• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

رابطه علم الهی و اعمال انسانها، استاد دکتر

بسم الله الرحمن الرحیم

در سلسله مطالب روزانه که توسط

بیشتر...

یا رب آنچه از خواسته هایم که اجابت می کنی برایم

صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۸ - فراز ۲۸

يَا رَبِّ يَا

بیشتر...

اصلاح زبان قبل از هر چیز، آیت الله مکارم شیرازی،

دریافت فایل

زمان: 60 دقیقه

بیشتر...

خطبه نود و یک،بخش سیزدهم

 

لَمْ تُثْقِلْهُمْ مَوصِرَاتُ الآثَامِ، وَ لَمْ

بیشتر...

علم خداوندی

از آن جا که خداوند از احوال همه انسان های قبلی، انسان های

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
38451
48621
147299689
اوقات شرعی

تبیین آرای تربیتی ملا احمد نراقی

این پژوهش به بررسی آرا و اندیشه های تربیتی ملا احمد نراقی (فاضل نراقی) می پردازد. این تحقیق از نوع نظری و روش مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل اسنادی، و در این جهت منابع و مراجع موجود و مرتبط با آرا و اندیشه های نراقی مورد بررسی قرار گرفته است؛ در این راستا یافته های پژوهش دلالت دارد بر اینکه از نظر نراقی تعلیم و تربیت اهمیت ویژه و جایگاه بسیار رفیعی در زندگانی انسان دارد. از نظر او اهداف تربیت شامل سعادت انسان، کسب معرفتهای اخلاقی، پرورش عقل ورزی و تفکر، اصول تربیت شامل اصل کرامت ذاتی انسان، تقدم تزکیه بر تعلیم، فعالیت، تفرد و تدریج، روشهای تربیتی شامل تلقین به حفظیات و تمرین و تکرار، روش مباحثه و گفتگوی علمی، روش محبت ورزی و روش الگویی (اسوه ای) است.

بیان مسئله

تحقق هدف آفرینش انسان تنها در پرتو آموزش و پرورش میسر است؛ به این منظور، خداوند متعال انسان را به نیروی عقل و ابزار معرفت تجهیز کرد و پیامبرانی را با برهانهای روشن و احکام و قوانین متین برانگیخت و رسالت سنگین تعلیم و تربیت انسان را به آنان سپرد. از این رو آموزش و پرورش مهمترین بخش آموزه ها و معارف ادیان آسمانی بویژه اسلام را تشکیل می دهد؛ با وجود این باید اذعان کرد که هنوز، نظام تربیتی اسلام به شکل اصولی، دقیق و متناسب با نیازهای جامعه اسلامی تنظیم، تدوین و مرزهای تعلیم و تربیت اسلامی بخوبی مشخص نشده؛ چنانکه برخی آن را با اخلاق اسلامی و توصیه های اخلاقی یکسان میپندارند. برای تحقق این هدف، آشنایی با مبانی استنباط و اجتهاد در علوم اسلامی و آگاهی از نظریات تربیتی دانشمندان تعلیم و تربیت در اسلام و جهان ضروری است (صالحی و یار احمدی، ١٣٨٧: ٢٤). در این راستا یکی از دانشمندان مسلمان ملا احمد نراقی معروف به "فاضل نراقی" است که اندیشه های فلسفی و تربیتی قابل ملاحظه ای دارد و پرداختن به نظریه های تربیتی او به این دلیل است که او به عنوان اندیشمند ایرانی و اسلامی، بخشی از تاریخ آموزش و پرورش این کشور را به خود اختصاص داده است که بررسی و تحلیل آرای ایشان میتواند در رسیدن به شیوه های صحیح تعلیم و تربیت مؤثر و سودمند باشد.

ملا احمد فرزند ملا مهدی مشهور به فاضل نراقی در چهاردهم جمادی الاخر ١١٨٥ هجری قمری مطابق ١١٥٠ هجری شمسی و مطابق ١٧٧١ میلادی در عصر کریم خان زند در نراق از روستای تابع کاشان متولد شد (استادی، ١٣٨٧: ٢٤٣) و تا حدود بیست سالگی دروس مقدمات و صرف و نحو را در کاشان تحصیل کرد؛ سپس فقه، اصول، حکمت، کلام و فلسفه را نزد پدرش محقق نراقی فرا گرفت و دروس منطق، ریاضی، نجوم، علوم معقول و منقول و سایر علوم غریبه را در محضر استادان فن آموخت. با توجه به ذهن سرشار از پویایی و تحرک در یادگیری مسائل بسرعت پله های نردبان ترقی و تکامل را یکی پس از دیگری پیمود (حکیم، ١٣٨١: ١٢). ملا احمد برای تکمیل دروس عالی، راهی حوزه علمیه نجف اشرف شد و از محضر استادانی همانند کاشف الغطا و بحر العلوم و میرزا مهدی شهرستانی و بهبهانی در نجف وکربلا بهره جست و با کسب درجه اجتهاد و اجازه نقل احادیث از استادان خود عازم زادگاه خود شهر کاشان شد (مؤلفی الامیه، 1379)

علامه نراقی بین دانشمندان قرون اخیر از جایگاه خاصی برخوردار است. وی در علوم مختلف اصول فقه، حدیث، رجال، درایه، ریاضیات، نجوم، حکمت، کلام، اخلاق و تربیت، ادبیات و شعر سرامد علمای زمان خود بوده است. هوش سرشار، سهولت فراگیری علوم متعدد، عمق تحقیق و وسعت تتبع و عنایات خاص الهی، او را در تاریخ دانشمندان شیعه به عنوان فقیهی کم نظیر مطرح ساخته است (رسولی، ١٣٨١). آثار گرانبهای علمی او در زمینه های گوناگون، نشانه جامعیت علمی او و از ویژگی ممتاز او در پدید آوردن این اثرهای ارزنده، پیروی و متابعت او از پدرش است؛ زیرا با تلاش او تصانیف پدرش (ملا مهدی نراقی) به دنیای علمیمعرفی شد (استادی، ١٣٨٧: ٢٤٤).

ملا احمد نراقی چهارده کتاب در موضوعات اخلاق و تربیت، عرفان، اصول، فقه، شعر و متفرقات تألیف کرده است. از مهمترین کتابهای او که میتوان آن را در زمینه تعلیم و تربیت مورد توجه قرار داد، کتاب معراج السعاده، تلخیص و ترجمه فارسی کتاب جامع السعادات پدرش ملا مهدی نراقی است؛ هم چنین دو کتاب طاقدیس و دیوان شعر فارسی او که به دیوان صفایی نراقی معروف است، دارای مطالب و اشعار اخلاقی عرفانی است که می توان در تبیین آرای تربیتی وی از آن استفاده کرد (بهشتی و همکاران، ١٣٨٦).

برخی پژوهش ها در راستای این پژوهش عبارت است از: عاشوری (١٣٨١) در پژوهشی با عنوان "نفس و انسان شناسی از دیدگاه فاضل نراقی" اذعان میکند آدمی از دو بعد تن و روان ترکیب یافته است. تن همان جسم متعلق به آدمی، و شناختن آن آسان است ولی نفس با حرکت استکمالی خویش به خشنودی و درک لذت معنوی دست می یابد و معرفت نفس را مقدمه خداشناسی و خودسازی و تهذیب نفس میداند. جلالی (١٣٨١) در پژوهشی با عنوان "معراج السعاده در آیینه تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت" اذعان میکندکه معراج السعاده از نظر تاریخی و تفکر فلسفی زمان خود، جایگاهی ویژه و نقشی عملی در ساختار و عملکرد اخلاق فردی و اجتماعی داشته است. این اثر به نوعی دارای وزنه دلچسب از نظر فلسفی، اخلاقی و تربیتی است که با عرضه مجموعه و دیدگاه شناختی و دستورالعمل تربیتی تلاش در شناساندن انسان به عنوان موجودی متشکل و هدفمند دارد و سعی میکند با شناخت عناصر این مجموعه متشکل، رابطه این عناصر را ضمن عرضه تأثیر سلسله مراتبی بر یکدیگر بر مخاطبان خود باز شناسد. جمالی (١٣٨٨) در پژوهشی با عنوان "تحلیل وآرای تربیتی ملا احمد نراقی و مقایسه آن با دیدگاه جان دیویی " اذعان میکند که دیدگاه نراقی در مقایسه با دیویی تفاوتها و شباهتهایی را دارد. مبنای اختلاف نظر این دو اندیشمند در نگاه ایشان به انسان به عنوان موضوع تربیت است. نراقی انسان را موجودی مرکب از روح و جسم ولی دیویی آن را مادی محض میداند. با وجود این پژوهشها در راستای موضوع، همچنان بسیاری از ابعاد علمی و دیدگاه های تربیتی ایشان پنهان مانده، و آنگونه که شایسته این دانشمند مسلمان است به آرای تربیتی ایشان پرداخته نشده است؛ لذا در این زمینه سعی میشود دریچه ای بر پژوهشگران تعلیم و تربیت گشوده، و پژوهشی نسبتا جامع در این راستا تدوین شود.

روش پژوهش

با توجه به ماهیت وکیفیت این پژوهش، روش پژوهش، توصیفی  تحلیلی (تحلیل اسنادی) است. در این پژوهش سعی شده است از منابع دست اول (معراج السعاده و مثنوی طاقدیس) و منابع دست دوم شامل (کتابهای معتبر، پژوهشهای مرتبط با موضوع تحقیق، نشریات و سایتهای اینترنتی) استفاده شود و ابزار پژوهش نیز شامل فرمهای فیش برداری است و داده ها نیز با استفاده از شیوه های تحلیل کیفی، جمع آوری، طبقه بندی و تحلیل شده است.

یافته های پژوهش

اهداف تعلیم و تربیت

با توجه به حقیقت انسان این پرسش مطرح است که انسان به کدام سمت باید برود تا تربیتی متناسب با حقیقتش برای او به دست آید و اهداف تربیت انسان چگونه اهدافی باید باشد؟ چون اصولا حیثیت عقلانی انسان اقتضا میکند که پیش از پرداختن به هر کاری، هدف آن کار را به دقت و به روشنی هر چه تمامتر معلوم دارد تا بتواند با توجه به هدف یا هدفهای رقم خورده، روشها و ابزار و عوامل مؤثر در رسیدن به آن هدف را فراهم کند. تعیین اهداف تربیت و حفظ اهداف در مسیر تربیت از اساسی ترین مسائل هر نظام تربیتی است؛ زیرا همه ساختار نظام تربیتی با توجه به اهداف آن شکل می گیرد و سامان می یابد و فراموشی هدف موجب فراموشی راه تربیت می شود و می باید پیوستگی ساختار تربیت با اهداف آن پیوسته لحاظ شود و هیچ خللی در این پیوستگی راه نیابد. در نظام تربیتی اسلام غایتی برای تربیت آدمی مطرح است و در جهت سیر بسوی آن اهداف کلی و برای تحقق اهداف کلی، اهداف جزئی (واسطه ای) سامان یافته است که در این بخش از نظر ملا احمد نراقی، مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.

١- سعادت انسان (هدف غایی)

در تعلیم و تربیت اسلامی، انسان به جای اینکه وسیله باشد، هدف است (تربیت انسان)؛ در این بعد، فاضل نراقی برای تعلیم و تربیت، سلسله اهداف طولی قائل است و بالاترین و نهایی ترین آنها را رسیدن به خیر و سعادت مطلق میداند. "باعث تعلم محض، تقرب به خدا و رسیدن به سعادات بی منتها و ترقی از مرتبه بهیمیت و دخول در عالم انسانیت باشد و مقصود او مراء و جدال یا رسیدن به منصب مال یا مفاخرات و تفوق بر امثال و اقران نباشد" (نراقی، ١٣٨٨: ١٠٢). ایشان غایت تربیت و غرض از تحصیل و تدریس را قرب به خدا، هدایت و رسیدن به سعادت می داند: "معلم در تعلیم و تربیت قصد تقرب به خدا را داشته باشد و غرض او از درس گفتن جاه، ریاست و بزرگی و شهرت و مقصودش مجمع آرایی و منظورش خود نمایی نباشد یا طمع وظیفه سلطان یا مال دیگران او را به تعلیم نداشته باشد، بلکه منظور او به غیر ارشاد و احیای دلهای مرده و رسیدن به ثوابهای پروردگار چیزی نباشد" (نراقی، ١٣٨٨: ١٨٠).

به تعبیر نراقی سعادت حقیقی این است که انسان از نظر اخلاق فاضله و ملکات راسخ و اعمال و رفتارش به مقامی از معنویت وکمال برسد که هیچ عاملی نتواند ظاهر یا باطنش را تغییر دهد؛ در این راستا با توجه به نقش اهداف در جهتگیری و راهبرد برنامه های تربیتی، فاضل نراقی قرب الهی و سعادت را به عنوان هدف نهایی معرفی میکند (احمدآبادی آرانی و فرمهینی فراهانی، ١٣٩١).

٢- کسب معرفتهای اخلاقی (اهداف واسطه ای)

نراقی برای دستیابی به هدف غایی، سلسله اهداف دیگری را نیز مطرح میکند که در حقیقت راه هایی برای تحصیل سعادت به شمار میآید. از نظر او در وجود انسان برخی ارزشهای اخلاقی نهفته است؛ یعنی به ارزشهای اخلاقی گرایش دارد؛ بنابراین انسان موجودی اخلاقی است. این اهداف از دیدگاه او همان پرورش و اصلاح تمام صفات و قوای انسانی است که در دو بعد علمی  معرفتی و عملی  رفتاری ظهور میکند.

تربیت اخلاقی، که با تعابیری چون تزکیه، تهذیب نفس، حکمت دینی در متون اسلامیاز آن یاد شده است، یکی از برجسته ترین جلوه های نظام تربیتی نراقی است که خود برگرفته از قرآن کریم است. او در این باره بخوبی بر این نکته تأکید دارد: " کسانی که عمر خود را صرف تحصیل علم از طریق مجادلات کلامی و استدلالات فکری نموده اند و از تزکیه نفس از صفات ذمیمه غافل مانده اند بلکه دلهای ایشان متعلق به قاذورات دنیای دنیه و نفوس ایشان منقاد قوه غضبیه و شهویه است از حقیقت علم، بی خبر و سعی ایشان بی ثمر است و آنچه را تحصیل کرده اند و علم پندارند بر خلاف واقع است؛ زیرا که علم حقیقی را بهجت و سرور و صفا و نوری است و دلی را که نور علم واقعی در آن داخل شد، مستغرق لجه عظمت خداوند جلیل و محو مشاهده جمال جمیل میشود و التفات به غیر او نمیکند و نه همین است که صفات خبیثه و اخلاق رذیله، مانع از طلوع انوار علوم حقیقیه از مطلع فیوضات الهیه باشد و بس؛ بلکه بدون تزکیه نفس و تصفیه قلب، عبادات ظاهری را اثری و طاعات بدنی را ثمری نیست و چه فایده مترتب میشود بر آراستن ظاهر وکاستن باطن (نراقی، ١٣٨٨: ٣٠). از دیدگاه نراقی دستیابی به کمال سعادت یا سعادت مطلق در پرتو اصلاح دائمیتمام صفات و قوا میسر است؛ یعنی تمام صفات و رفتار نیکو و شایسته شود به گونه ای که حوادث و موقعیتهای گوناگون هم نتواند آنها را از بین ببرد. او در نظریات خود از "اخلاق " به عنوان طب روحانی تعبیر میکند و برای زمینه ها و عواملی که در تربیت اخلاقی مؤثر است، اهمیت بسیار قائل شده است و روشهای عملی و اخلاقی را برای رسیدن به سعادت وکمال نهایی عرضه میکند. "علم اخلاق شبیه به علم طب است بلکه طب حقیقی است؛ پس علم اخلاق نیز منقسم به دو قسمت میشود: یکی در کسب فضایل و دیگری در دفع رذایل و به جهت مشابهت این علم، این علم را طب روحانی گویند" (نراقی، ١٣٨٨: ٥٦).

به نظر نراقی از مهمترین اهداف تربیت، تهذیب نفس از رذایل اخلاقی و اجتماعی که از هر چیزی ضروری تر و لازمتر است. "چون که شناختی که حیات ابد و سعادت سرمد از برای انسان موقوف است به دفع اخلاق ذمیمه و اوصاف رذیله وکسب ملکات ملکیه و صفات قدسیه و این میسر نمیشود مگر به شناختن رذائل صفات و فضائل ملکات و تمیز نیک و بد آنها از یکدیگر و دانستن معالجاتی که در علم اخلاق از برای تهذیب نفس معلوم میشود که شرف این علم از سایر علوم برتر و ثمر و فایده اش بیشتر است (نراقی، ١٣٨٨: ٣٣).

او در این زمینه اشاره میکند که حیات حقیقی انسان بر تهذیب اخلاق متوقف است که با روشهای درمانی پیش بینی شده هر فردی قابل تزکیه است. "از آنچه مذکور دانسته شد که فایده علم اخلاق، پاک ساختن نفس است از صفات رذیله و آراستن آن به ملکات جمیله که از آن به تهذیب اخلاق تعبیر میشود و ثمره تهذیب اخلاق، رسیدن به خیر و سعادت ابدیه است و باید دانست که سعادت مطلق حاصل نمیشود مگر اینکه صفحه نفس در جمیع اوقات از همه اخلاق ذمیمه معرا و به تمام اوصاف حسنه محلی باشد" (نراقی، ١٣٨٨: ٣٤). با عنایت به این مسائل میتوان به برخی از مهمترین اهداف اخلاقی تعلیم و تربیت از نظر او اشاره کرد: الف) شناخت نفس و توجه به کرامت آن ب) تهذیب نفس از رذایل وعادتهای ناپسند ج) تزکیه نفس و آراستن آن به فضایل اخلاقی.

٣- پرورش عقل ورزی و تفکر (اهداف واسطه ای)

یکی از روشهای رشد جنبه شناختی انسان، تفکر است. همانطور که نراقی یاد آور شده قرآن کریم بر تدبر و تفکر و عبرت آمیزی تأکید کرده و اهل تفکر و تدبر را ستوده وآنها را خردمند خوانده و درباره اهمیت این مقوله معتقد است: افکار و اندیشه ها از اموری است که در تعلیم و تربیت، نقش بسیار مؤثری دارد. افکار و اندیشه هایی که به موضوعات مطلوب و واقعی مربوط است و سیر منطقی را طی میکند و نتایج ذی قیمتی را به بار میآورد و فرد را به صحت راهی که میپیماید، مطمئن میسازد. اما بعضی از افکار و تصورات به امور بی ارزش مربوط است و فرد را به انحراف و فساد میکشاند و تصورات و آرزوهای دست نیافتنی که زندگی فرد را مختل می کند، همه اندیشه های منفی است که مانع تعلیم و تربیت صحیح می شود. نراقی بسیاری از رفتارهای نابهنجار و غیر اخلاقی را ناشی از عدم بینش صحیح در مسائل تربیتی میداند و اذعان میکند که با دادن بینش و شناخت درست میتوان متربی را تربیت، و اخلاق وی را اصلاح کرد و از وقوع مشکلات روانی، رفتارهای زشت و سرنوشت ناخواسته جلوگیری کرد (بهشتی و همکاران، ١٣٨٦).

عقلانیت و تفکر، که آثار و نظریات اخلاقی و تربیتی نراقی را در برگرفته حاکی از سیر تربیت ایشان بر این هدف مهم تربیتی است. او در بیان فواید عقل گرایی به حدیث مشهور"العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان" (مجلسی، ١٤٠٣، ج٣٣: ١٧٠) استناد میکند و به بیان فواید بهره مندی از عقل در دستیابی به اهداف والای انسانی و به عنوان یکی از ابزار تمیز، تشخیص و راهیابی به حقیقت عالم و شناخت حقایق موجود در جهان آفرینش میپردازد. ایشان در مثنوی طاقدیس به اهمیت علم و ادراک آدمی اشاره میکند و میفرماید:

علم چه بود فهم راه نیک و بد

عقل چه بود اختیار نفس خود

(نراقی، ١٣٦٢: ١٤)

نراقی عقل را وسیله ای برای عبادت آگاهانه میداند و در کتاب شریف معراج السعاده این چنین اشاره میکند: "از آنجا که جامع همه عوالم و محل جمیع آثار، انسان است که از میان جمیع مخلوقات، مخصوص شده است به قوای متخالفه و صفات متقابله و از این جهت است که مظهریت اسمای متقابله الهیه به او اختصاص دارد و مرتبه قابلیت خلافت ربانیه به او تعلق گرفته و عمارت عالم صورت و معنی در خور اوست و خلعت سلطنت اقلیم غیب و شهود برازنده قامت او، اگر چه مخصوصند به رتبه روحانیت ولی مبتهج و مسرورند به لذات عقلیه و انوار علمیه " (نراقی، ١٣٨٨: ٣٩). در حقیقت نراقی تقویت قوه عقلانی را در تحصیل سعادت وکمال حقیقی مؤثر میداند و با اذعان به عقل ورزی و تفکرمحوری در زندگی انسان با زبان نظم میفرماید:

هر که را عقل و خرد انباز شد

بر رخش درهای شادی باز شد

هر که را در خرد اینها داده اند

هر چه او را داد باید داده اند

(نراقی، ١٣٦٢: ١٤)

بنابراین آنچه در تشریح جایگاه نظریه فلسفی و تربیتی او، آن را از موقعیت ممتازی برخوردار میسازد، توجه به عنصر شناخت و تکیه و اعتماد به عقل و استدلال است که آن را مقدمه مباحث تربیتی خود قرار میدهد.

اصول تعلیم وتربیت

در مورد اصول تعلیم و تربیت باید اذعان کرد که از دید معنا شناختی، فهم معنا و مفهوم تربیت بر دیگر بحثهای آن مقدم است؛ اما از لحاظ فلسفی و زیر ساخت اندیشه های تربیتی، چنین مینماید که هیچ بحثی به پای اصول نمی رسد. تأثیر و حضور اصول در تعلیم و تربیت، حتی از مبانی هم ملموستر است و بدون فهم و دریافت درست اصول در تربیت نمی توان ره به جایی برد (رفیعی، ١٣٨١: ١٢٩). اهمیت اصول تعلیم و تربیت تا بدانجاست که برخی تربیت پژوهان، آموزش و پرورش را علم به اصول دانسته اند (هوشیار، ١٣٤٧)؛ در این راستا مهمترین اصول تعلیم و تربیت از دیدگاه نراقی به این شرح است:

١- اصل کرامت ذاتی انسان

این اصل به جهان بینی الهی و رویکرد عرفانی فاضل نراقی در انسان شناسی مسبوق است.

انسان در نگاه او پدیده ای است که در نهایت اتقان و حسن آفریده شده است. در این نگرش انسان، تنها آمیزه ای از عناصر اعتدال یافته نیست وگرچه کالبد، نمود عینی وجود اوست، حقیقتش روح اوست و آنچه به برتری انسان بر دیگر آفریدگان انجامیده، روح الهی اوست و خداوند خود انسان را به همین اعتبار شریف وکریم خوانده است. نراقی با توجه به این رویکرد در کتاب شریف مثنوی طاقدیس اشاره دارد:

جان علوی پر زند بر هم همی

تا مگر پرد به بالاتر همی

سوی بالا بیند وگردن کشد

بال و پر افشاند و بر خود تپد

(نراقی، ١٣٦٢: ٧٧)

از نظر ایشان در اسلام شرافت وکرامت از حیثیات ذاتی انسان و از حقوق طبیعی اوست که چون حق حیات در همه حال با اوست و نباید از وی سلب شود؛ این اصل ناشی از انسان بودن آدمی است و ویژه کسی نیست. او در این باره می فرماید: " و از اینجا روشن می شود که جامع همه عوالم و محل جمیع آثار، انسان است که از میان جمیع مخلوقات، مخصوص شده، و از این جهت است که مظهریت اسمای متقابله الهیه به او اختصاص دارد و مرتبه قابلیت خلافت ربانیه به او تعلق گرفته و عمارت عالم صورت و معنی در خور اوست و خلعت سلطنت اقلیم غیب و شهود برازنده قامت او (نراقی، ١٣٨٨: ٣٩). اهمیت این اصل در تعلیم و تربیت اسلامی این است که میتوان آن را زیر ساختی ترین اصل در آموزش و پرورش اسلامی دانست که خود سرچشمه بسیاری از دیگر اصول است. باور عمیق نراقی به اصل کرامت ذاتی انسان است که او را واداشته است گوهر کودک را پاک و نفیس بداند که به فطرت توحیدی زاده شده وکرامت اساس تربیت از نگاه اوست و بر این اساس است که احترام به حقوق افراد و رعایت جنبه های گوناگون حقوق انسانی را مطرح میکند.

٢- اصل تقدم تزکیه بر تعلیم

یکی از ریشه های اصلی بحران آموزشی در جهان کنونی، که دوره انفجار اطلاعات و روزگار آموزش و پرورش علمی است، ذبح اخلاق به پای علم از عصر نوزایی اروپا تا کنون است؛ فاجعه ای که امروز بیش از هر روزگاری خود را نموده، و ارکان تمدن را در سیاست، خانواده، فرهنگ و ارزشهای اخلاقی و... آموزش و پرورش متزلزل ساخته است. درست است که نراقی علم را میستاید و برای عالمان رسالتی پیامبرگونه می شناسد؛ اما اخلاق در نظر او ارج و مرتبتی فراتر از دانش دارد و به اعتبار اخلاق است که عالمان را رسالتی است. تربیت اخلاقی که با تعابیری چون تزکیه، تهذیب نفس، حکمت دینی در متون اسلامی از آن یاد شده، یکی از برجسته ترین جلوه های نظام تربیتی نراقی است و در این باره بروشنی بر این نکته تأکید دارد: "علم حقیقی را بهجت و سرور و صفا و نوری است و دلی را که نور علم واقعی در آن داخل شد، مستغرق لجه عظمت خداوند جلیل و محو مشاهده جمال جمیل می شود و التفات به غیر او نمی کند و نه همین است که صفات خبیثه و اخلاق رذیله، مانع از طلوع انوار علوم حقیقیه از مطلع فیوضات الهیه باشد و بس؛ بلکه بدون تزکیه نفس وتصفیه قلب، عبادات ظاهریه را اثری و طاعات بدنیه را ثمری نیست و چه فایده مترتب میشود بر آراستن ظاهر وکاستن باطن (نراقی، ١٣٨٨: ٣٠). ایشان نه تنها بر لزوم تزکیه بر تعلیم باور دارد بلکه اصولا حصول علم حقیقی را جز از تزکیه نفس محال می داند.

٣- اصل تفرد

آفرینش آدمی، چنان است که هرکس را میتوان نسخه ای منحصر به فرد دانست. اصل تفرد و شایسته گزینی از مهمترین اصول تربیتی شناخته شده در روزگار ماست که مربیان بزرگ دو، سه قرن اخیر بر آن پای فشرده اند و اکنون به ظاهر در سراسر جهان بدان عمل میشود. در این راستا نراقی معتقد است: "... و بعد از آنکه ادب را به فرزند آموختی، ملاحظه کن که قابلیت و استعداد کدام علم و صنعت را دارد. سپس او را به آموختن آن بدار و نگذارکه مشغول امری شود که استعداد ندارد تا عمر او ضایع نگردد" (نراقی، ١٣٨٨: ١٨٥). با توجه به اینکه استعداد و تواناییهای افراد یکسان نیست و هر کسی را برای کاری ساخته اند، ملا احمد نراقی در بیان راه های تربیت از راه ارزیابی استعداد و سنجش علاقه نوجوانان به این نکته تأکید میکند و مجبور کردن آنان را به کاری که بدان علاقه ندارند و برای آن شایسته نیستند، تباهی عمر می داند. در این باب علامه نراقی از ناهمسانی آدمیان در استعدادها و نهاده های سرشتی میگوید: هر کسی را ویژگیهایی است که در دیگران نیست و هر کس در جای خود ارزشمند است و خداوند کسی را به گزاف نیافریده است. انسان گذشته از ارزش نوعی، ارزش فردی هم دارد و به راستی ارزش فردی هر کس ملاک آدمیت اوست. هر کس به تنهایی گوهرهایی در درون نهفته دارد که باید کشف شود و به صیقل معجزه نمای تربیت پرداخت گردد (رضوی، ١٣٨١: ٣٣٦).

براین اساس است که نراقی اساس تفاوت در یادگیری و آموزش پذیری را تفاوتهای فردی و نهاده های سرشتی هر کس میداند. بنابراین برای به بار نشستن تلاشهای آموزشی و پرورشی و تباه نشدن استعداد فراگیر بر مربی بصیر است که به فراگیر جز آنچه در خور فهم اوست، نیاموزد و به فراتر از آن روی کند، زیرا انگیزه او را سست، و ذهنش را آشفته میکند.

٤- اصل تدریج

تدریج، سنت و قانون الهی است. تکوین هستی و آفرینش انسان و تشریع شرایع، همگی بر اساس اصل تدریج است. مربیان بزرگ مسلمان، این اصل را در سیره تربیتی خود پاس داشته اند و در نگاشته های تربیتی آنها بارها مورد اشاره قرار گرفته است. در این راستا فاضل نراقی نسبت به اصل تدریج، رویکرد تربیتی دارد و در رویکرد خود از هماهنگی روند تربیت طبق رشد تدریجی متربی سخن گفته است: " بدان که از برای کسب فضائل صفات و محاسن ملکات، ترتیبی است لایق که تجاوز از آن نباید نمود و توضیح این کلام آن است که شکی نیست که هرچه از مرتبه ای به مرتبه دیگر منتقل میشود، حرکت میکند از مرتبه اولی به ثانیه و حرکات و افعالی که هر چیز را از مرتبه نقص به کمال میرساند یا از قدرت و اختیار ما بیرون است و آن را حرکات طبیعیه میگویند " (نراقی، ١٣٨٨: ٥٥).

از نظر نراقی در تربیت باید به تدریجی بودن و نمود ویژگیها و توانمندیهای افراد توجه کرد و لازمه چنین تدریجی را لازمه حیات انسان میداند. ایشان در کتاب گرانسنگ معراج السعاده معتقد است: "در تعلیم به قدر فهم او اکتفا کند و چون او را سزاوار علمی داند از او مضایقه نکند و بخل نورزد (نراقی، ١٣٨٨: ٨٢). نراقی علوم را دارای درجات و مراتب می داند و به فراگیران توصیه میکند که علوم را به ترتیب اهمیت بیاموزند و قاعده اهم و مهم را پاس دارند. او از معلمان میخواهد در فرایند آموزش به اصل تدریجی عمل کنند و قدرت فراگیری دانش آموزان را در نظر گیرند و از آموزش زود به هنگام و آنچه فراتر از درک اوست، خودداری ورزند و در آموزش و ارتقای درسی فراگیران این اصل را ملحوظ دارند. از نظر نراقی، دلیل این امر این است که "تعلیم و تربیت " هنر و صنعتی است که انسان را از نقص به کمال و از کمال به کمال بیشتر میبرد. در این حرکت صناعی، تعلیم و تربیت، تابع حرکتی است که در طبیعت وجود دارد و حرکت طبیعی الگوی مناسبی برای حرکت صناعی است. همانندی حرکت صناعی با حرکت طبیعی حرکت صناعی را کار امدتر میسازد... " (نراقی، ١٣٨٨: ٥٦).

با توجه به این اصل وی معتقد است در تعلیم باید به قدر فهم شاگردان اکتفا شود و اگر شاگردان را سزاوار علمی داند از آموختن مطالب به شاگردان مضایقه نکند و معلم، دانش آموزی را که تشخیص داد برای فراگرفتن علم آمادگی دارد از آموختن به وی کوتاهی نکند و مطالب و مفاهیمی را که او درک نمیکند و قادر به فهم آن نیست به وی آموزش ندهد.

٥- اصل فعالیت

فاضل نراقی به تبع این اصل بر شیوه کسب دانش و بر فهم آگاهانه مسائل تأکید دارد و معتقد است دانشجو نباید کورکورانه به درس بنشیند؛ بلکه باید بفهمد آغاز و پایان و فایده مسئله و تاریخ آن چیست؟

ایشان در کتاب مثنوی طاقدیس با زبان نظم اشاره به این موضوع اشاره میکند:

زان قضیه هیچ نه آگاهیش

نی مقدم دانی و نی تالیش

گرنه اصل آن از او پرسی به جد

یا عنودی خواندت یا مستبد

منشأ آن را نداند از چه خواست

مبدأش چه منتهای آن کجاست؟

چون قضایایش نبود از اجتهاد

آن نتایج جمله از تقلید باد

پس بود تقلید سر علم او

کی زگربه شیر زاید ای عمو

(نراقی، ١٣٦٢: ١٤٥)

از نظر او فراگیر باید در فرایند یادگیری شرکت فعال کند و از حالت انفعال درآید؛ یعنی با نظارت و اشراف معلم از آنچه آموخته است به آنچه باید بیاموزد برسد و یا دست کم در روند دستیابی بدان به خود پویایی نسبی برسد و خود به فهم مطلب نزدیک شود و در نتیجه به دگرگونی ساختار شخصیتی او انجامد و تنها در این صورت است که میتوان گفت نظام آموزشی در تحقق روح آموزشی مؤثر بوده است. ایشان با توجه به این اصل با زبانی شیوا به این نکته اشاره دارد:

هر رهی کاید به منزل عاقبت

سوی مقصد باشد آن را خاتمت

کژی و دوری و دشواری آن

نزد آخر بین بود سهل ای فلان

هم خطایی هم که در ره افتاد

بود سعی و بذل و جهد و اجتهاد

( نراقی، ١٣٦٢: ٢٠٦)

به نظر ملا احمد، کسانی که سالهای بسیاری در مدرسه مانده، و به جایی نرسیده اند، رمز آنان نه این است که استاد کمتر دیده اند؛ بلکه عقب ماندگی آنان بر اثر بی توجهی به نیروی فکر و اندیشه بوده است. آنان به جای مطالعه و پژوهش و فهم مطلب، سالها در پی استاد دویده و دفترها از تقریرات درسی انباشته بودند ولی مجالی برای تجزیه و تحلیل آموخته ها برای خود فراهم نکردند.

از نظر نراقی اندیشه ورزی راه اساسی دستیابی به مطالب مشکل علمیاست که در سایه تفکر و تدبر دانش قوام می گیرد و آدمی با تجزیه و تحلیل آموزه ها آن را هضم میکند و در گنجینه حافظه میسپارد. او افزون بر استاد راهنما و متون درسی، متعلمان را به اندیشه ورزی و مطالعه آموزه ها فرا میخواند تا آنان در سایه تفکر، حصار تقلید را بشکنند و نوآوری کنند (رضوی، ١٣٨١).

با اذعان به این مبحث، رعایت این اصل به پویایی علمی فراگیر میانجامد و توجه عمیق او را به موضوع آموزش بر میانگیزد و در او اعتماد به نفس و شجاعت علمی می آفریند. اعمال اصل فعالیت در فهم درست مطالب بسیار موثر است و امروزه از این اصل به آموزش چگونه آموزی وگاه آموزش به طریق فعال[1] و نیز روش حل مسئله تعبیر میشود.

روش های تعلیم و تربیت

روشهای آموزشی و تربیتی از جمله مسائلی است که نراقی به آن زیاد توجه کرده است و دلیل گستردگی این مبحث در کلام این اندیشمند این است که تعلیم و تربیت، سراسر زندگی انسان را شامل می شود و محور آن، روشها و راهکارهایی است که راه رسیدن به اهداف تربیتی را میسر میسازد. روشمندی از نظر او زمینه های موفقیت در تحصیل را فراهم می کند. از مهمترین روشهای تربیتی که علامه نراقی به آن اشاره کرده عبارت است از:

١- روش تلقین به حفظیات و تمرین و تکرار

فاضل نراقی در ابتدای دوران آموزش علمی به کودکان بر استفاده از این روش آموزشی تأکید می کند: "سزاوار آن است که طفل را در ابتدای تمیز و ادراک، تلقین به ترجمه عقاید مذکوره نمایند تا آنها را حفظ کند و بر صفحه خاطر نقش نماید و بتدریج معانی آنها را تعلیم نمایند تا معانی آنها را بفهمد و سبب نشو و نمای او بر این "رسوخی" در قلب حاصل شود و از برای او اعتقاد به هم می رسد. اگر چه هیچ دلیل و برهانی از برای او نباشد و این از فضلهای غیر متناهیه الهیه است که در ابتدای نشو، دل انسان را محل ایمان می کند بی دلیل و برهان (نراقی، ١٣٨٨: ٨٨). از نظر او، آدمی بغایت تربیت پذیر است وکار تربیتی را باید از همان بدو تولد آغاز کرد. وی بر این اساس معتقد است: " هر نفسی در مبادی آفرینش و در آغاز طفولیت از جمیع صفات و ملکات خالی است و مانند صفحه که ساده از نقش و صورت باشد، حصول ملکات و تحقق آن به واسطه تکرار اعمال مقتضیه آنهاست و هر عملی که یک مرتبه سر زد، اثری از آن در درون حاصل و در مرتبه دوم آن اثر بیشتر میشود تا بعد از تکرار عمل، اثر آن مستحکم تر گردد و ملکه راسخه میشود... و همین است سبب در سهولت تعلیم اطفال و تأدیب ایشان و صعوبت تغییر اخلاق مشایخ و پیران " (نراقی، ١٣٨٨: ٣٢ و٣٣).

نراقی با توجه به این روش اذعان میکند که کودک از طریق تکرار رفتار پسندیده، اندک اندک به آن عادت میکند وآن عمل ملکه راسخ جان او میشود که از این طریق میتوان بتدریج، صفات پسندیده در او را به وجودآورد. سپس بر اثر استفاه از این روش، آدمی تأثیری از آن به خود میگیرد که تأثیرات آن بمراتب بر اساس مرور زمان افزونتر و پایدارتر می گردد. از این رو این روش را به عنوان یک روش آموزشی و تربیتی مناسب عنوان میکند.

باری از نظر او تلقین به حفظیات و تمرین و تکرار روشی مناسب برای به یاد سپردن مطالب و دستیابی به ملکه شناختی وذهنی است که قبل ازرسیدن به بلوغ عقلی و قوه تمیز و ادراک و به بیان امروزی تفکر انتزاعی، میباید مفاهیم و اصول اولیه را به کودک القا کرد تا با کاربرد این روش حافظه کودک تقویت شود (حسنی، ١٣٧٤).

٢- روش مباحثه و گفتگوی علمی

نراقی درباره روش مباحثه معتقد بود که دانش آموزان باید در جریان یادگیری به صورت گروهی کارکنند تا قدرت تفکر و استدلال در آنها تقویت شود و بحثهای گروهی به عنوان یک

روش حاکم بر تعلیم و تربیت قلمداد شود. نراقی به این توجه دارد که در مباحث گروهی آزادی اندیشه و نوآوریها است که سبب رشد علم و فرهنگ میشود و این کار از نقد و نظر و مناظره جدا نیست و معتقد است که نقد باید بر مدارا و آهستگی و ادب مبتنی باشد و افراد گروه هم نسبت به نظر دیگران بردبار باشند. افراد گروه اگر پس از سعی و تلاش، سخنی را ناصواب یافتند به نیکویی نادرستی آنها را برای یکدیگر اثبات کنند (رضوی، ١٣٨١: ٣٣٨).

ایشان در کتاب مثنوی طاقدیس با ظرافت به این نکته اشاره می کنند:

هیچ منزل دانی اندر راه نیست

ور بود غیر از هلاک جاه نیست

بر تو باشد جان من ارشاد او

هین فراموشت مبادا یاد او

پس غرض از آنچه گفتم ای رفیق

زاختلاف مقصد و فرق طریق

در ثواب آنکه افتد در خطا

وز نکردن طعن کس در ابتدا

این بود ای داده بر گفتار گوش

کز بقا آغاز بر هر کس مجوش

هر رهی کاید به منزل عاقبت

سوی مقصد باشد آن را خاتمت

کژی و دوری و دشواری آن

نزد آخر بین بود سهل ای فلان

هم خطایی هر که در ره افتاد

بود سعی و بذل و جهد و اجتهاد

(نراقی، ١٣٦٢: ٢٠٦)

ایشان با توجه به این روش به قدرت نیروی اندیشه تأکید میکند: "شکی نیست که حصول ملکه اجتهاد و فهم آیات و اخبار وکلمات علمای ابرار، موقوف است به تکمیل قوه نظریه و تشحیذ ذهن و خاطر و این امور موجب ازدیاد قوه و نظریه تشحیذ ذهن میشود؛ پس تأمل در این امور از ابتدا از برای طالب فی الجمله مطلوب و سعی در آنها مرغوب است و بسا باشد که لازم باشد، بلکه مقصود آن است که در این امور به قدر ضرورت اکتفا کند؛ پس اگر تا ممکن باشد تشحیذ ذهن مطلوب و تقویت قوه نظر و مستحسن باشد، باید آدمی همه عمر خود را صرف آن کند" (نراقی، 1388: 60).

بنابراین در نهایت آنچه از نظر او حایز اهمیت است، داد و ستد های علمی از راه های کسب دانش و روشن شدن حقایق است که به گفتگوهای چند جانبه و مکاتبه های علمی منجر میشود که از نظریات یکدیگر سود برند و اشتباهات علمی همدیگر را تحلیل کنند.

٣- روش محبت ورزی

از نیکوترین و اساسی ترین روشهای تربیت، روش محبت است که بیشترین تناسب را با فطرت آدمی و سرشت انسانی دارد. نیروی محبت در تربیت نیروی برانگیزاننده و تحول آفرین است و اگر به اعتدال به کار گرفته شود، تأثیر شگفت انگیزی در نزاهت آدمی و تحقق کمال او دارد. او در این باره اذعان میکند: "بدان که هم چنانکه قدمای اهل حکمت تصریح کرده اند قوام همه موجودات به محبت منوط و انتظام سلسله ممکنات بدان مربوط است... و مخفی نماند که اکثر اقسام محبت که مذکور شد، فطری و طبیعی است و به اختیار آدمی نیست و احتیاج به کسب و تحصیل ندارد؛ مثل محبت دو نفر که میان ایشان مناسب است و محبت علت و معلول و صانع و مصنوع و عکس آن و محبت جمال و کمال و محبت خود و غیر اینها؛ پس هر که در این اقسام محبت، ناقص باشد به همان قدر فطرت او معیوب و جبلت او فاسد است و محبت اختیار وکسب کم و نادر است؛ مثل محبت به احسان و انعام و بعضی محبت معلم و متعلم را کسبی گرفته اند و فی الحقیقه آن نیز راجع به فطری و طبیعی است و بعد از آنکه محبت طبیعی شد، اتحادی که میان محب و محبوب است و از مقتضیات محبت است نیز طبیعی خواهد بود " (نراقی، ١٣٨٨: ٥٧٠). بر اساس این روش در تعلیم و تربیت "معلم باید بر متعلم مهربان و مشفق باشد و خیر خواهی او را ملاحظه نماید و او را نصیحتهای مشفقانه گوید و با نرمی وگشاده رویی با او سخن گوید و درشتی و غلظت با او نکند" (نراقی، ١٣٨٨: ٨٢).

از نظر ایشان، مربی از طریق شناخت و محبت متربی به خود، میتواند عرفان و محبت خدا را در دل او پرورش دهد و مربی با تشریح درست و دادن شناخت واقع بینانه به متربی، محبت او را در دلش میپروراند که میتواند رابطه بین خود و متربی را محکمتر سازد؛ هم چنین مربی با فراهم آوردن زمینه انس و الفت اجتماعی و تشریح رابطه عاطفی، میتواند متربیان را پرورش دهد؛ چون انسان به صورت فطری و نه به دلیل جذب سود و یا دفع زیان، انس و الفت با دیگری را دوست دارد و افراد به صورت طبیعی به یکدیگر گرایش دارند و از با هم بودن لذت می برند (بهشتی و همکاران، ١٣٨٦).

بنابراین معلم میتواند با استفاده از این روش، انگیزه را در دانش آموزان ایجاد و تقویت کند و به صورت مؤثرتری در تربیت و پرورش دانش آموزان مفید واقع شود.

٤- روش الگویی (اسوه ای)

تأثیرگذاری رفتار والدین، معلمان و مربیان برکودکان انکار ناپذیر است؛ زیرا شخصیت کودکان در سالهای نخست زندگی بر پایه و اساس اسوه پذیری و الگوگیری از والدین، معلمان و مربیان ساخته و پرداخته می شود و چون بزرگتر شوند از دوستان خود و شخصیتهای اجتماعی، فرهنگی الگو میگیرند. به همین دلیل روش الگویی نافذ ترین و مؤثرترین روش تربیتی است و والدین و معلمان و مربیان و شخصیتها باید بکوشند با رفتار مطلوب و سازنده خویش عملا کودکان و متربیان را تربیت کنند. علامه نراقی با استفاده از آیات قرآن "لقد کان فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوالله والیوم الاخر وذکرالله کثیرا" (احزاب /٢١) و روایات پیشوایان دین بر این شیوه کاربردی در تربیت تأکید میکند و چنین مینویسد: "فرزندان از والدین تأثیر پذیرند؛ از این رو هماره دین و مذهب و اخلاق وگرایشهای والدین را می پذیرند" (نراقی، ١٣٨٨: ١٥٠).

از نظر نراقی، عالمان به این دلیل که بر دانش پژوهان تأثیر گذارند و برای آنان الگو و اسوه مناسب به شمار میآیند، باید به علم خود عمل کنند و در تربیت نفس خویش بکوشند و الگو سازی کنند و ثمره علم خود را نشان دهند. ایشان در این باره به این نکته اشاره میکند "معلم پدر معنوی و والد روحانی اوست و حقوق او از سایر آبا بیشتر است " (نراقی، ١٣٨٨: ١٠٣). به نظر نراقی، اسوه سازی و اسوه پذیری باید در تمام عرصه ها و در تمام برخوردها و در تمام موقعیتها مورد توجه قرار گیرد و همه افراد جامعه بویژه والدین، معلمان و مربیان با رفتار سازنده و مطلوب خویش در اسوه سازی مطلوب گام بردارند و در سلامت و تکامل و تعالی افراد جامعه کوشا باشند و صفات نیکو و رفتار پسندیده را در جامعه حاکم سازند و به دانش پژوهان نیز تأکید می کند که نسبت به علما و دانشمندان ادب نگاه دارند خصوصا علمایی که از خرمن علم آنها خوشه چینی کرده اند. بنابراین به دلیل نیاز انسان به الگو و همانند سازی در تربیت، لازم است الگوهای والا بدرستی معرفی شوند تا انسان با بینشی روشن مصداق کمال حقیقی را تشخیص دهد و به الگو گیری و اسوه پذیری بپردازد (حسنی، ١٣٧٤).

بحث و نتیجه گیری

با عنایت به مطالب ذکر شده نتایج این پژوهش دلالت دارد بر اینکه از نظر فاضل نراقی، تعلیم و تربیت اهمیت ویژه ای در زندگانی انسان دارد. در این راستا نراقی برای دستیابی به هدف غایی تربیت اهدافی را مطرح میکند؛ از جمله کسب معرفتهای اخلاقی و پرورش عقل ورزی و تفکر را به عنوان اهداف واسطه ای اشاره میکند که باید در رسیدن به هدف نهایی (سعادت وکمال انسان) مد نظر قرار گیرد. با اذعان به اینکه از لحاظ فلسفی و زیر ساخت اندیشه های تربیتی، چنین مینماید که هیچ بحثی به پای اصول نمیرسد و تأثیر و حضور اصول در تعلیم و تربیت، حتی از مبانی هم ملموستر است و بدون فهم و دریافت درست اصول در تربیت نمیتوان ره به جایی برد بر این اساس اصول تربیتی پذیرفته علامه نراقی شامل اصل کرامت نفس است. اهمیت این اصل در تعلیم و تربیت به این حد است که میتوان آن را زیر ساختی ترین اصل در آموزش و پرورش اسلامی دانست که خود سرچشمه بسیاری از دیگر اصول است؛ هم چنین ایشان در مبحث اصول نه تنها بر لزوم تقدم تزکیه بر تعلیم باور دارد بلکه اصولا حصول علم حقیقی را جز از تزکیه نفس محال میداند. اصل تفرد و شایسته گزینی از اصول شناخته شده نراقی است که در تربیت باید به نمود ویژگیها و توانمندیهای افراد توجه ویژه شود؛ هم چنین بر اساس اصل فعالیت، فراگیر باید در فرایند یادگیری شرکت فعال کند و از حالت انفعال درآید تا به خود پویایی نسبی و در نتیجه به دگرگونی ساختار شخصیتی او انجامد. با توجه به اینکه محور روشهای تربیتی باید طوری سازماندهی شود تا راه رسیدن به اهداف تربیتی را میسر سازد، ایشان در مبحث تحلیل روشهای تربیتی به روش تلقین به حفظیات و تمرین و تکرار اشاره دارند و این روش را مناسب برای به یاد سپردن مطالب و دستیابی به ملکه شناختی و ذهنی می داند که قبل از رسیدن به بلوغ عقلی و قوه تمیز و ادراک و به بیان امروزی تفکر انتزاعی مد نظر قرار گیرد. علامه نراقی در مباحث گفتگوی علمی و مباحثه هم معتقد است که این روش سبب آزادی اندیشه و نوآوریها و رشد علم و فرهنگ میشود. در روش محبت ورزی در تربیت هم تأکید میکند که مربی با فراهم آوردن زمینه انس و الفت اجتماعی و تشریح رابطه عاطفی، میتواند متربیان را پرورش دهد و انگیزه در دانش آموزان را تقویت کند. روش الگویی از نافذترین و مؤثرترین روش تربیتی است که باید والدین و معلمان و... بکوشند تا با رفتار مطلوب و سازنده خویش عملا کودکان و متربیان را تربیت کنند. بنابراین با توجه به آنچه آمد از دیدگاه نراقی، تقرب به خداوند و تحصیل رضایت او برترین کمال متصور برای انسان، وآن هدف آرمانی است که همه دستگاه و سامانه وجودی انسان برای طی مدارج آن باید تعدیل و تنظیم گردد و انفکاک ارزشهای معنوی و اخلاقی از فرایندهای تربیتی ممکن نیست.

از این رو ضروری است که تعلیم و تربیت با محاسبه و برنامه ریزی دقیق و با مطالعه اهداف و اصول و روشهای تربیتی پی ریزی شود.

منابع

1- قرآن کریم.

2- احمدآبادی آرانی، نجمه؛ فرمهینی فراهانی، محسن (١٣٩١). انسان شناسی از منظر نراقی و یاسپرس. مجله علمی  پژوهشی انسان شناسی. ش ١٦.

3- استادی، رضا (١٣٨٧). شرح احوال و آثار ملا مهدی نراقی و ملا احمد نراقی. قم: انتشارات برگزیده.

4- بهشتی، محمد؛ فقیهی، علی نقی؛ ابوجعفری، مهدی (١٣٨٦). آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن. ج چهارم. قم: پژوهشگاه حوزه ودانشگاه.

5- حسنی، محمد (١٣٧٤). مروری بر زندگی، آثار و آرای تربیتی ملا احمد نراقی. مجله تربیت. س ١١. ش ٣٣.

6- حکیم، حسین (١٣٨١). سیر زندگی فقهی  فرهنگی ملا احمد نراقی. مجموعه مقاله های کنگره فاضلین نراقی. تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

7- جلالی، محمد رضا (١٣٨١). معراج السعاده در آیینه تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت. مجله کتاب ماه و دین. ش 53.

8- جمالی، محمود (١٣٨٨). تحلیل و تبیین آرای تربیتی ملا احمد نراقی و مقایسه آن با دیدگاه جان دیویی. مجله علمی  پژوهشی معرفت. ش ١٤١.

9- صالحی، اکبر؛ یار احمدی، مصطفی (١٣٨٧). تبیین تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه علامه طباطبایی. فصلنامه تربیت اسلامی. س ٣. ش ٧: ٢٣٥٠.

10- رسولی، محمد حسین (١٣٨١). زندگینامه ملا احمد نراقی. مجموعه مقاله های کنگره فاضلین نراقی. تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

11- رضوی، عباس (١٣٨١). مروری بر سیره آموزشی و تبلیغی مدرسه نراقی. مجموعه مقاله های کنگره فاضلین نراقی. قم: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

12- رفیعی، بهروز (١٣٨١). آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن. ج سوم. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

13- عاشوری لنگرودی، حسن (١٣٨١). نفس و انسان شناسی از منظر فاضلین نراقی. نشریه پیام حوزه. ش ٣٣.

14- مجلسی، محمدباقر (١٤٠٣). بحار الانوار. بیروت: موسسه الوفاء.

15- مولفی الامیه، قسم موسوعه (١٣٧٩). احمد بن محمد مهدی النراقی الکاشانی. مجله الفکر الاسلامیه. العدد ٢٣.

16- نراقی، احمد (١٣٦٢). مثنوی طاقدیس. ترجمه حسن نراقی. تهران: انتشارات امیر کبیر.

17- نراقی، احمد (١٣٨٨). معراج السعاده. تهران: انتشارات زهیر.

18- هوشیار، محمد باقر (١٣٤٧). اصول آموزش و پرورش. تهران: انتشارات امیرکبیر.

...................

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری