اين مطلب به مثالهاي ذيل توجه نماييد: فراگيري در اداي رَوم، اِخْتلاس، اِشْمام، اِخفاء، ادغام، تسهيل همزه، مقادير مد وغنّه، اِماله، تقليل تفخيم، ترقيق و ديگر موارد، جز از راه شنيدن و ديدن دهان قاري ماهر و استاد، راه ديگري ندارد.
دانشمندان تجويد گويند، يادگيري از استاد دو راه دارد:
الف. گوش فرا دادن شاگرد به تلفظ و قرائت استاد به هنگام قرائت او، كه اين طريقة پيشينيان بوده است.
ب. خواندن شاگرد در حضور استاد و گوش دادن استاد به قرائت شاگرد، كه اين طريقة معاصران است.
البته بهترين راه جمع بين هر دو طريقة مذكور ميباشد، و در صورت كمي فرصت براي بهرهگيري از هر دو طريق، اولويت با روش دوم است.[3]
ضرورت و اهميت علم تجويد
پژوهشگران علم تجويد در اين زمينه مباحث گسترده و ارزندهاي ارايه نموده و هر يك با استناد به آيات و روايات، نظراتي را مطرح كردهاند.
نظر علماي عامه: چنين به نظر ميرسد كه دانشمندان اهل سنت در باب ضرورت فراگيري تجويد، راه افراط را برگزيدهاند تا جايي كه عدهاي از آنان دانستن تجويد عملي را براي كسي كه ميخواهد قرآن بخواند واجب عيني شمردهاند و چنين نتيجه گرفتهاند كه: اگر كسي توانايي رعايت قواعد تجويدي را نداشته باشد حق تلاوت قرآن را ندارد.
ابو عبدالله نصر بن علي بن محمد شيرازي ميگويد:
«تلفظ و اداي صحيح و زيباي كلمات در قراءت قرآن واجب است و بر قاريان فرض است كه در هنگام تلاوت قرآن حق آن را به جا آورند و حق تلاوت در قراءت قرآن، صيانت و محافظت از خطا و اشتباه در اداي حروف و كلمات وعدم تغيير در آنهاست.
دانشمندان در وجوب حسن ادا و تلفظ صحيح آيات قرآني اختلاف نمودهاند، عدهاي معتقدند حسن ادا (رعايت قواعد تجويدي) فقط در نمازهاي واجب شرط است، دستهاي ديگر را عقيده بر آن است كه هر كس به هر مقداري كه قرآن بخواند ملزم به رعايت قواعد علم تجويد است، زيرا خداوند ميفرمايد: «قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ» (زمر / 28).
ابن جزري مينويسد: نظر و روش دوم صحيح است؛ اين مطلب را امام ابوالفضل رازي نيز در كتاب تجويد خود ذكر كرده و نظر ما را تأييد نموده است.[4]
عدهاي ديگر از بزرگان اين فن ـ از اهل سنت ـ چنين نظر ميدهند: «فراگيري اين علم بر هر انسان مكلفي واجب است، امّا واجب دو گونه است.
الف. واجب شرعي: و آن عبارت است از اين كه انسان مكلف در صورت عمل به آن مستحق ثواب است و ترك آن عمل، گناه بوده و موجب عقاب و بازخواست خواهد بود؛ مقدار واجب شرعي از علم تجويد، نيز حفظ جوهر حروف و كلمات قرآن، حفظ حركتها و سكونها، تشديدها و مدها و موارد ديگري است كه ترك آن از مقولة لحن جَلي و اشتباه فاحش است.
ب. واجب صناعي: و آن رعايت دستوراتي است كه دانشمندان تجويد، عمل به آنها را نيكو شمرده و تركش را زشت و قبيح دانستهاند، مانند: احكام نون ساكن و تنوين، ادغامها، تفخيم، ترقيق، رعايت دقيق مدها و رعايت دقيق صفات حروف و... .
در مورد واجب صناعي دو نظر ارايه شده است، يكي قول دانشمندان معاصر علم تجويد است كه عمل به آن را نيكو شمرده و متروك گذاردن آن را ناپسند دانستهاند؛ ديگر قول قدماي اهل فن و علماي تجويد است كه آن را نيز واجب شرعي دانستهاند».[5]
[1] . همان، ص 213.
[2] . «ليسَ بينَ التّجويد و تركِهِ الّا رياضَةٌ لِمَن لو تدَبّرهُ بِفَكّهِ»، همان.
[3] . احياء القراءة، بهروز جعفري، 22، انتشارات كعبه، تهران، چاپ اول، 1368.
[4] . النشر في القراآت العشر، ج 1، ص 211 ـ 212.
[5] . احياء القراءة، ص 23 ـ 24.