شرح آیات 59 و 60 سوره مبارکه آل عمران
59- إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ
60- الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُن مِّنَ الْمُمْتَرِينَ
59- مَثَل (خلقت) عیسى در نزد خدا، همچون آدم است; که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» و (بى درنگ) موجود شد. (بنابراین، ولادت عیسى بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت او نیست.)
60- اینها حقیقتى است از جانب پروردگار تو; بنابراین، از تردید کنندگان مباش.
همان طور که در آغاز سوره، مشروحاً بیان شد، مقدار زیادى از آیات این سوره در پاسخ گفتگوهاى مسیحیان نجران، نازل شده است، چون آنها در یک هیأت شصت نفرى به اتفاق چند نفر از رؤسا و بزرگان خود به عنوان نمایندگى براى گفتگو با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به «مدینه» وارد شده بودند.
از جمله مسائلى که در این گفتگو مطرح شد این بود که: آنها از پیامبر(صلى الله علیه وآله)پرسیدند: ما را به چه چیز دعوت مى کنى؟
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: به سوى خداوند یگانه، و این که از طرف او رسالت خلق را دارم و مسیح(علیه السلام) بنده اى از بندگان او است، و حالات بشرى داشت و مانند دیگران غذا مى خورد.
آنها این سخن را نپذیرفتند و به ولادت عیسى(علیه السلام) بدون پدر اشاره کرده و آن را دلیل بر الوهیت او خواندند، آیات فوق، نازل شد و به آنها پاسخ داد و چون حاضر به قبول پاسخ نشدند، آنها را دعوت به «مباهله» کرد که شرح آن به زودى خواهد آمد.(1)
تفسیر:
نفى الوهیت مسیح(علیه السلام)
همان گونه که در شأن نزول آمد، این آیات، ناظر به کسانى است که ولادت حضرت مسیح(علیه السلام) بدون پدر را، دلیل بر فرزندى او نسبت به خدا، و یا الوهیتش مى گرفتند، آیه نخست مى گوید:
«مَثَل عیسى نزد خدا همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید، سپس به او فرمود: موجود باش، او نیز بلافاصله موجود شد»! (إِنَّ مَثَلَ عیسى عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ).
و با این استدلال کوتاه و روشن، به ادعاى آنها پاسخ مى گوید که اگر مسیح (علیه السلام) بدون پدر به دنیا آمد، جاى تعجب نیست، و دلیل بر فرزندى خدا یا عین خدا بودن نمى باشد; زیرا موضوع آفرینش آدم(علیه السلام)، از این هم شگفت انگیزتر بود، او بدون پدر و مادر به دنیا آمد، سپس به غافلان مى فهماند: هر کارى در برابر اراده حق، سهل و آسان است تنها کافى است بفرماید: «موجود باش! آن هم موجود مى شود»!
اصولاً مشکل و آسان نسبت به مخلوقات است که قدرت محدودى دارند و اما آن کس که قدرتش نامحدود است، تقسیم کارها به مشکل و آسان، براى او مفهومى ندارد، براى او آفریدن یک برگ، یا آفرینش یک جنگل در هزاران کیلومتر یکسان است، و آفرینش یک ذره خاک با منظومه شمسى، مساوى است.
* * *
در دومین آیه، براى تأکید آنچه در آیات قبل آمد، مى فرماید: «اینها را (که درباره حضرت مسیح(علیه السلام) و چگونگى ولادت او و مقاماتش) بر تو مى خوانیم حقى است از سوى پروردگارت، و چون حق است، هرگز از تردید کنندگان در آن مباش»! (الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرینَ).
در مورد جمله «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ» مفسران دو احتمال داده اند:
نخست این که: جمله مرکب از مبتدا و خبر باشد (اَلْحَقُّ «مبتدا»، مِنْ رَبِّکَ «خبر») بنابراین معنى آن چنین مى شود: «حق همواره از طرف پروردگار خواهد بود»; زیرا حق به معنى واقعیت است، و واقعیت عین هستى است، و هستى ها همه از وجود او مى جوشد، باطل، عدم و نیستى است و با ذات او بیگانه است.
دیگر این که: جمله مزبور خبر مبتداى محذوفى است که «ذلِکَ الأَخْبارُ» بوده باشد، یعنى: «این خبرهایى که به تو داده شد، همگى حقایقى است از طرف پروردگار» و هر دو معنى با آیه سازگار است.
* * *
1 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث ـ «بحار الانوار»، جلد 21، صفحه 277، 345 و 348.
....................
تفسیر نمونه