وَقَالَ عَلَيهِ السَّلامُ
مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ.
امام (عليه السلام) فرمود:
کسى که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نبايد کسى را ملامت کند که به او سوء ظن پيدا مى کند (بلکه بايد خود را سرزنش کند که اسباب سوءظن را فراهم کرده است).
امام (عليه السلام) در اين سخن حکمت آميز اشاره به نکته مهمى درباره دفع سوءظن ها مى کند، مى فرمايد: «کسى که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نبايد کسى را ملامت کند که به او سوءظن پيدا مى کند (بلکه بايد خود را سرزنش کند که اسباب سوءظن را فراهم کرده است)»؛ (مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ).
مسئله سوءظن و گمان بد، نياز به هزينه زيادى ندارد؛ بسيارند کسانى که از يک يا چند قرينه ظنىّ به سرعت درباره اشخاص گمان بد مى برند، به همين دليل کسانى که مى خواهند هدف تيرهاى تهمت قرار نگيرند بايد خود را از امورى که سوءظن برانگيز است دور دارند.
ازجمله مسائلى که قرآن مجيد بر آن تأکيد ورزيده اين است که مسلمانان به يکديگر سوءظن نداشته باشند (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِيرآ مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ)؛ «اى کسانى که ايمان آورده ايد! از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد چراکه بعضى از گمان ها گناه است». نيز دستورات مؤکدى به «حمل فعل برادر مسلمان بر صحت» داده شده ولى با اين حال طبيعت توده مردم اين است که از قرائن کوچکى نتيجه هاى سوئى مى گيرند، ناگاه موج بدبينى برمى خيزد و شايد صحنه جامعه اى را فراگيرد. به همين دليل در کنار دستور به پرهيز از گمان بد، امر شده است که افراد، خود را در معرض سوءظن و تهمت قرار ندهند.
به بيان ديگر، ما نمى توانيم بگوييم چون در شريعت اسلام سوءظن وتجسس حرام است، رفتن در مواضع تهمت مانعى ندارد و مردم بايد به وظيفه خود عمل کنند و با حسن ظن به همه چيز بنگرند، زيرا تضمينى نيست که همه به اين دستورات اسلامى بدون کم و کاست عمل کنند، بنابراين ساير مردم تکليفى دارند و ما هم وظيفه اى و اگر بخواهيم اين موضوع را گسترش دهيم مى توان گفت: همان گونه که ارتکاب گناه ممنوع است، فراهم کردم زمينه هاى گناه براى ديگران نيز ممنوع است.
در روايات اسلامى نيز تأکيدهاى فراوانى در اين زمينه وارد شده است: در حديثى که ابن ابى الحديد در شرح همين کلام حکمت آميز آورده چنين مى خوانيم که يکى از صحابه، رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را در کنار کوچه اى از کوچه هاى مدينه مشاهده کرد که زنى با اوست. او به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) سلام کرد و رسول خدا (صلي الله عليه و آله) پاسخش را گفت. هنگامى که آن شخص عبور کرد پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) وى را صدا زد و فرمود: «هذِهِ زَوْجَتي فُلانَةٌ؛ اين زن را که ديدى، فلانى، همسرم است» آن مرد گفت: اى رسول خدا مگر ممکن است کسى درباره شما سوءظنى ببرد؟ حضرت فرمود: «إِنَّ الشَّيْطَانَ يَجْرِي مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّم؛ شيطان در وجود انسان ها همچون خونى که در رگ هاست جريان دارد (اشاره به اين که بى سروصدا در همه جاى بدن انسان نفوذ مى کند؛ در فکر و چشم و گوش و دست و زبان او)».
مرحوم شيخ حر عاملى در کتاب وسائل الشيعه در جلد (عليهما السلام) فصل آداب العشرة باب 19 احاديث فراوانى در اين زمينه آورده است؛ ازجمله از امام صادق (عليه السلام) نقل مى کند که فرمود: «اتَّقُوا مَوَاضِعَ الرَّيْبِ وَلا يَقِفَنَّ أَحَدُکُمْ مَعَ أُمِّهِ فِي الطَّرِيقِ فَإِنَّهُ لَيْسَ کُلُّ أَحَدٍ يَعْرِفُهَا؛ از جاهاى تهمت خيز پرهيز کنيد حتى يکى از شما با مادرش در کنار جاده (به صورت تهمت برانگيز) نايستد، زيرا همه او را نمى شناسند (و ممکن است شما را متهم کنند)».
در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) آمده است که رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «أَوْلَى النَّاسِ بِالتُّهَمَةِ مَنْ جَالَسَ أَهْلَ التُّهَمَةِ؛ سزاوارترين مردم به اتهام کسى است که با افراد متهم همنشين گردد».
يکى از ادباى بزرگ فارسى زبان مى گويد: «هر که با بدان نشيند اگر طبيعت ايشان در او اثر نکند به طريقت ايشان متهم گردد و اگر به خراباتى رود به نماز کردن، منسوب شود به خمر خوردن».
* * *
پاورقی ها
مرحوم خطيب در کتاب مصادر مى گويد: اين کلام حکمت آميز بخشى از کلماتى است که پيش از سيد رضى مرحوم صدوق در کتاب امالى به صورت مسند و مرحوم ابن شعبه حرانى در تحف العقول به صورت مرسل آورده است همان گونه که مرحوم مفيد نيز در کتاب اختصاص آن را در لابه لاى سخنان حکمت آميز ديگرى به صورت مسند ذکر کرده است، سپس مرحوم خطيب، کلامى نسبتآ طولانى از کلمات امام امير مؤمنان (عليه السلام) نقل مى کند که مشتمل بر توصيه هاى مهمى است و جمله مورد بحث در لابه لاى آن قرار دارد. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 139).اضافه بر اين مرحوم کلينى در کافى، ج 8، ص 152، ح 137، اين حديث را به طور مسند از اميرمؤمنان (عليه السلام) به اين صورت نقل مى کند: «مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهَمَةِ فَلا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ وَ مَنْ کَتَمَ سِرَّهُ کَانَتِ الْخِيَرَةُ فِي يَدِه» همچنين در کتاب مسند زيد بن على، ص 501 اين کلام حکمت آميز ذکر شده است.
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 18، ص 380. اين حديث در بحارالانوار، ج 72، ص 91، ح 7 نيز آمده است. بحارالانوار، ج 72، ص 90، ح 3. کليات سعدى.