• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

خطبه صد و شش، بخش دوم

 

و منها فى ذکر النّبی(صلى الله علیه وآله)
این بخش از خطبه

بیشتر...

سیری در نهج البلاغه ، حجت الاسلام فاطمی نیا

دریافت فایل

حجم: 4 MB

زمان: 37 دقیقه

بیشتر...

عظمت خانه خدا

شرح آیه 125 سوره مبارکه بقره

125- وَإِذْ جَعَلْنَا

بیشتر...

حکمت 144 نهج البلاغه

َنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ، وَمَنْ ضَرَبَ

بیشتر...

سخنرانی محرم 1402، استاد مفسر محمدعلی انصاری

تفسیر سوره مبارکه حجرات ، دهه اول محرم 1402

 

جلسه 1

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
5236
25161
142975258
امروز شنبه, 06 مرداد 1403
اوقات شرعی

بخش دیگرى از احکام طلاق

شرح آیات 240 لغایت 242 سوره مبارکه بقره

240- وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِّأَزْوَاجِهِم مَّتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ ۚ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

241- وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ

242- كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

240- و کسانى که از شما در آستانه مرگ قرار مى گیرند و همسرانى از خود به جا مى گذارند، باید براى همسران خود وصیّت کنند که تا یک سال، آنها را (با پرداختن هزینه زندگى) بهره مند سازند; به شرط این که آنها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به ازدواج نکنند). و اگر بیرون روند، (حقّى ندارند; ولى) گناهى بر شما نیست نسبت به آنچه آنها درباره خود، به طور شایسته انجام مى دهند. و خداوند، توانا و حکیم است.

241- و (بر شوهران) لازم است که به زنان مطلّقه، هدیه مناسبى بدهند. این، حقّى است بر عهده مردان پرهیزگار.

242- این چنین، خداوندآیات خود را براى شما شرح مى دهد; شاید بیندیشید!

بخش دیگرى از احکام طلاق

در این آیات، بار دیگر به مسأله ازدواج و طلاق و امورى در این رابطه باز مى گردد. و نخست درباره شوهرانى سخن مى گوید که در آستانه مرگ قرار گرفته و همسرانى از خود به جاى مى گذارند، مى فرماید:

«و کسانى که از شما مى میرند ـ یعنى در آستانه مرگ قرار مى گیرند ـ و همسرانى از خود باقى مى گذارند باید براى همسران خود وصیت کنند که تا یک سال آنها را بهره مند سازند، و از خانه بیرون نکنند» در خانه شوهر، باقى بمانند و هزینه زندگى آنها پرداخت شود (وَ الَّذینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِیَّةً لاِ َزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَیْرَ إِخْراج).

البته این در صورتى است که آنها از خانه شوهر بیرون نروند «و اگر بیرون روند (حقى در هزینه و سکنى ندارند ولى) گناهى بر شما نیست، نسبت به آنچه درباره خود از کار شایسته (مانند انتخاب شوهر مجدد بعد از تمام شدن عدّه) انجام دهند» (فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ فی ما فَعَلْنَ فی أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوف).

در پایان آیه، گویا براى این که چنین زنانى از آینده خود نگران نباشند آنها را دلدارى داده، مى فرماید: خداوند قادر است که راه دیگرى بعد از فقدان شوهر پیشین در برابر آنها بگشاید، و اگر مصیبتى به آنها رسیده حتماً حکمتى در آن بوده است، زیرا «خداوند توانا و حکیم است» (وَ اللّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ).

اگر از روى حکمتش درى را ببندد، به لطفش در دیگرى را خواهد گشود و جاى نگرانى نیست.

بنابر آنچه در بالا گفته شد، معلوم مى شود، جمله «یُتَوَفَّوْنَ» در اینجا به معنى مردن نیست، بلکه به قرینه ذکر وصیت به معنى قرار گرفتن در آستانه مرگ است.

جمله «فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ فی ما فَعَلْنَ فی أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوف» مطابق تفسیر بالا، دلیل بر این است که پرداختن هزینه زندگى تا یک سال از حقوق زن بر ورثه شوهر مى باشد، و هر گاه زن به دلخواه خود نخواست در خانه شوهر بماند، و از نفقه استفاده کند، کسى مسئولیتى در برابر او نخواهد داشت و نیز اگر بخواهد اقدام به ازدواج تازه کند، مانعى ندارد.

ولى بعضى براى این جمله، تفسیر دیگرى ذکر کرده اند و آن این که: اگر مدت یک سال را صبر نمود و پس از آن، از خانه شوهر بیرون رفت و ازدواج نمود، مانعى ندارد.

مطابق تفسیر دوم نگاهدارى عدّه به مدت یکسال بر زن لازم است، و مطابق تفسیر اول لازم نیست و به تعبیر دیگر ادامه عدّه تا یک سال بنا بر تفسیر اول، یک حق است و بنا بر تفسیر دوم یک حکم، ولى ظاهر آیه با تفسیر اول سازگارتر است چرا که ظاهر جمله اخیر این است که جنبه استثناء از حکم قبل دارد.

* * *

در آیه بعد، به یکى دیگر از احکام طلاق پرداخته، مى فرماید: «براى زنان مطلقه، هدیه شایسته اى است این حقى است بر پرهیزکاران» که از طرف شوهر پرداخت مى شود (وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ).

گر چه ظاهر آیه، همه زنان مطلقه را شامل مى شود، ولى به قرینه آیه 236 که گذشت، این حکم در مورد زنانى است که مهرى براى آنها به هنگام عقد قرار داده نشده و قبل از آمیزش، طلاق داده مى شوند، و در حقیقت تأکیدى است، بر حکم مزبور، تا مورد غفلت واقع نشود.

این احتمال نیز وجود دارد که حکم مزبور، همه زنان مطلقه را شامل شود، منتها در مورد بالا جنبه واجب دارد، و در موارد دیگر جنبه مستحب.

به هر حال، این یکى از دستورهاى کاملاً انسانى است که در اسلام وارد شده و براى پیشگیرى از انتقام جویى ها و کینه توزى هاى ناشى از طلاق اثر مثبتى دارد.

بعضى نیز گفته اند: پرداختن هدیه شایسته در مورد همه زنان مطلقه واجب است، و امرى جدا از مهر است، ولى ظاهراً در میان علماى شیعه ـ همان گونه که از عبارت مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» استفاده مى شود ـ کسى قائل به این قول نیست.

مرحوم «صاحب جواهر» نیز تصریح مى کند که هدیه مزبور، جز در همان مورد خاص واجب نیست، و این مسأله اجماعى است.(1)

این احتمال نیز داده شده که: منظور از آن، نفقه است که بسیار احتمال ضعیفى است.

در هر صورت، این هدیه، طبق روایاتى که از ائمه معصومین(علیهم السلام) نقل شده، بعد از پایان عدّه و جدائى کامل پرداخت مى شود، نه در عدّه طلاق رجعى، و به تعبیر دیگر، هدیه خداحافظى است، نه وسیله اى براى بازگشت.(2)

* * *

در آخرین آیه مورد بحث، که آخرین آیه مربوط به مسأله طلاق است، مى فرماید: «این چنین خداوند آیات خود را براى شما شرح مى دهد شاید اندیشه کنید» (کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ).

بدیهى است منظور از اندیشه کردن و تعقل، آن است که مبدأ حرکت به سوى عمل باشد، و گر نه اندیشه تنها درباره احکام، نتیجه اى نخواهد داشت.

