شرح آیه 210 سوره مبارکه بقره
210- هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ
210- آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانه ها) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایه هایى از ابرها به سوى آنان بیایند (و دلایل تازه اى در اختیارشان بگذارند؟!) درحالى که آنچه لازم بوده انجام شده، و همه امور به سوى خدا باز مى گردد.
انتظار بى جا و نامعقول
این آیه، گر چه از آیات پیچیده قرآن به نظر مى رسد، لکن دقت روى تعبیرات آن، ابهام را بر طرف مى سازد.
در اینجا روى سخن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، و در واقع به دنبال بحث آیه قبل، که مى فرمود: آیا این همه نشانه ها و دلایل روشن براى جلوگیرى از لغزش آدمى و رهائى او از چنگال عدو مبین، یعنى شیطان کافى نیست؟ خداوند در این آیه مى فرماید: «آیا آنها انتظار دارند که خداوند و فرشتگان در سایه هاى ابرها به سوى آنها بیایند» و دلایل دیگرى در اختیارشان بگذارند با این که چنین چیزى محال است و به فرض که محال نباشد، چه ضرورتى دارد (هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللّهُ فی ظُلَل مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَةُ).(1)
«در حالى که کار پایان یافته است» (وَ قُضِیَ الأَمْرُ).
در این که منظور از پایان یافتن کار، چیست؟
مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان»، آن را به معنى پایان یافتن حساب انسان ها در قیامت و قرار گرفتن اهل بهشت، در بهشت، و اهل دوزخ، در دوزخ مى داند،(2) و به این ترتیب، ناظر به آخرت خواهد بود.
در حالى که ظاهر آیه، مربوط به این جهان است، بنابراین بعید نیست اشاره به نزول عذاب الهى به کافران لجوج باشد، که در کلام «طبرسى» و دیگران نیز به عنوان یک احتمال آمده است.(3)
و نیز ممکن است: اشاره به پایان گرفتن کار تبلیغ و بیان همه حقایق باشد که در آیه قبل، تحت عنوان بیّنات به آن اشاره شده بود، و با وجود این، دیگر انتظار آنها، بى معنى است و به فرض محال که ممکن باشد خداوند و فرشتگان نزد آنها حضور یابند، نیازى به آن احساس نمى شود; زیرا همه چیز براى هدایت آنها به قدر کافى در اختیارشان قرار داده شده، و مطابق این تفسیر، هیچگونه تقدیرى در آیه وجود ندارد، و عین الفاظ آیه گویاست، بنابراین استفهام موجود در آیه، انکارى مى باشد!
ولى جمعى از مفسران، استفهام را انکارى ندانسته و آن را یک نوع تهدید براى گنهکاران و کسانى که پیروى از برنامه هاى شیطانى کرده اند، مى دانند، خواه این تهدید، تهدید به عذاب آخرت باشد یا دنیا، و لذا قبل از کلمه «اللّه»، کلمه «أَمْرُ» را مقدر مى دانند که روى هم رفته معنى آیه چنین مى شود: «آیا اینها، با این
اعمالشان مى خواهند، امر خدا و فرشتگان او براى مجازات و عذابشان، فرا رسد و به عذاب دنیا یا آخرت گرفتار شوند، و به کار آنها خاتمه داده شود»؟
ولى تفسیرى که در بالا گفته شد، مناسب تر به نظر مى رسد، و نیاز به تقدیر هم ندارد.
کوتاه سخن این که: درباره آیه سه تفسیر وجود دارد:
1 ـ منظور آن است که: خداوند به قدر کافى اتمام حجت کرده، و نباید افراد لجوج در انتظار این باشند که خدا و فرشتگان نزد آنها آیند و حقایق را بازگو کنند که این امر، محال است، و اگر هم ممکن بود نیازى به آن نبود.
2 ـ منظور این است که: آیا آنها با این لجاجت در عدم ایمان، در انتظار این هستند که فرمان عذاب الهى و فرشتگان عذاب فرا رسند و آنها را ریشه کن سازند؟.
3 ـ منظور این است که: آیا آنها با این کار خود در انتظارند قیامت بر پا شود و فرمان عذاب، همراه فرشتگان الهى فرا رسد و به حساب همگى رسیدگى گردد، و به کیفر خود گرفتار شوند؟.(4)
تعبیر به ظُلَل مِنَ الْغُمامِ: «در سایه هاى ابرهاى سفید» بنابر تفسیر دوم و سوم ـ به گفته بسیارى از مفسران ـ اشاره به این است که عذاب الهى به طور ناگهانى همچون ابرها بر سر آنها سایه افکن مى شود و مخصوصاً از آنجا که انسان با مشاهده ابر، انتظار ریزش باران رحمت را دارد، هنگامى که عذابى به صورت صاعقه و مانند آن از آن فرود آید دردناک تر است (توجه داشته باشید عذاب بعضى از اقوام پیشین نیز به صورت صاعقه هائى بود که از ابرها فرود آمد).(5)
اما بنابر تفسیر اول، ممکن است اشاره به عقیده خرافى کفار باشد که گمان مى کردند خداوند گاهى از آسمان نازل مى شود، در حالى که ابرها بر او سایه افکن مى باشند.(6)
و در پایان آیه، مى فرماید: «و همه کارها به سوى خدا باز مى گردد» (وَ إِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ).
امور مربوط به ارسال پیامبران، نزول کتاب هاى آسمانى و تبیین حقایق به او بازگشت مى کند همان گونه که امر حساب و مجازات و کیفر و پاداش به او باز مى گردد.
* * *
نکته:
رؤیت خداوند غیر ممکن است!
بى شک مشاهده حسى تنها در مورد اجسامى صورت مى گیرد که داراى رنگ و مکان و محل است، بنابراین، در مورد ذات خداوند که مافوق زمان و مکان است معنى ندارد.
ذات پاک او، نه در دنیا با این چشم دیده مى شود و نه در آخرت، دلایل عقلى این مسأله به قدرى روشن است که ما را از شرح و بسط بى نیاز مى کند.
ولى با این حال، متأسفانه جمعى از دانشمندان اهل سنت، به استناد بعضى از احادیث ضعیف، و پاره اى از آیات متشابه اصرار بر این دارند که خداوند در قیامت با همین چشم دیده مى شود، در قالب جسمى در مى آید و داراى رنگ و مکان است و بعضاً آیه مورد بحث را ناظر به این معنى دانسته اند و شاید توجه به این حقیقت ندارند که چه مفاسد و مشکلاتى از این رهگذر به وجود مى آید.
البته مشاهده خداوند با چشم دل، هم در این جهان ممکن است و هم در جهان دیگر، و مسلماً در قیامت که ذات پاک او ظهور و بروز قوى ترى دارد این مشاهده قوى تر خواهد بود.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که در پاسخ این سؤال: «آیا خداوند در قیامت دیده مى شود»؟
فرمود: منزه است خداوند از چنین چیزى و بسیار منزه است، سپس افزود: إِنَّ الأَبْصارَ لاتُدْرِکُ إِلاّ ما لَهُ لَوْنٌ وَ کَیْفِیَّةٌ وَ اللّهُ خالِقُ الأَلْوانِ وَ الْکَیْفِیَّةِ: «چشم ها جز چیزهائى که داراى رنگ و کیفیت است نمى بیند در حالى که خداوند خالق رنگ ها و کیفیت ها است».(7)-(8)
* * *
1 ـ «ظُلَل» جمع «ظُلَّة» (بر وزن قلّه) به هر چیزى گفته مى شود که سایه افکن باشد و «غَمام» به معنى ابر است و در اینجا معنى جنسى دارد.
2 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث ـ «بحار الانوار»، جلد 7، صفحه 68.
3 ـ روایتى نیز در این مورد و در تفسیر این آیه وارد شده است که احتمال فوق را تأئید مى کند.
تفسیر «امام حسن عسکرى(علیه السلام)»، صفحات 629 و 630، حدیث 367 (مدرسه امام مهدى(علیه السلام)) ـ «بحار الانوار»، جلد 9، صفحات 281 و 282، حدیث 5.
4 ـ در تفسیر اول تقدیرى نیست و در تفسیر دوم و سوم کلمه «أَمْرُ» قبل از «اللّه» باید تقدیر گرفته شود.
5 ـ به آیه 189 سوره «شعرا» و تفسیر آن در جلد 15 تفسیر «نمونه» مراجعه شود.
6 ـ به آیه 189 سوره «شعرا» و تفسیر آن در جلد 15 تفسیر «نمونه» مراجعه شود.
7 ـ «نور الثقلین»، جلد 1، صفحه 753 ـ «بحار الانوار»، جلد 4، صفحه 31، حدیث 5، و صفحه 54، حدیث 31 ـ «امالى صدوق»، صفحه 410، حدیث 3 (انتشارات کتابخانه اسلامیه) ـ «روضة الواعظین»، جلد 1، صفحه 34 (انتشارات رضى قم).
8 ـ درباره عدم امکان رؤیت خداوند در دنیا و آخرت ذیل آیات مختلف تفسیر «نمونه» از جمله در جلد پنجم، ذیل آیه 103 سوره «انعام» (لا تُدْرِکُهُ الأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأَبْصارَ) شرح کافى داده شده و از آن مشروح تر در جلد چهارم «پیام قرآن» از صفحه 221 تا 250 بحث شده است.
.....................
تفسیر نمونه