شرح آیه 75 سوره مبارکه النساء
75- وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا
75- چرا در راه خدا، و (براى رهایى) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمى کنید؟! همان افراد (ستمدیده اى) که مى گویند: « پروردگارا! ما را از این شهر (مکّه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر (و رهایى ببخش); و از سوى خود، براى ما سرپرستى قرار ده; و از جانب خود، یار و یاورى براى ما مقرر فرما»
استمداد از عواطف انسانى
در آیه گذشته از مؤمنان به جهاد دعوت شده، و بر ایمان به خدا و رستاخیز و استدلال سود و زیان تکیه گردیده، اما این آیه به جهاد بر اساس تحریک عواطف انسانى دعوت مى کند و مى فرماید: «چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکان مظلوم و بى دفاعى که در چنگال ستمگران گرفتار شده اند پیکار نمى کنید» (وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ).(1)
آیا عواطف انسانى شما اجازه مى دهد که خاموش باشید و این صحنه هاى رقّت بار را تماشا کنید.
آنگاه براى شعلهور ساختن عواطف انسانى مؤمنان مى گوید: این مستضعفان همان ها هستند که در محیط هائى خفقان بار گرفتار شده، امید آنها از همه جا بریده است، لذا دست به دعا برداشته و از خداى خود مى خواهند که از آن محیط ظلم و ستم بیرون روند، مى فرماید: «این مستضعفان همان ها هستند که مى گویند: پروردگارا! ما را از این قریه اى که اهل آن ستمگرند به جاى دیگرى منتقل فرما»! (الَّذینَ یـَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظّالِمِ أَهْلُها).
و نیز از خداى خود تقاضا مى کنند که «ولىّ و سرپرستى براى حمایت آنها قرار دهد» (وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً).
«و یار و یاورى براى نجات آنها برانگیزد» (وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً).
در حقیقت، آیه فوق اشاره به این است که: خداوند دعاى آنها را مستجاب کرده و این رسالت بزرگ انسانى را بر عهده شما گذاشته، شما «ولىّ» و «نصیرى» هستید که از طرف خداوند براى حمایت و نجات آنها تعیین شده اید.
بنابراین، نباید این فرصت بزرگ و موقعیت عالى را به آسانى از دست دهید.
* * *
نکته ها:
1 ـ جهاد اسلامى براى به دست آوردن مال، مقام و یا منابع طبیعى و مواد خام کشورهاى دیگر نیست.
براى تحصیل بازار مصرف، و یا تحمیل عقیده و سیاست نمى باشد.
بلکه تنها براى نشر اصول فضیلت و ایمان و دفاع از ستم دیدگان و زنان و مردان بال و پرشکسته و کودکان محروم و ستم دیده است.
و به این ترتیب، جهاد دو هدف جامع دارد که در آیه فوق به آن اشاره شده: یکى «هدف الهى» و دیگرى «هدف انسانى» و این دو، در حقیقت از یکدیگر جدا نیستند و به یک واقعیت باز مى گردند.
2 ـ از نظر اسلام محیطى قابل زیست است که بتوان در آن آزادانه به عقیده صحیح خود عمل نمود.
اما محیطى که خفقان آن را فرا گرفته و حتى انسان آزاد نیست بگوید: مسلمانم، قابل زیست نمى باشد، و افراد با ایمان آرزو مى کنند از چنین محیطى خارج شوند; زیرا چنین محیطى مرکز فعالیت ستمگران است.
قابل توجه این که: «مکّه» هم شهر بسیار مقدس و هم وطن اصلى مهاجران بود، در عین حال، وضع خفقان بار آن سبب شد که از خداى خود بخواهند از آنجا بیرون روند.
3 ـ در ذیل آیه فوق چنین مى خوانیم: مسلمانانى که در چنگال دشمن گرفتار بوده اند براى نجات خویش نخست تقاضاى ولى از جانب خداوند کرده اند و سپس نصیر براى نجات از چنگال ظالمان.
یعنى قبل از هر چیز وجود «رهبر»، سرپرست لایق و دلسوز لازم است و سپس یار و یاور و نفرات کافى.
بنابراین، وجود یار و یاور هر چند فراوان باشد بدون استفاده از یک رهبرى صحیح بى نتیجه است.
4 ـ افراد با ایمان، همه چیز را از خدا مى خواهند و دست نیاز به سوى غیر او دراز نمى کنند، حتى اگر تقاضاى ولىّ و یاور مى نمایند، از او مى خواهند.
* * *
1 ـ «مستضعف» با «ضعیف» فرق روشنى دارد، «ضعیف» کسى است که ناتوان است، ولى «مستضعف» کسى است که بر اثر مظالم و ستم هاى دیگران تضعیف گردیده است، خواه این تضعیف از نظر فکرى و فرهنگى باشد، یا از نظر اخلاقى، یا از نظر اقتصادى و یا از نظر سیاسى و اجتماعى، و به این ترتیب به کارگیرى این واژه تعبیر جامعى است که تمام انواع استعمار را در بر مى گیرد.
.........................
تفسیر نمونه