محمدعلی انصاری ضمن تاکید بر اینکه معنای شکر، گفتن «خدایا شکر» نیست تصریح کرد: شکر مثلثی است که ضلع اولش شناخت نعمتهای الهی است، ضلع دومش اعتراف به اینکه صاحب نعمت فقط خدا است، ضلع سومش اینکه کاتالوگی که خدا برای هر نعمت داده است را رعایت کنیم.
به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن محمدعلی انصاری، مفسر قرآن کریم، شب گذشته ۹ دیماه با محوریت سوره لقمان در فضای مجازی برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه میخوانید؛
«وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ»
خداوند متعال در آغاز آیه شریفه میفرماید ما قطعا به لقمان حکمت دادیم. در قرآن حکمت، خیر کثیر شمرده شده است. حکمت بخشی از مجموعه آموزههایی است که انبیا به مردم آموزش میدهند و شامل بخش باورها و اعتقادات و اصول اخلاقی است. شاید بتوان گفت حکمت یعنی مولفههای سبک زندگی کامیابانه و موفق.
در اینجا هم بناست شمهای از معنای سوم مطرح شود یعنی اصولی که عناصر و مولفههای زندگی کامیاب الهی است. در ابتدا فرمود به لقمان حکمت دادیم که شکر کن برای خدا. شکر در لغت به معنای پردهبرداری و کشف کردن و اظهار کردن است. نقطه مقابل آن کفر است به معنای پنهان کردن. لغویون میگویند شکر یعنی نعمتی را تصور کنید آنگاه آن را ابراز و آشکار کنید. با توجه به این معنای لغوی و مبنایی که در دانش لغت مطرح شده است و شکر شامل دو مرحله معرفت و اظهار و نشر است، به تعالیم قرآن و روایات نگاه میکنیم. گویی برای شکر سه ساحت مطرح میشود شکر در حوزه قلب، شکر در ساحت زبان و شکر در ساحت ارکان و اندام آدمی. به تعبیر دیگر میگوییم شکر قلبی، شکر زبانی، شکر ارکانی و عملی.
پیوند وثیق حکمت و شکر
با توجه به آنچه حضرت حق فرمود، این حکمت عظیمی که خدا به لقمان داده است ابتدا تفسیر به شکر شد؛ یعنی پیوند حکمت و شکر، پیوند عجیبی است. اگر کسی به مقام شکر برسد گویی به مقام حکمت میرسد و اگر کسی حکیم باشد حقیقت شکر در وجود او متبلور خواهد شد. این شکر نه شکری است که در ذهن عموم جامعه وجود دارد که دست بلند کنیم و بگوییم خدایا صد مرتبه شکر، شکر این نیست. شریعت به ما آموزش نداده است که بگویید «شکر». اگر بیان شکر بر زبان توصیه شده است در قالب همین تقسیم سه گانه است.
اولین نکته در باب شکر این است که شکر مقولهای قلبی است، یعنی اولین گام در باب شکر آن است که انسان نعمتهای الهی را بشمارد و بشناسد. شناخت، امر قلبی و درونی است. شکر در این مرحله یعنی اینکه انسان نعمتهای الهی را بشناسد. نعمت از واژه نعومت است. نعومت به معنای سازگاری است. به حیواناتی که با زندگی انسان سازگار هستند انعام گفته میشود. نعمت یعنی آنچه با وجود انسان سازگاری دارد و نیازهای او را رقم میزند.
وجود انسان دو بخش دارد: جسم و جان. نعمت چیزهایی است که با جسم و جان آدم سازگاری دارد و مورد نیاز جسم و جان انسان است. این قدم اول که آدمی بررسی کند در دادههایی که خداوند داده چه چیزی با جسم ما سازگاری دارد و مضر برای ما نیست و صدمه به ما نمیزند. ما دو واژه داریم صحت و سلامت. امروز از نظام سلامت زیاد سخن میگوییم و به نظام بهداشت و درمان نظام سلامت اطلاق میکنیم ولی در قرآن به آنچه مربوط به عافیت جسم است تعبیر صحت میشود. حفظ الصحه یعنی سلامت جسم. سلامت در متون دینی برای روح و نفس انسان به کار برده میشود و به عافیت جان، سلامت گفته میشود.
شکر زبانی، اقرار به ولی نعمت بودن خداوند است
بعد از اینکه دانستیم نعمتهای الهی چیست، مقام دوم در باب شکر شروع میشود که از آن تعبیر به شکر زبانی میکنیم. شکر زبانی این است وقتی انسان نعمت را میبینید بررسی کند این نعمتها از کجاست؟ آیا تصادفی در اختیار انسان قرار گرفته است یا از منشأ دیگری است؟ انسان بررسی میکند و به جایی میرسد که «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ؛ و اگر نعمت[هاى] خدا را شماره كنيد آن را نمىتوانيد بشماريد قطعا خدا آمرزنده مهربان است». انسانها هیچ نیازی در دنیا ندارند مگر اینکه خداوند برای آنها آفریده است. تمام آنچه نیاز داریم ذات حق در اختیار ما قرار داده است. پس مرحله دوم شکر یعنی اقرار به اینکه ولی نعمتی نیست مگر الله، تبارک و تعالی. انسان در مقام دوم شکر به جایی میرسد که اقرار میکند صاحب نعمت خدا است و ما بر سر سفره خداوند نشستهایم.
تا اینجا نعمتها را شناختیم و دانستیم این نعمتها از خداوند است. مرحله سوم، مرحله شکر عملی است. در این مرحله باید ببینیم خداوند این نعمتها را در چه قالب و الگوها و هنجارهایی به ما ارائه داده و باید با این نعمتها چه بکنیم. به تعبیر دیگر، دستورالعمل استفاده از این نعمتها چیست؟ مرحله سوم شکر یعنی رعایت استانداردها نسبت به دادههای الهی. شما این را نسبت به هر نعمتی که در مرحله اول شناختید پیاده کنید. بحران انرژی از مشکلات امروز بشر است. شیوه استفاده از این ذخایر الهی چیست؟ خداوند میلیونها سال قبل موجوداتی را در زمین پنهان کرد تا امروز به نفت و گاز تبدیل شدند. شکر استفاده از این منابع انرژی که از بالاترین نعمتهای الهی به ما است چیست؟ آیا ما شاکر این نعمت هستیم یا کافر هستیم؟ باید بیینیم چطور از آن استفاده میکنیم.
شکر در حقیقت مثلثی است که ضلع اولش شناخت نعمتهای الهی است، ضلع دومش اعتراف به اینکه صاحب نعمت فقط خدا است، ضلع سومش اینکه کاتالوگی که خدا برای هر نعمت داده است را رعایت کنیم.
روایات در باب معنای شکر
من چند روایت در باب شکر بخوانم؛ ابابصیر نقل میکند از امام صادق(ع) پرسیدم آیا شکر حدی دارد و باید به حدی برسیم تا خداوند به ما شاکر اطلاق کند؟ حضرت فرمودند بله، شکر حدی دارد. وقتی انسان نعمتها را بر زبان میآورد و خداوند را در قابل آنچه در مال و عهد و همه چیز به او داده است حمد و ستایش میکند، بعد میبینید در این مالش حقوقی نسبت به خدا و خلق وجود دارد و آن را ادا میکند. در این روایت دو مرحله یعنی مرحله دوم و سوم شکر به زیبایی مطرح شده است.
در روایت دیگری میخوانیم اگر خدا به کسی نعمتی میبخشد و انسان آن نعمت را میشناسد شکر نعمت را به جا میآورد؛ یعنی اگر انسان نعمتهای الهی را بشناسد گام اول شکر را طی کرده است. در روایت دیگری میخوانیم خدا به موسی وحی کرد شکر من را به جا بیاور، موسی گفت چطور شکر تو را به جا بیاوریم؟ هر شکری کنم باز خود آن شکر، شکری میخواهد. خداوند خطاب کرد الآن که به این باور رسیدی هر چه داری از من داری به مقام شکر رسیدی. این ناظر به مرحله دوم شکر است.
طبق این روایات شناخت نعمت شکر است، اینکه انسان اقرار کند صاحب نعمت خداوند است شکر است، مرحله سوم هم مربوط به مرحله رفتار و عمل است.