• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

خطبه صد و شصت، بخش پنجم

 

فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الاَْطْیَبِ الاَْطْهَرِ ـ صَلَّى

بیشتر...

یا زندگى زناشویى معقول یا جدائى شایسته

شرح آیه 229 سوره مبارکه بقره

229- الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ ۖ

بیشتر...

نماز و کمک به مردم، آیت الله العظمی مظاهری،

دریافت فایل
زمان: 15 دقیقه
بیشتر...

حکمت 122 نهج البلاغه

وَتَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلاً يَضْحَکُ، كَأَنَّ

بیشتر...

حدیث سلسله الذهب ، آیت الله العظمی مظاهری

در سلسله مطالب روزانه که توسط سایت احسن الحدیث مطالب

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
28816
48621
147251514
اوقات شرعی

خطبه نود، بخش چهارم

 

عِبَادَاللهِ! زِنُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا، وَ حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا، وَ تَنَفَّسُوا قَبْلَ ضِیقِ الْخِنَاقِ، وَانْقَادُوا قَبْلَ عُنْفِ السِّیَاقِ، وَاعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ یُعَنْ عَلَى نَفْسِهِ حَتَّى یَکُونَ لَهُ مِنْهَا وَاعِظٌ وَزَاجِرٌ، لَمْ یَکُنْ لَهُ مَنْ غَیْرِهَا لاَ زَاجِرٌ وَلاَ وَاعِظٌ.

اى بندگان خدا! خويشتن را وزن کنيد (و ارزش خود را بسنجيد) پيش از آنکه شما را وزن کنند; و به حساب خود برسيد، پيش از آنکه شما را به حساب آورند. و تا راه نفس گرفته نشده، تنفّس کنيد; (تا فرصت ها باقى است به اعمال صالح بپردازيد) و پيش از آنکه شما را وادار به تسليم کنند (در برابر حق) تسليم شويد و بدانيد کسى که بر ضدّ هواى نفسش کمک نشود، تا واعظ و رادعى از درون جانش براى او فراهم گردد، مانع و واعظى از غيرخودش نخواهد يافت.

 

شرح و تفسیر

خودتان حسابگر خود باشید!

امام(علیه السلام) در آخرین فراز این خطبه - که در واقع به منزله نتیجه گیرى از تمام بخش هاى پیشین است - اشاره به چند نکته مهم مى فرماید که به گفته «ابن ابى الحدید» از تعبیرات بسیار فصیح و لطیف و کمیاب است.(1)

نخست مى فرماید: «اى بندگان خدا! خویشتن را وزن کنید (و ارزش خود را بسنجید) پیش از آن که شما را وزن کنند، و به حساب خود برسید پیش از آن که شما را به پاى حساب آورند.» (عِبَادَاللهِ! زِنُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا، وَ حَاسِبُوها مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا).

مى دانیم همان گونه که انسان در این دنیا، به هنگام انجام معاملات، نخست متاع مورد نظر را وزن مى کند، سپس به حساب قیمت آن مى رسد و اگر در وزن، یا در حساب قیمت، گرفتار اشتباه شود، سرمایه خودش را از دست خواهد داد و گرفتار زیان و خسران خواهد شد; در امور معنوى نیز باید چنین کند. ارزش و وزن اعمال خویش، بلکه وزن خودش را از نظر ایمان و اخلاق، باید معیّن کند و بعد به حساب آن برسد، تا اگر ضرر و زیان و کاستى دامان او را گرفته، هرچه زودتر در مقام جبران برآید و نوبت به وزن و حساب آخرت نرسد که در آنجا راهى براى جبران نیست و جز ندامت و شرمسارى نتیجه اى عایدش نمى شود.

مى دانیم در صحنه قیامت، مسأله توزین اعمال بلکه توزین اشخاص، حق است. قرآن مجید مى گوید: «وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذ الْحَقُّ; وزن کردن در آن روز، حق است»(2) و همچنین حسابرسى اعمال در آن روز از مسلّمات است. به همین دلیل یکى از نام هاى قیامت «یوم الحساب» است. قرآن مجید مى گوید: «وَ قَالَ مُوسَى إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّر لاَ یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ; موسى گفت: «من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مى برم از هر متکبّرى که به روز حساب ایمان نمى آورد».»(3)

سپس مى افزاید: «تا راه نفس گرفته نشده، تنفّس کنید (و تا فرصت ها باقى است به اعمال صالح بپردازید).» (وَ تَنَفَّسُوا قَبْلَ ضِیقِ الْخِنَاقِ).(4)

در اینجا امام(علیه السلام) تنفّس را به عنوان کنایه از مبادرت به اعمال صالح، علم و عمل و خودسازى و تقوا ذکر فرموده. و «ضیق خناق» (تنگى راه تنفّس) اشاره به مرگ است.

قرآن مجید مى فرماید: «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِىَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلاَ أَخَّرْتَنِی إِلى أَجَل قَرِیب فَأَصَّدَّقَ وَ أَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ; از آنچه به شما روزى داده ایم انفاق کنید! پیش از آن که مرگ یکى از شما فرارسد و بگوید پروردگارا! چرا (مرگ) مرا کمى به تأخیر نینداختى تا (در راه تو) صدقه دهم و از صالحان باشم»(5).

در چهارمین جمله، همان مطلب را با تعبیر زنده دیگرى تأکید فرموده و مى گوید: «پیش از آنکه شما را وادار به تسلیم کنند، (در برابر حق) تسلیم شوید».(وَانْقَادُوا قَبْلَ عُنْفِ السِّیَاقِ(6))

اشاره به اینکه به هنگام مرگ، سرکش ترین افراد، همچون فرعون ها و نمرودها، چنان در فشار واقع مى شوند که بى اختیار تسلیم شده و نداى «آمَنْتُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ» را از درون جان سر مى دهند; ایمانى که براى آنها هرگز سودى ندارد. چرا انسان در حالت سلامت و آزادى به سراغ ایمان و تقوا نرود که در دنیا و آخرت، براى او کارساز باشد؟!

قرآن مجید مى گوید: هنگامى که گنهکاران آلوده، در برابر فرشته مرگ قرار مى گیرند، فریادشان بلند مى شود: «رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ کَلاَّ إنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا، پروردگار من! مرا بازگردانید; شاید در آنچه کوتاهى نموده ام عمل صالحى انجام دهم (ولى به او گفته مى شود) چنین نیست! این سخنى است که او به زبان مى گوید (و اگر بازگردد اعمالش همچون گذشته است).»(7)

و در پنجمین و آخرین اندرز مى افزاید: «بدانید کسى که بر ضد هواى نفسش کمک نشود تا واعظ و رادعى از درون جانش براى او فراهم گردد، مانع و واعظى از غیرخودش نخواهد یافت». (وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ یُعَنْ عَلَى نَفْسِهِ حَتّى یَکُونَ لَهُ مِنْهَا وَاعِظٌ وَ زَاجِرُ، لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنْ غَیْرِهَا لاَزَاجِرٌ وَ لاَ وَاعِظٌ).

اشاره به این که هدایت ها باید از درون جان انسان سرچشمه بگیرد. تا زمینه هاى درون ذات، آماده نباشد، سخنان واعظ برون، تأثیر نخواهد کرد. بنابراین، نخست باید انسان تصمیم بر احیاى وجدانش بگیرد و امدادهاى الهى به سراغش بیاید، تا واعظ درون بر کرسى وعظ بنشیند و غوغاهاى هوس ها خاموش گردد و صداى او به گوش جان برسد و در اینجا است که انسان آماده پذیرش سخنان انبیا و اولیا و پیام حق از هر واعظى مى شود و این نکته اى است بسیار مهم در مسایل تربیتى و خودسازى.

* * *

 

نکته ها

1- وزن و حساب در عرصه محشر

آیات و روایات فراوانى به ما مى گوید: روز قیامت میزان هاى سنجش برپا مى شود و همه چیز را وزن مى کنند و از تعبیرات آیات چنین برمى آید که نه تنها اعمال را به وزن مى کشند، بلکه انسان ها را هم مورد سنجش قرار مى دهند; یعنى هم عقاید و نیّات و اخلاق که در درون وجود انسان است، مورد سنجش قرار مى گیرد و هم اعمال که در برون است.

بعضى چنین تصوّر مى کنند که واقعاً ترازوهایى همچون ترازوهاى عالم دنیا (منتهى دقیق تر و سنجیده تر) در آن روز برپا مى شود; به همین دلیل، ناچار شده اند که بگویند بر اثر تجسّم اعمال و اخلاق، این امور معنوى وزنى به خود مى گیرد که در ترازوها قابل سنجش است; ولى بى شک چنین نیست. سنجش و توزینِ هرچیز متناسب با آن است. امروز کلمه «میزان» را در «میزان الحرارة» و «میزان الهواء» و مانند آن به کار مى بریم، در حالى که ترازویى در کار نیست. حتّى واژه «میزان» در امور معنوى و غیرمادّى هم زیاد به کار مى رود. حقیقت این است که عالم آخرت جهان دیگرى است; بسیار گسترده تر از جهان محدود ما، که حتّى تصوّر ابعاد و حدود و جزئیاتش براى ما زندانیان عالم دنیا مشکل است; هرچند کلیّات آن را اجمالاً مى دانیم.

به هر حال، در آن روز اعمال و نیّات و خلقیّات و ایمان ما، با ترازوهاى سنجش مخصوص، دقیقاً سنجیده مى شود; چراکه اجراى عدالت بدون سنجش دقیق امکان پذیر نیست. درست است که خدا همه اینها را قبل از سنجش مى داند، ولى باید حجّت بر انسانها نیز تمام شود و اجراى عدالت را با چشم خویش ببینند.

به دنبال این سنجش دقیق، حسابرسى آغاز مى شود; حسابى بسیار دقیق و سریع که شاید به اندازه یک چشم بر هم زدن بیشتر به طول نیانجامد و در سایه این حسابرسى ها، استحقاق افراد براى پاداش و کیفر، بر همه روشن مى شود.

بدیهى است که اگر انسان وزن و حسابِ زندگى مادّىِ خود را براى مدّت طولانى به فراموشى بسپارد و روزى ناگهان به فکر وزن و حساب بیفتد، اى بسا گرفتار خسران هاى وحشتناکى مى شود که راه جبران بر آن بسته است. لذا انسان هاى هوشیار، در فواصل کوتاه به حساب و کتاب خود رسیدگى مى کنند.

امام(علیه السلام) در جمله هاى بالا مى فرماید: براى این که در روز قیامت، در برابر میزان و حساب گرفتار پشیمانى نشوید - همان پشیمانى که سودى از آن نخواهید برد - در همین دنیا، خودتان پیوسته اعمال و نیّات و اخلاق خود را وزن کنید و به حساب خویش برسید; کاستى ها را جبران نمایید و فزونى ها را شکر گویید. آرى، انسان عاقل کسى است که پیش از آن که او را در برابر میزان دعوت کنند، خویشتن و اعمال خویش را توزین نماید و پیش از آن که به حساب او برسند، به حساب خویشتن برسد.

در حدیثى از امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) مى خوانیم: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُِحاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْم، فَإِنْ عَمِلَ خَیْراً اسْتَزَادَ اللّهَ مِنْهُ، وَ حَمِدَ اللّهَ عَلَیْهِ، وَ إِنْ عَمِلَ شَیْئاً شَرّاً اسْتَغْفَرَ اللّهَ وَ تَابَ عَلَیْهِ; کسى که همه روز به حساب خویش نرسد، از ما نیست، اگر کار نیکى انجام داده، از خدا فزونى طلبد و خدا را سپاس گوید و اگر کار بدى انجام داده، استغفار و توبه کند.»(8)

در حدیث پرمعناى دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است که به «ابوذر» فرمود: «یَا أَبَاذَرٍّ! حَاسِبْ نَفْسَکَ قَبْلَ أَنْ تُحاسَبَ، فَإِنَّهُ أَهْوَنُ لِحِسَابِکَ غَداً، وَزِنْ نَفْسَکَ قَبْلَ أَنْ تُوزَنَ; اى ابوذر! پیش از آن که به حساب تو برسند، به حساب خویش رسیدگى کن! چراکه حساب فرداى قیامت را بر تو آسان مى کند و قبل از آن که در برابر میزان، قرار بگیرى خود را وزن کن».(9)

«علاّمه مجلسى» در «بحارالانوار» در حدیث دیگرى از سلسله مواعظ پیامبر(صلى الله علیه وآله)خطاب به «ابوذر» چنین نقل مى کند: «یَا أَبَاذَرٍّ! لاَ یَکُونُ الرَّجُلُ مِنَ الْمُتَّقِینَ، حَتَّى یُحَاسِبَ نَفْسَهُ أَشَدَّ مِنْ مُحَاسَبَةِ الشَّرِیکِ شَرِیکَهُ، فَیَعْلَمَ مِنْ أَیْنَ مَطْعَمُهُ، وَ مِنْ أَیْنَ مَشْرَبُهُ، وَ مِنْ أَیْنَ مَلْبَسُهُ; أَمِنْ حِلٍّ ذلِکَ، أَمْ مِنْ حَرَام; اى ابوذر! انسان در صف متّقین نخواهد بود، مگر این که حساب خویش را برسد; دقیق تر از حسابى که شریک نسبت به شریک خود انجام مى دهد، تا بداند غذاى او از کجاست و همچنین نوشیدنى و لباس او; آیا از حلال است یا از حرام؟.»(10)

 

2- واعظ درون!

مى دانیم براى رسیدن به نتیجه مطلوب در هر کار، دو چیز لازم است: «شایستگى محل» و «تربیت و مدیریت صحیح» به تعبیر دیگر: قابلیّت قابل، و فاعلیّت فاعل. بهترین باغبان ها و عالیترین بذرهاى اصلاح شده و دقیق ترین مراقبت ها در آبیارى و تغذیه گیاه، نمى تواند از زمین شوره زار، بوته گُلِ پرطراوتى ببار آورد; چراکه با عدم قابلیّت محل، تمام این زحمات بر باد مى رود.

در تربیت نفوس انسانى نیز همین اصل حاکم است; تا واعظى از درون نباشد و انصاف و حق جویى و حق طلبى بر روح انسان حاکم نگردد، از واعظ هاى برون، کارى ساخته نیست. به همین دلیل «ابوجهل»ها و «ابولهب»ها از کنار چشمه جوشان وحى، تشنه بازمى گشتند، ولى «اویس قرن»ها با یک اشاره، به سر مى دویدند.

البتّه نباید این سخن را بر یک مفهوم جبرى تطبیق کرد; چراکه واعظ درون نیز از طریق خودسازى و تربیت هاى اختیارى انسان نسبت به خویشتن پرورش مى یابد.صداى واعظ درون، در میان غوغاى هوا و هوس ها خاموش مى شود و فطرت پاک الهى، بر اثر اعمال زشت، در حجاب فرو مى رود و قلب پاک خداداد، به خاطر هوسرانى ها زنگار مى گیرد و این عین اختیار است.

بحمداللّه با آنچه در بالا آمد تفسیر خطبه «نودم» که آخرین خطبه «جلدسوم» این کتاب است، پایان مى گیرد و خدا را بر این توفیق بزرگ، شکر و سپاس مى گوییم.

پروردگارا! پیامبران و اوصیاى آنان در ابلاغ دعوت تو و تبیین راههاى هدایت و سعادت، کوتاهى نکردند، به ما توفیق ده که در عمل به هدایت هاى آنان کوتاهى نکنیم.

آمین! یا ربّ العالمین

26/6/79; مطابق با 15 جمادى الثّانیه 1421

1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 6، صفحه 396.
2. سوره اعراف، آيه 8.
3. سوره غافر، آيه 27. 
4. «خِناق» (بر وزن نفاق) به معناى گلو است و به طناب و مانند آن که گلو را بفشارد نيز، اين واژه اطلاق مى شود.
5. سوره منافقون، آيه 10.
6. «سِياق» از ماده «سَوْق» به معناى راندن است و در اينجا اشاره به حالت مرگ است که گويى انسان را از اين جهان، به سراى ديگر مى راند.
7. سوره مؤمنون، آيه 99-100. 
8. ميزان الحکمة، جلد 1، حديث شماره 3845 (مادّه حساب)
9. همان مدرک، حديث 3841.
10. بحارالانوار، جلد 74، صفحه 86.
-

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری