أَیُّهَا النَّاسُ، أَلْقُوا هذِهِ الاَْزِمَّةَ الَّتِی تَحْمِلُ ظُهُورُهَا الاَْثْقَالَ مِنْ أَیْدِیکُمْ، وَ لاَ تَصَدَّعُوا عَلَى سُلْطَانِکُمْ فَتَذُمُّوا غِبَّ فِعَالِکُمْ. وَ لاَ تَقْتَحِمُوا مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ فَوْرِ نَارِ الْفِتْنَةِ، وَ أَمِیطُوا عَنْ سَنَنِهَا، وَ خَلُّوا قَصْدَ السَّبِیلِ لَهَا: فَقَدْ لَعَمْرِی یَهْلِکُ فِی لَهَبِهَا الْمُؤْمِنُ، وَ یَسْلَمُ فِیهَا غَیْرُ الْمُسْلِمِ.
إِنَّمَا مَثَلِی بَیْنَکُمْ کَمَثَلِ السِّرَاجِ فِی الظُّلْمَةِ، یَسْتَضِیءُ بِهِ مَنْ وَلَجَهَا. فَاسْمَعُوا أَیُّهَا النَّاسُ وَعُوا، وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِکُمْ تَفْهَمُوا.
اى مردم! افسارهاى اين حيوانات را که بارهاى سنگين بر پشت دارند از دست خود رها سازيد (اشاره به فتنه هاست). هرگز از اطراف پيشواى خود پراکنده نشويد که سرانجام، خويشتن را به خاطر اعمال خود نکوهش خواهيد کرد. خود را در آتش فتنه اى که در پيش است نيفکنيد و از مسير آن دورى گزينيد. راه را براى عبور آن، باز گذاريد. به جانم سوگند مؤمنان (اگر خود را کنار نکشند) هلاک مى شوند، اما غير مسلمانان از آن جان سالم به در مى برند! مَثَل من در ميان شما همچون چراغ در تاريکى است که هر کس در ظلمت قرار گيرد از نور آن بهره مى برد. اى مردم! بشنويد و سخنانم را حفظ کنيد و گوشهاى قلب خود را آماده سازيد تا کلامم را کاملا درک کنيد.
شرح و تفسیر
دستورهایى براى نجات از فتنه
به دنبال پیشگوییهایى که امام(علیه السلام) از حوادث سخت و دردناک آینده در بخش گذشته خطبه فرمود، در این بخش به یاران خود دستوراتى مى دهد که آنها از خطرات این حوادث محفوظ دارد.
نخست مى فرماید: «اى مردم! افسار این حیوانات (اشاره به فتنه هاست) را که بارهاى سنگینى بر پشت دارند از دست خود رها سازید»; (أَیُّهَا النَّاسُ، أَلْقُوا هذِهِ الاَْزِمَّةَ(1) الَّتِی تَحْمِلُ ظُهُورُهَا الاَْثْقَالَ مِنْ أَیْدِیکُمْ).
این جمله کنایه از این است که حوادثى در اطراف شما رخ مى دهد که بارهاى فتنه و فساد را بر دوش دارند، شما رهبرى آنها را به عهده نگیرید و به پیشرفت آن کمک نکنید و در واقع دستور قرآن مجید را به آنها یادآور مى شود که مى فرماید: «(وَلاَ تَعَاوَنُوا عَلَى الاِْثْمِ وَالْعُدْوَانِ); همکارى و کمک به گناه و تجاوز بر دیگران، نکنید».(2)
سپس مى افزاید: «هرگز از اطراف پیشواى خود پراکنده نشوید که سرانجام، خویشتن را به موجب اعمال خود نکوهش خواهید کرد، خود را در آتش فتنه اى که در پیش است نیفکنید و از مسیر آن دورى گزینید. وسط راه را براى عبور آن، باز گذارید»; (وَ لاَ تَصَدَّعُوا(3) عَلَى سُلْطَانِکُمْ فَتَذُمُّوا غِبَّ(4) فِعَالِکُمْ. وَ لاَ تَقْتَحِمُوا(5) مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ فَوْرِ(6) نَارِ الْفِتْنَةِ، وَ أَمِیطُوا(7) عَنْ سَنَنِهَا(8)، وَ خَلُّوا قَصْدَ السَّبِیلِ(9) لَهَا).
این سخن اشاره به آن است که اگر مردم با فتنه ها همکارى نکنند و نه تنها وارد فتنه نشوند، بلکه از آن دورى گزینند و راه را براى عبور آن باز بگذارند، ضایعاتش بسیار کمتر است; درست مانند سیلاب عظیمى که مردم توانایى بر کنترل آن ندارند; ولى اگر راه آن را باز گذارند که به درّه ها و دشت ها سرازیر شود ضایعاتش کمتر از آن است که وارد آن شوند و در درون آن قرار گیرند.
آن گاه در ادامه به ذکر علّت پرداخته، مى فرماید: «به جانم سوگند! مؤمنان (اگر خود را کنار نکشند) هلاک مى شوند; اما غیر مسلمانان از آن جان سالم به در مى برند»; (فَقَدْ لَعَمْرِی یَهْلِکُ فِی لَهَبِهَا الْمُؤْمِنُ، وَ یَسْلَمُ فِیهَا غَیْرُ الْمُسْلِمِ).
اشاره به اینکه موج فتنه به قدرى قوى است که مؤمنان اگر بخواهند با آن به مقابله برخیزند نابود مى شوند و غیر آنها که خود را کنار مى کشند سالم مى مانند. در چنین مواردى نباید نیروها را بیهوده از دست داد، بلکه باید آنها را حفظ کرد و منتظر فرصت مناسب بود. این همان چیزى است که فلسفه اصلى تقیّه را در مسائل دینى و اجتماعى و سیاسى تشکیل مى دهد، حفظ نیروها و انتظار فرصت.
در پایان خطبه امام(علیه السلام) اشاره به موقعیت خود مى کند تا غافلان بیدار شوند و از وجود پرفیض او بهره گیرند، مى فرماید: «مَثَل من در میان شما همچون چراغ در تاریکى است که هر کس در ظلمت قرار گیرد از نور آن بهره مى برد. اى مردم بشنوید و سخنانم را حفظ کنید و گوشهاى قلب خود را آماده سازید تا کلامم را کاملا بفهمید»; (إِنَّمَا مَثَلی بَیْنَکُمْ کَمَثَلِ السِّرَاجِ فِی الظُّلْمَةِ، یَسْتَضِیءُ بِهِ مَنْ وَلَجَهَا. فَاسْمَعُوا أَیُّهَا النَّاسُ وَعُوا(10)، وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِکُمْ تَفْهَمُوا).
آرى امام(علیه السلام) هنگامى که حوادث تلخ آینده و ظلمات فتنه ها را پیش بینى مى کند راه نجات آن را نیز نشان مى دهد و مى فرماید: اگر سخنانى را که من مى گویم به خوبى بشنوید و حفظ کنید و دقیقاً در آن بیندیشید براى نجات شما از شرّ اشرار و فتنه هاى فتنه جویان بسیار مؤثر است.
امام(علیه السلام) در اینجا وجود خود را به چراغى پرنور در میان امواج ظلمت، تشبیه کرده و به مردم دستور مى دهد به سوى این چراغ بیایند و در حوزه پرتوافشانى آن قرار گیرند. نخست دستور مى دهند سخنان را بشنوند و نگهدارى کنند. سپس فرمان مى دهد که درباره آن تعمق نمایند و حقیقت آن را درک کنند (و این است تفاوت مفهوم جمله «فَاسْمَعُوا أَیُّهَا النَّاسُ وَعُوا» با جمله «وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِکُمْ تَفْهَمُوا» که یکى شنیدن و درک کردن و نگهدارى نمودن و دیگرى دقت کردن و به عمق آن رسیدن را مى گوید).
نکته
کنار رفتن از برابر امواج فتنه ها
گاه فتنه هایى در جوامع بشرى بروز مى کند که افراد با ایمان نه قادر بر دفع آن هستند و نه توان تشکیل یک گروه مبارز را دارند و افرادى که مستقیماً در برابر این فتنه ها قرار گیرند و خود را به آب و آتش بزنند، سرنوشتى جز شکست و نابودى ندارند.
بهترین راه در چنین شرایطى، کنار رفتن از جلو سیلاب فتنه و در انتظار یافتن فرصت مناسب براى قلع و قمع آن است. بدیهى است اقدامات نسنجیده، نتیجه اى جز هدر دادن نیروها و از بین بردن فرصتهاى آینده ندارد. فلسفه نهى از قیامها در عصر امامان معصوم نیز همین است و این در واقع شاخه اى از شاخه هاى تقیّه است; تقیّه اى که فلسفه اش حفظ نیروها براى استفاده از فرصت مناسب است.
امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)با اینکه شجاع ترین فردامتوازمبارزان صف اوّل درمقابل دشمنان اسلام بود در خطبه بالا به نکته دقیقى که گفته شد توجه مى دهد و بر آن تأکید مى کند.
1. «ازمّة» جمع «زمام» به معناى افسار است. 2. مائده، آيه 2. 3. «تصدّعوا» از ريشه «صدع» بر وزن «صبر» در اصل به معناى شکافتن است. سپس به معناى پراکنده شدن و اختلاف يا افشاى چيزى آمده است. در اين خطبه به همان معناى پراکنده شدن است. 4. «غبّ» آخر و عاقبت چيزى است; ولى گاه به معناى يک روز در ميان نيز آمده است و در اين خطبه يعنى اوّل. 5. «تقتحموا» از ريشه «اقتحام» انداختن خود در چيزى بدون مطالعه است. 6. «فور» و «فوران» به معناى جوشش و جوشيدن است. 7. «اميطوا» از ريشه «ميط» بر وزن «صيت» به معناى دور شدن گرفته شده و هنگامى که به باب افعال مى رود به معناى دور ساختن است. 8. «سنن» به معناى راه و طريق است و «سُنَن» بر وزن «کهن» جمع «سنّت» به معناى روشهاست. 9. «قصد السبيل» يعنى وسط راه; خواه راه حق باشد يا باطل; ولى در بسيارى از موارد بر معناى راه ميانه مستقيم حقّ، اطلاق مى شود. قرآن مجيد مى گويد: (وَ عَلَى اللهِ قَصْدُ السَّبِيلِ)(نحل، آيه 9) و در اين خطبه به معناى اوّل است که مطلق ميانه راه باشد. 10. «عوا» از ريشه «وعى» بر وزن «سعى» به معناى نگاه داشتن و فهميدن و حفظ کردن است و چون به صيغه امر و فعل مضارع درآيد، واو، از آن حذف مى شود.