از مطالعه آیات و روایات اسلامى به دست مى آید که غالباً «عقل» در مواردى به کار مى رود که «ادراک» و «فهم» با «عواطف و احساسات» آمیخته گردد و به دنبال آن عمل باشد، مثلاً اگر قرآن در بسیارى از بحث هاى خداشناسى نمونه هائى از نظام شگفت انگیز این جهان را بیان کرده و سپس مى گوید ما این آیات را بیان مى کنیم لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ: «تا شما تعقل کنید»، منظور این نیست که تنها اطلاعاتى از نظام طبیعت در مغز خود جاى دهید; زیرا علوم طبیعى اگر کانون دل و عواطف را تحت تأثیر قرار ندهد و هیچگونه تأثیرى در ایجاد محبت و دوستى و آشنائى با آفریدگار جهان نداشته باشد، ارتباطى با مسائل توحیدى و خداشناسى نخواهد داشت.

و همچنین است اطلاعاتى که جنبه عملى دارد، در صورتى «تعقل» به آنها گفته مى شود که «عمل» هم داشته باشد در تفسیر «المیزان» مى خوانیم: تعقل در زمینه اى استعمال مى شود که به دنبال درک و فهم، انسان وارد مرحله عمل گردد و آیاتى مانند: وَ قالُوا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ: «دوزخیان مى گویند: اگر گوش شنوا داشتیم و تعقل مى کردیم در صف اهل جهنم نبودیم».(3)

یا آیه: أَ فَلَمْ یَسِیْرُوا فِى الأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها: «آیا در زمین سیاحت نکردند تا دل هائى داشته باشند که به وسیله آن بفهمند»(4) شاهد این گفتار است.(5)

زیرا اگر مجرمین روز قیامت آرزوى تعقل در دنیا را مى کنند منظور تعقلى است که آمیخته با عمل باشد و یا اگر خدا مى گوید مردم سیر و سیاحت کنند و با نظر و مطالعه به اوضاع جهان چیزهائى بفهمند مقصود درک و فهمى است که به دنبال آن مسیر خود را عوض کرده و به راه راست گام نهند.

و به تعبیر دیگر، اگر فکر و اندیشه، ریشه دار باشد، ممکن نیست آثار آن در عمل ظاهر نشود، چگونه ممکن است انسانى به طور قطع اعتقاد به مسموم بودن غذائى داشته باشد و آن را بخورد؟

و یا عقیده قاطع به تأثیر داروئى براى درمان یک بیمارى خطرناک داشته باشد و اقدام به خوردن آن نکند؟

* * *

نکته:

آیا این آیه نسخ شده است؟

بسیارى از مفسران معتقدند: آیه آغاز این بخش به وسیله آیه 234 همین سوره که قبلاً گذشت و در آن، عدّه وفات چهار ماه و ده روز تعیین شده بود، نسخ شده است، و مقدم بودن آن آیه بر این آیه از نظر ترتیب و تنظیم قرآنى دلیل بر این نیست که قبلاً نازل شده است; زیرا مى دانیم تنظیم آیات سوره ها بر طبق تاریخ نزول نیست، بلکه گاهى آیاتى که بعد نازل شده در آغاز سوره قرار گرفته، و آیاتى که قبل نازل شده در اواخر سوره، و این به خاطر مناسبت آیات و به دستور پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) صورت گرفته است.

و نیز گفته اند: حق نفقه یک سال، قبل از نزول آیات ارث بوده و بعد از آن که براى زن، ارث قرار داده شد، این حق از بین رفت، بنابراین آیه فوق، از دو جهت (از نظر مقدار زمان عدّه و از نظر نفقه) نسخ شده است.

مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» مى گوید: همه علماء اتفاق دارند که این آیه منسوخ است، آن گاه حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که (در عصر جاهلیت) هنگامى که مرد از دنیا مى رفت تا یک سال از مال شوهر، نفقه او را مى دادند سپس بدون میراث، خارج مى شد، بعداً آیه یک چهارم و یک هشتم (مربوط به ارث زن)، این آیه را نسخ کرد.(6)

بنابراین، باید نفقه زن در مدت عدّه، از ارث او باشد.

و نیز از آن حضرت نقل مى کند که فرمود: آیه مربوط به نگه داشتن عدّه در چهار ماه و ده روز و همچنین آیه ارث، این آیه را نسخ کرده.(7)-(8)

به هر حال، از کلمات بزرگان استفاده مى شود: عدّه وفات در زمان جاهلیت یک سال بوده و رسوم خرافى و شاقّى براى زن در این مدت قائل بودند، اسلام در آغاز، آن رسوم خرافى را از بین برد، ولى عدّه وفات را در مدت یک سال تثبیت کرد، سپس آن را به چهار ماه و ده روز، تبدیل نمود، و تنها زینت کردن و آرایش هاى مختلف را در این مدت براى زن ممنوع شمرد.

از گفته «فخر رازى» استفاده مى شود: معروف میان مفسرین اهل سنت نیز همین است که آیه فوق، به وسیله آیات ارث و عدّه چهار ماه و ده روز، منسوخ شده است.(9)

ولى اگر اجماع و اتفاق علما و روایات متعدد در این زمینه نبود، ممکن بود گفته شود: بین این آیات تضادى وجود ندارد، عدّه چهار ماه و ده روز، یک حکم الهى است، اما نگهدارى عدّه تا یک سال و ماندن در خانه شوهر و استفاده از نفقه او یک حق است، یعنى به زن این حق داده مى شود که اگر مایل باشد تا یک سال در خانه شوهر متوفاى خود بماند و هزینه زندگى او طبق وصیت شوهر در تمام این مدت پرداخت شود، و اگر مایل نبود مى تواند بعد از چهار ماه و ده روز از خانه شوهر بیرون رود، یا اقدام به ازدواج نماید و در عین حال طبعاً هزینه زندگى او از مال شوهر سابق قطع خواهد شد.

ولى با توجه به روایات متعددى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده(10) و شهرت حکم نسخ یا اتفاق علماء بر آن، قبول چنین تفسیرى ممکن نیست، هر چند با ظواهر آیات قابل تطبیق باشد.

* * *


1 ـ «جواهر الکلام»، جلد 31، صفحه 58 (مکتبة الاسلامیة، تحقیق شیخ محمود قوچانى).

2 ـ «نور الثقلین»، جلد 1، صفحه 240، احادیث 956 و 957 (مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، 1412 هـ ق) ـ «کافى»، جلد 6، صفحه 105 (دار الکتب الاسلامیة) ـ «بحار الانوار»، جلد 100، صفحه 359.

3 ـ ملک، آیه 10.

4 ـ حج، آیه 46.

5 ـ «المیزان»، جلد 2، صفحات 249 و 250، ذیل آیه مورد بحث.

6 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 22، صفحه 239 (چاپ آل البیت) ـ «بحار الانوار»، جلد 101، صفحه 191 ـ تفسیر «عیاشى»، جلد 1، صفحه 129 (چاپخانه علمیه تهران، 1380 هـ ق).

7 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 22، صفحه 238 (چاپ آل البیت) ـ «بحار الانوار»، جلد 101، صفحه 189 ـ تفسیر «عیاشى»، جلد 1، صفحه 122 (چاپخانه علمیه تهران، 1380 هـ ق).

8 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث (جلد 2، صفحه 131، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، طبع اول، 1415 هـ ق ـ جلد 2، صفحه 602، دار المعرفة، 10 جلدى).

9 ـ تفسیر «کبیر»، جلد 6، صفحه 158 (صفحه 491، چاپى دیگر)، ذیل آیه مورد بحث.

10 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 22، صفحه 235 به بعد، باب 30، «بابُ أَنَّ عِدَّةَ الْوَفاةِ أَرْبَعَةُ أَشْهُر وَ عَشَرَةُ أَیّام» ـ «بحار الانوار»، جلد 101، صفحه 180 به بعد، باب 8، «العدد و أَقسامُها و أَحکامُها».

........................

تفسیر نمونه

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری