• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

بیانات در دیدار قاریان قرآن‌، مقام معظم رهبری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

در سلسله مطالب

بیشتر...

شرح آیات 10 تا 15 سوره مبارکه انشقاق

آیات 10 تا 15

10وَ أَمّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ وَراءَ

بیشتر...

تفسیر سوره مبارکه زمر ، صفر 99 ، استاد دکتر

جلسات مجازی مراسم دهه آخر صفر

17 الی 25 مهر 99
بیشتر...

شهود در قرآن

 

 

در این بخش از مقاله با بهره ‏گیری از آیات

بیشتر...

خلقت انسان بی هدف نیست، آیت الله مکارم

دریافت فایل صوتی

حجم: 5.2 MB

زمان: 45 دقیقه

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
15006
33626
143969563
امروز پنج شنبه, 01 آذر 1403
اوقات شرعی

اصلاح ذات البین

شرح آیه یکم سوره مبارکه انفال

1یَسْئَلُونَکَ عَنِ الأَنْفالِ قُلِ الأَنْفالُ لِلّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللّهَ وَأَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ

ترجمه:

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

1 ـ از تو درباره انفال (غنائم،) سؤال مى کنند; بگو: «انفال مخصوص خدا و پیامبر است; پس، از (مخالفت) خدا بپرهیزید! و خصومت هائى را که در میان شماست، آشتى دهید! و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید!

شأن نزول:

از «ابن عباس» چنین نقل شده: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در روز جنگ «بدر» براى تشویق جنگجویان اسلام، جوائزى تعیین کرد; مثلاً فرمود:

کسى که فلان فرد دشمن را اسیر کند و نزد من آورد چنین پاداشى را به او خواهم داد، این تشویق (علاوه بر روح ایمان و جهاد که در وجود آنها شعلهور بود) سبب شد سربازان جوان پیامبر(صلى الله علیه وآله) در یک مسابقه افتخارآمیز با سرعت به سوى هدف بشتابند.

ولى پیرمردان و افراد سالخورده در زیر پرچم ها توقف کردند، هنگامى که جنگ «بدر» پایان پذیرفت، جوانان براى گرفتن پاداش هاى افتخارآمیز خود، به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)شتافتند، اما پیرمردان به آنها گفتند: ما نیز سهمى داریم; زیرا ما تکیه گاه و مایه دلگرمى شما بودیم و اگر کار بر شما سخت مى شد و عقب نشینى مى کردید، حتماً به سوى ما مى آمدید، در این موقع میان دو نفر از انصار مشاجره لفظى پیدا شد و راجع به غنائم جنگ با یکدیگر گفتگو کردند، آیه فوق نازل شد و صریحاً غنائم را متعلق به پیغمبر(صلى الله علیه وآله) معرفى کرد که هر گونه بخواهد با آن رفتار کند.

پیامبر(صلى الله علیه وآله) هم آن را به طور مساوى در میان همه جنگجویان تقسیم کرد، و دستور داد: میان برادران دینى صلح و اصلاح شود.(2)

 

تفسیر:

اصلاح ذات البین

همان گونه که در شأن نزول خواندیم آیه فوق پس از جنگ «بدر» نازل شده و پیرامون غنائم جنگى صحبت مى کند و به صورت قانون کلى، یک حکم وسیع اسلامى را بیان مى دارد، خطاب به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده مى فرماید: «از تو درباره انفال سؤال مى کنند» (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الأَنْفالِ).

«بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) است» (قُلِ الأَنْفالُ لِلّهِ وَ الرَّسُولِ).

بنابراین، «تقوا را پیشه کنید و در میان خود اصلاح کنید و برادرانى را که با هم ستیزه کرده اند آشتى دهید»! (فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ).

و مى افزاید: «و اطاعت خدا و پیامبرش کنید، اگر ایمان دارید» (وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ).

یعنى: ایمان، تنها با سخن نیست، بلکه جلوه گاه ایمان، اطاعت بى قید و شرط در همه مسائل زندگى از فرمان خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، نه تنها در غنائم جنگى در همه چیز باید گوش به فرمان و تسلیم اوامر آنها باشید.

* * *

نکته ها:

1 ـ انفال چیست؟

«انفال» در اصل از ماده «نَفْل» (بر وزن نفع) به معنى زیادى است، و این که به نمازهاى مستحب «نافِلَه» گفته مى شود، به این دلیل است که اضافه بر واجبات است، و همچنین اگر «نوه» را «نافله» مى گویند به خاطر این است که بر فرزندان افزوده مى شود، «نَوْفَل» به کسى گفته مى شود که بخشش زیاد داشته باشد.

و اگر به غنائم جنگى نیز «انفال» گفته شده است، یا به جهت این است که یک سلسله اموال اضافى است که بدون صاحب مى ماند و به دست جنگجویان مى افتد، در حالى که مالک خاصى براى آن وجود ندارد.

و یا به این جهت است که جنگجویان براى پیروزى بر دشمن مى جنگند، نه براى غنیمت، بنابراین غنیمت یک موهبت اضافى است که به دست آنها مى افتد.

* * *

2 ـ ثروت هاى عمومى

گر چه آیه فوق در زمینه غنائم جنگى وارد شده است، ولى مفهوم آن یک حکم کلى و عمومى است، و تمام اموال اضافى یعنى آنچه مالک خصوصى ندارد را شامل مى شود، به همین دلیل در روایاتى که از طریق اهل بیت(علیهم السلام)به ما رسیده مى بینیم مفهوم وسیعى براى انفال بیان شده است، در روایات معتبر از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) چنین مى خوانیم:

إِنَّها ما أُخِذَ مِنْ دارِ الْحَرْبِ مِنْ غَیْرِ قِتال کَالَّذِى انْجَلى عَنْها أَهْلُها وَ هُوَ الْمُسَمّى فَیْئاً وَ مِیْراثُ مَنْ لا وارِثَ لَهُ، وَ قَطائِعُ الْمُلُوکِ إِذا لَمْ تَکُنْ مَغْصُوبَةً وَ الآجامُ، وَ بُطُونُ الأَوْدِیَةِ، وَ الْمَواتُ، فَإِنَّها لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ بَعْدَهُ لِمَنْ قامَ مَقامَهُ یَصْرِفُهُ حَیْثُ یَشاءُ مِنْ مَصالِحِهِ وَ مَصالِحِ عِیالِهِ:

«انفال، اموالى است که از دار الحرب بدون جنگ گرفته مى شود،

همچنین سرزمینى که اهلش آن را ترک کرده و از آن هجرت مى کنند ـ که فَیْىء نامیده مى شود ـ

و میراث کسى که وارثى نداشته باشد،

و سرزمین و اموالى که پادشاهان به این و آن بخشیده باشند ـ در صورتى که غصبى نباشد و صاحب آن شناخته نشود ـ

و بیشه زارها، جنگل ها، درّه ها و سرزمین هاى موات،

همه اینها انفال است و از آنِ خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بعد از او براى کسى است که قائم مقام او است، آن را در هر راه که مصلحت خویش و مصلحت مردمى که تحت تکفل او هستند ببیند، مصرف خواهد کرد».(3)

گر چه همه غنائم جنگى در حدیث بالا نیامده است، ولى در حدیث دیگرى که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: إِنَّ غَنائِمَ بَدْر کانَتْ لِلْنَّبِىِّ خاصَّةً  فَقَسَّمَها بَیْنَهُمْ تَفَضُّلاً مِنْهُ:

«غنائم بدر مخصوص پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود و او به عنوان بخشش آنها را در میان جنگجویان تقسیم کرد».(4)

از آنچه گفته شد چنین نتیجه مى گیریم: مفهوم اصلى انفال نه تنها غنائم جنگى بلکه همه اموالى را که مالک خصوصى ندارد شامل مى شود و تمام این اموال متعلق به خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و قائم مقام او است، و به تعبیر دیگر متعلق به حکومت اسلامى است و در مسیر منافع عموم مسلمین مصرف مى گردد.

منتها در مورد غنائم جنگى و اموال منقولى که با پیکار، به دست سربازان مى افتد، قانون اسلام ـ چنان که در همین سوره شرح خواهیم داد ـ بر این قرار گرفته که چهار پنجمِ آن را به عنوان تشویق و جبران گوشه اى از زحمات جنگجویان به آنها داده شود، و تنها یک پنجم از آن به عنوان خمس در مصارفى که ذیل آیه 41 اشاره خواهد شد مصرف گردد.

و به این ترتیب غنائم نیز در مفهوم عمومى انفال مندرج است و در اصل، ملک حکومت اسلامى است و بخشیدن چهار پنجمِ آن به جنگجویان به عنوان عطیّه و تفضّل است (دقت کنید).

* * *

 

3 ـ عدم تفاوت این آیه و آیه خمس

ممکن است تصور شود که: آیه فوق (بنا بر این که غنائم جنگى را نیز شامل شود) با آیه چهل و یکم همین سوره که مى گوید: «تنها یک پنجم غنائم (خمس آنها) متعلق به خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و سایر مصارف است» منافات دارد; زیرا مفهوم آن این است که: چهار پنجم باقیمانده به جنگجویان متعلق است.

ولى با توجه به آنچه در بالا گفته شد، روشن مى شود که غنائم جنگى در اصل همه متعلق به خدا و پیامبر (صلى الله علیه وآله) است، و این یک نوع بخشش و تفضل مى باشد که چهار پنجم آن را در اختیار جنگجویان مى گذارند.

و به تعبیر دیگر: حکومت اسلامى چهار پنجم حق خود را از غنائم منقول در مورد مجاهدین مصرف مى کند و به این ترتیب هیچ گونه منافاتى باقى نمى ماند.

و از اینجا نیز روشن مى شود: آیه خمس ـ آن چنان که بعضى از مفسران پنداشته اند ـ آیه انفال را نسخ نمى کند، بلکه هر دو به قوت خود باقى هستند.

* * *

4 ـ قطع ریشه اختلاف

همان گونه که در شأن نزول خواندیم در میان بعضى از مسلمانان مشاجره اى در مورد غنائم جنگى واقع شد و براى قطع این مشاجره، نخست ریشه آن که مسأله غنیمت بود زده شد و به طور دربست در اختیار پیامبر(صلى الله علیه وآله)قرار گرفت، سپس دستور اصلاح میان مسلمانان و افرادى که با هم مشاجره کردند، به دیگران داد.

اصولاً «اصلاح ذات البین»، ایجاد تفاهم و زدودن کدورت ها و دشمنى ها و تبدیل آن به صمیمیت و دوستى، یکى از مهم ترین برنامه هاى اسلامى است.

«ذات» به معنى «خلقت و بنیه و اساس» چیزى است، و «بین» به معنى حالت ارتباطى و پیوند میان دو شخص یا دو چیز است، بنابراین «اصلاح ذات البین» به معنى اصلاح اساس ارتباطات و تقویت و تحکیم پیوندها و از میان بردن عوامل و اسباب تفرقه و نفاق است.

در تعلیمات اسلامى به اندازه اى به این موضوع اهمیت داده شده که به عنوان یکى از برترین عبادات معرفى گردیده است، امیر مؤمنان على(علیه السلام) در آخرین وصایایش به هنگامى که در بستر شهادت بود به فرزندانش فرمود:

إِنِّى سَمِعْتُ جَدَّکُما رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) یَقُولُ: صِلاحُ ذاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عامَّةِ الصَّلوةِ وَ الصِّیامِ: «من از جدّ شما پیامبر(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: اصلاح رابطه میان مردم از انواع نماز و روزه (مستحب) هم برتر است».(5)

در کتاب «کافى» از امام صادق(علیه السلام)چنین نقل شده که: صَدَقَةٌ یُحِبَّهُا اللّهُ إِصْلاحٌ بَیْنَ النّاسِ إِذا تَفاسَدُوا وَ تَقارُبٌ بَیْنَهُمْ إِذا تَباعَدُوا:

«عطیه و بخششى را که خداوند دوست مى دارد اصلاح بین مردم است هنگامى که به فساد گرایند و نزدیک ساختن آنها به یکدیگر است به هنگامى که از هم دور شوند».(6)

و نیز در همان کتاب از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که به «مفضّل» (یکى از یاران خود) فرمود: إِذا رَأَیْتَ بَیْنَ اثْنَیْنِ مِنْ شِیعَتِنا مُنازَعَةً فَافْتَدِها مِنْ مالِى:

«هنگامى که میان دو نفر از پیروان ما مشاجره اى ببینى (که مربوط به امور مالى است) از مال من غرامت بپرداز (و آنها را با هم صلح ده)!(7)

و به همین دلیل، در یکى دیگر از روایات مى خوانیم: مفضّل روزى دو نفر از شیعیان را دید که در مورد ارث با هم نزاع دارند آنها را به منزل خود دعوت کرد، و چهارصد درهم که مورد اختلاف آنها بود به آنها پرداخت و غائله را ختم کرد، سپس به آنها گفت: بدانید این، از مال من نبود، بلکه امام صادق(علیه السلام) به من دستور داده است در این گونه موارد با استفاده از سرمایه امام، صلح و مصالحه در میان یاران ایجاد کنم.(8)

علت این همه تأکید در زمینه این مسأله اجتماعى با کمى دقت روشن مى شود; زیرا عظمت، توانائى و قدرت و سربلندى یک ملت، جز در سایه تفاهم و تعاون ممکن نیست.

اگر مشاجره ها و اختلافات کوچک اصلاح نشود، ریشه عداوت و دشمنى تدریجاً در دل ها نفوذ مى کند، و یک ملت متحد را به جمعى پراکنده مبدل مى سازد: جمعى آسیب پذیر، ضعیف و ناتوان و زبون در مقابل هر حادثه و هر دشمن.

و حتى میان چنین جمعیتى بسیارى از مسائل اصولى اسلام همانند نماز و روزه و یا اصل موجودیت قرآن به خطر خواهد افتاد.

به همین دلیل بعضى از مراحل اصلاح ذات البین شرعاً واجب و حتى استفاده از امکانات بیت المال براى تحقق بخشیدن به آن مجاز است و بعضى از مراحل آن که با سرنوشت مسلمانان زیاد تماس ندارد مستحب مؤکد است.

* * *


1 ـ «مجمع البیان»، جلد 4، صفحه 516، ذیل آیه مورد بحث ـ «مستدرک»، جلد 4، صفحه 340، چاپ آل البیت ـ «وسائل الشیعه»، جلد 6، صفحه 250، چاپ آل البیت (با تفاوت) ـ «مصباح کفعمى»، صفحه 440 (با اندکى تفاوت)، انتشارات رضى قم، 1405 هـ ق.

2 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث ـ «بحار الانوار»، جلد 19، صفحه 211.

3 ـ «کنز العرفان»، جلد 1، صفحه 254 ـ «عوالى اللئالى»، جلد 2، صفحه 78، انتشارات سیّد الشهداء قم، 1405 هـ ق ـ «بحار الانوار»، جلد 19، صفحه 210 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث.

4 ـ «کنز العرفان»، جلد 1، صفحه 254 ـ «عوالى اللئالى»، جلد 2، صفحه 79، انتشارات سید الشهداء قم، 1405 هـ ق ـ «بحار الانوار»، جلد 19، صفحه 211 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث.

5 ـ «نهج البلاغه»، نامه شماره 47 ـ «شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید»، جلد 6، صفحه 121، و جلد 17، صفحه 5، کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى، قم، 1404 هـ ق ـ «بحار الانوار»، جلد 42، صفحات 248 و 256، و جلد 72، صفحه 24 ـ «کافى»، جلد 7، صفحه 51، دار الکتب الاسلامیة ـ «مستدرک»، جلد 13، صفحات 441 و 442، چاپ آل البیت ـ «من لایحضره الفقیه»، جلد 4، صفحه 190، انتشارات جامعه مدرسین قم،
1413 هـ ق ـ «روضة الواعظین»، جلد 1، صفحه 136، انتشارات رضى قم.

6 ـ «اصول کافى»، جلد 2، صفحه 209، باب اصلاح بین الناس، دار الکتب الاسلامیة ـ «وسائل الشیعه»، جلد 18، صفحه 439، چاپ آل البیت ـ «مستدرک»، جلد 7، صفحه 263، چاپ آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 73، صفحه 44 ـ «امالى مفید»، صفحه 12، کنگره شیخ مفید قم، 1413 هـ ق ـ «مشکاة الانوار»، صفحه 190، کتابخانه حیدریه، نجف، 1385 هـ ق.

7 ـ «اصول کافى»، جلد 2، صفحه 209، باب اصلاح بین الناس، حدیث 3، دار الکتب الاسلامیة ـ «وسائل الشیعه»، جلد 18، صفحه 440، چاپ آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 73، صفحه 44.

8 ـ «اصول کافى»، جلد 2، صفحه 209، باب اصلاح بین الناس، حدیث 4، دار الکتب الاسلامیة ـ «وسائل الشیعه»، جلد 18، صفحه 440، چاپ آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 73، صفحه 45.

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری