أَحْمَدُهُ شُکْراً لاِِنْعامِهِ، وَ أَسْتَعِینُهُ عَلَى وَظَائِفِ حُقُوقِهِ، عَزِیزَ الْجُنْدِ، عَظِیمَ الْمَجْدِ.
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ دَعَا إِلَى طَاعَتِهِ، وَ قَاهَرَ أَعْدَاءَهُ جِهَاداً عَنْ دِینِهِ; لاَ یَثْنِیهِ عَنْ ذلِکَ اجْتِمَاعٌ عَلَى تَکْذِیبِهِ، وَ الْتِمَاسٌ لاِِطْفَاءِ نُورِهِ.
خداوند را به پاس نعمتهايش ستايش مى کنم و براى اداى حقوق و اطاعت فرمانهايش از او يارى مى طلبم، خداوندى که سپاهش شکست ناپذير و مجد و عظمتش بزرگ است و گواهى مى دهم که محمّد(صلى الله عليه وآله) بنده و فرستاده اوست. انسانها را به اطاعت پروردگار دعوت نمود و با دشمنان خدا در طريق جهاد، براى دين حق پيکار کرد و پيروز شد. هرگز هماهنگى و اتّحاد دشمنانش در تکذيب وى و تصميم بر خاموش کردن نورش او را از مسير خود بازنداشت.
شرح و تفسیر
پیامبر رحمت و جهاد
امام(علیه السلام) در این بخش، از حمد و سپاس خداوند آغاز مى کند و مى گوید: «خداوند را به پاس نعمتهایش ستایش مى کنم و براى اداى حقوق و اطاعت فرمانهایش از او یارى مى طلبم. خداوندى که سپاهش شکست ناپذیر و مجد و عظمتش بزرگ است»; (أَحْمَدُهُ شُکْراً لاِِنْعامِهِ، وَ أَسْتَعِینُهُ عَلَى وَظَائِفِ حُقُوقِهِ; عَزِیزَ الْجُنْدِ، عَظِیمَ الْمَجْدِ(1)).
تعبیر به «وظایف حقوق» ممکن است اشاره به واجبات الهى; مانند نماز و روزه و خمس و زکات باشد که جز با توفیق الهى به طور کامل انجام نمى گیرد و ممکن است اشاره به حقوق الهى ناشى از نعمتهایى همچون گوش و چشم و عقل و هوش و جوانى و سلامت باشد، چون هر کدام شکرى را مى طلبد.
سپس به ذکر شهادت به رسالت پیامبر و بعضى از اوصاف برجسته آن حضرت پرداخته، چنین مى فرماید: «شهادت مى دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست. انسانها را به اطاعت پروردگار دعوت نمود و با دشمنان خدا، در طریق جهاد براى دین حق پیکار کرد و پیروز شد. هرگز هماهنگى و اتّحاد دشمنانش در تکذیب وى و تصمیم بر خاموش ساختن نورش، او را از مسیر خود بازنداشت»; (وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ دَعَا إِلَى طَاعَتِهِ، وَ قَاهَرَ أَعْدَاءَهُ جِهَاداً عَنْ دِینِهِ; لاَ یَثْنِیهِ(2) عَنْ ذلِکَ اجْتَِماعٌ عَلَى تَکْذِیبِهِ، وَ الْتِمَاسٌ لاِِطْفَاءِ نُورِهِ).
امام(علیه السلام) در این قسمت از کلامش به دو نکته مهم از زندگى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) اشاره فرموده است: نخست اینکه او همواره در پیکار با دشمنان پیروز مى شد و این دلیل روشنى بر مدیریت صحیح پیامبر درباره برنامه هاى مبارزاتى و جنگى با دشمن است. افزون بر عنایات و امدادهاى الهى. دیگر این که هرگز اتّحاد دشمنان در برابر او در عزم و اراده آن حضرت تأثیر نمى گذاشت و او را ناتوان نمى ساخت و از برنامه خود منصرف نمى کرد; شجاعانه پیش مى رفت و به مقصود خود مى رسید.
معروف است هنگامى که پیامبر در مکّه بود سران قریش به آن حضرت گفتند: تو به بتهاى ما بدگویى مى کنى و ما را سفیه مى شمرى و اتحاد جمعیّت مارا به پراکندگى مبدّل ساخته اى! اگر هدفت به دست آوردن مال است هر چه مى خواهى به تو مى دهیم. هر گاه طالب مقامى، مقام برجسته اى به تو خواهیم داد و اگر این برنامه ها ناشى از بیمارى توست به درمانت مى پردازیم، پیامبر فرمود: هیچ یک از اینها نیست، بلکه خداوند مرا به عنوان رسولش به سوى شما فرستاده و کتابى بر شما نازل کرد. اگر آنچه را آوردم مى پذیرید در دنیا و آخرت بهره مند خواهید شد و اگر نپذیرید صبر مى کنم تا خداوند میان من و شما داورى کند.
سران قریش رو به عمویش ابوطالب کردند و گفتند از او بخواه که به بتهاى ما بد نگوید یا با هم پیکار مى کنیم تا یکى از دو گروه ـ ما و آنها ـ از بین برود. پیامبر فرمود: «یا عَمّاهُ لَوْ وُضِعَتِ الشَّمْسُ فى یَمینى وَ الْقَمَرُ فى شِمالى ما تُرِکَ هذَا الْقُوْلُ حَتّى أنْفَذَهُ أوْ أُقْتَلُ دُونَهُ ; اى عمو! اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند (و بر همه منظومه شمسى مرا حاکم کنند) من دست از برنامه خود بر نمى دارم تا آن را به انجام برسانم یا در این راه کشته شوم».(3)
1. «مجد» به معناى گستردگى، شرافت و جلالت و شکوه و جلال و عظمت آمده است و اين صفت به طور کامل مخصوص خداوند است. 2. «يثنيه» از ريشه «ثنى» بر وزن «سعى» در اصل به معناى پيچيدن خبرى است و هنگامى که با عِطف، بر وزن «کتف» همراه شود، به معناى پيچيدن پهلو و کنايه از بى اعتنايى و انصراف از چيزى است. 3. تاريخ طبرى، جلد 2، صفحه 67 ; بحارالانوار، جلد 9، صفحه 143 و سيره ابن هشام، جلد 1، صفحه 284.