• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

خطبه صد و نود، بخش چهارم

 

فَارْعَوْا عِبَادَ اللّهِ مَا بِرِعَایَتِهِ یَفُوزُ

بیشتر...

تفسیر سوره مبارکه انفال

    تفسیر قرآن - استاد مفسر دکتر محمدعلی
بیشتر...

حکمت 139 نهج البلاغه

تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ الْمَؤُونَةِ.

امام(عليه

بیشتر...

خطبه چهل و هشت،بخش اول

 

شرح نهج البلاغه، آیت الله مکارم شیرازی

أَلْحَمْدُللهِِ

بیشتر...

شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام – مؤمن واقعی

دریافت فایل

حجم: 5 MB

زمان: 38 دقیقه

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
6896
17596
144039798
امروز چهارشنبه, 14 آذر 1403
اوقات شرعی

خطبه بیستم،آیت الله مکارم شیرازی

خطبه بیستم،آیت الله مکارم شیرازی

و من کلام له(علیه السلام) و فیه ینفر من الغفلة و ینبّه الى الفرار لله فَاِنَّکُمْ لَوْ قَدْ عایَنْتُمْ ما قَدْ عایَنَ مَنْ ماتَ مِنْکُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ، وَ سَمِعْتُمْ وَ اَطَعْتُمْ، وَ لکِنْ مَحْجُوب عَنْکُمْ ما قَدْ عایَنُوا، وَ قَریب ما یُطْرَحُ الْحِجابُ! وَ لَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدیتُمْ اِنِ اهْتَدَیْتُمْ، وَ بِحَقٍّ اَقُولُ لَکُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ، و زُجِرْتُمْ بِما فیهِ مُزْدَجَر، وَ ما یُبَلِّغُ عَنِ اللهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّمَاءِ اِلاَّ الْبَشَرُ.(1)1. مرحوم کلینى در کتاب کافى در باب «ما یَجِبُ مِنْ حَقِّ الاِمامِ عَلَى الرَّعِیَّةِ» بخشى از این خطبه را در ذیل روایتى آورده است (به ج 1 کافى، باب مایجب من حق الامام على الرعیة، ح 3، ص 405 مراجعه شود)

سخنى از امام(علیه السلام) که از غفلت برحذر مى دارد و فرار (و حرکت) به سوى خداوند را یادآور مى شود: اگر شما آنچه را که مردگانتان بعد از مرگ مشاهده کرده اند، مى دیدید ناله سر مى دادید و وحشت مى کردید و به سخن حق گوش فرا مى دادید و اطاعت مى کردید، ولى آنچه آنها دیده اند از شما مستور و پنهان است، امّا به زودى پرده ها کنار مى رود (و همه چیز را مشاهده خواهید کرد) اگر چشم بصیرت را بگشایید، وسایل بینایى شما فراهم شده است، و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده، و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته، (آرى!) به حق مى گویم حوادث عبرت انگیز، خود را آشکارا به شما نشان داده است و با صداى رسا و مؤثّر، از آنچه ممنوع است نهى شده اید، و هیچ کس بعد از رسولان آسمان (فرشتگان) جز بشر عهده دار تبلیغ از سوى پروردگار نخواهد بود (پس در انتظار چه نشسته اید؟)

به زودى پرده ها کنار مى رود!

طبق این گفتار، امام(علیه السلام) به همه مردم هشدار مى دهد که از خواب غفلت بیدار شوند و کوتاهیهاى خود را در طریق اطاعت و بندگى، جبران کنند و از آینده وحشتناکى که در پیش است بر حذر باشند و از تاریخ گذشته، عبرت بگیرند و براى ساختن آینده، از آن استمداد جویند.

در بخش اوّل از این سخن مى فرماید: «اگر شما آنچه را که مردگانتان بعد از مرگ مشاهده کرده اند مى دیدید، شیون مى کردید و وحشت مى نمودید و (به دنبال آن) به سخن حق گوش فرا مى دادید و اطاعت مى کردید» (فَاِنَّکُمْ لَوْقَدْ عایَنْتُمْ ما قَدْ عایَنَ مَنْ ماتَ مِنْکُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ(1)، وَ سَمِعْتُمْ وَ اَطَعْتُمْ).

از بعضى روایات استفاده مى شود که حضرت، این سخن را در «جمعه اوّل بعد از بیعت» بیان فرموده و مطابق روایت «کافى» نخست به مردم هشدار مى دهد که نسبت به پیشوایان خود خیانت نکنند و وحدت صفوف خود را حفظ کنند و از آنچه مایه تفرقه است بپرهیزند; سپس جمله هاى بالا را براى تأکید این معنا بیان کرده است.

در این که منظور مشاهده چه موضوعاتى است که بعد از رفع حجاب تن و بینا شدن چشم دل و مشاهده عوالم بعد از مرگ، انسان را در وحشت و اضطراب فرو مى برد و به جزع وا مى دارد؟ در میان دانشمندان گفتگوست; ولى مسلّم این است که انسان در آن حالت از دو موضوع، شدیداً ناراحت مى شود: نخست این که نتایج اعمال خویش را در برابر خود مى بیند و عقوبات و کیفرهایى را که در انتظار اوست مشاهده مى کند و دیگر این که از کوتاهیهاى گذشته خویش تأسّف مى خورد که مى توانست با استفاده از سرمایه عمر و امکاناتى که خدا در اختیار او قرار داده بود به اوج سعادت برسد و به عالم ملکوت و جوار قرب خدا راه یابد، ولى همه این فرصتها را از دست داد و از همه بدتر این که راهى به سوى بازگشت نیست.

سپس در ادامه این سخن مى فرماید: «ولى آنچه آنها دیده اند از شما مستور و پنهان است، امّا به زودى پرده ها کنار مى رود (و شما نیز آن وضع وحشتناک را مشاهده خواهید کرد)» (وَلکِنْ مَحْجُوب عَنْکُمْ ما قَدْ عایَنُوا، وَ قَریب ما یُطْرَحُ الْحِجابُ).

این که شما از همه چیز غافلید و دل به دنیا بسته اید و موقعیّت خود را در این جهان فراموش کرده اید، به خاطر همان است که حجابى میان شما و آن منازل

وحشتناک و مواقف خطرناک افتاده، ولى فراموش نکنید که فراموش کردن این واقعیّات سبب نابودى آنها نمى شود چرا که به زودى پرده ها بالا مى رود و همه چیز را مشاهده خواهید کرد و این در زمانى است که نه وحشت و اضطراب و جزع و فزع کارساز است و نه درهاى توبه باز است.

در این جا سؤالى پیش مى آید و آن این که: چرا خداوند در همین زندگى معمولى دنیا این حجابها را کنار نمى زند تا مردم بیدار شوند و به خود آیند؟

در آیات قرآن به پاسخ این سؤال اشاره شده است و آن این که: اگر حجاب کنار رود و مردم به صورت محسوس و قطعى، آن واقعیّتها را ببینند کمترین تخلّف آنها سبب مجازات دردناکى در همین دنیا مى شود چون عذرى باقى نمى ماند. در آیه 8 سوره انعام مى خوانیم: «وَلَوْ اَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِىَ الاَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ; اگر آن گونه که آنها تقاضا دارند که فرشته اى آشکارا نازل شود و پیام الهى را به آنها بدهد تا ایمان بیاورند; چنانچه بعد از مشاهده فرشته، ایمان نیاورند به حیات آنها خاتمه داده خواهد شد (و بلافاصله عذاب الهى بر آنها نازل خواهد گردید)».

از این گذشته با مشاهده عینى مسائل پس از مرگ، ایمان آوردن، دلیل بر اطاعت و بندگى نخواهد بود و در واقع شبیه ایمان اضطرارى است همان گونه که افراد ـ حتّى کودکان ـ هنگامى که دستشان به آتش نزدیک شود فوراً عکس العمل نشان مى دهند، هرگاه پرهیز از گناه به این صورت درآید هرگز دلیل بر تقوا و بندگى خدا نخواهد بود.

این که مى فرماید: «قَریب ما یُطْرَحُ الْحِجابُ; به زودى حجاب برچیده مى شود» به خاطر آن است که عمر انسان هر قدر طولانى باشد باز در برابر عمر دنیا و گستردگى زمان آخرت، لحظات زودگذرى بیش نیست.

سپس امام(علیه السلام) در بخش دیگرى از کلام خود به نکته مهمّى در این رابطه اشاره مى کند و آن این که: گرچه شما عالم پس از مرگ را با چشم خود ندیده اید، ولى به اندازه کافى دلایل آن در اختیار شماست «اگر چشم بصیرت بگشایید وسایل بینایى شما فراهم است و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته است» (وَلَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدیتُمْ اِنِ اهْتَدَیْتُمْ).(2)

بنابراین عذرى براى شما باقى نمانده و هرگز در پیمودن راه خطار معذور نیستید! چرا که واقعیّتهاى مربوط به جهان پس از مرگ، گرچه پشت پرده قرار دارد ولى از سه طریق شما از آن آگاهید: نخست از طریق مسائل عبرت انگیزى که در این جهان با چشم خود مى بینید، آثار فراعنه در پیش چشم شماست، قبور در هم شکسته نیاکان که نشانه ناپایدارى این دنیاست مشهود است، سرنوشت شوم

بنابراین هریک از سه جمله بالا اشاره به یکى از این دلایل سه گانه است: حسّ و نقل و عقل.

این احتمال نیز وجود دارد که جمله اوّل اشاره به دلایل حسّى و عقلى باشد (چون «بصیرت» به درک عقلى نیز گفته مى شود) و جمله دوّم اشاره به دلایلى نقلى و جمله سوّم اشاره به هدایت برخاسته از آنهاست.

سپس در جمله هاى بعد که آخرین بخش این کلام است به شرح این معنا پرداخته و سه نکته را بیان مى فرماید:

نخست این که: «به حق مى گویم که حوادث عبرت انگیز، خود را آشکارا به شما نشان داده است!» (وَبِحَقٍّ اَقُولُ لَکُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ).

این حوادث که تمام صفحه تاریخ بشریّت را پر کرده اند و در طول زندگى کوتاه خودمان نیز نمونه هاى زیادى از آن را دیده ایم چیزى نیست که بر کسى مکتوم و پوشیده باشد و یا نیاز به کنجکاوى و دقّت زیاد داشته باشد. آثار فرعونها و نمرودها و قیصرها و کسرى ها که یک روز با قدرت عجیب حکومت مى کردند و امروز جز مشتى خاک از آنها باقى نمانده، در هر طرف نمایان است. کاخ هاى ویران شده آنها، قبرستانهاى خاموش، تخت و تاجهاى به تاراج رفته، هر کدام به زبان بى زبانى به نسل موجود و نسلهاى آینده درست عبرت مى دهد.

ویرانه هایى که از شهرها و آبادیهاى بلادیده اقوام گنهکار و گردنکش در گوشه و کنار جهان وجود دارد، درسهاى عبرت دیگرى است.

قرآن مجید مى گوید: «شما پیوسته صبحگاهان از کنار (ویرانه هاى شهرهاى) آنها عبور مى کنید و همچنین شبانگاهان، آیا نمى اندیشید؟» (وَ إِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحینَ وَ بِاللَّیْلِ اَفَلا تَعْقِلُونَ)(3) و در جاى دیگر مى فرماید: «چه بسیار باغها و چشمه هایى که از خود به جاى گذاشتند ـ و زراعتها و قصرهاى جالب و گران قیمت و نعمتهاى فراوان دیگر که در آن غرق بودند ـ (آرى)! این چنین بود ماجراى آنها و ما آنها را به اقوام دیگرى به ارث دادیم» (کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنّات وَ عُیُون وَ زُرُوع وَ مقام کَریم وَ نَعْمَة کانُوا فیها فاکِهینَ کَذلِکَ وَ اَوْرَثْناها قَوْماً آخَرینَ).

