در این شماره از سوره شناسی، در پرتو مقاله ارسالی یکی از خوانندگان گرامی، میهمان سوره مریم(س) هستیم. قبل از شروع، این نکته را یادآور میشویم که در شماره پیش نمونه های گرافیکی ارائه شده از طرح ابتکاری تدبر در قرآن، تنها دو مورد از دهها نمونه ای بود که توسط آقای مسعود جعفری ترسیم و ارسال شده بود که به خاطر محدودیت صفحه سوره شناسی به همانها بسنده شد.
جمله واذکر فیالکتاب "یادکن در کتاب" به عنوان تکیه کلام و - به قول ادبا - ترجیع بند آیات، بارها در سوره مریم(س) تکرار شده است و به عنوان سرآغاز یکایک داستانهای موجود در این سوره قرار گرفته است. بنابراین، سوره مریم(س) پیش از آنکه از مریم(س) و ابراهیم(ع) و موسی(ع) و اسماعیل(ع) و ادریس(ع) سخن گوید و آنان را بستاید، از "کتاب" میگوید و جایگاه آن را می ستاید. سوره مریم(س) پیش از آنکه سوره مریم(س) باشد سوره "کتاب" است و پیش از آنکه در خدمت مریم(س) و عیسی(ع)، زکریا(ع) و یحیی(ع)، ابراهیم(ع) و موسی(ع) باشد، در خدمت قرآن است.
واذکر فیالکتاب، یادکن، اما در کتاب یادکن، اگر میخواهی به خوبی و درستی و در کمال صحت و یقین از مریم(س) و زکریا(ع) سخن بگویی و سرگذشت آنان را بازیابی و بازشناسی، دست به دامن قرآن شو؛ تنها در پرتو این کتاب است که میتوانی از مریم(س) و عیسی(ع)، زکریا(ع) و یحیی(ع) - آنگونه که شایسته آنان است - یاد کنی. سیمای اصلی و حقیقی ابراهیم را تنها و تنها در آیینه "کتاب" میتوانی به نظاره بنشینی. موسی(ع) را - آنسان که بایسته اوست - تنها در کوچه باغهای "کتاب" میتوانی بجویی و بیابی. سیمای اسماعیل و ادریس را - به همان زیبایی و استواری که بودند و هستند - تنها در پرتو این "کتاب "میتوانی به تماشا بنشینی؛ سرگذشت آنان را - کما هو حقّه - در بیرون از این کتاب، البته نمییابی! پس یاد کن، اما در کتاب یاد کن. در بیان راستین قرآن یاد کن واذکر فیالکتاب!!
در پرتو این خطاب الهی و آسمانی، خانم م. الف. از تهران "مریم(س)" و "زکریا(ع)" را در یادگاه "کتاب "آسمانی، یاد کرده اند و گوشه هایی از شخصیت فکری و عملی آن دو بزرگ را به زیبایی ترسیم نموده اند که ضمن تشکر و قدردانی از ایشان مقاله ارسالی با اندکی تلخیص نقل میشود.
سوره مریم(س) شامل پنج واحد موضوعی (رکوع) است1. با توجه به تکرار کلمه "ربّ" (23 بار) و کلمه "رحمان" (16 بار) میتوان حدس زد که محور اصلی سوره "ربوبیت" الهی است که جز در پرتو "رحمانیت" کارساز و نتیجه بخش نیست. بر این اساس، موضوع سوره با نام مریم(س) و نقش مادری و تربیت او پیوند میخورد.
واحد موضوعی نخست (آیات 1 تا 15) در رابطه با حضرت زکریا(ع) و واحد موضوعی دوم (16 تا 40) در ارتباط با حضرت مریم(س) است که هر دوی آنان بهطور معجزه آسایی صاحب فرزند میشوند و هریک متناسب با شخصیت خاصی که دارند، در مواجهه با این نوع از اعجاز خداوندی، رفتار متفاوتی از خود بروز میدهند.
برخی از ویژگیهای شخصیتی آن دو بزرگوار، با دقت و تأمل در همگونیها و شباهتهای جالب و ظریفی که میان این دو واحد موضوعی به چشم میخورد، قابل بازیابی است.
زکریا(ع) به عنوان پیامبر الهی و مریم(س) در کسوت زنی پاکدامن - به موجب فرزندی که خداوند به آنان عطا میکند - در مسیر یک جریان کاملاً غیرعادی و باورنکردنی قرار میگیرند. این رخداد برای مریم(س) بسیار پرمخاطره و تزلزلبرانگیز میشود، اما در مورد زکریا(ع) مایه آبرومندی هرچه بیشتر و تحکیم نبوت او میگردد. قرآن کریم این دو برهه حساس از زندگی مریم(س) و زکریا(ع) را روبهروی هم نهاده است تا انسان با مقایسه آنها با تفاوتهای فردی و شخصیتی این دو بنده خاص الهی پی ببرد.
با دقت در واحد موضوعی نخست در مییابیم که زکریا(ع) با میل و رغبت کامل و با اعتراف به پیری و فرسودگی خود و همسرش از خدا طلب فرزند میکند، اما در واحد موضوعی دوم، مادرشدن مریم(س) بهعنوان یک پدیده غیرمنتظره و ناخواسته معرفی شده است. مریم(س) در محراب عبادت به ناگاه مردی را میبیند و به هراس میافتد. در آن حال به دور از هرگونه رفتار ناسنجیده، در پرتو تقرب و انسی که با خداوند داشت، از شرّ احتمالی آن مرد به خدا پناه میبرد و وقتی میفهمد که آن مرد مأمور دمیدن روح الهی در اوست، نگرانیش شدّت مییابد، چرا که باید حامل فرزندی شود که توجیه آن برای مردم به هیچروی ممکن نیست.
آیات 8 و 20 که شبیه هماند، تفاوت موجود در نخستین برخورد زکریا(ع) و مریم(س) در برابر این جریان غیرطبیعی را به تصویر میکشند:
برخورد زکریا(ع): قال رب انّی یکون لی غلام وکانت امراتی عاقراً و قد بلغت منالکبر عتیاً: «زکریا(ع) گفت خدایا من چگونه میتوانم صاحب فرزند شوم در حالی که همسرم عقیم و خودم پیر و فرتوت هستم2».
برخورد مریم(س): قالت انّی یکون لی غلام ولم یمسسنی بشر ولم اک بغیاً: مریم(س) گفت: چگونه مرا فرزندی باشد حال آنکه هیچ بشری مرا لمس نکرده است و هرگز دامان خود را نیالودهام3».
هر دو شگفتزده میشوند و ناباورانه به این مسئله مینگرند با این فرق که زکریا(ع) سالهای سال پیامبر و نیز، در آرزوی داشتن فرزند است اما مریم(س) نه پیامبر و نه طالب فرزند میباشد.
پاسخ به زکریا(ع): قال کذلک قال ربک هو علی هین و قد خلقتک من قبل ولمتک شیئاً: «گفت خداوند چنین فرموده است که این کار برای من آسان است. پیش از این هم تو را از هیچ آفریدم4».
پاسخ به مریم(س): قال کذلک قال ربک هو علی هین و لنجعله آیة للنّاس و رحمة منّا و کان امراً مقضیاً: «گفت خداوند چنین فرموده است که این کار برای من آسان است و ما این پسر را نشانهای برای مردم و رحمتی از سوی خودمان قرار میدهیم و قضای الهی بر این کار رفته است5».
همچنان که ملاحظه میفرمایید فراز نخست هر دو آیه، یکسان است (قال کذلک...) اما فرازهای بعدی متفاوتاند. خداوند در پاسخ به زکریا(ع) میفرماید: وقد خلقتک من قبل... یعنی: پیش از این که یحیی(ع) را به تو عطا کنیم، خود تو را از هیچ آفریدیم، چرا در مورد آفرینش خودت - که به مراتب عجیبتر است - شگفتزده نمیشوی، حال که میخواهیم فرزندی به تو عطا کنیم شگفتزده میشوی!؟ این پاسخ تنبهآمیز، اسلوبی است که برای اثبات مسائلی چون حشر و نشر و... بارها در قرآن کریم بهکار رفته است. اما در پاسخ به مریم(س) جملهای میفرماید که سرشار از مهر و عطوفت و رحمت الهی است: ولنجعله آیةً للناس و رحمة منّا....
زکریا(ع): قال ربّ اجعل لی آیة: «خدایا برای من نشانه و حجتی بر این بشارت قرار ده6».
مریم(س): فحملته فانتبذت به مکاناً قصیاً: «پس مریم(س) به آن فرزند حامله گشت و به مکانی دور خلوت گزید»7.
زکریا(ع) بیآنکه به پاسخ نه چندان ملاطفتآمیز خداوند توجهی کند، دوباره سیر تفکر پیشین خود را پیمیگیرد و از خداوند، مدرک و نشانهای میطلبد، اما مریم(س) بدون اندک تأمّل و تردیدی - بیآنکه نشانهای درخواست کند - در کمال تسلیم و خضوع در برابر اراده الهی، به منظور وضع حمل و برای آنکه از سرزنش قوم در امان ماند، مکانی دور میگزیند.
گویی زکریا(ع) نه برای خود که به منظور اثبات حقانیتش از خداوند درخواست حجت و نشانه میکند، در حالی که وجود مدرک و نشانه برای مریم(س) به مراتب حیاتیتر است تا برای زکریا(ع).
بههرحال خداوند برای اینکه زکریا(ع) را قانع کند و تردید او را در ارتباط با تولّد یحیی(ع) از میان بردارد، سکوت سه روزه را به عنوان نشانه برای او قرار میدهد و به این ترتیب سوءالات و تردیدهای او پایان میپذیرد. پس از آن زکریا(ع) به میان قوم خود میرود و آنان را به تسبیح پروردگار فرا میخواند: فخرج علی قومه... 8.
بشارت فرزند برای زکریا(ع) سرآغاز خروج و خلاصی از آزارها و زخم زبانهای مردم است اما برای مریم(س) نقطه آغاز تحمل تهمتها و افتراهاست. ضربآهنگ و ترکیب موسیقایی کلمات فخرج در آیه 11 و فحملته در آیه 22 این تفاوت ظریف را خودبهخود القا میکند. زکریا(ع) با شنیدن بشارت، گویی از یک تنگنا خارج میشود (فخرج) و مریم(س) گویی باری گران و کمرشکن به دوش میگیرد (فحملته). اوج نگرانی مریم(س) جایی است که ندا برمیآورد: «ای کاش مرده بودم و از خاطرهها محو میشدم9».
از همینرو، در چندین آیه - پشتسرهم - از مریم(س) دلجویی میگردد و در پرتو جملاتی بسیار روحبخش و نویدآفرین - توأم با آهنگ جریان آب و صدای جوشش الطاف الهی - از نگرانیهای او کاسته میشود و سرانجام بیآنکه درخواستی از سوی مریم(س) ابراز شود با ارائه راهحلّی مطمئن (روزه سکوت) آخرین دغدغههای او خاموش میگردد: فناداها من تحتها الاّ تحزنی قدجعل ربّک تحتک سریاً. و هذّی الیک بجذع النخلة تساقط علیک رطباً جنیاً. فکلی واشربی و قرّی عیناً. فامّا تریّن منالبشر احداً فقولی انّی نذرت للرحمن صوماً فلن اکلّم الیوم انسیاً: «فرشتهای از زیر آن درخت او را ندا کرد که غمگین مباش، پروردگارت از زیر پایت چشمهای جاری ساخته است. شاخه درخت را تکان ده تا از آن برای تو خرمای تازه فرو ریزد. آنگاه بخور و بیاشام و چشم خود به فرزندت روشن دار و هرکه را دیدی بگو برای خدا روزه سکوت نذر کردهام و امروز با کسی نخواهم گفت10».
سکوت مریم(س) یادآور سکوت زکریاست. سکوت زکریا(ع) نشانهای است که خداوند آن را در پاسخ به درخواست او و برای رفع تردید او قرار میدهد، اما سکوت مریم(س) راهحلّی است که او را - بیآنکه درخواستی نماید - در برابر سیل تهمتها و نارواهای مردم، آرام و مطمئن، مقاوم و پایدار میگرداند آنسان که با گامهایی استوار، کودک خویش را نزد قوم خود میبرد و بیهیچ ترس و لرزی با آنان روبهرو میشود: فأتت به قومها تحمله... 11.
از منظر این سوره، حضرت مریم(س) شخصیتی است پاکدامن، موءمن، متوکل، تسلیم محض در برابر امر الهی، صبور، محکم و پایدار. ویژگیهای اخیر در تصوراتی که مسیحیان از آن حضرت ارائه میدهند، چندان موردتوجه و عنایت نیست.
شخصیت آن حضرت در بیان قرآن نه هراسان که در کمال صلابت و پایداری است و پاکی او نه صرفاً معصومیتی کودکانه، بلکه وصفی است عمیق و برآمده از نفسی توانا و خودساخته که در اوان جوانی درجات معرفت را یکبهیک پیموده است و در این راه، گوی سبقت را از پیامبر بزرگی همچون زکریا(ع) ربوده است.
این دو واحد موضوعی (داستان زکریا(ع) و مریم(س)) حاکی از دیدگاه قرآن نسبت به مقام و جایگاه رفیع زن و بیانگر مراحل و چگونگی سیر در طریق کمال برای زنان عالم است و اینکه چگونه تواناییهای بالقوه مادری، سلوک را برای زن آسانتر و طبیعیتر میگرداند و چگونه ربوبیت الهی در پرتو رحمانیت الهی با نقش تربیتی زن منطبق میگردد و دست ردّ بر سینه کسانی میزند که احساسات لطیف زنانه را مانع زندگی عاقلانه او میدانند و به این وسیله زن را به انزوا میکشانند. موجودی که در هر بار مادرشدن میتواند - و بلکه باید - مسیر تعالی و تکامل را بیهیچ تکلف و به دور از هایوهوی و شعارهای عارفمآبانه بپیماید و نیز راه تکامل را برای دیگران هموار سازد.
خداوند در این سوره از چهره حقیقی مریم(س) پرده برمیدارد و به این ترتیب، جایگاه "رحمانیت" خود را که در عواطف و احساسات ظریف زن تجلّی یافته است بازمیشناساند. عواطف و احساساتی که هر مردی - اگرچه زکریای پیامبر باشد - برای نیل به شناخت و معرفت، ناگزیر از کسب آنهاست.
در پایان باید این نکته را یادآور شویم که: آیا بهتر نیست آن هنگام که میخواهیم به بیان داستانهای قرآن بپردازیم، پیش از پرداختن به روایات درست یا نادرست، قصههای صحیح یا ناصحیح و تاریخ دستکاری شده، قدری آیات قرآن را زمزمه کنیم و با آن مأنوس شویم و با تدبر در آنها به درون و بیرون انسانها - یکجا - دست یابیم و از این طریق بتوانیم الگوهای عینی و عملی برای جامعه امروز ارائه دهیم!؟
1. طبق تعلیم پیامبراکرم(ص)، قرآن به 555 واحد موضوعی تقسیم میشود. این واحدهای موضوعی که هریک به موضوع خاصی میپردازند در قرآنهای قدیمی با حرف "ع" در آخر آنها، مشخص شدهاند.
2. مریم(س) / 8.
3. مریم(س) / 20.
4. مریم(س) / 9.
5. مریم(س) / 21.
6. مریم(س) / 10.
7. مریم(س) / 22.
8. مریم(س) / 11.
9. مریم(س) / 23.
10. مریم(س) / 26-24.
11. مریم(س) / 27.
----------------------------------------