شرح آیات 15 لغایت 17 سوره مبارکه آل عمران
15- قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَٰلِكُمْ ۚ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ
16- الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
17- الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ
15- بگو: «آیا شما را از چیزى آگاه کنم که از این(سرمایه هاى مادى)،بهتر است؟» براى کسانى که پرهیزگارى پیشه کرده اند، (و از این سرمایه ها، در راه مشروع استفاده مى کنند،) در نزد پروردگارشان، باغهایى بهشتى است که نهرها از پاى درختانش مى گذرد; جاودانه در آن خواهند بود; و همسرانى پاکیزه، و خشنودى خداوند (نصیب آنهاست). و خدا به (اعمال) بندگان (با ایمان)، بیناست.
16- (همان) کسانى که مى گویند: «پروردگارا! ما ایمان آورده ایم; پس گناهان ما را بر ما ببخش، و ما را از عذاب دوزخ، نگاه دار.»
17- آنها که (در مسیر اطاعت و ترک گناه،) استقامت مىورزند; راستگو هستند; (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق مى کنند; و در سحرگاهان از خداوند، آمرزش مى طلبند.
پاداش پرهیزگاران
با توجه به آنچه در آیه قبل، درباره اشیاء مورد علاقه انسان، در زندگى مادى دنیا آمده بود، در اینجا در یک مقایسه، اشاره به مواهب فوق العاده خداوند در جهان آخرت و بالاخره قوس صعودى تکامل انسان کرده، مى فرماید: «بگو: آیا شما را از چیزى آگاه کنم که از این (سرمایه هاى مادى) بهتر است» (قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْر مِنْ ذلِکُمْ).
آن گاه به شرح آن پرداخته، مى افزاید: «براى کسانى که تقوا پیشه کرده اند در نزد پروردگارشان باغ هایى از بهشت است که نهرها از زیر (درختانش) جارى است، همیشه در آن خواهند بود، و همسرانى پاکیزه و (از همه بالاتر) خشنودى خداوند نصیب آنها مى شود، و خدا به بندگان بینا است» (لِلَّذینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ بَصیرٌ بِالْعِبادِ).
آرى، این باغ هاى بهشتى بر خلاف غالب باغ هاى این جهان، هرگز آب روان از پاى درختانش قطع نمى شود.
و بر خلاف مواهب مادى این جهان، که بسیار زودگذر و ناپایدار است جاودانى و ابدى است.
همسران آن جهان، بر خلاف بسیارى از زیبارویان این جهان، هیچ نقطه تاریک و منفى در جسم و جان آنها نیست و از هر عیب و نقصى پاک و پاکیزه اند، همه اینها در یک طرف.
و مسأله خشنودى خداوند (رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ) که برترین نعمت هاى معنوى است یک طرف.
آرى، این نعمت معنوى ما فوق تصور نیز در انتظار مؤمنان پرهیزکار است.
قابل توجه این که: این آیه با جمله أَ أُنَبِّئُکُمْ: «آیا شما را آگاه کنم» آغاز شده، که یک جمله استفهامیه است و براى گرفتن پاسخ از فطرت هاى بیدار و عقل و خرد انسانى، مطرح شده، تا نفوذش در شنونده عمیق تر باشد.
از سوى دیگر، این جمله از ماده «اِنْباء» گرفته شده که معمولاً در مورد خبرهاى مهم و قابل توجه به کار مى رود.
در واقع، قرآن مجید در این آیه، به افراد با ایمان اعلام مى کند که اگر به زندگى حلال دنیا قناعت کنند، و از لذات نامشروع و هوس هاى سرکش و ظلم و ستم به دیگران بپرهیزند، خداوند لذاتى برتر و بالاتر در جهت مادى و معنوى که از هر گونه عیب و نقص پاک و پاکیزه است، نصیب آنها خواهد کرد.
در اینجا سؤالى مطرح است و آن این که: آیا در بهشت، لذات مادى هم وجود دارد؟
بعضى چنین مى پندارند: لذایذ مادى منحصر به این جهان است، و در آن جهان اثرى از این لذایذ نیست، و تمام تعبیراتى که در آیات قرآن درباره باغ هاى بهشتى و انواع میوه ها، آب هاى جارى و همسران خوب آمده کنایه از یک سلسله مقامات و مواهب معنوى است که از بابِ: کَلِّمِ النّاسَ عَلى قَدْرِ عُقُولِهِمْ: «با مردم به اندازه فکرشان سخن بگو»(1) به این صورت تعبیر شده است.
ولى در برابر این پندار باید گفت: هنگامى که ما طبق صریح آیات فراوانى از قرآن کریم «معاد جسمانى» را قبول کردیم باید براى هر دو قسمت (جسم و روح) موهبت هائى به تناسب آنها، منتها در سطحى عالى تر وجود داشته باشد و اتفاقاً در این آیه اشاره به هر دو قسمت شده، هم آنچه شایسته «معاد جسمانى» است و هم آنچه شایسته روح و «رستاخیز ارواح» مى باشد.
در واقع آنها که تمام نعمت هاى مادى آن جهان را کنایه از نعمت هاى معنوى مى گیرند تحت تأثیر مکتب هاى التقاطى قرار گرفته، علاوه بر این که بدون جهت ظواهر آیات قرآن را تأویل کرده معاد جسمانى و لوازم آن را به کلى فراموش نموده و منکر شده اند.
و شاید جمله وَ اللّهُ بَصِیْرٌ بِالْعِبادِ: «خداوند به وضع بندگان خود بینا است» که در آخر آیه آمده، اشاره به همین حقیقت باشد، یعنى او است که مى داند جسم و جان آدمى در جهان دیگر هر کدام چه خواسته هائى دارند و این خواسته ها را در هر دو جنبه به نحو احسن تأمین مى کند.
* * *
در دو آیه بعد، به معرفى بندگان پرهیزکار که در آیه قبل به آن اشاره شده بود پرداخته و شش صفت ممتاز براى آنها بر مى شمرد.
1 ـ نخست این که: آنان با تمام دل و جان متوجه پروردگار خویش اند و ایمان، قلب آنها را روشن ساخته، و به همین دلیل، در برابر اعمال خویش به شدت احساس مسئولیت مى کنند، مى فرماید: «همان کسانى که مى گویند: پروردگارا! ما ایمان آورده ایم، گناهان ما را ببخش و ما را از عذاب آتش نگاهدار» (الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النّارِ).
* * *
2 ـ «آنها که صبر و استقامت دارند» و در برابر حوادث سخت که در مسیر اطاعت پروردگار پیش مى آید، و همچنین در برابر گناهان و به هنگام پیش آمدن شدائد، و گرفتارى هاى فردى و اجتماعى، شکیبائى و ایستادگى به خرج مى دهند (الصّابِرینَ).
3 ـ «آنها که راستگو و درست کردارند» و آنچه در باطن به آن معتقدند در ظاهر به آن عمل مى کنند و از نفاق، دروغ، تقلب و خیانت دورند (وَ الصّادِقینَ).
4 ـ «آنها که خاضع و فروتن هستند» و در طریق بندگى و عبودیت خدا بر این کار مداومت دارند (وَ الْقانِتینَ).(2)
5 ـ «آنها که در راه خدا انفاق مى کنند» نه تنها از اموال، بلکه از تمام مواهب مادى و معنوى که در اختیار دارند به نیازمندان مى بخشند (وَ الْمُنْفِقینَ).
6 ـ «و آنها که سحرگاهان، استغفار و طلب آمرزش مى کنند» (وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالأَسْحارِ).
در آن هنگام که چشم هاى غافلان و بى خبران در خواب است و غوغاى جهان مادى فرو نشسته و به همین دلیل، حالت حضور قلب و توجه خاص به ارزش هاى اصیل در قلب مردان خدا زنده مى شود، به پا مى خیزند، در پیشگاه با عظمتش سجده مى کنند و از گناهان خود آمرزش مى طلبند و محو انوار جلال کبریائى او مى شوند، و تمام ذرات وجودشان زمزمه توحید سر مى دهد، و همان گونه که با طلوع صبح، ظلمت شب برچیده مى شود و فیض عام پروردگار بر صفحه جهان مى نشیند، آنها نیز به دنبال زمزمه هاى عاشقانه سحرگاهان همراه با طلوع صبح، پرده هاى ظلمت غفلت و گناه از دل هایشان برچیده مى شود و انوار رحمت و مغفرت و معرفت الهى بر دل هایشان فرو مى نشیند.
* * *
نکته ها:
1 ـ در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه اخیر مى خوانیم، که فرمود: «هر کس در نماز وتر (آخرین رکعت نماز شب) هفتاد بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ» و تا یک سال این عمل را ادامه دهد، خداوند او را از «استغفار کنندگان در سحر» (اَلْمُسْتَغْفِرِیْنَ بِالأَسْحارِ) قرار مى دهد و او را مشمول عفو و رحمت خود مى سازد».(3)
* * *
2 ـ واژه «سَحَر» (بر وزن بشر) در اصل، به معنى «پوشیده و پنهان بودن» است و چون در ساعات آخر شب پوشیدگى خاصى بر همه چیز حکومت مى کند، نام آن سحر گذاشته شده است لغت «سِحْر» (بر وزن شعر) نیز از همین ماده است; زیرا شخص ساحر دست به کارهائى مى زند که اسرار آن از دیگران پوشیده و پنهان است عرب به ریه و شُش نیز گاهى سحر (بر وزن بشر) مى گوید و این هم به خاطر پوشیده بودن درون آن مى باشد.
اما چرا در میان اوقات شبانه روز، تنها به وقت «سَحَر» اشاره شده است در حالى که استغفار و بازگشت به سوى خدا در هر حال مطلوب است؟
این براى آن است که سحر به خاطر آرامش، سکوت و تعطیل کارهاى مادى و نشاطى که بعد از استراحت و خواب به انسان دست مى دهد، آمادگى بیشترى براى توجه به خداوند به او مى بخشد و این معنى را به آسانى با تجربه مى توان دریافت، حتى بسیارى از دانشمندان براى حل مشکلات علمى از آن وقت
استفاده مى کردند; زیرا چراغ فکر و روح انسان در آن وقت از هر زمان پرفروغ تر و درخشان تر است و از آنجا که روح عبادت، استغفار، توجه و حضور دل مى باشد، عبادت و استغفار در چنین ساعتى از همه ساعات گران بهاتر خواهد بود.
* * *
1 ـ «کافى»، جلد 1، صفحه 23 و جلد 8، صفحه 268، دار الکتب الاسلامیة ـ «بحار الانوار»، جلد 1، صفحه 85 و 106 و جلد 4، صفحه 46 و جلد 16، صفحه 280 و جلد 18، صفحه 161 و جلد 25، صفحه 384.
2 ـ «قانِتِیْنَ» از ماده «قنوت» به معنى خضوع در برابر پروردگار و هم به معنى مداومت بر اطاعت و بندگى تفسیر شده است.
3 ـ تفسیر «برهان»، جلد 1، صفحه 273 ـ «من لا یحضره الفقیه»، جلد 1، صفحه 489، انتشارات جامعه مدرسین، 1413 هـ ق ـ «وسائل الشیعه»، جلد 6، صفحه 279، چاپ آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 84، صفحه 120، 205، 224 و 225 ـ «المیزان»، جلد 3، صفحه 119 و جلد 6، صفحه 332، انتشارات جامعه مدرسین ـ تفسیر «عیاشى»، جلد 1، صفحه 165، چاپخانه علمیه تهران، 1380 هـ ق.
...........................
تفسیر نمونه