علامه شیخ جعفر شوشتری در کتاب «فوائد المشاهد و نتائج المقاصد» آورده است: آیا حقیقت ماه رمضان را میدانی که او کیست؟ نمیگوییم ماه رمضان چیست؟ بلکه میگوییم ماه رمضان کیست؟ چراکه ماه رمضان، با ادراک و شعور میآید و میرود و شفاعت میکند.
کتاب «فوائد المشاهد و نتائج المقاصد» مجالس موعظه علامه شیخ جعفر شوشتری در ماههای مختلف از جمله ماه مبارک رمضان است که توسط محمدبن علی اشرف طالقانی از شاگردان علامه گردآوری شده است. ایکنای خوزستان به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، قصد دارد، ترجمه مجالس سخنرانی این عالم وارسته را در روزهای ماه مبارک رمضان تقدیم مخاطبان کند.
شیخ جعفر شوشتری، عالمی عابد، عارف و مؤلف کتاب معروف «خصائص الحسینیه» است؛ کسی که به گفته شیخ عباس قمی «جلالت شأنش زیاده از آن است که ذکر شود». مرحوم حاج شیخ جعفر، از بزرگان علما و مشاهیر دانشمندان عصر خود بود. او در سال ۱۲۳۰ هجری قمری در شوشتر متولد شد و پس از خواندن مقدمات و ادبیات به نجف اشرف مهاجرت کرد و در این شهر و همچنین کربلا از محضر علمای آن دوران بهره برد و چند سالی نیز از درس شیخ مرتضی انصاری استفاده کرد. او بعد از بازگشت به شوشتر مرجع تقلید مردم خوزستان شد. شیخ جعفر شوشتری در سال ۱۳۰۳ هجری قمری یعنی در ۷۳ سالگی وفات یافت و پیکر او در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
گردآورنده کتاب ««فوائد المشاهد و نتائج المقاصد» در مقدمهای که بر آن نوشته است پس از ذکر مقام بالای علمی و معنوی شیخ جعفر شوشتری از اهتمام خود بر حضور در مجالس وعظ این عالم وارسته سخن میگوید و اضافه میکند که به حضور و استماع این مواعظ اکتفا نکرده بلکه همواره آنها را یادداشت و ثبت و ضبط کرده است. برخی از این مجالس در شهر نجف، برخی در کربلا و بعضی نیز در کاظمین بیان شده است. محمدبن علی اشرف طالقانی مجموعه این مجالس را که بالغ بر صد مجلس است در کتابی به نام «فوائد المشاهد و نتائج المقاصد» گردآوری و از علامه شیخ جعفر شوشتری برای روایت آنها اجازه شفاهی دریافت کرد. او در مقدمه خود بر این کتاب تأکید میکند آنچه در این مجالس بیان شده عین الفاظ و عبارات شیخ جعفر شوشتری است مگر در موارد بسیار کم. پس از مقدمه گردآورنده، مقدمهای به قلم شیخ جعفر شوشتری نیز بر این کتاب نوشته شده است. این دانشمند فاضل در این مقدمه بر دو نکته تأکید کرده که اولی جایگاه موعظه در بین عبادات و برتری آن و دیگری اهمیت رفتار شخص واعظ و بیان این نکته که زبان حال واعظ باید از زبان قال او گویاتر و روشنتر باشد.
متن زیر، ترجمه بخشی از مواعظ مجلس اول علامه شیخ جعفر شوشتری در ماه رمضان سال ۱۲۹۹ هجری قمری است که در شهر کاظمین ایراد شده است:
علامه پس از ذکر حمد الهی و درود فرستادن بر حضرات معصومین(ع) سخنان خود را شروع میکند و پایان بخش تمام مجالس او روضه حضرت اباعبدالله(ع) است. بخشی از مجلس اول مواعظ علامه شیخ جعفر شوشتری را در ادامه میخوانید:
شما بنده هستید. بدون اختیار آفریده شدهاید و بدون اختیار از دنیا میروید. جسم شما بدون اختیار در قبر گذاشته میشود. دچار اندوه و غم میشوید و جسم شما پراکنده میشود و از قبرها به تنهایی برانگیخته میشوید و بیتردید به حساب عمل شما رسیدگی میشود. یعنی چاره و گریزی از این امور ندارید. پس اولا نگاه کن آیا به این عبارت باور داری که «شما بندگان، مخلوق هستید» یا نه؟ واجب است که باور کنی «عبد» او هستی و آزادی از این امر نداریم. ما در سرای آزادی قرار نداریم.
آیا اقرار میکنید بندگان خدا هستید؟ یا به آن شک دارید؟ اگر العیاذ بالله به آن شک دارید، بر ما واجب است که این شک را از قلب خود خارج کنیم. بر ما واجب است که ستونهای ایمانمان را که دچار شکستگی و کجی هستند استوار و محکم کنیم.
چه بسا ادعا کنی در این امر (که مخلوق خدا هستی) شکی نداری، پس به ارتباط خود با خدا نگاه کن. آیا عبودیت و بندگی این طور است؟ باید نگاه کنیم آیا برای معبود در نظر ما هیبتی هست؟ آیا بزرگی او را احساس میکنی یا نه؟ آیا در خود احساس امیدواری به کرم او داری؟ آیا او را بزرگ و سرور خودت حساب میکنی؟
نمیدانم آیا به بندگی او اقرار میکنی یا نه؟ آیا از نفس خودت، خدایی برای خودت گرفتهای یا خدای دیگری داری؟ حداقل (در پاسخ به این سؤالات) منصف باشیم و اینطور نباشد که از روی عادت جواب دهیم و بگوییم: ان شاءالله بندگان خدا هستیم.
باید معنی کلمه «یا الله» را بدانی تا اطمینان حاصل کنی تاکنون به کسی «یا الله» حقیقی نگفتهای. کلمه «الله اکبر» نیز همینطور است. تا بدانی یک بار در عمرت آن را به معنای صحیح خود یاد نکردهای. همه از روی عادت و محض لفظ این کلمات را میگویند و حقیقت آنها از خلال نماز و روزه و دیگر واجبات و همین طور زیارتها و عبادتهای ما معلوم نمیشود.
از جمله حالتهای ما این است که در هنگام اذن ورود به حرم حضرت سیدالشهدا(ع)، میخوانیم: «التّارکِ للخلاف علیکم» در حالیکه در همه کارها و مظاهر عبودیت، با روش او مخالفت میکنی. اعتقاد تو، مخالف اعتقاد آنها است. چرا که آنها به هیچ چیز، جز خداوند اعتقاد و اعتماد ندارند. اما تو به همه چیز به جز خدا اعتقاد و اعتماد داری. آنها به هیچ چیز این دنیا جز به بندگی خدا دلبستگی نداشتند، حال آنکه تو به همه چیز جز عبادت، دل بستهای.
گویا خودت را شخصی آزاد میبینی، حال آنکه در شهادتین میگویی: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَ رَسُولُه» پس مرتبه بالاتر از رسالت، مرتبه عبودیت است.
تو مخلوق خدا هستی، اما «عبد» او نه. شمر نیز مخلوقی از مخلوقات خدا بود. باید حداقل از اینکه «عبد» او نیستی، احساس شرمساری کنی. بر تو لازم است که در پیشگاه پروردگارت، به گناه اقرار کنی. یعنی بین خود و خداوند خود را گناهکار حساب کنی و اگر اعمال زیادی از تو صادر شده است به آنها مغرور نشوی؛ چرا که غرور، آنها را و تو را تباه میکند. از نخوت و غرور دور شو تا هلاک نشوی. برخی به صرف انجام یکی از عبادتها مانند نماز و روز یا حج یا کسب علم، حالتی از غرور و اعتماد به نفس به آنها دست میدهد گویی مالک بهشت شدهاند. ای فرومایه، این حالت تو بر بندگی خداوند دلالت نمیکند. آیا حالت و ارتباط تو با خداوند مانند حالت رعیت و پادشاه است؟ آیا ارتباط تو با پروردگارت مانند ارتباط بین ارباب و خدمتگزار او است؟ آیا ارتباط تو مانند رابطه دو دوست با یکدیگر است؟ این طور هم نیست.
منصف باش. آیا یک دوست با دوست خود چنین رفتاری دارد که تو با خدا داری؟ بلکه فراتر از این میگویم آیا تو در حق دشمنانت مانند این اعمال را که نسبت به خدا میکنی، انجام دادهای؟ چراکه برخی به رعایت مدارا با دشمن توصیه میکنند، آیا ما با خدا چنین هستیم؟
ما همه این کارها را نسبت به خدا مرتکب شدیم، اما خدای تعالی، علیرغم شقاوت و فرومایگی ما، ما را از کرم و لطف خود محروم نکرد. چنانکه در دعای افتتاح در شب های ماه مبارک رمضان میخوانیم: «يَا رَبِّ إِنَّكَ تَدْعُونِي فَأُوَلِّي عَنْكَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَيَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْكَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَيَّ فَلا أَقْبَلُ مِنْكَ كَأَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ، فَلَمْ [ثُمَّ لَمْ] يَمْنَعْكَ ذَلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِي وَ الْإِحْسَانِ إِلَيَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ» بنابراین، خداوند ما را به سوی خود میخواند. بر ما منت نهاده است و می گوید: ای بندگانم به سوی من بیایید. ما را به لطف و کرمش دعوت کرد و ما با رویگردانی از الطاف و دعوت و تفضلش، پاسخش را میدهیم.
بندگان، مالک هیچ چیز از مال و فرزندان نیستند، هر آنچه انسان در اختیار دارد، از خدا است و عبادات نیز چنین است. مهربانیش را در این آیه نگاه کن: «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَريمٌ » (حدید، آیه ۱۱) خداوند درباره همان چیزی که خود به تو عطا کرده است، میفرماید: آن را به من قرض بده. احیانا فرمود: به قرض ربوی به من قرض بده. قرض ربوی بین شما حرام است، اما خدای تعالی میفرماید: من ده برابر آن قرض را به شما عطا میکنم و ده برابر آن را برای شما مینویسم. سپس میفرماید: هفت هزار برابر آن را به شما میبخشم و سپس در عطا و بخشش خود آنقدر میافزاید که قابل شمارش نیست.
ای انسانهای ستمکار، آیا شایسته است که از مهربانی پروردگاری که این گونه رئوف و رحیم است و چنین الطافی دارد، غافل شویم؟ و با چنین خدایی، معامله نکنیم؟ افرادی هستند که هرگز با چنین پروردگار مهربانی معامله نمیکنند و اصلا به آن فکر نمیکنند. برخی از مردم با دشمن خدا که حقیقت او را میشناسند وارد معامله میشوند، برخی از مردم با شیطان که دشمن ازلی خدا است معامله میکنند، به طوری که ثروت و عمر و جوانی خود را بدون هیچ بهایی، به شیطان میبخشند، بلکه به آسانی (این سرمایهها) را به او هدیه میکنند و شیطان هم روز قیامت آنها را ریشخند میکند و میگوید: «فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ» (ابراهیم، ۲۲) با دشمن خدا معامله چنین است، اما با خدای مهربانی که همه آن الطاف از سوی اوست، هیچ تعاملی ندارد و به آن فکر هم نمیکند.
از جمله الطاف الهی آن است که خداوند برخی از مکانها و زمانها را به خود اختصاص داده است. با وجود اینکه تمام مکانها و زمانها مختص اوست، اما سبب اختصاص برخی از آنها این است که آنها را وسیله رحمت – به ویژه پس از مرگ – بندگانش قرار داده است، یعنی از سوی خود خصوصیتی به آنها بخشیده است. خدای تعالی فرمود کعبه خانه من است و غرض از این اختصاص، ایجاد زمینه برای آمرزش گناهان بندگان است وگرنه خداوند منزه از آن است که خانهای داشته باشد.
همانطور که خداوند برخی مکانها را به خود نسبت داده، برخی زمانها را نیز به خود نسبت داده است مانند شهر الله، ماه مبارک رمضان و غرض از این اختصاص این است که آن را وسیلهای برای آمرزش گناهان افراد گناهکار قرار دهد.
بدانید که شهر الله از نو، حلول کرد. ماه خدا علامتها و نشانههایی دارد. بر تو لازم است که در این ماه تمام اعضا و جوارح و قلب خود را دگرگون کنی. چنانکه برای رسول اکرم(ص) چنین بود.
آیا حقیقت این ماه را میدانی که او کیست؟ نمیگوییم ماه رمضان چیست؟ بلکه میگوییم ماه رمضان کیست؟ چراکه ماه رمضان، با ادراک و شعور میآید و میرود و شفاعت میکند. او برخی را شفاعت میکند و برای برخی خصم است و روایت مروی از رسول خدا(ص) چنین است: «اری فی یوم القیامه ان شخصا یجرونه. فاقول: الی این تاخذونه؟ فتجیب الملائکه ان خصمه شهر رمضان، فاقول انا بری ممن خصمه شهر رمضان».
ماه مبارک رمضان، ماه نداها و دعوتها است، ندای اول، از پروردگار است. ذات اقدس الهی در این آیه ما را مورد خطاب قرار میدهد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَيْکُمُ الصِّيامُ کَما کُتِبَ عَلَي الَّذينَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره، ۱۸۳).
خداوند بعد از این وجوب روزه را روشن کرد، بلافاصله مانند فردی معتذر فرمود: «أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ» (بقره، ۱۸۴) بر ما است که با تمام وجود اعلام کنیم و بگوییم: «لبیک اللهم لبیک» و با تمام آنچه داریم، طاعت خود را آشکار کنیم.
یک مسئلهای اینجا وجود دارد اغلب مردم به اکراه روزه میگیرند، باید بینیم روزه با اکراه چه نوع روزهای است؟ آیا روزهای است که طبق عادات مردم و یا به خاطر ترس از آنها گرفته میشود؟ چنین روزهای قطعا باطل است. اگر فردی به جهت گرسنگی و تشنگی از روزه اکراه داشته باشد، اشکالی در این نیست، بلکه ممدوح است، چراکه هزاران فرشته بر سر و چهره او دست میکشند و به او بهشت را بشارت میدهند. قصد ما این است که اکراه به این معنی و صبر بر آن پسندیده است و ثواب دارد. اما اکراه به این معنی که روزهداری به جهت ترس و اکراه و از روی عادت انجام شود، مذموم است و باعث باطل شدن آن میشود.
پس آگاه باشید که بهره شما از ماه روزه، فقط گرسنگی و تشنگی نباشد. خداوند سپس میفرماید: «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَريضاً أَوْ عَلي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَر» لطف و گذشت و مهربانی خداوندی را در این آیه نگاه کن. به حال خودت نیز نظر کن، که با چه حالتی با خداوند معامله میکنی.
امروز روز اول ماه مبارک رمضان است. میخواهیم عملی در این ماه انجام دهیم که گذشت و آمرزش الهی را برای ما در پی داشته باشد. خداوند پس از تبیین وجوب روزه در این ماه سخنی درباره افراد کهنسال بیان فرمود و روزه را از آنها برداشت: «عَلَى الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ.» به هر حال این ماه، ماه الطاف الهی و ظهور کرامت و مهربانی خدا است.