• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

نه از نعمتش مغرور باش، و نه از سلب نعمت مأیوس!

شرح آیات 15 لغایت 20 سوره مبارکه فجر

15فَأَمَّا

بیشتر...

کافران لجوج و سرسخت

شرح آیات 6 و 7 سوره مبارکه بقره

6- إِنَّ الَّذِينَ

بیشتر...

خطبه بیست و هشتم، بخش دوم

أَلاَ فَاعْمَلُوا فِی الرَّغْبَةِ کَمَا تَعْمَلُونَ فِی

بیشتر...

منزلت ميكائيل و جبرئيل‌

شرح فرازهای 3 لغایت 6 دعای 3 صحیفه سجادیه

وَ مِيكَائِيلُ

بیشتر...

در آستان صحیفه سجادیه

مقدمه
«صحيفه سجاديه»، ‌از‌ زمان طلوع ‌در‌ آسمان علم ‌و‌

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
7756
17596
144044098
امروز چهارشنبه, 14 آذر 1403
اوقات شرعی

خطبه دویست و بیست

 

قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ، وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ، حَتَّى دَقَّ جَلِیلُهُ، وَ لَطُفَ غَلِیظُهُ، وَ بَرَقَ لَهُ لاَمِعٌ کَثِیرُ الْبَرْقِ، فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِیقَ، وَ سَلَکَ بِهِ السَّبِیلَ، وَ تَدَافَعَتْهُ الاَْبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلاَمَةِ، وَ دَارِ الاِْقَامَةِ، وَ ثَبَتَتْ رِجْلاَهُ بِطُمَأْنِینَةِ بَدَنِهِ فِی قَرَارِ الاَْمْنِ وَ الرَّاحَةِ، بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ، وَ أَرْضَى رَبَّهُ.

او (سالک الى الله) عقلش را زنده کرده و شهواتش را ميرانده است، تا آنجا که جسمش لاغر شده، و خشونت اخلاقش به لطافت مبدّل گشته است و برقى پر نور براى او مى درخشد، راه را براى او روشن مى سازد و او را به مسير حق (سلوک الى الله) مى برد، او (در اين مسير) پيوسته از درى به در ديگر منتقل مى شود تا به دروازه سلامت سراى جاودانى راه يابد، گامهاى او همراه با آرامش بدنش در جايگاه امن و راحت ثابت مى گردد، اينها همه به خاطر آن است که عقلش را بکار گرفته و پروردگار خويش را راضى ساخته است.

 

شرح و تفسیر

پوینده راه حق

امام(علیه السلام) در این گفتار پرمعنا در واقع یک دوره عرفان اسلامى را در قالب عباراتى کوتاه ریخته و شرایط سیر و سلوک الى الله و نتایج و مقامات آن را بر مى شمرد; نخست مى فرماید: «او عقلش را زنده کرده و شهواتش را میرانده است، تا آنجا که جسمش لاغر شده، و خشونت اخلاقش به لطافت مبدّل شدهاست»; (قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ، وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ، حَتَّى دَقَّ جَلِیلُهُ(1)، وَ لَطُفَ غَلِیظُهُ(2)).

احیاى عقل اشاره به بهره گرفتن از استدلالات عقلى براى تکامل ایمان و حسن و قبح عقلى براى تکامل فضایل اخلاقى است و به این ترتیب، واژه عقل در اینجا هم عقل نظرى را شامل مى شود و هم عقل عملى را.

امّا نفس به معناى از بین بردن غرائز نفسانى نیست، بلکه منظور مهار کردن آنهاست به گونه اى که قدرت نداشته باشند انسان را در دام شیطان گرفتار کنند و از راه خدا باز دارند.

واژه «جَلیل» در عبارت «دَقَّ جَلیلُهُ» اشاره به بدنهاى چاق و فربه است که بر اثر پرخورى و افراط در غذاهاى چرب و شیرین به این صورت درآمده و با ترک شهوات وزن خود را کم مى کند و سبکبار مى شود.

واژه «غَلیظ» در «لَطُفَ غَلیظُهُ» اشاره به حلق و خوى خشن در رذایل اخلاقى است که در پرتو ریاضت نفسانى به لطافت مى گراید و تصفیه مى شود.

سپس امام(علیه السلام) به سراغ آثار این حرکت عقلانى و ریاضت شرعى مى رود و ثمرات پرارزش آن را در سه بخش بر مى شمارد; نخست مى فرماید: «(در این زمان) برقى پر نور براى او مى درخشد، راه را براى او روشن مى سازد و او را به مسیر حق (سلوک الى الله) مى برد»; (وَ بَرَقَ لَهُ لاَمِعٌ کَثِیرُ الْبَرْقِ، فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِیقَ، وَ سَلَکَ بِهِ السَّبِیلَ).

این همان نور معرفت و معنویّت است که به اثر ریاضات عقلانى و نفسانى براى انسان مى درخشد و مسیر را براى او کاملا روشن مى سازد. همان گونه که قرآن مجید مى گوید: «(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَّحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَّکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ); اى کسانى که ایمان آورده اید، تقواى الهى پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید، تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد که با آن راه را بپمایید».(3)

در حقیقت پویندگان راه خدا را به کسانى تشبیه کرده که در یک بیابان ظلمانى به راه افتاده اند; ولى عنایات ربّانى شامل حال آنها مى شود، برقى از آسمان جستن مى کند و مسیر را تا اعماق بیابان به آنها نشان مى دهد. بعضى از عارفان اسلامى براى انوار هدایت الهى که به دنبال ریاضات نفسانى حاصل مى شود سه مرحله قائل شده اند، مرحله اوّل را «لوائح» مى نامند; نورى در درون جان آنها مى درخشد; ولى چندان دوام نمى یابد. مرحله دوم آن را «لوامع» مى نامند که با آن سرعت زائل نمى شود; ولى سرانجام خاموش مى گردد و مرحله سوم آن را «طوالع» گفته اند که بقا و دوام قابل ملاحظه اى دارد و پویندگان راه خدا را از هرگونه انحراف حفظ مى کند.

در بخش دوم این آثار مى فرماید: «او (در این مسیر) پیوسته از درى به در دیگر منتقل مى شود تا به دروازه سلامت سراى جاودانى راه یابد»; (وَ تَدَافَعَتْهُ(4)الاَْبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلاَمَةِ، وَ دَارِ الاِْقَامَةِ).

همان گونه که قرآن مجید مى فرماید: «(لَهُمْ دَارُ السَّلاَمِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِیُّهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ); براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان است و او ولىّ و سرپرست آنهاست به سبب اعمالى که انجام مى دادند».(5)

نیز از قول بهشتیان مى فرماید: «(إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ * الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لاَ یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلاَ یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ); پروردگار ما آمرزنده وسپاسگزار و بخشنده است همان کسى که با فضل خود ما را در سراى جاویدان جاى داد که نه در آن رنجى به ما مى رسد و نه سستى و درماندگى».(6)

سرانجام در سومین بخش از آثار این ریاضت الهى مى فرماید: «گامهاى او همراه با آرامش بدنش در جایگاه امن و راحت ثابت مى گردد»; (وَ ثَبَتَتْ رِجْلاَهُ بِطُمَأْنِینَةِ بَدَنِهِ فِی قَرَارِ الاَْمْنِ وَ الرَّاحَةِ).

گویا این همان است که قرآن مى فرماید: (یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً * فَادْخُلِى فِى عِبَادِى * وَادْخُلِى جَنَّتِى).(7)

آرى! انسان در مسیر قرب الى الله هر زمان در معرض وسوسه هاى شیاطین جنّ و انس است و ترس از گمراهى وجود او را مى لرزاند تا به جایى برسد که ابرهاى تیره و تار وساوس نفسانى و شیطانى از آسمان روح او کنار رود و برق معرفة الله تمام وجودش را روشن سازد و آرامش جاودانى به او دست دهد و مفتخر به خطاب (فَادْخُلِى فِى عِبَادِى * وَادْخُلِى جَنَّتِى) شود.

امام(علیه السلام) در پایان این سخن بار دیگر بر این حقیقت تأکید مى کند که: «اینها همه براى آن است که عقلش را (در راه حق) به کار گرفته و پروردگار خویش را راضى ساخته است»; (بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ، وَ أَرْضَى رَبَّهُ).

آرى! این همان است که در آیات بالا بدان اشاره شد: «(ارْجِعِى إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً); به سوى پروردگارت بازگرد که هم تو از او خشنود خواهى بود و هم او از تو خشنود است».

نکته

مقامات سیر و سلوک

 

تعبیر سیر و سلوک که در تعبیرات اهل عرفان اسلامى در عصر ما و اعصار قریب به آن رایج شده، در واقع برگرفته از تعبیراتى در قرآن مجید است، آنجا که مى فرماید: «(یَا أَیُّهَا الاِْنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِیهِ); اى انسان تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت پیش مى روى و سرانجام او را ملاقات خواهى کرد».(8)

آیات توبه مانند «(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللهِ تَوْبَةً نَّصُوحاً); اى کسانى که ایمان آورده اید، به سوى خدا بازگردید، بازگشتى خالص».(9) (با توجّه به اینکه توبه در اصل به معناى بازگشت است) و آیه شریفه «(إِنَّا للهِِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ); ما از آنِ خدا هستیم و بسوى او باز مى گردیم».(10)

در واقع روح انسان همانند غواصى است که به عالم ماده آمده و همراه جسم مادّى شده، تا در اعماق دریاى این جهان فرو رود و گوهرهاى گرانبهایى را از آنجا با خود حمل کرده و بیرون آورد.

غواصان، گاه جسم سنگینى را به پاى خود مى بندند تا آنها را به عمق دریا فرو برد هنگامى که کاوشهاى خود را انجام دادند، آن جسم را از پاى خود گشوده و به سطح آب باز مى گردند. خوشبخت و سعادتمند کسانى که بدانند گوهرهاى گرانبها کجاست.

هدف از این سیر و سلوک الى الله که با خودسازى و تهذیب نفس و توبه و انابه و ریاضات مشروع شروع مى شود، همان عبور از نفس اماره به سوى نفس لوامه و از آنجا به سوى نفس مطمئنه و رسیدن به مقام پرافتخار راضیة مرضیه است. عبورى که در نهایت به مکاشفاتى منتهى مى شود و پرده ها از برابر چشم انسان برداشته مى گردد و همان گونه که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره جوان سعادتمندى که صبحگاهان در صف نماز جماعت با آن حضرت ملاقات کرد و آثار عبادت شبانه در او نمایان بود، فرمود: «هذا عَبْدٌ نَوَّرَ اللهُ قَلْبَهُ بِالاِْیمانِ; این بنده اى است که خداوند قلبش را با ایمان روشن ساخت».(11)

عارفان اسلامى و رهروان این راه هر کدام مقامات و مراحلى را براى این سیر و سلوک قائل شده اند که با یکدیگر متفاوت است و بسیارى معتقدند این مراحل را از آیات قرآنى و روایات معصومین(علیهم السلام) اخذ کرده اند.

بعضى از آنها برنامه روزانه سالکان الى الله را در چهار چیز خلاصه کرده اند: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه یا مؤاخذه.

به این ترتیب سالک، صبحگاهان با نفس خویش شرط مى کند که کمترین قدمى براى رضاى غیر خدا برندارد; سپس در تمام طول روز مراقب اعمال خویش است و شامگاهان به حسابرسى مى پردازد و اگر خلافى از او صادر شده بود، نفس خویش را از طریق منع از مشتهیات و خواسته ها عقوبت مى کند.

در رساله سیر و سلوک که منسوب به فقیه بزرگوار مرحوم علاّمه بحرالعلوم است، منزلگاهها و مقامات دوازده گانه اى براى این برنامه ذکر شده، که بعد از پیمودن آن منزلگاهها انسان وارد عالم خلوص مى شود و مصداق (بَلْ أَحْیَآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ)(12) مى گردد.

در این رساله آداب بیست و پنج گانه اى براى رسیدن این مقصد ذکر شده است.(13)

متأسّفانه این مسئله مورد سوء استفاده فراوانى ـ مخصوصاً در عصر ما ـ واقع شده است و صوفیان که همه گرفتار انحرافاتى در اعتقاد و عمل هستند این موضوع را دستاویز خود قرار داده و همگى خود را سالکان الى الله مى پندارند، در حالى غالباً مصداق «(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالاَْخْسَرِینَ أَعْمَالا * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً); بگو آیا به شما خبردهم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانى هستند؟ آنها که تلاشهایشان در زندگى دنیا گُم (و نابود) شده; با این حال، مى پندارند کار نیک انجام مى دهند»(14)مى باشند; ولى در این میان افرادى هستند که همواره در سایه کتاب و سنّت گام بر مى دارند و از مسیر قرآن و گفتار معصومان خارج نمى شوند، آنها سالکان واقعى و پویندگان راه حقند.

امیرمؤمنان على(علیه السلام)

که امام العارفین است در سخنان کوتاه بالا ـ همان گونه که شرح دادیم ـ اساس پویش راه حق را احیاى عقل و اماته نفس و اصلاح اخلاق برشمرده است و آثار سه گانه مهمّ این پویندگى را به طرز بسیار زیبا و گویایى بیان فرموده است.

1. «جليل» به معناى بزرگ و با ارزش است و از ريشه «جلال» به معناى بزرگى و شکل و ارزش گرفته شده و در اينجا اشاره به جسم انسان است که بسيار پر ارزش است.
2. «غليظ» در اصل به معناى خشن است و در اينجا به معناى خشونتهاى اخلاقى است که در پرتو رياضتهاى نفسانى برطرف مى گردد و اخلاق لطيف جاى آن را مى گيرد.
3. حديد، آيه 28 .
4. «تدافعت» از ريشه
«تدافع» به معناى پيش راندن و گاه به معناى به يکديگر تنه زدن مى باشد و اينجا همان معناى اوّل مراد است. از ريشه «دفع» بر وزن «فخر» به معناى پيش راندن و هل دادن گرفته شده است. 5. انعام، آيه 127 . 6. فاطر، آيه 34 و 35 . 7. فجر، آيات 27-30 . 8. انشقاق، آيه 6 . 9. تحريم، آيه 8 . 10. بقره، آيه 156 . 11. کافى، ج 2، ص 53 . 12. آل عمران، آيه 169 . 13. عصاره و فشرده اين رساله و همچنين روشهاى ديگرى را که بعضى از بزرگان عرفانى عصر ما گفته اند را در کتاب اخلاق در قرآن، ج 1، ص 133، به بعد مطالعه فرماييد. 14. کهف، آيه 103 و 104.

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری