• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

طول امل و تذکر مرگ،آیت الله محمد

دریافت فایل صوتی

حجم: 3 MB

زمان: 25 دقیقه

بیشتر...

ماهيت عقل و تعارض عقل و وحى

 

نويسنده با بررسى معانى لغوى و اصطلاحى عقل،به تفاوت عقل

بیشتر...

آیا خداوند صرفا هر که را بخواهد هدایت می کند؟،

دریافت فایل

حجم: 2 MB

زمان: 10 دقیقه

بیشتر...

زندگی درسایه خدا و دین ، آیت الله العظمی مظاهری

دریافت فایل

حجم: 2 MB

زمان: 25 دقیقه

بیشتر...

بهانه هاى رنگارنگ

1اقْتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَة

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
9251
17596
144051573
امروز چهارشنبه, 14 آذر 1403
اوقات شرعی

عزيز (اسماءالهي)

قال علي عليه السلام:

«اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْكِبْرياءَ وَ اخْتارَهُما لِنَفْسِهِ دونَ خَلْقِهِ» [1]
«سپاس و ستايش خداي را سزد كه رداي عزت و كبريا پوشيده و اين دو صفت را براي خويش برگزيد نه براي مخلوقش»
واژة عزيز مشتق از "عزّة " و حالتي است كه مانع شكست انسان مي‌شود. به زمين سخت و گرفته شده نيز عزيز گويند. عزيز كسي است كه در اثر نيرومندي امرش غالب و جاري است و مقهور نمي‌شود.[2]
اين كلمه را غالب مفسرين از اسماء الحسني دانسته‌اند و گفته‌اند خداوند ذات مقدسش را با اين واژه وصف نموده است، زيرا وجود او متفرّد به عزت حقيقي او بوده و از هرگونه نقص و شريك در مقام الوهيتش مبّري مي‌باشد. صفت عزيز، خداوند كريم را بر قادر بودنش نسبت به همه موجودات توصيف مي‌كند كه هيچ موجودي را نشايد با او مقايسه نمود و پيوسته اوست كه بر جهان و جهانيان غالب و چيره است و بايد او را بر عزت و عظمت ياد كرد و اظهار عبوديت دائمي و خالصانه نسبت به ساحت مقدس او داشت.لغويون در اصل معناي عزت و عزيز اختلاف نظري ندارند، ولي در مصاديق و وجه ارتباط آن با اصل كلمه اختلافاتي وجود دارد.[3]

عزت ممدوح:

گاهي عزت ممدوح و شايسته است؛ هرجا ذات پاك خداوند را با واژه عزيز توصيف مي‌كنيم، اين همان عزت واقعي است كه مختص به خداست:
«سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبّ‏ِ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُون‏ » [4]
«منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت
(و قدرت)، از آنچه آنان توصيف مي‌كنند.»
آري خداوند از توصيفهاي بي‌اساس مشركان و جاهلان منزه است. زيرا آنها گاهي فرشتگان را دختران خدا مي‌ناميدند، گاهي ميان خدا و جن نسبتي قائل مي‌شدند، گاهي موجودات بي‌ارزش همچون قطعات سنگ و چوب را هم رديف او قرار مي‌دادند و ....؛ تكيه بر عزت يعني قدرت مطلق و شكست ناپذير، در حقيقت خط بطلان كشيدن بر تمام اين معبودهاي خيالي است.[5]
خدا، مختص عزت است و مقامي منيع دارد كه علي الاطلاق است، يعني هيچ عامل ذلتي نمي‌تواند او را ذليل كند و هيچ غالبي نمي‌تواند بر او غلبه كند.[6]

عزت مذموم:

عزت و اقتدار انساني هميشه شايسته و ممدوح نيست، بلكه بعضاً ناپسند و مذموم است و آن نفوذناپذيري در مقابل حق و تكبر از پذيرش واقعيات مي‌باشد و اين عزت در حقيقت ذلت است:
«بَلِ الَّذِينَ كَفَرُواْ فىِ عِزَّةٍ وَ شِقَاق » [7]
«ولي كافران گرفتار غرور و اختلافند.»
شقاق به معني شكاف است، سپس به معني اختلاف نيز به كار رفته است. قرآن در اينجا نفوذناپذيري و كبر و غرور و پيمودن راه جدايي و شكاف و تفرقه را عامل بدبختي كفار شمرده است. اينها صفات شومي است كه روي چشم و گوش انسان پرده مي‌افكند و حس تشخيص را از او مي‌گيرد.[8]
در جاي ديگر قرآن در مورد دشمنان پيامبر خدا(ص) مي‌فرمايد:
«وَ إِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْاثْمِ  فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ  وَ لَبِئْسَ الْمِهَادُ» [9]
«و هنگامي كه به آنها گفته شود از خدا بترسيد، لجاجت و تعصب آنها را به گناه مي‌كشاند، آتش دوزخ براي آنان كافي است و چه بد جايگاهي است».
آنها در اثر آن عزتي كه با گناه و نفاق كسب كرده‌اند و دل خويش را بيمار ساخته‌اند، دچار نخوت و غرور مي‌شوند، بي خبر از آنكه عزت مطلق تنها از آن خداي سبحان است و حاشا بر خداي تعالي از اينكه چيزي را كه مخصوص خود اوست و تنها او به بندگان مي‌دهد، به بنده‌اي بدهد كه باعث گناه و شرّ او گردد. پس معلوم مي‌شود عزت مورد بحث در اين آيه عزت خدايي نيست، بلكه اصلاً عزت نيست، غروري است كه اشخاص جاهل و ظاهربين آن را عزت مي‌پندارند.[10]

عزت را از خداي عزيز بخواهيم:

همه مخلوقات به حكم محدوديتشان قابل شكستند، لذا تنها ذات پاك خداست كه شكست‌ناپذير است و هر كس هر عزتي كه كسب مي‌كند از بركت درياي بي‌انتهاي اوست.[11]
در حالات امام حسن مجتبي (عليه السلام) مي‌خوانيم: در ساعات آخر عمر گرانبهايش هنگامي كه يكي از ياران ايشان درخواست اندرز مي‌كند، در ضمن نصايح ارزنده‌اي مي‌فرمايد: «هرگاه بخواهي بدون داشتن قبيله عزيز باشي و بدون قدرت حكومت، هيبت داشته باشي، از ساية ذلت معصيت خدا بدر آي و در پناه عزت اطاعت او قرار گير.»[12] مؤيد اين مطلب در قرآن اين‌گونه بيان شده است:
«مَنْ كاَنَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ‏َِّ الْعِزَّةُ جَمِيعًا...» [13]
«كسي كه خواهان عزت است (بايد از خدا بخواهد چرا كه) تمام عزت براي خداست...»
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي‌فرمايد: «به درستي كه پروردگار شما هر روز مي‌گويد: من عزيز هستم پس هركس عزت دنيا و آخرت را مي‌خواهد پس اطاعت كند عزيز را.»[14]
در اينجا سؤالي مطرح مي شود كه اگر در قرآن آمده:
«... وَ تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ ....» [15]
«... هركس را بخواهي عزت مي‌دهي و هر كه را بخواهي خوار مي‌كني...».
چرا خداوند به برخي عزت مي‌دهد و به برخي ديگر نه تنها عزت نمي‌دهد، بلكه بعضاً ذليلشان مي‌سازد؟
جواب اين سؤال چندان مشكل نيست:
هیچ یک از كارهاي خداوند بيهوده نیست و همه از روي حكمت و علت است. بايد علت ذلت و عزت را در خود شخص جستجو كرد، لذا مي‌بينيم قرآن پيوسته ذلت را از آن كفار و بدكاران مي‌داند كه در اثر كفر و كارهاي زشت نصيب آنها گرديده است.[16]
«...وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ بَاءُو بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ  ذَالِكَ بِأَنَّهُمْ كاَنُواْ يَكْفُرُونَ بَِايَاتِ اللَّهِ ‏...» [17]
«...و (مهر) ذلت دنيا بر پيشاني آنها زده شد و باز گرفتار خشم خداي شدند، چرا كه آنان نسبت به آيات الهي كفر ورزيدند و ...».

رسول الله (ص) مظهر عزت خدا، مؤمنين مظاهر عزت رسول(ص):

«يَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلىَ الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنهَْا الْأَذَلَّ  وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لَاكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُون‏ » [18]
«آنها مي‌گويند: اگر به مدينه بازگرديم عزيزان، ذليلان را بيرون مي‌كنند. در حالي كه عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است، ولي منافقان نمي‌دانند.»
اين سخن را يكي از منافقان مدينه به نام "عبدالله بن ابي" بر زبان راند، ولي از آنجايي كه همه منافقان همين خط و مشي را داشتند قرآن به صورت جمعي از آن تعبير مي‌كند و فعل را جمع مي‌آورد (يقولون).
اين طرز تفكر كه خود را عزيز دانستن و ديگران را ذليل و خود را ولي نعمت و ديگران را محتاج شمردن، يك تفكر منافقانه است كه از غرور و تكبر و گمان استقلال در برابر خدا ناشي مي‌شود. در اين آيه عزت را علاوه بر خدا، از آن رسول او و مؤمنان نيز دانسته‌اند، چرا كه اولياء خدا نيز پرتوي از عزت او را دارند و به او متكي هستند.
نکته قابل توجه اینکه گرچه در فارسى روزمره ،عزت به معنى احترام و آبرو يا گرانبها بودن است، ولى در لغت عرب چنين نيست، بلكه عزت به معنى قدرت شكست ناپذير است.[19]
خداوند نامتناهي است؛ همه صفات او نيز ازلي و ابدي هستند؛ حضرت رسول اكرم(ص) مظهر صفات خداي تعالي است، بعد از او مؤمنين مظاهر صفات حضرت رسول(ص) هستند؛ اما كافران و منافقان در ظلمات و جهلند و از صفات الهي چيزي برايشان نيست. آنها توهّم مي‌كند كه عزّت مخصوص امور دنيوي است، در حالي كه از فاني بودن آن غافلند.[20] ‏
در روايات اسلامى روى اين مساله تاكيد شده است كه مؤمن نبايد وسائل ذلت خود را فراهم سازد، خدا خواسته او عزيز باشد او هم براى حفظ اين عزت بايد بكوشد.
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
«مؤمن عزيز است ،مؤمن از كوه محكمتر و پر صلابت‏تر است چرا كه كوه را با كلنگها ممكن است سوراخ كرد ولى چيزى از دين مؤمن هرگز كنده نمى‏شود.» [21]

كتاب عزيز:

«ِِإِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ  وَ إِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ» [22]
«كساني كه اين ذكر ‍[قرآن] كافر شدند (نيز بر ما مخفي نخواهد ماند) و اين كتابي است كه قطعاً شكست‌ناپذير است».
اطلاق "ذكر " بر قرآن به خاطر اين است كه قبل از هر چيز انسان را متذكر و بيدار مي‌سازد و حقايقي را كه آنان اجمالاً با فطرت خداداي دريافته‌اند با وضوح و تفصيل شرح مي‌دهد. كتاب عزيز كتابي است كه هيچ كس نمي‌تواند همانند آن را بياورد و بر آن غلبه كند. كتابي است بي‌نظير، منطقش محكم و گويا، استدلالهايش قوي و نيرومند، تعبيراتش منسجم و عميق، تعليماتش ريشه‌دار و پرمايه و احكام و دستوراتش هماهنگ با نيازهاي واقعي انسانها در تمام ابعاد زندگي.[23]
بعضي گويند قرآن عزيز است، چون خداوند عزتش بخشيده و او را از تغيير و تبديل و تحريف حفظ نموده است. برخي گويند عزيز است يعني در پيشگاه خداوند عظيم و محترم است.[24]

همراه آمدن عزيز با صفات ديگر خداي تعالي:

اوصافي كه از خداوند در آخر آيات آمده رابطه خاص و پيوند نزديكي با محتواي آيه دارد كه دقت در آن نكات مهمي را بازگو مي‌كند.

عزيز و حكيم:

اين دو واژه در بسياري از آيات قرآن در كنار هم قرار گرفته‌اند و غالباً در آياتي است كه از تشريع و احكام و بعثت انبياء و نزول قرآن سخن مي‌گويد. اشاره به اين كه خداوند در تشريع قوانين و نزول آيات قرآن تمام آنچه را مورد نياز انسانها بوده با نهايت ظرافت و با تمام جزئيات تشريع نموده است. چرا كه او علاوه بر اينكه حكيم و آگاه است قدرت بر اين كار را نيز دارد و به تعبير ديگر بهترين قانون را كسي مي‌تواند تعيين كند كه از همه آگاه‌تر و تواناتر باشد و او كسي جز خداوند نيست. البته در قسمتي از اين آيات كه با عزيز حكيم ختم مي‌يابد، سخن از آفرينش آسمان و زمين و تسبيح موجودات براي خداوند و يا تنظيم خلقت جنين و مانند آن است.[25] اشاره به اينكه نه تنها عالم تشريع كه عالم تكوين هم در پرتو علم و حكمت خداوند سر و سامان يافته و سخن كاملي از نظام احسن است.[26]

عزيز و حميد:

«وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَ يَهْدِى إِلىَ‏ صِرَاطِ الْعَزِيزِِ الحَْمِيدِ» [27]
« كساني كه به ايشان علم داده شده، آنچه را از سوي پروردگارت بر تو نازل شده حق مي‌دانند و به راه خداوند عزيز و حميد هدايت مي‌كند».
خداوند عزيز است و در عين توانايي و شكست‌ناپذيري، شايسته هرگونه ستايش نيز مي‌باشد. نه همچون قدرتمندان بشر كه چون بر تخت قدرت نشينند راه زورگويي و تجاوز و ستمگري و انحصارطلبي را پيش مي‌گيرند. هر كسي به راه خدا وارد شد و از راه او رفت، خود را به سرچشمه قدرت و هرگونه اوصاف حميده، نزديك مي‌كند.[28]
واژه عزيز با كلمات ديگري نيز همراه است كه هركدام دربرگيرنده مضامين عميقي است كه به دليل اختصار از ذكر آنها خودداري مي‌شود.[29]

پی نوشت ها:

[1]- محمدي ري‌شهري، محمد؛ ميزان الحكمة، ترجمه حميدر رضا شيخي، قم، دارالحديث، 1379ش، دوم، ج8، ص 3660
[2]- راغب اصفهاني، حسین بن محمد؛ مفردات، ترجمه غلامرضا خسروي، تهران، مرتضوي، 1374ش، دوم، ج2، ص 590
[3]- صدر حاج سيد جوادي، احمد و ديگران؛ دايرة المعارف تشيع، تهران، شهيد سعيد محبّي، 1384ش، اول، ج11، ص 282
[4]- صافّات/ 180 (ترجمه آيات از آيت الله مكارم شيرازي مي‌باشد).
[5]- مكارم شيرازي، ناصر و ديگران؛ تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374ش، اول، ج9، ص 95
[6]- طباطبايي، محمد حسين؛ تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1374ش، پنجم، ص 272
[7]- ص/2
[8]- تفسير نمونه، پيشين، ج19، ص 210
[9]- بقره/ 206
[10]- تفسير الميزان، پيشين، ج2، ص 146-145
[11]- تفسير نمونه، ج18، ص 193
[12]- بحار الانوار، ج44، ص 139، به نقل از همان.
[13]- فاطر/10
[14]- طبرسي، فضل بن حسن؛ تفسير مجمع البيان، ترجمه گروهي از مترجمان، تهران، فراهاني،‌ش، اول، ج20، ص 310
[15]- آل عمران/ 26
[16]- قرشي، علي اكبر؛ قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1371ش، ششم، ج4، ص 339
[17]- بقره/61
[18]- منافقون/8
[19]- تفسير نمونه، پيشين، ج24، ص 169-163
[20]- مصطفوي، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1368، اول، ج8، ص 114
[21]- عروسى حويزى، عبد على بن جمعه‏؛ تفسير نور الثقلين، تحقيق هاشم رسولى محلاتى، قم‏ ، اسماعيليان‏، 1415 ق، چهارم‏،ج5، ص 335
«فالمؤمن يكون عزيزاً الجبل يستفل منه بالمعاول  و المؤمن و لا يكون ذليلاً، المؤمن أعز من الجبل، ان لا يستفل من دينه شي‏ء.»
[22]- فصلت/ 41
[23]- تفسير نمونه، پيشين، ج20،ص 297
[24]- تفسير مجمع البيان، پيشين، ج22، ص 69
[25]- حديد/1، حشر/24، آل عمران/6 و ... .
[26]- مكارم شيرازي، ناصر و مكاران؛ پيام قرآن، قم، مؤسسه الامام اميرالمؤمنين (ع)، 1369ش، اول، ج4، ص 129
[27]- سبأ/6
[28]- تفسير نمونه، پيشين، ج18، ص 20
[29]- جهت آگاهي بيشتر به معجم المفهرس ذيل مادة عزيز مراجعه نماييد
.

-------------------------

 عنوان مقاله : عزيز (اسماءالهي)  
 نویسنده : علی محمودی
  آدرس اینترنتی:   http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=34146
محتوای بیشتر در این بخش: « غفران وعيد هاي خدا »

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری