صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۷ - فراز ۲۲
سُبْحَانَكَ مَا أَجَلَّ شَأْنَكَ، وَ أَسْنَى فِي الْأَمَاكِنِ مَكَانَكَ، وَ أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَكَ
منزه و پاکى (از آنچه لائق و سزاوار تو نیست: شگفتا) چه بزرگ است صفات و افعال تو، و چه بلند است در همه جا قدر و منزلت تو، و چه آشکار گردانیده جدا ساختن تو حق را (از باطل و نادرستى)!
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۷ - فراز ۲۴
سُبْحَانَكَ مِنْ مَلِيكٍ مَا أَمْنَعَكَ، وَ جَوَادٍ مَا أَوْسَعَكَ، وَ رَفِيعٍ مَا أَرْفَعَكَ ذُو الْبَهَاءِ وَ الَْمجْدِ وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْحَمْدِ.
منزه و پاکى! اى پادشاه (قادر و توانا) چه بسیار است توانائى تو، و اى بخشنده چه بسیار است توانگرى تو، و اى بلند مرتبه چه بسیار بلند است قدر و منزلت تو! دارنده ى عظمت و بزرگى و بزرگوارى و حمد و سپاسى (سپاس مخصوص تو است).
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۱۶ - فراز ۷
وَ أَنْتَ الَّذِي عَفْوُهُ أَعْلَى مِنْ عِقَابِهِ.
و تو آنیکه بخشش از کیفرش برتر است (حبیب ابن حرث به رسول خدا صلى الله علیه و آله گفت: من مردى هستم بسیار گناهکار، حضرت به او فرمود: اى حبیب به درگاه خدا توبه کن، گفت: توبه مى کنم باز هم مرتکب مى شوم، فرمود: هر چه گناه کردى توبه کن تا اینکه فرمود: اى حبیب عفو خدا از گناهان تو بیشتر است).
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۷ - فراز ۱۰
وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الدَّانِي فِي عُلُوِّهِ، وَ الْعَالِي فِي دُنُوِّهِ.
و توئى خدائى که جز تو پرستش شده اى نیست، با بلندى خویش نزدیک (به هر چیز از خود آن به آن نزدیکتر است، زیرا آفریننده و داناى به آن است) و با نزدیک بودن بلند است (وهم و اندیشه بکنه و حقیقت او راه ندارد، نزدیکى و بلندى او نزدیکى و بلندى عقلى است نه مکانى که جمع بین ضدین باشد).
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۲۸ - فراز ۱۲
فَتَعَالَيْتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ، وَ تَكَبَّرْتَ عَنِ الْأَمْثَالِ وَ الْأَنْدَادِ، فَسُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ.
پس تو از داشتن مانندها و همتاها برتر و از داشتن مانندها و همتاها بزرگترى و (از صفات آفریده شدگان) منزه و پاکى جز تو خدائى نیست (که شایسته ى پرستش باشد).
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۸ - فراز ۱۵
إِلَهِي إِنْ رَفَعْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَضَعُنِي، وَ إِنْ وَضَعْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْفَعُنِي، وَ إِنْ أَكْرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يُهِينُنِي، وَ إِنْ أَهَنْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يُكْرِمُنِي، وَ إِنْ عَذَّبْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْحَمُنِي، وَ إِنْ أَهْلَكْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَعْرِضُ لَكَ فِي عَبْدِكَ، أَوْ يَسْأَلُكَ عَنْ أَمْرِهِ، وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ فِي حُكْمِكَ ظُلْمٌ، وَ لَا فِي نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ، وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ، وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ، وَ قَدْ تَعَالَيْتَ يَا إِلَهِي عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً.
اى خداى من اگر تو مرا بلند مرتبه گردانى پس کیست آنکه مرا پست نماید، و اگر مرا پست کنى پس کیست آنکه بلندم گرداند، و اگر مرا گرامى دارى پس کیست آنکه خوارم کند، و اگر مرا خوار کنى پس کیست آنکه گرامیم دارد، و اگر مرا عذاب و شکنجه نمائى پس کیست آنکه بر من رحم و مهربانى داشته باشد، و اگر مرا هلاک و تباه سازى پس کیست آنکه درباره ى بنده ات براى تو مانع و جلوگیر شود، یا تو را از کار او (از روى منازعه و اعتراض) پرستش نماید؟؟ و من دانسته ام که در حکم و فرمانت ستمى و در انتقام و به کیفر رساندنت شتابى نیست، و جز این نیست که کسى شتاب مىکند که از فوت شدن و وقت کار گذشتن بترسد، و ضعیف و ناتوان به ستم نیازمند است، و تو- اى خداى من- برترى از اینکه ستم یا شتاب کنى برترى بزرگ (بى پایان).
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۶ - فراز ۱۲
انْصَرَفَتِ الْآمَالُ دُونَ مَدَى كَرَمِكَ بِالْحَاجَاتِ، وَ امْتَلَأَتْ بِفَيْضِ جُودِكَ أَوْعِيَةُ الطَّلِبَاتِ، وَ تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِكَ الصِّفَاتُ، فَلَكَ الْعُلُوُّ الْأَعْلَى فَوْقَ كُلِّ عَالٍ، وَ الْجَلَالُ الْأَمْجَدُ فَوْقَ كُلِّ جَلَالٍ.
آرزوها پیش از رسیدن به منتهى و پایان جود و بخشش تو با (روا شدن) خواسته ها برگشتند (زیرا غایت و منتهى براى کرم وجود تو نیست) و جامه اى حاجات و خواسته ها به جریان و روان شدن جود و بخشش تو پر شد، و اوصاف پیش از رسیدن به (کنه و حقیقت) وصف تو از هم گسیختند (ناتوان گشته مانده اند) زیرا بلندترین بلندى بر بالاى هر بلندى، و بزرگترین بزرگى بر بالاى هر بزرگى بس تو را است (نه غیر تو را).
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۶ - فراز ۲۳
حُجَّتُكَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ تُوصَفَ بِكُلِّهَا، وَ مَجْدُكَ أَرْفَعُ مِنْ أَنْ يُحَدَّ بِكُنْهِهِ، وَ نِعْمَتُكَ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَى بِأَسْرِهَا، وَ إِحْسَانُكَ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُشْكَرَ عَلَى أَقَلِّهِ.
حجت و دلیل تو بزرگتر از آنست که به همه ى (وصف) آن وصف شود (حجت تو منزه است از اینکه مخلوق و آفریده اى بر احاطه ى به وصف آن توانائى داشته باشد) و بزرگى تو بالاتر از آنست که کنه و حقیقت آن به حدى درآید (پایانى براى آن تعیین گردد) و نعمت تو افزونتر از آنست که همه ى آن شمرده شود، و نیکى تو بیشتر از آنست که بر کمتر آن سپاس گزارده شوى