در آیه بعد از آن مى افزاید: «نه آسمان بر آنها گریست و نه زمین براى آنها گریان شد و به هنگام نزول مرگ و عذاب، کمترین مهلتى به آن داده نشد» (فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الاَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرینَ).(4)

قرآن و روایات اسلامى پر است از این گونه آیات و سخنان هشدار دهنده. شعرا و ادبا نیز هریک در اشعار خود به طور گسترده، این حوادث عبرت انیگز را با بیانات قوى منعکس کرده اند و تعبیر «لَقَدْ جاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ» به خوبى تحقّق یافته است.

در دوّمین نکته مى فرماید: «با صداى رسا و مؤثر (از آنچه ممنوع است) نهى شده اید» (وَزُجِرْتُمْ بِما فیهِ مُزْدَجَر).(5)

این نهى ممکن است به زبان تکوین باشد که از درون تاریخ و اخبار پیشین و آثار بازمانده آنها در دل خاک بر مى خیزد همان گونه که قرآن مى گوید: «وَ لَقَدْ جائَهُمْ مِنَ الاَنْباءِ ما فیهِ مُزْدَجَرٌ; به اندازه کافى براى نهى و انزجار آنها از بدیها، اخبار (امّتهاى پیشین) به آنها رسیده است».(6)

یا به زبان تشریع و از طریق وحى باشد که در کتب آسمانى منعکس است.

به این ترتیب اتمام حجّت کافى با هر دو زبان (زبان تکوین و تشریع) حاصل شده و هیچ کس در بى اعتنایى و غفلت خود معذور نیست.

در سوّمین و آخرین جمله مى فرماید: «و هیچ کس بعد از رسولان آسمان (فرشتگان) جز بشر عهده دار تبلیغ از سوى پروردگار نخواهد بود» (وَ ما یُبَلِّغُ عَنِ اللهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّماءِ اِلاَّ الْبَشَرُ).

اشاره به این که شما در انتظار چه نشسته اید؟ در انتظار این هستید که فرشتگان آسمان بر شما نازل شوند و آیات الهى را بخوانند؟ همان گونه که بهانه جویان از کفّار در عصر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مى گفتند: «لَوْ ما تَأتینا بِالْمَلائِکَةِ اِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادقینَ; اگر تو راست مى گویى چرا فرشتگان را نزد ما نمى آورى»؟(7)

قرآن در پاسخ آنها مى گوید: «ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ اِلاّ بِالْحقِّ وَ ما کانُوا اِذاً مُنْظرینَ; ما فرشتگان را جز به حق نازل نمى کنیم (هر چشمى توان دیدن آنها را ندارد و آنها تنها براى آشکار شدن حق نازل مى شوند نه به عنوان بهانه جویى این و آن، بعلاوه، اگر فرشتگان نازل شوند و آنها ایمان نیاورند) به آنها مهلت داده نخواهد شد (و به عذاب الهى نابود مى گردند)».(8)

بنابراین تنها افرادى از بشر، یعنى انبیاى الهى واسطه ابلاغ پیامهایى هستند که وسیله ملائکه مقرّب الهى فرستاده مى شود.

کوتاه سخن این که: خداوند به قدر کافى اتمام حجّت فرموده، هم از طریق مشاهدات حسّىِ آثار اقوام پیشین و هم از طریق وحى و هم از طریق عقل، و هیچ کس نمى تواند به بهانه این که فرشته اى بر من نازل نشده، سرپیچى کند.

نکته

عالم پس از مرگ

درست است که میان ما و جهان پس از مرگ پرده هاى ضخیمى افتاده و حجابهاى ظلمانى اجازه نمى دهد که ما حوادث جهان برزخ را ببینیم (و باید هم چنین باشد; چرا که اگر حجابها کنار مى رفت کوره امتحان سرد مى شد و همه کس به صورت اجبار یا شبیه اجبار به سوى حق مى رفتند و مطیع و عاصى، از هم شناخته نمى شدند) ولى آیات قرآن و روایات پیشوایان معصوم به گوشه هایى از این عالم وحشتناک اشاره کرده است و نشان داده، چگونه انسان گنهکار با مشاهده فرشته مرگ غرق در وحشت مى شود و هنگامى که اعمال خود آثار آن را پیش چشم خود حاضر مى بیند فریاد ملتمسانه او بلند مى شود و به فرشتگان مرگ مى گوید: «خدا را! شما اى فرشتگان الهى مرا باز گردانید تا از گناه توبه کنم و تقصیرات خود را جبران نمایم، شاید اعمال صالحى براى این جا بیندوزم» (رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلىِّ اَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ).(9)

ولى به زودى با پاسخ منفى روبه رو مى شود چرا که در این گونه دوره هاى انتقالى، راه بازگشت وجود ندارد همان گونه که جنین به رحم مادر باز نمى گردد و میوه اى که از درخت جدا شد هرگز به شاخسار نمى چسبد.

امیرمؤمنان على(علیه السلام) در بعضى از خطبه هاى نهج البلاغه شرح مبسوطى در این زمینه دارد که در این جا تنها به یک جمله آن اشاره مى کنیم، مى فرماید: «به هنگام نزول مرگ، انسان ناگهان از خواب غفلت بیدار مى شود و در این اندیشه فرو مى رود که عمرش را در چه راه فانى کرده و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است، به یاد ثروتهایى که جمع کرده، مى افتد; همان ثروتهایى که در گردآوریش چشم بر هم گذارده و حلال و حرام مشکوک را از هم نشناخته است و اکنون هنگام جدایى از آن و واگذارى به دست وارثان فرا رسیده است...» (یُفْکِّرُ فیمَ اَفْنى عُمْرَهُ وَ فیمَ اَذْهَبَ دَهْرَهُ وَ یَتَذَکَّرُ اَمْوالا جَمَعَها اَغْمَضَ فِی مَطالِبِها... و اَشْرَفَ عَلى فِراقِها تَبْقى لِمَنْ وَرائَهُ).(10)

آرى! این بیدارى و آگاهى و این جزع و بیتابى، همه از مشاهده عالم پس از مرگ و ملک الموت حاصل مى شود.

رهبران الهى از منزلگاههاى پرخوف و خطرى که در پیش داریم ما را با خبر ساخته اند اگر گوش شنوا داشته باشیم.

* * *

 

پروردگارا! به ما چشم عبرت بین و گوش شنوا و دل آگاه مرحمت کن! تا پیش از فوت وقت، زاد و توشه لازم، از منزلگاه زودگذر دنیا برگیریم و با قلبى آرام و نفس مطمئنّه به سوى جهان ابدى پرواز کنیم و در جوار رحمتت با نیکان و پاکان همراه باشیم که بهترین رفیقان و همنشینانند «وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیاً».

خداوندا! توفیق تکمیل این کار بزرگ را نیز به ما مرحمت فرما.

* * *

 

پایان

نیمه ماه مبارک رمضان

(میلاد مسعود امام مجتبى(علیه السلام))

سنه 1416 مطابق با 16/11/74

 

 

1. «وَهِلْتُمْ» از ماده «وَهَل» (بر وزن وهب) به معناى از دست دادن شکيبايى در برابر حوادث سخت، و ترسيدن و ناله کردن است.
2. سوره صافات، آيات 137 و 138.
3. سوره دخان، آيات 25 تا 29.
4. «زجرتم و مزدجر» از ماده «زجر» است که به معناى بازداشتن از کارى است با صداى بلند، سپس به هرگونه منع و بازداشتن از انجام کارى اطلاق شده است و همچنين در مورد نهى از گناهان به کار مى رود.
5. سوره قمر، آيه 4.
6. سوره حجر، آيه 7.
7. سوره حجر، آيه 8.
8. سوره مؤمنون، آيات 99 و 100.
9. خطبه 109

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری