• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

سَلامٌ عَلى نُوح فِی الْعالَمِینَ

 

شرح آیات 75 تا 82 سوره مبارکه صافات

75وَ لَقَدْ نادانا

بیشتر...

تلاوت، حفظ و فهم قرآن، آیت الله جوادی آملی

در سلسله مطالب روزانه که توسط سایت احسن الحدیث مطالب

بیشتر...

خطبه دویست و بیست و شش

 

دَارٌ بِالْبَلاَءِ مَحْفُوفَةٌ، وَ بِالْغَدْرِ

بیشتر...

تفسیر سوره مبارکه انبیاء جلسه 15، آیت الله جوادی

دریافت فایل صوتی

حجم: 3.1 MB

زمان: 25 دقیقه

بیشتر...

تنها راه نجات

شرح آیات 80 لغایت 82 سوره مبارکه طه

80
یا بَنِی

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
53356
48621
147374214
اوقات شرعی

خطبه نود و یک،بخش پانزدهم

 

قَدْ ذَاقُوا حَلاَوَةَ مَعْرِفَتِهِ، وَ شَرِبُوا بِالْکَأْسِ الرَّوِیَّةِ مِنْ مَحَبَّتِهِ، وَ تَمَکَّنَتْ مَنْ سُوَیْدَاءِ قُلُوبِهِمْ وَ شِیجَةُ خِیفَتِهِ، فَحَنَوْا بِطُولِ الطَّاعَةِ اعْتِدَالَ ظُهُورِهِمْ، وَ لَمْ یُنْفِذْ طُولُ الرَّغْبَةِ إِلَیْهِ مَادَّةَ تَضَرُّعِهِمْ، وَ لاَ أَطْلَقَ عَنْهُمْ عَظِیمٌ الزُّلْفَةِ رِبَقَ خُشُوعِهمْ، وَ لَمْ یَتَوَلَّهُمْ الإِعْجَابُ فَیَسْتَکْثِرُوا مَا سَلَفَ مِنْهُمْ وَ لاَ تَرَکَتْ لَهُمُ اسْتِکَانَةُ الاِْجْلاَلِ نَصِیباً فِی تَعْظِیمِ حَسَنَاتِهمْ، وَ لَمْ تَجْرِ الْفَتَرَاتُ فِیهِمْ عَلَى طُولِ دُؤُبِهِمْ، وَ لَمْ تَغِضْ رَغَبَاتُهُمْ فَیُخَالِفُوا عَنْ رَجَاءِ رَبِّهِمْ، وَ لَمْ تَجِفَّ لِطُولِ الْمُناجَاةِ أَسَلاَتُ أَلْسِنَتِهمْ، وَ لاَ مَلَکَتْهُمُ الأَشْغَالُ فَتَنْقَطِعَ بِهَمْسِ الْجُؤَارِ، إِلَیْهِ أَصْوَاتُهُمْ، وَ لَمْ تَخْتَلِفْ فِی مَقَاوِمِ الطَّاعَةِ مَنَاکِبُهُمْ، وَ لَمْ یَثْنُوا إلَى رَاحَةِ التَّقْصِیرِ فِی أَمْرِهِ رَقَابَهُمْ، وَ لاَ تَعْدُو عَلَى عَزِیمَةِ جِدِّهِم بَلاَدَةُ الْغَفَلاَتِ، وَ لاَ تَنْتَضِلُ فِی هِمَمِهِمْ خَدَائِعُ الشَّهَوَاتِ.

آنها شيرينى معرفت خدا را چشيده و از جام محبتّش سيراب شده اند، و (در عين حال) خوف او در اعماق جانشان جايگزين شده است; قامتشان از کثرت اطاعت خم شده و رغبت فراوان آنها به عبادت پروردگار، هرگز حال تضرّع و نشاط عبادت را در آنها از بين نبرده، و مقام برجسته آنان طوق خشوع را از گردنشان باز نکرده است; خودبينى و عُجب آنها را فرا نگرفته، تا اعمال گذشته خود را بسيار بشمرند، خضوع و کوچکى در برابر ذات با عظمتش، جايى براى بزرگ شمردن حسنات براى آنان باقى نگذارده است و با اينکه پيوسته مشغول عبادتند فتور و سستى به آنها دست نمى دهد و ادامه اين کار از رغبتشان نمى کاهد، تا از اميد به پروردگار خود روى برتابند. مناجاتهاى طولانى زبان آنان را خشک و ناتوان نساخته و اشتغال به غير خداوند، آنها را تحت سلطه خود نياورده، تا نداى بلند آنان را (در مقام تضرّع و تسبيح) کوتاه سازد، در مقام اطاعت و بندگى همچنان دوش به دوش ايستاده اند; و راحت طلبى، آنان را به کوتاهى در انجام فرمانش وانداشته و کودنى غفلت ها بر تلاش و عزم راسخ آنها چيره نگرديده، و تيرهاى فريبِ شهوات، همّت هاى آنها را هدف قرار نداده است.

 

شرح و تفسیر

صفات والاى فرشتگان

در این بخش از خطبه امام(علیه السلام) به شرح بیشترى از صفات فرشتگان و مقام معرفت و عشق آنان به پروردگار و مراتب عبادت و خشوع و خضوع آنها مى پردازد و در واقع به طور عمده به سه وصف از اوصاف آنها که به شکل هاى مختلف و تعبیرات بسیار زیبا بیان شده، اشاره مى کند: نخست مقام والاى معرفت فرشتگان است که گویى همواره مست معارف و عشق و محبّت او هستند; و سپس اطاعت مستمر که زاییده این معرفت است; و سرانجام عدم ملال و کلال و خستگى و دلسردى و عُجب در استمرار این اطاعت همیشگى.

آرى! آنها کانونى هستند از علم و معرفت و عشق و محبّت; و سرمشقى از عبادت و اطاعت مستمر و خستگى ناپذیر.

گویى امام(علیه السلام) با این سخنان مردم را به پیوستن به آنان و سرمشق گرفتن از آنها دعوت مى کند که چگونه راه و رسم معرفت و حضور و خلوص و بندگى مستمر را در پیش گیرند.

مى فرماید: «آنها شیرینى معرفتش را چشیده و از جام محبّتش سیراب شده اند، و (در عین حال) خوف او در اعماق جانشان جایگزین شده است». (قَدْ ذَاقُوا حَلاَوَةَ مَعْرِفَتِهِ، وَ شَرِبُوا بِالْکَأْسِ الرَّوِیَّةِ(1)(3)خِیفَتِهِ). مِنْ مَحَبَّتِهِ، وَ تَمَکَّنَتْ مِنْ سُوَیْدَاءِ(2) قُلُوبِهِمْ وَ شِیجَةُ

تعبیر به: «چشیدن شیرینى معرفت و سیراب شدن از جام سرشار محبت» نشان مى دهد که معرفت وعشق پروردگار را با تمام وجود خود درک کرده اند و در اعماق هستى آنها نفوذ کرده; و تعبیر به «تَمَکَّنَتْ...» نشان مى دهد که خوف پروردگار نیز در اعماق دلهاى آنها ریشه دوانده و این خوف و رجا تمام نیروهایشان را در مسیر اطاعت پروردگار به کار انداخته است; چرا که محبّت و امیدوارىِ بى خوف، انسان را به غفلت و غرور وا مى دارد و خوفِ بدونِ امیدوارى و محبّت، او را به ناامیدى و یأس و سکون مى کشاند.

به همین دلیل، به دنبال این اوصاف مى فرماید: «لذا قامتشان از کثرت اطاعت و عبادت خم شده است». (فَحَنَوْا(4)). بِطُولِ الطَّاعَةِ اعْتِدَالَ ظُهُورِهمْ

اشاره به اینکه آنها دائماً در برابر پروردگار کمال خضوع و تسلیم را دارند.

«ولى با این حال، رغبت فراوان آنها به عبادت او، حال تضرّع و نشاط آنها را از بین نبرده است (و هرگز ملال و کلالى به آنها دست نمى دهد)». (وَ لَمْ یُنْفِدْ طُولُ الرَّغْبَةِ إِلَیْهِ مَادَّةَ تَضَرُّعِهِمْ).

نه همچون افراد بى معرفت و تهى از عشق و محبّت و خوف و رجاء، که با اندک عبادتى خسته و دلسرد و بى میل و رغبت مى شوند!

سپس در ادامه این سخن به نکته مهم دیگرى پرداخته، مى فرماید: «مقام برجسته آنان (نزد پروردگار) طوق خشوع را از گردنشان باز نکرده و خودبینى و عُجب، آنها را فرا نگرفته است، تا اعمال گذشته خود را بسیار بشمرند! (و در خود فرو روند) و خضوع و کوچکى در برابر ذات با عظمتش، جائى براى بزرگ شمردن حسنات خود باقى نگذارده است».

(وَ لاَ أَطْلَقَ عَنْهُمْ عَظِیمٌ الزُّلْفَةِ(5)مَا سَلَفَ مِنْهُمْ وَ لاَ تَرَکَتْ لَهُمُ اسْتِکَانَةُ(7)). الإِجْلاَلِ نَصِیباً فِی تَعْظِیمِ حَسَنَاتِهمْ رِبَقَ(6) خُشُوعِهمْ، وَ لَمْ یَتَوَلَّهُمْ الإِعْجَابُ فَیَسْتَکْثِرُوا

نکته لطیفى که در این سخن نهفته شده است و بعضى از شارحان نهج البلاغه به آن اشاره کرده اند این است که آنهایى که به سلاطین و شاهان و شخصیتهاى انسانى - که ظاهراً بزرگ و با عظمتند - نزدیک مى شوند به زودى در مى یابند که آنها هر قدر ظاهراً بزرگ و قدرتمند باشند، قدرتشان محدود و پایان پذیر است و نزدیکان آنها مى توانند روزى به همان قدرت یا بیش از آن برسند. همین معنا سبب مى شود که از خضوع و تواضع و طاعت آنها به سرعت کاسته شود و اگر در ظاهر مجبور به تعظیم باشند، در باطن عظمتى براى آنها قائل نیستند.

ولى فرشتگان هر قدر در مسیر قُرب پروردگار پیش مى روند جلوه هاى تازه اى از عظمت بى پایان او را مى بینند و از اوصاف جمال وجلالش چهره هاى جدیدى مى نگرند; به همین دلیل، روز به روز بر عشق و خضوع و خشوع آنها افزوده مى شود و جایى براى اعجاب و بزرگ شمردن حسنات توسّط آنان باقى نمى گذارد، بلکه همواره خود را در این راه مقصّرتر مى بینند.

سپس امام(علیه السلام) در ادامه این سخن، از این حقیقت پرده بر مى دارد که فرشتگان الهى هرگز از عبادت پروردگار خسته نمى شوند و سُستى در آنها راه نمى یابد و هیچ مانعى آنان را از ادامه این راه باز نمى دارد، بلکه همواره با شوق و شعف و با عشق و اراده و تصمیم به کار خویش ادامه مى دهند; همان گونه که انسان ها از تنفّس کردن و استفاده از هواى آزاد در تمام عمرشان - اگر هزاران سال هم ادامه یابد - خسته نخواهند شد. در بیان این مطلب، امام(علیه السلام) هشت جمله زیبا بیان فرموده که این مسأله را از زوایاى مختلف مورد توجّه قرار مى دهد.

نخست مى فرماید: «با آن که پیوسته مشغول عبادتند فتور و سُستى به آنها دست نمى دهد». (وَ لَمْ تَجْرِ الْفَتَرَاتُ فِیهِمْ عَلَى طُولِ دُؤُبِهِمْ).(8)

همان گونه که قرآن مجید در توصیف فرشتگان مى فرماید: «یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ لاَیَفْتَرَوُنَ; پیوسته در طول شب و روز تسبیح خدا مى گویند و فتور و سُستى به آنها دست نمى دهد.»(9)

در جمله دوم مى فرماید: «و (ادامه این کار) از رغبتشان نکاسته تا از امید به پروردگار خود روى برتابند». (وَلَمْ تَغِضْ(10)). رَغَبَاتُهُمْ فَیُخَالِفُوا عَنْ رَجَاءِ رَبِّهِمْ

چرا که شوق و عشق آنها به کمال، دائمى است و علم آنها به عظمت پروردگار همواره رو به افزایش است. بنابراین، دلیلى ندارد که از عبادت او غافل شوند، یا از امید آنان چیزى کاسته گردد.

در سومین جمله مى افزاید: «مناجات هاى طولانى، زبان آنان را خشک و ناتوان نساخته». (وَ لَمْ تَجِفَّ لِطُولِ الْمُناجَاةِ أَسَلاَتُ(11)). أَلْسِنَتِهِمْ

البتّه فرشتگان، دهان و زبانى همچون ما ندارند که بر اثر کثرت ذکر و مناجات، رطوبت آن کم شود و به خشکى گراید; بلکه این تعبیر کنایه لطیفى است از عدم ضعف و سُستى و خستگى آنها در مقام تسبیح و نیایش پروردگار!

در چهارمین جمله مى فرماید: «اشتغال به غیر خداوند آنها را تحت سلطه خود نیاورده، تا نداى بلند آنان را (در مقام تضرّع و تسبیح) کوتاه سازد!» (وَ لاَ مَلَکَتْهُمُ الأَشْغَالُ فَتَنْقَطِعَ بِهَمْسِ(12)). الْجُؤَارِ،(13) إِلَیْهِ أَصْوَاتُهُمْ

در حقیقت آنها جز عبادت و اطاعت و بندگى کار دیگرى ندارند و این کار جزو ذات، وجود و عشق و ایمان آنها است و هرگز چنین امرى نمى تواند خستگى و ملال بیافریند! همان گونه که یک قلب سالم از ادامه کار به مدّت هفتاد سال نیز احساس خستگى نمى کند و افراد سالم، اصلا وجود قلب را در درون سینه خود احساس نمى کنند.

در پنجمین جمله مى افزاید: «و در مقام عبادت و بندگى، همچنان دوش به دوش ایستاده اند». (وَ لَمْ تَخْتَلِفْ فِی مَقَاوِمِ(14) الطَّاعَةِ مَنَاکِبُهُمْ).

در ششمین جمله مى فرماید: «راحت طلبى، آنان را به کوتاهى در انجام فرمانش وا نداشته». (وَ لَمْ یَثْنُوا(15) إلَى رَاحَةِ التَّقْصِیرِ فِی أَمْرِهِ رَقَابَهُمْ).

همچنان گردن ها را برافراشته و آماده اطاعت فرمانند.

و بالاخره در هفتمین و هشتمین جمله چنین مى فرماید: «کودنى غفلت ها بر تلاش و عزم راسخ آنها چیره نمى شود و تیرهاى فریب شهوات، همت هاى آنها را هدف قرار نمى دهد». (وَ لاَ تَعْدُو عَلَى عَزِیمَةِ جِدِّهِم بَلاَدَةُ الْغَفَلاَتِ، وَ لاَ تَنْتَضِلُ(16)هِمَمِهِمْ خَدَائِعُ الشَّهَوَاتِ). فِی

اساساً وجود آنها کانون شهوت و غفلت نیست که گرفتار این سرنوشت خطرناک شوند و ایمان و عشقشان به پروردگار آنقدر قوى و نیرومند است که هرگز در طریق طاعت، خسته نمى شوند.

 

نکته

انسان ها و فرشتگان

در یک جمع بندى کوتاه، هدف امام(علیه السلام) این است که حال فرشتگان الهى را در طریق طاعت و بندگى مشخّص کند و با تعبیراتى آمیخته با کنایات و تشبیهاتى توأم با انواع تعبیرات زیبا و دقیق، ابعاد این موضوع را نشان دهد و در واقع درسى براى همه انسان ها باشد که اگر انسان به مقام قرب الهى راه یابد و حلاوت معرفت او را با ذائقه جان بچشد و از جام عشق او سیراب گردد هرگز در مسیر بندگى و طاعت پروردگار، احساس خستگى نمى کند بلکه هر چه پیش تر مى رود جدّى تر و مصمّم تر مى شود و شتاب بیشترى به خود مى گیرد. به گفته شاعر:

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم اى بى خبر ز لذّت شرب مدام ما!

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شده به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما! در حالات پیشوایان بزرگ و رهبران طریق هدایت نیز، نکته هایى مى بینیم که به خوبى نشان مى دهد که انسان ها نیز مى توانند در این جهات همانند فرشتگان باشند، بلکه بر آنها پیشى گیرند! چرا که اگر فرشتگان داراى چنین صفاتى هستند از شهوت و غفلت و هوا و هوس هاى نفسانى دورند; اگر انسان چنین گردد به یقین بر آنها برترى دارد.

درباره امام زین العابدین على بن الحسین(علیه السلام) مى خوانیم چهل سال چنان شب زنده دار بود که نماز صبح را با وضوى نماز مغرب به جا مى آورد: «إِنَّهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ صَلَّى أَرْبَعین سَنَةً صَلاَةَ الصُّبْحِ بِوُضُوءِ الْمَغْرِبِ».(17)

در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که درباره عبادات امام على(علیه السلام)فرمود: «مَا أَطَاقَ أَحَدٌ عَمَلَهُ وَ إِنْ کَانَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ لِیَنْظُرُ فِی الْکِتَابِ مِنْ کُتُبِ عَلِىٍّ فَیَضْرِبُ بِهِ الأَرْضَ وَ یَقُولُ مَنْ یُطیقُ هذا؟; هیچ کس توانایى انجام عبادات على(علیه السلام)را ندارد (پدرم) علىّ بن الحسین(علیه السلام) در بعضى از کتابهاى على(علیه السلام) (که شرح عبادات او در آن بود) نظر مى کرد و ناگهان کتاب را بر زمین مى گذاشت و مى فرمود چه کس توان چنین عبادتى دارد؟!».(18)

1. «رَويّه» از مادّه «رىّ» (بر وزن طىّ) به معناى سيراب شدن است و «کأس رويّه» کنايه از ظرف پُرى است که شخص را کاملا سيراب مى کند. 
2. «سُويداء» تصغير «سوداء» به معناى سياهى است و «سويداء» اشاره به نقطه کوچکى در قلب است که به اعتقاد گذشتگان، مرکز قلب را تشکيل مى داد.
3-«وشيجه» از مادّه «وَشْج» (بر وزن پشم) به معناى به هم پيچيدن و مشبّک شدن آمده است و طنابى را که به هم مى پيچند و به صورت تور در مى آورند «وشيج» مى گويند و به ريشه هاى درختان و
مانند آن که درهم پيچيده است «وشيجه» گفته مى شود در جمله بالا اشاره به خوف خداست که به دلهاى فرشتگان مى پيچد و آن را احاطه مى کند. 4. «حَنَوْا» از مادّه «حَنو» (بر وزن حذف) به معناى پيچيدن و منحنى کردن است. 5. «زُلْفه» از مادّه «زَلف» (بر وزن ضعف) به معناى نزديک شدن است و «زُلفه» و «زُلفى» به معناى مقام و منزلت و قرب است. 6. «رِبَق» جمع «رِبْقه» به معناى طنابى است که در آن حلقه هايى وجود دارد که حيوانات را با آن مى بندند. سپس به رابطه محکم چيزى با چيز ديگر اطلاق شده و درجمله بالا به همين معنا آمده است. 7. «إسْتکانه» از مادّه «سُکون» است و در اين گونه موارد به معناى خضوع و تواضع مى آيد. (بعضى آن را از باب افتعال و از مادّه «سکون» مى دانند و بعضى از باب استفعال از مادّه کون; که آن هم به
معناى قرار کردن در مکانى توأم با خضوع و خشوع است). 8. «دُؤوب» مصدر است و به معناى مداومت و استمرار و تلاش و کوشش، تا سر حدّ خستگى آمده است. 9. سوره انبياء، آيه 20. 10. «تَغِض» از مادّه «غَيْض» به معناى کم شدن و فروکش کردن چيزى است و در جمله بالا اشاره «لَمْ تَغِضْ» به فروکش نکردن علاقه فرشتگان در امر اطاعت و عبادت پروردگار است. 11. «أسلات» جمع «أَسَله» به معناى نوک زبان است و در جمله بالا در مورد کسى گفته مى شود که از ادامه ذکر يا بيان چيزى خسته نمى شود و زبانش خشک نمى گردد. 12. «هَمْس» (بر وزن لمس) به گفته «راغب» در «مفردات» به معناى صداى آهسته و پنهان است. 13. «جُؤار» به معناى صداى بلند است و در جمله بالا اشاره به اين است که صداى فرشتگان بر اثر ادامه مناجات پروردگار هرگز به خاموشى نمى گرايد. 14. «مَقاوم»; شارحان نهج البلاغه غالباً «مَقاوم» را جمع «مَقام» گرفته اند که در اينجا به معناى صفوف است. هر چند در منابع لغت چنين جمعى را نيافتيم. 15. «يَثْنوا» از مادّه «ثَنْى» (بر وزن سنگ) به معناى تا کردن و دولا کردن است و اگر به مدح کردن، ثنا خوانى گفته مى شود به خاطر آن است که صفات برجسته کسى را يکى بعد از ديگرى مى شمرند. 16. «تَنْتضل» از مادّه «نضال» به معناى تير انداختن است. 17. روضة المتقين، جلد 13، صفحه 264. 18. موسوعة الامام على بن ابى طالب، جلد 9، صفحه 202.

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری